» روز عاشورا
شهادتنامه دوم درباره عاشورای ۸۸: آتش بازی ها برنامه از پیش تعیین شده بود
هفته ی گذشته کلمه با انتشار شهادتنامه ای از آنچه در عاشورای سال ۸۸ گذشت اعلام کرد که نویسنده آماده ی شهادت دادن در هر دادگاه صالحه ای است و پس از آن امروز یکی از متخصصین و مهندسین کشور با شرح مشاهدات خود برای کلمه نوشته است: مطلب “شهادتنامهای درباره عاشورای ۸۸؛ خودروی یگان ویژه با «دستور» به مردم حمله کردند” را دیدم و من هم تصمیم گرفتم که عاشورای ۸۸ خود را حداقل برای ثبت در تاریخ به شما گزارش بدهم تا شاید زمانی دادگاهی عادله برقرار گردد.
کدام حسین الگوی ماست؟
سیمای جمهوری اسلامی ایران در ایام محرم امسال برنامه هایی را به عنوان عزاداری، چه در قالب سخنرانی و چه در هیات سینه زنی، به نمایش گذاشت که هر صاحب خردی را در تاسف فرو برد. یعنی مظلومیتی مضاعف به دست یک رسانه شیعی بر حسین(ع) و یارانش هموار ساخت. چرا که دفاع بیخردانه از هجوم و حمله بی رحمانه زهرآگین تر است.
آیتالله دستغیب: پیامبر و اهل بیت او، مردم را فریب نمیدادند
پیامبر و اهل بیت او مردم را فریب نمی دهند آنها راه خدا را در مقابل مردم باز می گذارند، هرکس خواست با اختیار خود آنرا انتخاب کند و هر که نخواست راه دیگری پیش گیرد. با زور اسلحه و پول نمی توان مردم را به راه حسین خواند. اما یاران حسین علیه السلام امتحان خود را پس داده بودند آنها، هم خود را می شناختند، هم امام خود را و هم راهی را که انتخاب کرده بودند.
کربلا تجلّیگاه ارزشهای اخلاقی
امام در تاریخ ثبت می کند که هدفش از قیام «سرکشی و آشوب و بلوا»، «فساد» و «ظلم» نیست، بلکه برای «اصلاح امت جدش رسول خدا» خروج کرده است. قصدش «احیای ارزش ها و جلوگیری از زشتی ها»ست و حرکتش در مسیر حرکت پیامبر و پدرش امام علی است؛ تا تحریف کنندگان حقائق تاریخی آن حضرت را به «ایجاد بلوا» و «شقاق در امت اسلامی» متهم نکنند.
هنوز حسین صدا میزند: هل من ناصر ینصرنی!
شب عاشوراست و دل میان زمین و زمان سرگردان است. نمیداند به ۱۴۰۰ سال پیش برود یا در امروز بماند، به کربلا و کوفه برود و به زندانهای آن شهر سر بزند یا در ایران بماند و به فکر زندانهای اوین و رجاییشهر باشد. غصهی حسین را بخورد که در چنین امشب و فردایی به تیغ خشم و خشونت یزیدیان گرفتار شده، یا غصهی پیروان مظلوم امروزش را که گرفتار ستم و استبداد شدهاند. مگر ممکن است شب عاشورا برای خانوادههای سید علی موسوی، مصطفی کریمبیگی، شهرام فرج زاده و شبنم سهرابی، امیر ارشد تاجمیر، جهانبخت پازوکی، شاهرخ رحمانی، مهدی فرهادیراد و علی راسخینیا هم به سادگی بگذرد؟ حالی که امشب نوریزاد و ستوده و شهابی و عرشی و صادقی دارند، همان حالی است که زهیربن قین داشت: سردرگم راه ماندن و رفتن … و هر بار که مظلومی صدا میزند و یاری میطلبد، هر بار که حقی پایمال میشود و هر بار که خونی بر زمین ریخته میشود، گویی خود حسین است که فریاد میزند: هل من ناصر ینصرنی …
تشنهی آب یا تشنهی لبیک
درد، قصه شدن است! غربت، اسطوره بودن به جای الگو بودن است و تنهایی گم شدن عطش، میان شوری اشکهایی است که نفهمیدند آنهمه خون، تنها داستانی نبود چون هزار و یک شب! بیهوده به دنبال تنهایی و غربت هزار و یک شب صحرا را به مرور نگیر! بیهوده به دنبال درد، قصهها و غصهها را زیر و رو نکن. درد و تنهایی و غربت همینجاست. حسین در کربلا تنها نبود. همینجا زیر خیمهی عزایش تنهاست! که هیچیک نفهمیدیم سیراب شدن سالهاست از جهان رخت بر بسته است و تاریخ در حسرت یک کلام میسوزد. عطشان حسین! که “حسین بیش از آنکه تشنهی آب باشد، تشنهی لبیک بود!”
برگزاری مراسم عزاداری محرم توسط ایرانیان سبز مالزی
ایرانیان مقیم مالزی و ساکن کوالالامپور در دو شب گذشته و مقارن با هفتم و هشتم ماه محرم، در مراسم مردمی سوگواری محرم شرکت کردند. این مراسم به همت گروه رسام (راه سبز ایرانیان مالزی) برگزار شد.
امام حسین، اصلاحگری که یزید او را فتنهگر معرفی میکند
حسین(ع) تنها یک جرم دارد و آن اینکه یزید و اعمال او را تایید نمیکند و در این راه به شهادت میرسد. در واقع امام(ع) اصلاحگر است، اما نه اینکه بخواهد با شمشیر اصلاحگری کند، بلکه او میخواهد عدم موافقت خود را با فساد فراگیری که به نام دین در جریان است، اعلام کند. حقپرستان تاریخ به یزید میگویند: ای یزید! تو فتنهگر و آشوبگری که به عهد و پیمان و قانون پایبند نیستی و بر خلاف عهد و پیمان و با ابزاری نامشروع حکومت را در دست گرفتهای! تو فتنهگری که به رای و نظر مردم توجه نمیکنی و با زور برای خود بیعت میگیری و آنان را مجبور به تسلیم میکنی! تو فتنهگری که هیچ مخالفی را بر نمیتابی و هر آن کس را که مخالف خود بپنداری، از دم تیغ میگذرانی و یا به زندان و تبعید میفرستی و هر صدای مخالفی را در گلو خفه میکنی! تو فتنهگری که برای حکومت خود از هر وسیله و ابزاری استفاده میکنی و با دروغ و حیله و فریب بر مردم حکومت میکنی و حق را باطل و باطل را حق جلوه میدهی! تو فتنهگری که اخلاق و اصول اخلاقی در حکومت تو جایی ندارد و برای رسیدن به اهداف خود به هر عملی دست میزنی! تو فتنهگری که دین و دیانت مردم را بازیچهای برای قدرت خویش قرار دادهای، از کتاب خدا وسنت پیامبر او تنها به عنوان ابزار استفاده میکنی و در عمل هیچ پایبندی به آنها نداری!
آیتالله دستغیب: دوستان امام حسین که روحیه ظلمستیزی دارند، باید آماده سختیها باشند
دوستان امام حسین علیه السلام با افاضه عزای ایشان راه او را ادامه میدهند و همچون حضرت، روحیه ظالم ستیزی دارند. تاکنون دومرتبه آمدهاند برای تصرف اینجا، شاید باز هم بیایند اما مطمئن باشید هر چه بیایند، صاحبان مسجد مانعشان میشوند. این مسجد صاحب دارد و شهیدان صاحبش هستند و همانها نگهش میدارند. در جریان اتفاقات محرم سال پیش نزدیک به هزار نفر کماندو آماده حمله به مسجد بودند، آب و برق و گاز مسجد را قطع کردند و همه چیز مهیّا بود تا مسجد را بگیرند. کاری هم نداشتند چند نفر کشته یا مجروح شوند … شرط تحقق آرزوهای معنوی این است که در هنگام شدائد پای انسان سست نشود. کسی که طالب معرفت و عشق حسین علیه السلام است اگر طلبش پذیرفته شود باید آماده امتحانات باشد؛ اگر گفتند آمدیم مسجدت را بگیریم، مریدانت را بگیریم، جان و مال و آبرویت را بگیریم، باید آماده باشد و بداند که هر چه میآید از جانب دوست است و هر چه از دوست رسد نیکوست.
همه باید در برابر حاکم جائر، گردنکش و عهدشکن ایستادگی کنند
امام حسین در اولین برخورد با لشکر هزار نفره حر که آمده بودند تا جلوی حضرت را بگیرند، میگوید شما میدانید که پیغمبر فرموده است اگر کسی ببنید حاکم جائری، حرام الهی را حلال میکند، عهد الهی میشکند و در میان مردم به سنّت الهی عمل نمیکند، با این حال نه عملاً نه قولاً در مقابل او نایستد، خداوند او را به همان جایگاهی وارد میکند که آن حاکم را وارد کرده است. / این که امام حسین میگفت حکومت فعلی فاسد است و حلال و حرام را تغییر میدهد، برای هیچ کس یک امر پنهانی نبود و حتّی سران حکومت یزید هم این مسائل را میدانستند. / در مکتب الهی، هدف وسیله را توجیه نمیکند. هدف الهی با ابزار شیطانی تحقّق پیدا نمیکند. اینکه امام حسین(علیهالسلام) ابزارهای شیطانی تهدید و تطمیع و تحمیق را به کار نگرفت، به همین جهت بود.
نصرالله ترابی: هیاتهای مذهبی باید سنتی بمانند و جناحی نشوند
هیات های مذهبی باید همانند گذشته به شیوه ای سنتی و محلی عاری از مسایل سیاسی و جناحی عزاداری کنند. عزاداری مردم در شبهای تاسوعا و عاشورا، هر چه عاری از رنگ و بوی حزبی و جناحی باشد تاثیر بهتری خواهد داشت.
چگونه حسینی بودن
اگرچه باطلی را ظاهر حق بپوشانند، اما حسین و حسینی، فریفته و اسیر ظواهر آن نخواهد شد و برای نجات حق از باطل، مردانه و شجاعانه وارد میدان میشود و هرچه در بضاعت دارد، در راه خدا به طبق اخلاص میگذارد و از سختیها و دردها و رنجهای ظاهری تا تهمتها و نارواها و افتراها که عمق جان را آتش میزند، واهمه نشان نمیدهد.
حسین شهید راه اصلاح است، در برابر همه ستمگران تاریخ
حسین معتقد است که انسان دربرابر ظلم نمیتواند صبر پیشه کند. حسین میفرماید: «فوالله لا اری الموت الا سعاده و الحیاه مع الظالمین الا برماً» وقتی که ما سالروز واقعه کربلا را فرصتی مغتنم میشمریم و گردهم میآییم و آن حادثه را در گوش، قلب، و وجود خود تکرار میکنیم با آن قهرمانیهای جاویدان پیوند مییابیم. قهرمانیهایی که ریشه ستم و ستمگران را برکند و نقاب و پرده از چهره عصیانگران و منافقان برافکند. حسین نه تنها در آن صحرا بلکه در طول تاریخ در برابر ستمگران ایستاد. در آن صحرا در برابر سی هزار نفر بود، اما در تاریخ، در مقابل صدها گروه قرار داشت. حسین شهید راه اصلاح است. «انی أرید الاصلاح فی امه جدی ما استطعت» پس اگر در جهت اصلاح امت جدش کوشیدیم، او را یاری رساندهایم و اگر سکوت کردیم یا مانع اصلاح شدیم او را وانهادهایم و یزید را کمک کردهایم.
علمای دین چه کردند که کار به عاشورا کشید
ستمکاران را در جایگاه خویش جای دادید و زمام امور خدایی را به دست آنان سپردید، تا به شبهه عمل کنند و به راه خواهشهای نفسانی بروند. گریز شما از مرگ و خوش داشتن این زندگی، که به هر حال از شما جدا میشود، آنان را بر این مقام، مسلط کرد. شما ناتوانان را به چنگال آنها سپردید که برخی را بنده و مقهور کنند و پارهای را درمانده از تامین معیشت و مغلوب سازند، مملکت را با خودکامگی، زیر و رو کنند و به پیروی از تبهکاران و جسارت بر خدای جبار، رسوایی هوسرانیهایشان را بر خویش، هموار دارند. به هر شهری، سخنرانی زبانباز بر منبر دارند و تمام سرزمین اسلام، بی دفاع، زیر پایشان افتاده و دستشان در همه جای آن باز است و مردم، بردهوار در اختیار آناناند و دست درازی آنان را نمیتوانند از خود، دور کنند. برخی زورگو و سر سختند که بر ناتوان به سختی حمله میبرند و پارهای فرمانروایانی هستند که از خدا و قیامت پروایی ندارند. شگفتا! و چرا در شگفت نباشم که مملکت، در دست ستمگری دغلپیشه و باجگیری ستمگر و کارگزاری است که بر مومنان، رحم نمیآورد.
بدعتها و ظلمهای قبل و بعد از عاشورا
مگر نه این بود که حقیقت عاشورا برای ستم ستیزی و ظلم زدایی برآمده بود. اما چرا امیرالمومنین های پس از معاویه و یزید و خلیفه های عباسی و عثمانی و صفوی در کنار تحریف دین ستمهای بیشتری روا داشتند؟ و حقیقت عاشورا و تشیع از عینیت جامعه و زمان به خلوتخانه تکایا و چند روز محرم بازگشت؟
شیوهی حسینی و شیوهی یزیدی
امام حسین(ع) برای امر به معروف و نهی از منکر قیام کرد و مسألهی اصلی جامعه را چگونگی حاکمیت و ساختار حکومتی میدانست و معتقد بود اگر حکومت درست شود سایر احکام فرعی اسلام مانند نماز و روزه و حج و زکات و حجاب نه با زور حکومت، بلکه با علاقهی مردم و مشتاقانه درست خواهد شد. آخرین سخن امام حسین(ع) خطاب به لشکر ابن زیاد این بود که: «فارجعوا الی عقولکم» یعنی به عقلهایتان رجوع کنید.
دعوت آیتالله روحانی به حضور در هیاتها و احیای شعائر عاشورا: جنایات یزید و یزیدیان را افشا کنید
دلیل این کینهتوزیها نسبت به شعائر حضرت سید الشهدا(ع) چیست؟ آیا ارزشهای اخلاقی و معارف دینی -همچون جانفشانی در راه عقیده، برخاستن در برابر طاغوتها و ایستادگی و پایداری در راه حق- که در پی احیای این شعائر در دلهای مؤمنان نهادینه میشود، این غرض ورزان را به کینهتوزی وا میدارد؟ و یا ترس و وحشتی که در دشمنان خدا میافتد، آنان را نگران کرده است؟! چگونه است که ادعای حسینی بودن و دلبستگی به شعائر حسینی دارند، اما اینگونه در این معارف مکتب تشیع تشکیک میکنند؟ چرا بهجای مبارزه با این شعائر، همه توان و تلاش خود را در راه افشای جنایات یزید و یزیدیان نمیگذارند؟!
هاشمزاده هریسی: قیام امام حسین بر اساس صداقت بود / نباید به بهانه ناامید نشدن مردم، دروغ گفت
قیام امام حسین براساس صداقت و شفافیت است. / دروغ گفتن و شستشوی مغزی دادن با این بهانه که مردم ناامید نشوند و همراهی کنند، فریب است زیرا باید همواره واقعیتها را بیان کرد. / امام حسین به همراهان خود قدرت انتخاب داد تا در صورتی که مایل نیستند کاروان را ترک کنند. / امروز انسانها در جامعه به چه میزان کرامت، عزت، رفاه و ارزش دارند نه اینکه به نام امام حسین (ع) نمک بر زخم آن امام بپاشیم.
تأملی مجدد بر قیام حسینی
تقابل اصلی از این قرار است که امام حسین(ع) به خدا و بندگان خدا فکر میکند و چیزی را برای خود یا نفسانیت خود نمیخواهد و یزید مخالف خدا و برعلیه بندگان خدا و حضرت سازش و همراهی با چنین عنصری را تحمل نمیکند ولو به قتل و شهادت خود و اصحاب و یاران و فرزندانش تمام شود و عیالاتش را نیز به اسارت ببرند. آن حضرت حاضر است در این راه آواره شود و شهر و دیار و همه هستی را ترک نماید و اتفاقاً به هنگام خروج از مدینه در حالیکه اهل و عیال و فرزندان خود را آماده کوچ و مهاجرت نموده، این آیه شریفه را زمزمه میکند: «فخرج منها خایفاً یترقب قال رب نجنی من القوم الظالمین» سخن و منشوری که اعلامیه آغازین موسی کلیم در هنگام بازنمودن جبهه خداجوئی و نفی و انکار فرعون در مبارزات نجات بنیاسرائیل بود.
حسین(ع)، معیار حق
اگر وضع تفکر سیدالشهداء – سلامالله علیه – همچون بعضی از مقدسین زمان خودش بود که در جوار حضرت رسول(ص) بماند و عبادت کند، دیگر کربلایی پیش نمیآمد. اگر ائمه ما – سلامالله علیهم – با اهل ظلم و ستم سازش میکردند، احترامشان بسیار بیشتر بود. خلفاء حاضر بودند که آنها را هر شکلی احترام کنند تا آنها دست از دعوتشان بر دارند. حضرت موسیبن جعفر(ع) منباب اتفاق نبود که چندین سال در حبس به سر بردند، تبعید بعضی از ائمه از مدینه و بردنشان به محل خلیفه، بیدلیل نبود. اینها مردم عادی نبودند که بنشینند و درسی بخوانند و درسی بدهند و عبادت کنند و … اگر طرز فکر آنها هم این میشد، این مذهب، دیگر مذهبی که در طول تاریخ در مقابل ظلم ایستاده است نمیشد.