کربلا تجلّیگاه ارزشهای اخلاقی
چکیده :امام در تاریخ ثبت می کند که هدفش از قیام «سرکشی و آشوب و بلوا»، «فساد» و «ظلم» نیست، بلکه برای «اصلاح امت جدش رسول خدا» خروج کرده است. قصدش «احیای ارزش ها و جلوگیری از زشتی ها»ست و حرکتش در مسیر حرکت پیامبر و پدرش امام علی است؛ تا تحریف کنندگان حقائق تاریخی آن حضرت را به «ایجاد بلوا» و «شقاق در امت اسلامی» متهم نکنند....
سید جواد ورعی *
سالار شهیدان حسین بن علی (ع) به پیروی از جدّ بزرگوارش رسول خدا (ص) و پدرش امیر مومنان علی (ع) در پی «احیای ارزش های متعالی اخلاقی» بود. مهم ترین سندی که در این زمینه وجود دارد، وصیت امام به برادرش محمد حنفیه است. در این نقل تاریخی آمده است:
«انّی لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما، انّما خرجت لطلب الاصلاح فی امّه جدّی، ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر و اسیر بسیره جدّی و ابی علی بن ابی طالب»(۱)
امام در تاریخ ثبت می کند که هدفش از قیام «سرکشی و آشوب و بلوا»، «فساد» و «ظلم» نیست، بلکه برای «اصلاح امت جدش رسول خدا» خروج کرده است. قصدش «احیای ارزش ها و جلوگیری از زشتی ها»ست و حرکتش در مسیر حرکت پیامبر و پدرش امام علی است؛ تا تحریف کنندگان حقائق تاریخی آن حضرت را به «ایجاد بلوا» و «شقاق در امت اسلامی» متهم نکنند.
سید الشهدا در جمع نخبگان، همان اهدافی را که علی (ع) در زمان «خلافت و قدرت» ترسیم کرده بود، در شرایطی کاملا متفاوت تکرار می کند که نشان می دهد که هدف آنان چه در دوران «بسط ید» و چه در دوران «قبض ید» یکسان است. فرمود:
«اللهم انک تعلم انّه لم یکن الّذی ما کان منّا منافسه فی سلطان و لا التماس شیء من فضول الحطام، ولکن لنردّ المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فی بلادک، فیأمن المظلومون من عبادک و تقام المعطله من حدودک»(۲)
در این بیان مشترک، از دو «هدف سلبی» و دو «هدف ایجابی» سخن گفته شده:
۱. نفی «قدرت طلبی» و «ثروت اندوزی»
۲. «بازگرداندن نشانه های دین خدا» و «اصلاح جامعه»
این دو امام معصوم با گفتار و رفتار خویش در شرایطی کاملا متفاوت نشان دادند که «قدرت» و «ثروت» در نظر آنان اصالت و موضوعیت ندارد، بلکه تنها ابزار و نعمتی است که خداوند در اختیار برخی از بندگانش می گذارد تا در پرتو آن ارزش های الهی و انسانی احیا گردد. ارزش های اخلاقی تحت شرایط مختلف دگرگون نمی شوند، نه به هنگام «برخورداری از قدرت و حاکمیّت در دارالاماره کوفه» و نه به هنگام «مظلومیّت و استضعاف در دشت کربلا».
اینک نمونه هایی از «تقیّد آنان به اصول و ارزش های اعتقادی و اخلاقی» و «عدم پای بندی» بنی امیه و «قربانی کردن» اصول و ارزش ها در پای قدرت و ریاست و ثروت:
رعایت حرمت حرم الهی
– امام حسین (ع) علىرغم میلش در روز هشتم ذى حجّه که همه مسلمانان براى اعمال حج راهىعرفات مىشدند، از مکّه خارج شد تا مبادا به دست مزدوران حکومت ترور شود و با ریخته شدن خونش در مکه، حرمت حرم امن الهى شکسته شود. چقدر تفاوت وجود دارد بین او و بین عبدالله بن زبیر، شخصیت سیاسی دیگری که اتفاقا او هم با یزید بیعت نکرد، ولی در ماجراى محاصره شهر مکه توسط لشکر شام، براى حفظ جانش به درون کعبه پناه برد و لشکر شام براى سرکوب کردن شورش خانهخدا را با منجنیق سنگباران و بخشى از خانه خدا را تخریب کرد و آتش به خانه کعبه افتاد؟! (۳)
براى یکى «حفظ حرمت حرم الهى» اصل است، هر چند بهایش «آوارگى در بیابان» و «شهادت در صحراى کربلا» و «اسارت اهل بیتش» باشد و دیگرى «حفظ قدرت و جانش» را اصل مىداند، هر چند به قیمت «هتک حرمت خانه خدا».
آیا این تفاوت جز به خاطر اصل بودن «ارزش های دینی و انسانی» برای سید الشهدا و «وسیله بودن ارزش ها برای رسیدن به قدرت» برای دیگرى است؟ افراد و شخصیت ها از همین طریق شناخته می شوند.
صداقت با یاران و همراهان
سالار شهیدان از ابتدای قیام و حرکت از مدینه با یارانش با صداقت کامل رفتار کرد. چیزی را از آنان پنهان نکرد. به همگان اعلام کرد چرا و با چه هدفی از مدینه خارج می شود؛ حتی حاضر نشد بنا بر پیشنهاد بعضی از بیراهه به سوی مکه رود، بلکه از شاهراه حرکت کرد تا پیامش را به گوش مردم برساند.
– هنگامى که شهادت مسلم بن عقیل و هانى بن عروه و عبدالله بن یقطر به امام رسید، بیعتش را از مردم برداشت تا مبادا کسانى که به خاطر دعوت مردم کوفه و امید تشکیل حکومت در این شهر به همراه امام آمدهاند، با این تصور سفر را ادامه دهند یا اگر از پیروزى مأیوس شدهاند، تعهد به بیعت امام مانع از بازگشتشان شود. لذا در جمع همراهان حضور یافت و فرمود:
«خبر دردناک قتل مسلم بن عقیل و هانى بن عروه و عبدالله بن یقطر به ما رسید، و شیعیان ما با این کار ما را رها کردند و پیمان شکنى نمودند. پس هر کس مایل است باز گردد، مىتواند برگردد و از ناحیه ما تعهّدى بر او نیست.»(۴)
عده ای همین جا از امام جدا شده و به راه دیگری رفتند. امام هرگز راضی نبود افراد از روی اجبار یا اکراه یا ملاحظات دیگر او را همراهی کنند. برداشتن بیعت در شرائط دشوار مبارزه که معمولا رهبران و سیاستمداران به دنبال حفظ نیروها به هر قیمتی هستند، چه معنا و مفهومى دارد؟ جز اصالت «ارزشهاى اخلاقى» و زیر پا نگذاشتن آنها در هر شرائطى؟
ـ بار دیگر همین مطلب را در شب عاشورا در جمع یارانش به صورت آشکار و با بیان حکمت آن تکرار فرمود:
«شما با من همراه شدید، چون مىدانستید که من به سوى قومى حرکت مىکنم که با زبان ها و قلبهاشان با من بیعت کردهاند، و حال مطلب به عکس شده زیرا شیطان بر آنها مسلط شده و یاد خدا را فراموش کردهاند و اکنون هیچ قصدى جز کشتن من و مجاهدان همراه من و پس از آن غارت و اسارت حریم من ندارند و من بیم دارم که شما این واقعیت را ندانید و یا بدانید و حیا کنید (و از گفتن آن خجالت بکشید). نزد ما خاندان پیامبر مکر حرام است پس هر کس کشته شدن با ما را نمىپسندد از تاریکى شب استفاده کند و برگردد…»(۵)
حیله گری بنی امیّه
این رفتار را با رفتار امویان مقایسه کنید که برای رسیدن به قدرت و حفظ آن از هیچ حیله و نیرنگی فروگذار نمی کردند. تنها چند نمونه از رفتار امویان را نقل کرده و عبور می کنیم.
– روزى عمروعاص به عایشه گفت: دوست داشتم تو در روز جمل کشته مىشدى؟ عایشه پاسخ داد: اى بىپدر! از کشته شدن من چه چیزی عاید تو می شد؟ گفت: فایده اش این بود که تو به اجل خود از دنیا مىرفتى و وارد بهشت مىشدى و ما بزرگترین بهانه را بر ضد على بن ابىطالب پیدا مىکردیم و مردن تو را وسیله طعن و مبارزه با او قرار مىدادیم.(۶)
– روزی مروان بن حکم به امام سجاد(ع) گفت: على بیش از معاویه از عثمان دفاع کرد. امام فرمود: پس چرا بالاى منبر به او دشنام داده و قتل عثمان را به او نسبت مىدهید؟ گفت: چون پایههاى حکومت ما جز با دشنام دادن و لعن کردن على بن ابىطالب استوار نمىماند!(۷)
– و بالاخره سالیانى بعد وقتى که عبدالعزیز حاکم مدینه شد، روزى فرزندش عمر از وى پرسید: چرا در خطبه نماز جمعه وقتى به سبّ و لعن على بن ابىطالب مىرسى، لکنت زبان مىگیرى؟ گفت: چون کسى را که ما بر منابر دشنام مىدهیم، افضل اصحاب پیغمبر است. و هنگامى که فرزندش علت آن را جویا شد، پاسخ داد: «سیاست، چنین اقتضا مىکند که براى منزوى ساختن علویان، على بن ابىطالب را سبّ و لعن کنیم تا آنان مدعى برترى بر خلافت و حکومت نشوند.»
و همین جا بود که عمر بن عبدالعزیز تصمیم گرفت اگر روزى به قدرت رسید، این سنت زشت را ممنوع کند ولى افکار عمومی به گونهاى بود که با نقشهاى از پیش طراحى شده آن را عملى کرد.(۸) ولى مردم گمان مىکردند که او با این تصمیم مرتکب گناه بزرگى شده است!(۹)
آغازگر جنگ نخواهم بود
نمونه دیگری که پای بندی سیدالشهدا را به اصول و ارزشهای اعتقادی و اخلاقی نشان می دهد، آن است که حضرت به رغم پیشنهاد های مختلف حاضر نبود آغازگر جنگ در کربلا باشد.
– وقتى که امام با لشکر کوفه به فرماندهى حرّ بن یزید ریاحى برخورد کرد و او به خاطر دستور شدید عبیدالله بن زیاد امام را تحت فشار قرار داد، زهیر بن قین از یاران با وفاى امام عرض کرد: «اى فرزند رسول خدا! آینده دشوارتر از این است، اکنون جنگ با اینان به مراتب آسان تر از جنگ با سپاهیان بىشمارى است که پس از این خواهند رسید.» امام بر خلاف سیاستمداران و فرماندهان جنگى که از فرصت هاى به دست آمده حداکثر استفاده را مىکنند تا ضربهاى بر دشمن وارد سازند، چون به اصول و ارزشهاى دینى پاىبند بود، حاضر نبود به هر قیمتى از آن اصول دست بشوید، از این رو فرمود: «من آغاز گر جنگ نخواهم بود».(۱۰)
ـ در کربلا نیز قبل از شروع جنگ، هنگامى که شمر به امام جسارت کرد، یکى از یاران اجازه خواست تا او را به سزاى عملش برساند، امام با همین استدلال او را از این عمل برحذر داشت. (۱۱)
لااقل آزاد مرد باشید!
– از واپسین کلمات گهربار امام به هنگامی که در اثر جراحات بى شمار در گودال قتلگاه افتاده بود، جملهاى است که باید بر جبین تاریخ بشریت ثبت گردد. هنگامى که آن بزرگوار بر زمین افتاد و توان جنگیدن را از دست داد، لشکر ناجوانمرد کوفه به سمت خیمههاى امام حرکت کردند، امام در حالى که بر اثر یک روز جنگ بىامان و تشنگى فراوان و جراحات سخت رمقى در بدن نداشت، پیکر نیمه جانش را بلند کرد و فریاد زد:
«یا شیعه آل ابىسفیان! ان لم یکن لکم دین و کنتم لا تخافون المعاد فکونوا احراراً فى دنیاکم هذه، فارجعوا الى احسابکم ان کنتم عرباً کما تزعمون».(۱۲)
امام با این جمله وجدان هاى خفته و مدفون آنان را در زیر خروارها عادت جاهلى، مخاطب قرار داد که اى پیروان خاندان ابىسفیان، اگر دین ندارید و از روز قیامت نمىترسید، لا اقل در زندگى دنیاى خود آزاده باشید و اگر گمان مىکنید که عرب هستید، به آیین عروبت خود وفادار باشید.
این سخن برای آن بود که حتى در میان اعراب جاهلیت نیز جنگ از اصول و قواعدى پیروى مىکرد. در عصر جاهلیت نیز به زنان و فرزندان و کودکان و کسانى که در جنگ حضور نداشتند، متعرض نمىشدند، پیکرهاى شخصیت ها و رؤساى اقوام و قبائل را پس از کشته شدن مورد هتک قرار نمىدادند و مثله نمىکردند.
حتى در جنگ احد وقتى که ابوسفیان پس از جنگ با پیکر مثله شده حمزه، عموى پیامبر روبهرو شد، با صداى بلند خطاب به پیامبر گفت: اى محمد! من دستور نداده بودم که با پیکر حمزه چنین کنند و بدون اطلاع من با پیکر او چنین رفتارى شده است.(۱۳) او در حقیقت به خاطر عدم رعایت رسوم متداول و پذیرفته شده در میان اعراب در عصر جاهلیت به طور تلویحى عذر به پیشگاه پیامبر مىبرد.
اما در روز عاشورا لشکریان عمر سعد به دستور مستقیم عبیدالله بن زیاد همه اصول و قواعد جنگ را – حتى بر اساس قوانین جاهلیت – زیر پا نهاد . این رفتار را با رفتار علی (ع) با عمرو بن عبدود در جنگ خندق مقایسه کنید که پس از کشتن او حاضر نشد حتی شمشیر و سپر و کلاه خود و بقیه ادوات جنگی او را به غنیمت بردارد و وقتی علتش را از حضرت پرسیدند، فرمود:
«او بزرگ قوم و قبیله خویش است. مایل نیستم حرمت او در میان قوم و قبیله اش شکسته شود.»(۱۴)
لذا هنگامی که خواهرش بر بالین او آمد، گفت : «برادر! اشکم در فراق تو خشک شده و نمی توانم بگریم، چون قاتلت مرد کریمی بوده که حاضر نشده حتی سلاحت را به غنیمت ببرد.» (۱۵)
نتیجه آن که، رعایت اصول و ارزش های اعتقادی و اخلاقی در هر شرایطی یک اصل تعطیل ناپذیر است و نمی توان به بهانه های مختلف آن ها را زیر پا نهاد.
* یادداشتی به مناسبت عاشورای حسینی ـ محرم ۱۴۳۲ ـ آذر ۱۳۸۹
منبع: www.varaei.com
پی نوشت ها
۱ . موسوعه کلمات الامام الحسین، ص ۲۹۱.
۲ .همان، ۲۷۶.
۳. طبرى، تاریخ طبرى، ج۴، ص۴۴۴ – ۴۴۶، مؤسسه الاعلمى للمطبوعات.
۴ . موسوعه کلمات الامام الحسین، ص۳۴۸.
۵. همان، ص۳۹۹.
۶. شیخ عباس قمى، سفینه البحار، ج۲، ص۲۶۱.
۷ . شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۵۸؛ بلاذرى، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۸۴.
۸ . ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۴۲، مؤسسه التراث العربى؛ شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۵۹.
۹ . ر.ک: ماجده فیصل زکریا، عمربن عبدالعزیز و سیاسه ردّ المظالم؛ علامه امینى، الغدیر، ج۱۰، ص۲۶۶.
۱۰ . همان، ص۳۷۳.
۱۱ . همان، ص۴۱۵.
۱۲ . همان، ص۵۰۴.
۱۳. ر.ک: شیخ جعفر شوشترى، الخصائص الحسینیه، تحریر و تحقیق از سید جعفر حسینى، ص۶۱ – ۶۴، دارالاعتصام للطباعه و النشر
۱۴. شیخ مفید، ارشاد ، ج۱، ص ۱۰۸.
۱۵ . الخصائص الحسینیه، ص ۶۲.
Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085