دعوت آیتالله روحانی به حضور در هیاتها و احیای شعائر عاشورا: جنایات یزید و یزیدیان را افشا کنید
چکیده :دلیل این کینهتوزیها نسبت به شعائر حضرت سید الشهدا(ع) چیست؟ آیا ارزشهای اخلاقی و معارف دینی -همچون جانفشانی در راه عقیده، برخاستن در برابر طاغوتها و ایستادگی و پایداری در راه حق- که در پی احیای این شعائر در دلهای مؤمنان نهادینه میشود، این غرض ورزان را به کینهتوزی وا میدارد؟ و یا ترس و وحشتی که در دشمنان خدا میافتد، آنان را نگران کرده است؟! چگونه است که ادعای حسینی بودن و دلبستگی به شعائر حسینی دارند، اما اینگونه در این معارف مکتب تشیع تشکیک میکنند؟ چرا بهجای مبارزه با این شعائر، همه توان و تلاش خود را در راه افشای جنایات یزید و یزیدیان...
آیتالله سید محمد صادق روحانی در پیامی به مناسبت ایام عزاداری حضرت سید الشهداء(ع) از برخی تردیدها نسبت به فایده و کارآمدی شعائر حسینی انتقاد کرد و خواستار حضور همگان در مجالس ذکر و هیأتهای عزاداری شد.
ایشان همچنین از ارزشهای اخلاقی و معارف دینی همچون جانفشانی در راه عقیده، برخاستن در برابر طاغوتها و ایستادگی و پایداری در راه حق- که در پی احیای این شعائر در دلهای مؤمنان نهادینه میشود، یاد کرد و از منتقدان نیز خواست بهجای مبارزه با این شعائر، همه توان و تلاش خود را در راه افشای جنایات یزید و یزیدیان بگذارند.
متن پیام ایشان به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
خداوند در قرآن کریم میفرماید: « وَذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللّهِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَاتٍ لِّکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ » صدق الله العلی العظیم
جهان تشیع در آستانه فرارسیدن روزی بزرگ و یکی از ایامالله یعنی روز عاشورا، روز خون و شهادت و جانفشانی در راه حق میباشد. روزی که امام حسن مجتبی(ع) درباره آن فرمود: «لا یوم کیومک یا اباعبدالله» همچنانکه امام رضا(ع) نیز درباره آن فرمود: «إنّ یوم الحسین أقرح جفوننا و أسبل دموعنا، و أذّل عزیزنا یا أرض کربلا أورثتنا الکرب و البلاء إلى یوم القیمه فلیبک الباکون». هرچند شیعیان هر ساله این روز را با برپایی مراسم عزاداری، بزرگ میدارند، اما مطلبی که این روزها داغ و سوز دل شیعیان را دو چندان میکند، برخی دیدگاههای انحرافی است که از سوی افرادی مغرض هم در داخل کشور و هم در بعضی از کشورهای عربی مطرح میشود و نسبت به فایده و کارآمدی شعائر حسینی تردید ایجاد میکند. شاید اگر این صداهای غرضآلود از درون مکتب تشیع نبود، درک و تحمل آن برای ما آسانتر بود. اما صد افسوس که اینان با به تن کردن لباس تشیع و پنهان کردن خنجر خویش در زیر این لباس، میکوشند به مکتب شیعه ضربه بزنند و با خنجر زهرآلود خویش اندیشه تشیع را مسموم سازند.
سؤال این است که دلیل این کینهتوزیها نسبت به شعائر حضرت سید الشهدا(ع) چیست؟ آیا ارزشهای اخلاقی و معارف دینی -همچون جانفشانی در راه عقیده، برخاستن در برابر طاغوتها و ایستادگی و پایداری در راه حق- که در پی احیای این شعائر در دلهای مؤمنان نهادینه میشود، این غرض ورزان را به کینهتوزی وا میدارد؟ و یا ترس و وحشتی که در دشمنان خدا میافتد، آنان را نگران کرده است؟! چگونه است که ادعای حسینی بودن و دلبستگی به شعائر حسینی دارند، اما اینگونه در این معارف مکتب تشیع تشکیک میکنند؟ چرا بهجای مبارزه با این شعائر، همه توان و تلاش خود را در راه افشای جنایات یزید و یزیدیان نمیگذارند؟! در اینجا با تمام وجود فرارسیدن سالروز این مصیبت و فاجعه بزرگ را به حضرت صاحب العصر و الزمان -روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء- و به شیعیان مخلص و با ایمان آن حضرت تسلیت عرض میکنم و به همین مناسبت، نکات زیر را خطاب به مؤمنین یادآور میشوم:
اول: به یکایک فرزندان مؤمن خویش در سراسر جهان تشیع میگویم: وظیفه شما در این مرحله حساس تاریخی این است که همه تلاش خود را برای احیای این روز بزرگ به کار بندید. این مهم از رهگذر برگزاری مجالس سوگواری و شرکت در این مراسم، اقامه شعائر الهی مرتبط با مسأله عاشورا و هزینه کردن اموال فراوان در این راه ممکن میشود. چراکه این تلاشها، کمترین کاری است که برای خنثی کردن نیرنگ افراد مغرض و پاسخ به شبههافکنیها باید انجام داد. تجمع شیعیان موجب احیای فرهنگ اهل بیت(ع) میشود. همچنانکه حضرت امام جعفر صادق(ع) نیز بر این مسأله تأکید ورزیده اند. ایشان میفرمایند: «فإنَّ فی اجتماعِکم ومذاکرتکم إحیاءٌ لأمرنا، وخیرُ الناسِ بعدنا مَن ذاکرَ أمرَنا، ودعَا إلى ذِکرِنَا» حتی در نقل دیگری –که معتبرتر نیز می باشد- این روایت با تعبیری بسیار شگفتآور آمده:
« فإنَّ فی اجتماعِکم ومذاکرتکم إحیاءَنا». به اعتقاد من، قلم از بیان معانی والای آن ناتوان است. برپایه این روایت روشن میشود که صرف حضور در مجالس و دستههای عزاداری، امری بسیار مطلوب است.
بنابر این برخلاف آنچه برخی افراد غافل در داخل و خارج ترویج میکنند، دنبال کردن مراسم عزاداری و سخنرانی از راه تماشای شبکههای مختلف ماهوارهای و تلویزیونی و یا استفاده از سیدیهای صوتی وتصویری کافی نیست. زیرا روشن است که همین حضور مؤمنان در مراسم و مجالس عزاداری فریادی رسا بر سر ستم و ستمگران بهشمار میرود و موجب به لرزه در آمدن کاخهای مستکبران جهان میشود.
دوم: به فرزندان مؤمن خویش که در برپایی این مجالس ذکر و هیأتهای عزاداری فعالیت میکنند، یادآور میشوم که این کار جهادی و بزرگ خویش را ادامه بدهید. این تلاشهای شما عزیزان از برترین اعمال جهادی در روزگار کنونی بهشمار میرود. همانا این مجالس دینی از مؤثرترین سلاح هایی است که موجب می شود ایمان بر قدرتهای کفر و شیطانی چیره شود. این راه را ادامه بدهید و نکند خدای ناکرده انسانهای ضعیف النفس و کوردل برای محو این شعائر در میان شما نفوذ کنند. امید است که عزاداریهای شما مورد تأئید ذات اقدس الهی قرار گیرد.
سوم: اکنون روی سخن من با خطیبان و واعظان منبر حسینی است. از شما سخنوران دینی خواستارم تمام تلاش خود را در راه نشر معارف ائمه معصومین(علیهم السلام)، بیان احکام شرعی و تحکیم باورهای دینی بهکار بگیرید. همچنین با استفاده از ادله نقلی محکم و استدلالهای عقلی به شبهات انحرافی پاسخ دهید تا از طرفی، باورهای مؤمنان را محکمتر از گذشته گردانید و از سوی دیگر ضمن اثبات اصالت منبر و کارآمدی آن، بیپایه بودن ادعاهای افراد مغرض مبنیبر ناتوانی و ناکارآمدی منبر حسینی در بیان معارف الهی را بر همگان آشکار نمائید.
همچنین درخواست من از مداحان و مرثیه سرایان اهل بیت(ع) این است که در نوحهسراییها آن طور که متأسفانه امروزه در بعضی دستههای عزاداری دیده میشود، از نغمههای لهوی و موسیقی هایی طرب آمیز استفاده نکنند. از خداوند متعال میخواهم منبر حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) و مجالس مبارک ایشان را به واسطه مدّاحان متعهد و مومن حفظ نماید. چراکه اینان صدای رسای تشیّع و زبان ناطق مکتب اهل بیت میباشند. در پایان بار دیگر لازم میدانم همه شیعیان در سراسر جهان را به لزوم توجه روز افزون نسبت به این روز بزرگ و پیامهای راهگشای آن توصیه نمایم و از همگان میخواهم در راه احیای این یومالله عظیم بکوشند. انشاءالله همگان در سایه عنایات الهی و لطف حضرت ولی عصر(عج) موفّق و مؤید باشند.
و السلام علیکم جمیعاً و رحمه الله و برکاته
سید محمد صادق حسینی روحانی
محرم ۱۴۳۲ ه.ق
ممکن است سایت محترم کلمه امکان پرسش از آقای حسینی روحانی را فراهم بیاورند که ایشان کدام پیامبر را در طول تاریخ بنی بشر سراغ دارند که پیروان خود را به جای دعوت به فراگیری علم و تعقل و تفکر و تدبر در جریان هستی و آغاز و انجام آن و سیر در آفاق و انفس و پژوهش در آثار آفرینش الهی و قوانین و کلمات و سنت او به شرکت کردن در مراسم “عزاداری ” و خود سرکوبی و خود صدمه زنی دعوت کرده باشد؟ در زمان حیات پیامبر گرامی اسلام مگر کم فاجعه انسانی و عاطفی توسط دشمنان به ایشان و اسلام جوان تحمیل شد؟ مگر ایشان بهترین دوستان و یاران و نزدیکان و عزیزان خود را در نهایت تنهائی و غربت ز دست نداد؟ مگر ایشان نمیتوانست از روش اقامه عزاداری و نوحه خوانی و گریه و زاری اطرافیان را در صحنه نگه داشته و از نیروی آنها برای در هم شکستن مخالفین اسلام استفاده بکند؟