راه حل مشکلی که نماینده سراوان ایجاد کرده این است که اولاً همکارانش در مجلس به ویژه رئیس و هیأت رئیسه مجلس اصول قانون اساسی، قانون شهروندی و آئین نامه خود مجلس را برایش بخوانند و توضیح بدهند و به او بگویند به حقوق قانونی که دارد قانع باشد و در رفتار خود با مردم تجدیدنظر کند، ثانیاً کارمندی که زیر بار حرف زور نرفت و فیلمبردار صحنه را که موجب این تنبه شد تشویق کنند و ثالثاً از وزیر اقتصاد در برابرتهدید استیضاح به خاطر این موضوع حمایت نمایند. این ماجرا اگر این چنین به پایان برسد، درسی خواهد شد برای تمام مسئولین و مقامات که حد خود را بشناسند و بر موازین اخلاق حرکت کنند ومردم را ولی نعمت خود بدانند
» گفتار
در اینکه خودکشی یا مرگ بر اثر بیماری در زندان های دنیا امری طبیعی است تردیدی نیست اما پرسش های ما درباره مرگ های غیرطبیعی و اتفاقات قابل اجتناب و ناشی از بی مبالاتی است و بدتر از آن بی جواب گذاشتن سوالات و اقناع نکردن مجلس و افکار عمومی و مصون ماندن مقصرین، که خودش از عوامل اصلی تکرار این مصائب است
مدتی است با خود می اندیشم که چرا قرن ها است ما ایرانیان، سیاه ترین زمان ممتدی را که تحت حکومت سرما است جشن می گیریم؟ و در آن حضوری همدلانه و شاید شادمانه داریم؟ همانند پدران و مادران مان که کرسیهایشان را گرم و مرتب و مجلسی می کردند، ما هم شعله شومینه و آتش بخاری هایمان را بیشتر می کنیم و در گرمادهی به اطاق هایمان کم نمی گذاریم
برگ دیگری بر پرونده سیاه استبداد
مرگ تاسف بار آقای وحید صیادی نصیری به خاطر بی اعتنایی مسؤلان زندان به تقاضای قانونی به حق وی جهت انتقال از زندانی که مجرمانی نظیر قاتلان و قاچاقچیان و… در آن نگهدای می شوند به زندان اوین یا رجایی شهر بود٠
فتوای امام علی(ع) و منسوبین مسئولان
در انتها امیدواریم که مسئولان کشور که مدعی پیروی از امیرالمومنین(ع) هستند، به این فتوای مولا عمل کرده امکانان و فرصتها را حق همه آحاد مملکت دانسته و آن را بر اساس شایستگی بین آنان توزیع کنند و دست آقازادهها، اقوام و آشنایان و دوستان و هم مسلکان نزدیک را از مقدرات مملکت کوتاه کنند و حتی اگر یکی از نزدیکان آنان شایستگی هم داشته باشد دیگران را بر او ترجیح دهند تا اتهام قبیلهگرایی و فساد دامنگیر خود آنان نشود، و پاسخی در محضر خدا داشته باشند.
اگر حاکمان از خردمندان دور نیفتاده بودند
آه!چه اتفاق تلخیست! مجلس در حال بررسی سوال احتمالی از وزیر اقتصاد بدلیل رفتار کارمند گمرک با نماینده ای از استان سیستان و بلوچستانست و در سویی دیگر آموزندگان علم و دانش بدلیل نداشتن وسیله گرمایشی کم خطر جان خویش را از دست میدهند.
دردهای کارگران، ارزش فرستادن نمایندهای از دولت برای گفت و گو ندارد؟
دولت در قبال فریاد کارگران خوزستان ساکت نماند. آیا دردهای کارگران، ارزش فرستادن نمایندهای ویژه، برای گفتوگو و حل معضلات آنان را ندارد؟ بیش از سی روز است که اعتراض آرام و قانونی کارگران، بدون هیچ شعار ساختارشکنانه و صرفا با بیان مطالبات ِصنفی کارگران ادامه دارد. در نهایت، به جای پاسخی مستدل و منطقی به اعتراضات، با دستگیری کارگران میخواهند به اعتراضات خاتمه دهند
از همه جالبتر اینکه نه ریاست جمهوری متعرض ادغام تفکیک قوا است ونه مجلس شورای اسلامی دراین خصوص از ریاست جمهوری و ریاست مجلس سئوال می کند که چرا با این تصمیماتشان تفکیک قوادراصل ۵۷ رابی معنا کرده اند واختیارات مجلس وهیات وزیران و…را با این تصمیمات ازحیض انتفاع انداختهاند؟ تردیدی نیست که اگر روسای جمهوری بعنوان مسولان اجرای قانون اساسی وشورای نگهبان قانون اساسی بدرستی به مسولیت های خود عمل می کردند هر ایینه کشور شاهد ترک برداشتن استقلال قوا و مداخله یکی از قوا در قوای دیگر و یا ادغام قوا بشکل امروزی آن اتفاق نمی افتاد. لذا این تکلیف بر ریاست جمهوری است که باید بعنوان مسئول اجرای قانون اساسی چنین ادغامی را برنتابد و چنین اقدامی را تخلف ازقانون اساسی قلمداد نماید واین کجی را که بر اساس یک رویه غیر قانونی بر ساختمان استقلال قوا تحمیل شده است با اجرای نص صریح قانون اساسی این کجی را راست نماید
برخی از مدیران زندانها به مجرد آنکه موضوع اعتصاب غذای یک زندانی به گوششان میخورد؛ از همان ابتدا مسیر غلطی انتخاب میکنند و به جای کمک به حل مشکل، گره بر گره میافزایند. به نظرم این اتفاق در مورد وحید صیادی نصیری هم رخ داده است. مسئولان قضایی اعلام کردهاند که او بر اثر ناراحتی کبد از دنیا رفته است
حذف نظارت استصوابی شرط شرکت اصلاح طلبان درانتخابات
بنابراین اصلاح طلبان باید علاوه براستراتژی فوق که با اجماع مجموعه جریان اصلاحات برای حذف نظارت استصوابی باید پی گرفته شود هر آینه باید از رهبری هم این مطالبه ملی را درخواست کنند. مضافا اینکه اصلاح طلبان باید مراحل قانونی شدن این مطالبه را از طریق ارایه طرحی جهت اصلاح قانون فعلی انتخابات توسط فراکسیون امید،که هیچگونه امیدی ازآن برنمی خیزد و یاچند نفراصلاح طلب موجود در مجلس بصورت همزمان پی بگیرند و پای این مطالبه ملی و میهنی بمنظور بازکردن گره کور و حلقه تنگ نظارت استصوابی ،که زمینه و مسیر مشارکت گسترده آحادمردم و ورود نامزدهای شایسته و وطن پرست و دین دار و شجاع را مسدودنموده است فراهم نمایند
راهِ اصلاحگرایان” و “صنفِ اصلاحطلبان” ببین تفاوتِ ره از کجاست تا به کجا؟
قبیلهای از این قبیل تفاوتها را میانِ “راهِ اصلاحگرایان” و “صنفِ اصلاحطلبان” میتوان برشمرد. مهم آن است که بدانیم پیمایندگانِ راهِ اصلاحگرایی، لزوماً در شمارِ احزاب(!) یا شوراهای عالی(!)ِ فریادزنندهیِ “لزوم انجامِ اصلاحات” نیستند. اصلاحگرایان ممکن است در هیچ “لیستِ امید”ی نیز نبوده باشند. اصلاحگرایان، ممکن است هیچگاه ابرازِ ارادتی “عارف”انه به هیچ شخصِ حقیقی و حقوقی نداشته و “سکوتهایِ اسرارآمیز” نیز پیشه نکرده باشند، امّا به “قانون و توابعش”، به گونهای همهجانبه پایبندند.
از جنبش سبز تا جلیقه زردها: ساده سازی و توجیه دستگاه سرکوب
“جلیقه زردها ” اینجا نه خس و خاشاک خطاب شده اند نه بزغاله نه میکروب. نه حاکمان به مطالباتشان دهن کجی کرده اند نه زندانها را سالیان طولانی از وجودشان پر می کنند. دولت فرانسه از بخش بزرگی از اصلاحات اقتصادی عقب نشینی کرد شش ماه آنرا به تعلیق در آورد و نخست وزیر بر اهمیت انسجام ملی تاکید کرد. مذاکره با مخالفان را به رسمیت شناخت
در چنین چارچوبی از زندگی سیاسی، جنبش دانشجویی اهمیت مشخصی خواهد داشت زیرا اولاً از ابزارهای نقد نظری بیش از دیگران برخوردار است ثانیاً امکان سر زدن به تمامی جنبشهای دیگر -از کارگران تا طبقه متوسط، از جوانان تا زنان- را برخوردار است و ثالثاً میتواند دامنهی نفوذ خود را تا احزاب رسمی و غیررسمی گسترش دهد و طراحیهای دگرگونهای از تئوری تشکیلات، نظم جایگزین و در یک کلام زندگی سیاسی ارائه دهد
حکومت بهخیال خود میخواهد با اعدام عاملان اجراییِ معدودی از فسادها، رضایت و امید را به جامعه تزریق کند. غافل از اینکه یکم، جامعه آمران را نشانه رفتهاست نه فقط عاملان را. دوم، جامعهی رشد یافته و مدنی بهدنبال انتقام از حتی آمران هم نیست
بنابراین دانشجویان به عنوان قشری که بدون شک ظرفیت آن را دارند که مهمترین و پیشروترین نیروی حامل تغییر در جامعه باشند، فطرتاً متعهدند تا به گونهای مستقل از قدرت حاکم، فساد، ظلم، بیعدالتی و تمامی اجحافاتی را که بر خود و سایر اقشار جامعه روا داشته میشود، به گونه صریح عنوان کنند. دانشجویان میتوانند با تحریجویی حقیقت آن را عریان کنند و تحدد ببخشند؛ تضادهای دورانی را برای خود و مردمانشان شاخص کنند و از همه مهمتر خردگرایی انتقادی را اشاعه دهند. اهمیت خردگرایی انتقادی و تفکر نقادانه را که قلم فرساییها دربارهی آن شده است میتوان فقط در یک جمله از تئودور آدورنو، نظریهپرداز مکتب فرانکفورت، خلاصه کرد: نقد، خمیرمایهی «دموکراسی» است و «دموکراسی» مستقیماً از طریق نقد تعریف میشود
برای فهم سیاست توسعهای ما کافی است که این بندر و منطقه آزاد چابهار را با منطقه آزاد شنژن در چین مقایسه کنیم. منطقه آزاد چابهار حدود ۲۵ سال است که تأسیس شده است، ولی تحول مهمی را در منطقه شاهد نیستیم. پس از گذشت تمام این سالها، اکنون فقط حدود ۳۰۰۰ کارگر صنعتی و تولیدی در این منطقه مشغول به کار هستند، و کل کارکنان منطقه به ۱۱۰۰۰ نفر میرسد. یعنی از ابتدا تا کنون هر سه روز معادل یک شغل صنعتی و تولیدی در منطقه ایجاد شده است. و هر روز حدود یک شغل به کل منطقه اضافه شده است
مطبوعات نیمه جان هنوز تاثیرگذار است!
در دوران سیاه دولت مهرورزی وقتی جامعه مطبوعاتی از عناصر فرهیخته و نام آور تهی شد،مشتی نیروهای کاسبکار و غیر حرفه ای جایگزین چهره هایی چون شمس الواعظین و خانیکی ها شدند.انحطاط جامعه روزنامه نگاری ایران در دوران ۸ ساله احمدی نژاد رقم خورد
کارگران کشت و صنعت نیشکر هفت تپه و کارگران فولاد خوزستان نزدیک به یک ماه است فریاد حقطلبی سردادهاند. اما اکثر شخصیتها، گروهها و احزاب سیاسی، اعم از اصولگرا و اصلاحطلب، سکوت را به احتیاط نزدیکتر تشخیص دادهاند. کرختی و بیخیالی برخی مسئولان، باعث شده که نزدیک به یک ماه هنوز تحصن و اعتراض و راهپیمایی ادامه داشته باشد و ابعاد تازهتری بیابد
گروهی از اصلاح طلبان، نیروهای اصیل و صادق در عرصه سیاسیاند. هزینه میدهند و هزینه دادهاند. اما در طراحی استراتژی عمل، جز به بالا نمیاندیشند. یا با چانه زنی و یا با حمله و یورش، قصد ورود به آن بالا دارند. نه برای خودشان، بلکه برای تامین مقاصد مصلحت جویانه ملی شان. اما تلاش آنها، تامین کننده فرصت برای خیل فرصت طلبانی است که لباس اصلاحات میپوشند و نام و نان اصلاحات میخورند و حتی دعایی هم نمیکنند به جان کسانی که بستر ساز آنها شدند
میخواهند فقدان آزادی را با صدای بلند و رسمی اعلام کنند
جناح تندروی اصولگرایان بسیار عصبانی و مستأصل است. هر روز در پی انداختن طرحی نو است. طرحی که عقربههای زمان را به عقب برگردانند و امید به آینده را در دل خودشان تا حدی زنده کنند. تمام انرژی تهکشیده آنان صرف چنین هدفی میشود و آنان را از مسیر انطباق یافتن با محیط و زمان خارج کرده است. به تعبیر دقیقتر آنان در حال خواندن آواز در دل شب تاریک هستند، بلکه ترس خود را پنهان کنند