• صفحه اصلی
  • » داستان‌های متین برای همکلاسی‌های فرانسوی...

» گفتار

داستان‌های متین برای همکلاسی‌های فرانسوی

سراج می دانست که اولین قدم در استقبالش ضبط پاسپورت و ممنوع الخروجی است و بعد هم مثل سایر دوستانش گوشه ای از اوین سهم او خواهد بود. با علم به همه مشکلات، آگاهانه به کشور رفت. اما متین نه. کسانی که جست و خیزهای متین را در فرودگاه شارل دوگل پاریس شاهد بودند می دیدند که او سر از پا نمی شناسد که برای اولین بار می تواند یک سفر کامل خانوادگی داشته باشد. سفری که پدر هم در آن سهم دارد.

برای دخترکی که هر شبش هزار شب است

یک سال پیش وقتی ساجده یک شب به مهمانی بهار در اوین رفته بود، صادقانه گفته بود که نمی خواهم دوباره برگردم هر چند دلم را پیش دوستانم در کنار یکی از از دیوارهای اوین جا گذاشتم. ساجده هم مثل خیلی های دیگر باور نداشت که بی هیچ جرمی مادری را از فرزندش جدا کنند و در پی یک پرونده خیالی و یک دادگاه غیابی به حبس محکوم کنند.

شش سالِ عمیقِ باستانی

واقعیت آن است که مسعود بارِ شیشه حمل می‌کند، جدی می‌گویم؛ شیشه ارج‌ و قرب اجتماعی. نه به وزن فلان فوتبالیست یا بازیگر، اما عمیق‌تر از آنان. خیلی‌ها که می‌دانند ارتباطی باهم داریم حال ‌و روزش را می‌پرسند. چنان‌که انگار سال‌هاست می‌شناسندش. تعداد روزهایی که در زندان بوده را می‌دانند، سه سال بی مرخصی بودنش را، زندانی شدن همسرش را، به مرخصی آمدنش و دیدن خانه خالی از گرما را. خلاصه در جریان هستند که چه شد و بر او چه گذشت.

ذلتی که حاکمان اقتدارگرا بر دستگاه قضایی تحمیل کردند

ادعای استقلال دستگاه قضایی در ایران به شوخی بی مزه ای می ماند که نه خنده دار بلکه دردناک است، در حالی که هنوز جوانانی به اتهام انتقاد از اوضاع اقتصادی یا اجتماعی در زندان هستند، در شرایطی که هواداران جنبش سبز همچنان بازجویی و تهدید می شوند، در مقابل قلدرمابانی چون محمد رضا رحیمی نامه تهدید آمیز به رئیس قوه قضائیه می نویسند و جنایتکارانی مانند سعید مرتضوی به نمایندگان غیرمردمی رشوه و زیر میزی می دهدند و از این حربه برای جلوگیری از اجرای حکم قضایی شان استفاده می کنند.

دانشجو و کنش اجتماعی

اقتدارگرایان دریافتند که یا باید دانشگاه و دانشجو را از حریت و وظیفه ذاتی خود جدا سازند و یا با فشار و تهدید از اقدامات آنان جلوگیری نمایند . اما آنچه را که آنها در نیافتند و اقتدارگرایی هیچگاه نخواهد نتوانست درک کند این بود که تهدید و محدودیت بوجود آوردن راه حل نیست و البته هیچ راه حلی هم برای متقاعد کردن دانشجو که به حاکمیت بپیوندد وجود ندارد چون ماهیت دانشجویی و ذات جنبش دانشجویی حق مداری و دفاع از مردم است نه حاکمیت و تعرض به آزادی و استقلال خود و مردم را بر نمی تابد و عکس العمل نشان می دهد.

خلأ قانونی برای برخورد با مشوقان جرائم علیه زنان

سکوت قانونگذار دراینگونه پرونده ها راه را برای تبرئه تشویق کنندگان باز گذاشته و شخص به راحتی و با استناد به مواد قانونی قانون مجازات اسلامی دخالت خود را در جرم به راحتی انکار کرده و خود را مشمول هیچ مجازاتی نمی داند. در این پرونده آن روحانی به آسانی می تواند صحبت خود را نه در راستای تشویق به انجام عمل مجرمانه بلکه تنها بیان نظرات شخصی تبیین کرده و با توجه به مجتهد نبودن وی صحبت خود را از دایره فتوای فقهی خارج کرده و عملا مشمول هیچ مجازاتی نشود.

فیلترهای حقوق‌بشری و فعالان غیر پاسخگو/ یادداشتی از بهاره هدایت

آیا وضعیت نگهداری موسوی، کروبی و رهنورد با معیارهای حقوق‌بشری منطبق است؟ آزادی بیان، آزادی تجمعات، حق محاکمه و دادرسی عادلانه و و و و جزء حقوق‌بشر نیست؟ شاید در این پنج سال انقلابی در اصول رخ داده و من بی‌خبرم، اما اگر اصول و مفاد حقوق‌بشر همان است که بود، معنای این بی‌اعتنایی و سکوت چیست؟

ضرورت اجرای کامل قانون اساسی

در تجدیدنظر قانون اساسی، نکاتی اصلاح شد و برخی از آنها تسهیل‌کننده بوده و برخی نه که بنای ورود به جزییات آن را ندارم. فقدان پیش‌بینی «دادگاه قانون اساسی» نیز یکی دیگر از مشکلات است و مشخص نیست موارد سرپیچی از این قانون مادر، در کجا باید مورد رسیدگی قرار گیرد؟ در زمان ریاست‌جمهوری جناب آقای خاتمی، برای رفع این کاستی، هیات‌نظارت بر قانون اساسی از سوی ایشان شکل گرفت اما مشکل آنجا بود که رییس‌جمهور صرفا حق تذکر دارد و از آن گذشته، قوای دیگر و دستگاه‌هایی که زیر نظر دولت نیستند خود را ملزم به اجرای تذکر ایشان نمی‌دانند.

مطهری یک حزب تمام

بصیرت در نظر شجاعت در عمل را به دنبال دارد . اینچنین است که آنچه به عنوان شجاعت سیاسی در” علی مطهری ” جلوه گر است از آن روست که او دقیقا می داند که در پی چیست ، از چه چیز باید دفاع کند وبر چه چیز بتازد . مطهری نشان داده در اشخاص – هر چند بزرگ – متوقف نشده و اصول و باورهایش را بر حب و بغض های شخصی ترجیح می دهد و بنا برآموزه های مکتب علوی ، عملکرد مسئولان را با معیار حق می سنجد و نه آنکه قول و فعل مسئولان را تحت هر شرایطی معیار حق بداند

سخنی خیرخواهانه با متولیان دفتر و بیت رهبری

آیا آنچه آقای احمد علم الهدی در باره ی “سلب حق نظارت خبرگان بر عملکرد مقام رهبری” گفته اند، مورد تایید حضرت ایشان است؟ گمان ندارم که در قضیه ای به این اهمیت، سکوت و پرهیز از اطهار نظر صریح یا حتی تکرار مواضع قبلی در این باره، غیرضروری، خلاف مصلحت و یا بی اهمیت باشد. شاید شامه ی بنده ی کمترین، اندکی بیش از حد لازم، حساس است. اما به فرمایش مولا علی: آغاز پیدایش فتنه ها، زیاده خواهی های جاه طلبانه ی نفسانی و فرمان های بدعت آمیز است که صادر می شوند…

مدرس در حبس و تبعید

اگر مدرس امروز زنده بود چه می کرد؟ و چه بر سرش می آمد؟ آیا برپایه تجربیات حادث « مدرس » از صافی ” نظارت استصوابی ” شورای نگهبان برای نامزدی نمایندگی مجلس عبور می کرد؟ و اگر هم عبور و با رای مردم نماینده می شد می توانست رفتاری « مدرس گونه » داشته باشد؟

پاسخ مستند به یک ادعای گزاف: آیا سبزها با تحریم موافق بودند؟

نشان دادن اینکه دیدگاه سبزها درباره تحریم چه بوده، کار سختی نیست. با یک جست و جوی کوتاه در اینترنت، چندین سخنرانی و بیانیه از میرحسین موسوی را می توان یافت که در آنها به صراحت با تحریم ها مخالفت شده و درباره سوء مدیریت دولت وقت در این زمینه هشدار داده شده است. غیر از گفتارهای موسوی، متن های صریح دیگری از سبزها نیز منتشر شده است که سند دروغگویی امثال سردار نقدی است.

یک پیشنهاد به خاتمی

سهیل محمودی عزیز پیشنهاد مفتخمی را با آقای خاتمی و جمع در میان گذاشت. می‌گفت در شرایطی که فرهنگ و تمدن اسلام دچار آفت‌ها و خواهی‌ها و نیرنگ‌های گوناگون شده است؛ بزرگان ساحت عقیده و اندیشه- همچون خاتمی عزیز- باید شهر به شهر و کشور به کشور سفر کنند و منطق اسلام رحمانی و حقیقت دین محمدی را به گوش جهانیان برسانند.

مجلس بدون شأنیت

مجلسی در راس امور خواهد بود که فرآیندهای انتخاباتی آن منطبق با استانداردهای دموکراتیک انجام شود. امروز جریان اصلاحات نگران جایگاه و شانیت مجلس و حوزه نمایندگی مردم است. این نگرانی نه‌تنها در سخنان رییس دولت دهم وجود نداشت بلکه در آن دولت از چنین وضعیتی استقبال هم می‌شد. جریان اصلاحات اما همواره نشان داده که به دنبال تشکیل مجلسی است که بتواند به دور از تعارضات سیاسی و به معنای واقعی در راس امور کشور باشد و چنین مجلسی تشکیل نخواهد شد، به جز با رجوع کامل به آرای عمومی ملت.

آب و جمعیت

آیا نمایندگان مجلس، در “طرح افزایش نرخ باروری و پیشگیری از کاهش رشد جمعیت” منبع تامین آب جمعیت را هم پیش‌بینی کرده‌اند؟

مطالبه‌ی رفع حصر و دیگر هیچ؟

اگر به جای مطالبه و اعتراضِ صِرف، فعالیت در منطقه‌ی سبز عمومی شود و مثالاً راجع به حصر خانگی رهبران سبز، مسائلی چون «چگونه کوتاه نیامدن و تندتر نشدن میرحسین موسوی» و یا «چگونه انسان با این همه مصائب، نگاهش به عالم و آدم و حتّی حکومت کینه‌توزانه نیست» و… را مطرح کنیم؛ می‌شود از بدنه‌ی فعّال و موثر و بی‌تکیه به حکومت سخنی به میان آورد.

افسوس که این مزرعه را آب گرفته است

دادستان تهران سر در پرونده‌ی کدامین جوان برومند و بیگناه و اسیر در دالان‌های تنگ انفرادی‌های اوین فرو برده که این آقای تقوی آنچنان قوه‌ی قضائیه را تحقیر می‌کند و خیالش آسوده است؟ مگر آقای دادستان و رئیسش آقای آملی مردم را تهدید نکردند که اعتراضات مشوه و مشوش اذهان نسبت به آراء قضات را رأساً پیگیری خواهند کرد؟

سخنی با دوستان حزب مشارکت

ضمن تبریک فرا رسیدن سالگرد تاسیس این حزب به اعضای آن به خصوص جوانان با یادآوری تجربه های متعدد تاریخ معاصر یادآور می شویم که برخی ناملایمات، کم لطفی ها و احیانا جا ماندن برخی یاران گذشته در طی راه های سخت، آنها را از ادامه مسیر در راهی که آن را درست می دانند باز ندارد. سیاست ورزی مومنانه، مسیری است که به خصوص پس از جنبش سبز افق فراموش شده ای را پیش روی سیاسیون قرار داد. مسیری که می تواند هر آزادی خواهِ عدالت جویی را امیدوار نگه دارد که وعده الهی حق است.

به مناسبت روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان

پافشاری مجلس کنونی برای تصویب قوانینی چنین تبعیض آمیز علیه زنان که بسترساز خشونت علیه آنان بوده و به گسترش نابرابری علیه زنان مشروعیت می دهد علی رغم اعتراضات زنان، ادامه پیدا کرده و به ناگزیر ما زنان را به این فکر و عمل وامی دارد تا در حد توان و بضاعت مان اجازه ندهیم هیچ نماینده زن ستیز و مخالف حقوق زنان در دور بعدی انتخابات، به مجلس راه یابد.

روزنامه‌نگاران ایرانی، عامل رسوایی کودتاگران

بدترین فشارها به روزنامه نگاران ایرانی در تابستان و پاییز ۸۸ و پس از پخش دادگاههای نمایشی وارد آمد، همان زمانی که دفاتر نمایندگی رسانه های خارجی در تهران نیز، مجاز به انتشار اخبار برخوردهای خونین دولت کودتا با معترضان نبودند و این زمان مصادف است با ورود هزاران شهروند- خبرنگار به عرصه اطلاع رسانی. و اینگونه شد که سال ۸۸ و سالهای پس از آن، زندانهای سراسر ایران مملو شد از فعالان حرفه ای و غیر حرفه ای عرصه خبر و و فعالان حقوق بشر که در غیاب رسانه های مستقل ، در نقش صدای معترضان حاضر شدند.