• صفحه اصلی
  • » چهار نکته درباره سخنان امروز رهبری...

» گفتار

چهار نکته درباره سخنان امروز رهبری

این اندازه از قدرتِ بی‌مهار و ثروتِ بی‌شمار را به هر کس بدهند نابینا و ناشنوا و افسارگسیخته می‌شود. آنچه باید در این خاک ِبلادیده درمان شود سرطانِ “قدرت مطلقه” است؛ چه سلطنت، چه ولایت

اندوه مرگ یک هموطن

اینکه علت مرگ سینا “خودکشی” اعلام شده است؛ نه فقط مسئولیتی را از کسی رفع نمی کند بلکه موضوع را بغرنج تر می‌کند. می‌دانیم که آدم‌ها معمولاً در دو حالت دست به خودکشی می‌زنند. حالت نخست اینکه از افسردگی عمیقی رنج ببرند و حالت دوم هم اینکه شرایط ذهنی یا عینی آنها چنان دشوار و سخت شود که مرگ را بر تحمل آن شرایط ترجیح دهند.

مشکل کجاست؟

در مورد شیوه “حکمرانی خوب” و ادبیات مرتبط هم خوشبختانه در ایران به اندازه کافی بحث و فحص شده و نهادهای حاکمیتی هم از آن بخوبی مطلع هستند اما سوگمندانه گوشی برای شنیدن و اراده‌ای برای اصلاح شیوه جاری و عمل به “حکمرانی خوب” نیست و طبعا با ادامه این وضعیت نمی‌توان چشم انداز روشن و امیدوارکننده‌ای را پیش رو داشت و قطعا تنها راه نجات کشور و بقای نظام سیاسی در گردن نهادن به اصلاحات ساختاری برپایه شیوه “حکمرانی خوب” است و لاغیر

وضعیت اصلاحات، یا مرگ یا جراحی

همه می‌دانیم اگر حکومت می‌خواهد فراتر از سرکوب‌های موقت، ریشه این حجم از نارضایتی‌های اجتماعی را بسوزاند نیازمند جراحی‌های بزرگ و اصلاحاتی ریشه‌دار برای جلب رضایت شهروندان است. اصلاحات کلان در بودجه و سوزاندن ریشه کارتل‌های مافیایی اقتصاد، پذیرش حق اعتراض مردم، توقف ماشین سرکوب شبه‌نظامی و اختناق و سانسور امنیتی، پذیرش آزادی‌های اجتماعی از جمله حق بدیهی آزادی پوشش و از همه مهم‌تر، باز کردن درهای انتخابات به روی نمایندگانی از همه قشرهای جامعه؛ همه این‌ها اصلاحاتی «غیرقابل اجتناب» هستند که اگر محقق نشوند هیچ تردیدی در سقوط و نابودی نظام نیست؛ اما پی‌گیری این مطالبات از عهده بوروکرات‌های حکومتی بر نمی‌آید

تکلیف حقوق شهروندی دانشجویان بازداشتی چیست؟

در این بین معلوم نیست چرا دستیار ویژه رئیس جمهور در حقوق شهروندی سخنی نمی‌گوید. معاونت حقوقی ریاست جمهوری هم، که به لحاظ تخصصی مرتبط ترین بخش نهاد با این نوع موضوعات است، ساکت و منفعل است و مثل اغلب اوقات هیچ توجهی به تعهد قانونی و اخلاقی خود در این نوع موارد ندارد.

وکلای مردم به داد مردم برسید

امروز همه با صدای بلند می‌گویند که طبق قانون اساسی تظاهرات و تجمع اعتراضی حق مردم است. می‌گویند سال‌های سال است که عده معدودی این حق را فقط برای خود قائل بوده‌اند و در حالی که امنیت‌شان حفظ می شده آمده‌اند در خیابان و فریاد مرگ بر این و آن سرداده‌اند و بی آن که ممانعتی بشود و مزاحمتی برایشان ایجاد شود بلکه پاداش گرفته و رفته‌اند خانه‌هایشان و خود را برای تظاهرات بدون مجوز بعدی آماده کرده‌اند

اگر زندان نبودم

هشت سال ملت فریاد می زنند حصر غیر قانونی است، اما صدا و سیمای حکومت و بریده از ملت، “خارج از دید” را در چشمان ملت فرو می کند. مردم می گویند فقیرتر شده ایم، اما بودجه ای نوشته می شود که میلیاردها میلیارد از مال ملت، به طبقه خاص روحانیت اختصاص پیدا می کند. فریاد می زنیم این ننگ و شرم و بی اخلاقی و حیوان صفتی است که در جامعه چشم بر رنج “کودک روسپی”، بسته ایم، اما بی پرده از اموال ملت می‌دزدند و نقش عدالت خواهان را بازی می‌کنند و قوه قضاییه در عدم برخورد با چپاول گران از حکمت سخن می گوید

چهار رویکرد به اعتراضات خیابانی اخیر

اعتراضات خیابانی اخیر روز پنجم خود را پشت سر گذشت، در حالی که تعداد شهرهای درگیر تظاهرات از مرز شصت و پنج و تعداد کشته‌ها از مرز ده نفر گذشت. شعارها رادیکال‌تر و میزان خشونت و تخریب اموال عمومی و حمله به موسسات حکومتی افزایش داشته، هرچند قطع شبکه‌های تلگرام و اینستاگرام تاثیر چندانی در کاهش خشم عمومی و اعتراضات خیابانی نداشته است

از سیمای علی عسگری تا شیرین عبادی؛ راهی که همگی اشتباه می‌رویم

ایشان به عنوان برجسته‌ترین شخصیت حقوق‌ بشری ایرانی به جای ‌آنکه در وهله اول دل‌مشغول خشونت‌های اعمال شده از دو طرف ماجرا باشد و طرفین را به مدارا و پرهیز از خشونت دعوت کند، در پیامی مردم ایران را به مثابه مدافعان سرنگونی نظام خطاب قرار می‌دهد و از آنها می‌خواهد که پول برق و گاز و آب‌شان را ندهند و با بیرون کشیدن دارایی خود از بانک‌ها به زمین‌گیر شدن سیستم اقتصادی کشور و احتمالا فروپاشی حاکمیت یاری رسانند؛ راهکار شرم‌آوری که تنها نتیجه آن تلاطم و بی‌ثباتی در سیستم اقتصادی کشور و فشار مضاعف بر گرده مردمانی‌ست که اتفاقا بخش اعظم مطالبات‌شان بهتر شدن وضع معاش و زندگی روزمره‌شان است و به‌دنبال حقوق اولیه زندگی در امنیت و رفاه‌اند؛ حقوقی که قاعدتا خانم عبادی می‌بایست از آنها دفاع کند اما ظاهرا ایشان مردم ایران را فقط و فقط در قامت هواداران براندازی می‌بیند و حقوق بشر را نیز از دریچه تنگ موضع سیاسی خویش می‌نگرد

عبور از مطالبه به خشم

از سویی به نظر می‌رسد اگر این اعتراضات طولانی شود، امکان سوءاستفاده و موج‌سواری جریان‌های خشونت‌طلب و برانداز را بیشتر می‌کند. ضمن آنکه فرصت پیوند خوردن افراد و جمع‌های متمایل به رفتار غیر‌مدنی و خشن را فراهم می‌کند. همچنین تداوم اعتراضات فعلی دشمنان بیرونی که یک واقعیت عینی هستند و در شرایط حضور رییس‌جمهور غیرعاقلی چون ترامپ در آمریکا، پیش‌بینی‌ناپذیرتر و جری‌تر از قبل شده‌اند را در افکار شوم خود مصمم‌تر می‌کند.

سال هشتاد و هشت نفهمیدیم، محض رضای خدا الآن بفهمیم!

ما چون فکر کردیم مشکل سیاسی است در طول این سالها به جای ترمیم آسیب های اجتماعی دائم روی فتنه و نهم دی تمرکز کردیم و نتیجه اش را دیدیم! الآن هم چون تصورمان از علل مشکلات غلط است و تصور اقتصادی بودن ریشه بحران را داریم فکر می کنیم با تکذیب گران شدن بنزین یا اعلام کاهش قیمت تخم مرغ اوضاع آرام می شود!

به‌کدام سو می‌رویم؟

اما از دید من، مهم‌ترین موضوع این است که «خیابان»، به‌عنوان تنها حیطه‌ی کنش‌گری جمعی در شهر، تعیین‌کننده‌ترین عرصه‌ی زورآزمایی کانون‌های قدرت در ایران معاصر است؛ از قدرت‌های دینی، تا دنیوی، همگی نهایتاً در خیابان به‌نزاع می‌پردازند، و همه‌ی عرصه‌های دیگر ِ منازعه‌ی کانون‌های قدرت مردمی و غیر آن، در نسبت‌شان با خیابان معنی می‌یابند: پاسخ حضور هفت‌ماهه‌ی جنبش سبز در خیابان‌های تهران، نمایشی بود که با ضرب‌وزور در نهم دی‌ماه اجرا کردند، و وقتی در ۲۵ بهمن‌ماه سال بعد، دیدند نتوانسته‌اند آتش خشم مردم را خاموش کنند، و هم‌چنان خیابان در تسخیر این جنبش است، چاره‌ی کار را در حصر رهبران آن دیدند، تا خیابان‌ها موقتاً آرام شود

بهاء و بهانه

از لزوم مالیات دادن بنیادها؟ از این که این بنگاه‌های اعتباری به کدام نهادها تعلق دارد؟ از اسکله‌های قاچاق؟ از این که قرارگاه خاتم انبیا چقدر به اقتصاد ایران آسیب زده است؟ از رانت‌های حکومتی که دولت به ناچار به عنوان باج به آنان می‌دهد؟

به یاد قامتی بلند که در برابر استبداد خم نشد

از شاه حسینی دعوت کردم برای بازدید از موزه شهید بهشتی بیاید. با گشاده رویی پذیرفت. با قامت بلندش، که با گذشت زمان اندکی خمیده شده بود، و کوله باری از خاطرات مربوط به مرحوم آیت الله حاج سید احمد زنجانی و مرحوم آیت الله حاج سید ابوالفضل زنجانی، آمد و بار دیگر اجازه داد سخنان اش را ضبط کنیم.

آنچه مقدس است حق اعتراض مردم است

وظیفه دولت روحانی سنگین تر است. روحانی در انتخابات ۹۶ شعارهایی داده و انتظار مردم این است برای تحقق این شعارها تلاش کند و از انفعال پرهیز کند. با سفیدنمایی اوضاع نمی‌توان پاسخگوی مطالبات مردم شد. امروز شعارها علیه فساد و اختلاس است. دولت روحانی باید برای مبارزه ریشه‌ای با فساد حاکم بر کشور از سطح شعار فراتر رود، برنامه خود را مستقیم با مردم مطرح کند تا حداقل امیدواری ایجاد شود

فریادهای آیت‌الله خامنه‌ای بر سر “خود”

تحلیلگران می‌گویند بخشی از سخنان امروز رهبری گلایه‌ای خشمگین و ناامید از احمدی‌نژاد بود. راستش تفاوتی نمی‌کند حرف‌هایش علیه چه کسی بود؛ او بر سر «خود» فریاد می‌کشید و تمام انتقادهایش، حدیثِ نفس بود؛ حتی اگر به جای خودشکَنی، مُشت بر آینه می‌نواخت و قابی را می‌شکست که او را بی‌نقاب نشان می‌داد

باید دوران دو سَر خوری ها پایان پذیرد

در هشتاد وهشت و پس از اعمال حصر در بهمن هشتاد و نه برخی از مسئولین به نام مصلحت ملّی صحبت‌هایی علیه معترضین بیان ‌کردند که البته بر کسی پوشیده نبود حفظ منافع شخصی در میان بود، نه مصالح ملّی. با این وجود باید تصریح کرد هشت سال بعد سخن گفتن عضو مؤثر شورای شهر علیه مردم معترض ـ همانانی که در عاشورای هشتادوهشت زیر چرخ ماشین نیروی انتظامی جان باختند به هیچ وجه قابل قبول و قابل اغماض نیست

حق با ما بود، ولی کاش اشتباه کرده بودیم!

علت و بهانه دعوای اخیر کاملا با مسائل و دغدغه‌های اصلاح‌طلبان متفاوت است. اما نوع رفتار و مقابله احمدی‌نژاد و نزدیکانش همانی است که بود. فردی درست یا غلط از او انتقاد می‌کند، او را تهدید می‌کنند به افشای پرونده فرزندش. یکی دیگر حرفی می‌زند، تهدید به برملا کردن مسائل گاوداری برادرش می‌کنند. هو و جنجال می‌کنند، ظاهرا دروغ هم می‌گویند. آن وقت فلان مقام عالیرتبه چنان اتهامات بی‌سابقه و صریحی به او وارد می‌کند که بیا و ببین.

انتقاد از برخورد دوگانه اصولگرایان با تتلو و ملک مطیعی/ کیهان سر تا به پای ناصر ملک‌مطیعی را شسته

کیهان سر تا به پای ناصر ملک‌مطیعی را شسته و قطعا به این فکر نمی‌کند که نسل دیروز و نسل امروز دست‌شان برای مقایسه کردن‌ها خیلی بازتر از گذشته است. از نگاه کیهان این بازیگر نماد فساد رژیم قبل است و اصلا توجه نمی‌کند که مردم، (خصوصا نسل جوان) نمادهایی که کیهان و اصولگرایان در این سال‌ها برای‌شان ساخته بودند، را از همه نظر با همین افراد مقایسه می‌کنند؛ نمادهایی مانند آن «دو مداح مشهور شهر و نزدیک به اصولگرایان». کسانی که حتی تاکنون و بعد از ماه‌ها حتی مسوولان قضایی هم نمی‌توانند ابعاد پرونده‌شان را برای ما و مردم تشریح کنند

سبکی تحمل‌ناپذیر هستی

باور کن گاهی اینقدر احساس سبکی می‌کردم که موقع رد شدن از خیابون به خودم می‌گفتم اگه ماشین بهم بزنه، میرم آسمون و دیگه به زمین برنمی‌گردم! یا این حس مداوم و همیشگی که حس می‌کنم همه‌چیز رو دارم خواب می‌بینم و واقعیت پیرامونم هیچ سنگینی و وزنی نداره.. اگه بخوام حرفم رو دقیق بزنم اینطور میشه که حس می‌کنم نقاط اتصال و چفت و بست‌هام به دنیای پیرامون و اطرافیان موقتی و غیرضروریه؛ یعنی میشه این اتصالات رو باز کرد و دوباره بست! البته این اتصالات اصلاً کم نیست، یعنی حس می‌کنم از نقاط زیاد و نقش‌های زیاد و انسان‌های زیادی به دنیا وصلم، یعنی تلاش زیادی برای بازی کردن، حرف زدن، ارتباط گرفتن و نوشتن به کار می‌برم اما دقیقاً به همین دلیل که حس می‌کنم این اتصالات قابل باز شدنه همه چیز به نظرم بازی می‌رسه. البته شاید کسی بپرسه خب اگه این اتصالات از انسان جدا بشه اونوقت چطور میشه؟ یعنی اگه ما نخواهیم بازی کنیم و خودمون رو به نقش‌ها بسپریم، وضعیت چطوره؟ این سئوالیه که نگاه و ادعای من رو با بعضی نگاه‌های دیگه متفاوت می‌کنه. یعنی من برعکس نگاه‌هایی که معتقدند انسان‌ها چیزی اصیل و ذاتی درون خودشون دارن که اگه نقش‌ها رو به کنار بگذارند به اون می‌رسند، معتقدم که اگه نخواهیم بازی کنیم، هیچی نیستیم!! یعنی هر چه که انسان هست و ویژگی او به شمار می‌آد، دقیقاً همین نقش بازی کردنه! یعنی در اعماق وجود ما هیچ نقش، احساس، دستور یا قاعده‌ٔ اصیلی نیست که ما بخواهیم بهش تسلیم بشیم و یا کشفش کنیم! این وضعیتیه که نیچه با تعبیر «سطحی‌ بودن از فرط ژرف‌اندیشی» بهش اشاره می‌کنه و می‌گه: «همهٔ انسان‌های عمیق از اینکه توانسته‌اند همانند ماهیان جهنده در بالای امواج جست و خیز کنند احساس رستگاری می‌کنند، آنها تصور می‌کنند بهترین جای هر چیز سطح آن است؛ یعنی بشرهٔ آن.»