» گفتار
راهکار پیشنهادی فرشاد مؤمنی برای مقابله با تحریمها
معتقدم در سطح نظری باید «بلوغ فکری» حاصل شود، که عنصر بیرونی، عنصر تعیینکننده نیست. ما با یک «خلأ معرفتی جدی» در زمینه شناخت مسائلمان روبهرو هستیم و بههمین خاطر در مواجهه با عامل بیرونی همواره افراط و تفریط را تجربه میکنیم. یکی از استراتژیستهای برجسته ژاپنی در عصر میجی میگوید متغیرهای بیرونی در کنترل ما نیستند و ما نمیتوانیم به آنان رهنمود دهیم که مطابق میل ما خود را تنظیم کنند
پیروزی در حصر
تا این حصار برپاست کسی ادعای دینداری از شما را نخواهد پذیرفت، چه گفته بود و یا چه کرد که در حصارش کردید الا اینکه به قانون و رای مردم و عدالت و صداقت و آزادی و حق می خواند و از تحجر و خرافه و دروغ و زنجیر و خود را فراتر از قانون انگاشتن پرهیز می داد و نه در سخن که رفتار او از پیش از انقلاب و در ابتدای انقلاب تا به امروز شاهدی است بر آن
شورش پابرهنگان
اگر با شورش پابرهنگان رو به رو شویم دو راه داریم : یا باید سکوت کنیم و یا اینکه دست به سرکوب خشونتبار بزنیم اما این پایان کار نیست زیرا تفاوت اعتراض دانشگاهیان و طبقه متوسط شهری با شورش پابرهنگان این است که دو مورد اولی رهبری پذیر هستند اما این نه !!
دو اتفاق و دو پرسش
من نمیدانم که آیا معاملهگران محکوم به اعدام از راههای قانونی اقدام به خرید و فروش سکه کردهاند و یا در این مسیر زد و بندهای ناسالم و فسادآلود داشتهاند؟ این البته به عهدۀ حقوقدانان و صاحبنظران اقتصادی است که در مورد اینگونه احکام، عافیتطلبی را کنار بگذارند و برای جامعه روشنگری کنند.
دوران عسرت
جوانمردی و روشنگری و بینش و ایمان و اسلام و وفای به عهد و اندیشه مردم و آزادی و …. را نمی توان از اینان انتظار داشت، زبیری عمل می کنند؛ حاضرند برای رسیدن به قدرت و یا حفظ قدرت خود با قاتلان امام حسین بر سر یک سفره بنشینند، اما انتظار می رود اصلاحطلبان و دوستان و آنانکه به آینده مردم و جامعه و نظام و ایران و بالندگی اسلام می اندیشند با هر امری که پیش آمد می کند و یا بازی براندازان و بی ریشه ها و حرامخواران و تندروها هم بازی نشوند و بسرعت به روحانی و هزینه داده های اصلاحطلب نتازند
خودتحریمی اینجاست
نتیجه چه شده است؟ اتلاف منابع زیاد برای این شبکههایی که دیر یا زود تعطیل میشوند. چون بر بستری واقعی شکل نگرفتهاند، منابع مالی اندک جامعه را برای آنها تلف میکنیم. میان مردم ایجاد بدبینی کردیم که سیاستگذاران را ضد خود و منافع خودشان میبینند. اینکه مردم به این نتیجه برسند که تعدادی اندک در اتاقهای در بسته برخلاف نظرات و خواست میلیونها نفر تصمیم میگیرند و شکست هم میخورند و نتیجهای جز ایجاد شکاف میان مردم و حکومت ندارد و مصداق آش نخورده و دهان سوخته خواهد بود
شفافیت!
بسیار خوب! برای «شفافیت»، آقای خامنهای از خودش آغاز کند و برای نخستین بار در ۳۰سال رهبریاش، یک کنفرانس مطبوعاتی آزاد و «شفاف» برگزار کند تا خبرنگاران «بدون لکنت» سوالاتشان را بپرسند. تضمین هم بدهد که کسی پس از خروج از جلسه، تعقیب یا بازداشت نمیشود. این «بدون لکنت» را هم امام علی میگوید در نامه۵۳ نهجالبلاغه
نیاز مبرم به برخاستن یک «صدای ملی»
صدایی که بگوید تجربه تاریخی به او آموخته که «روش» هم به همان اندازه «هدف» اهمیت دارد. بگوید از طریق حداکثر مسالمت و عدم خشونت و با حداکثر فراگیری جامعه اهدافش را دنبال می کند؛ بدنبال قطبی سازی های بحران ساز در میان مردم نیست، برایش استقلال، همبستگی اجتماعی و کیان ملی و میهنی نیز ارزشهایی آرمانی هستند، صدایی که بگوید نمی خواهد نردبان قدرت هیچ شخص و گرایش تمامیت خواهی باشد و مارگزیده ای است که از ریسمان سیاه و سفید برخی جاه طلبان ایرانی و سلطه جویان خارجی بیمناک است
لوگوها و عروسکهای شکسته
فرزندان ما به هر حال بر ما غلبه خواهند کرد. اما غلبه تام و تمام سویه زندگی بر سویه معطوف به مرگ، زندگی را دستخوش بحرانهایی از سنخ دیگر میکند. بحرانهایی که دوباره سویه مرگ را فراخوان خواهد کرد و دوباره نسلی مشابه نسل ما را متولد خواهد ساخت. باید به توازن اندیشید. ما میتوانیم پیش از مرگ، به توازن جامعه کمک کنیم. نسل جدید را به رسمیت بشناسیم، راه را برای او بازکنیم، به تدریج به نفع او عقب بنشینیم، دنیای آنان را جدی بگیریم، به جد منتقد دنیای خود باشیم، تا آنها به ما اعتماد کنند. آنوقت از ما خواهند شنید که مسیر زندگی گاهی به نقطههای بحرانی خواهد رسید و عبور از آن نقاط، جز با فداکاری، از خود گذشتگی، و پذیرش قهرمانانه مرگ امکان پذیر نخواهد بود.
هیات نظارت بر اجرای سیاستهای کلی و ضربه به منافع ملی
این موضوع بر بیثباتی و شدت وضعیت عدم قطعیت در بازار که منجر به افزایش نرخ ارز خارجی و کاهش ارزش پول ملی و فقیر شدن ملت ایران میشود اثر فوری میگذارد واثر مستقیمی بر حملونقل بینالمللی؛ اعم از دریایی، هوایی؛ ریلی و جادهای میگذارد و در صورت باقیماند ایران در لیست سیاه حتی امکان حملونقل ابتدایی با کشورهای همسایه با چالشهای بسیار بزرگ و پرهزینه مواجه خواهد شد و در صورت تعلیق موقت، هرگونه سرمایهگذاری سنگین داخلی و خارجی در ایران تا رفع این وضعیت در بوتهی اجمال و بیتصمیمی باقی خواهد ماند.
توسعه یافتگی شوخی نیست!
حقی که شاه ایران و بن سلمان و بقیه دیکتاتورها از آن غفلت می کنند، که در این صورت ره به جایی نمی برند و دیر یا زود سقوط خواهند کرد و یک جامعه عقب مانده از خود به یادگار می گذارند. خلاصه آنکه در جهان مدرن، توسعه یافتگی همه جانبه و موزون است نه تک بعدی و ناموزون
چرا شاه نتوانست؟
امّا و صدامّا در پایان این مقال و مخلص کلام اینکه آدمی در حیرت و تعجب می ماند از اینکه برخی مقامات کنونی حاکم درجمهوری اسلامی ایران، که خود درک و تجربه دوران شاه و مبارزه با آن رژیم را دارند، چگونه امروز در مسند قدرت همان روش و شیوه رژیم سابق را در برخورد با منتقدان و مخالفان و معترضان، که همگی مدعای اصلاح طلبی و نه براندازی دارند، در پیش گرفته اند؟ این درس تاریخ و تجربه نه چندان دور ماست که اینگونه عملکرد رژیم سابق باعث براندازی و اسباب سقوط اش شد و نه عملکرد منتقدان و مخالفان، و آن رژیم اگر صدای مخالفان و نقد هایشان را اگر می شنید و به اصلاحات لازم تن می داد، راه براندازی و سقوط را بروی نظام مستقر می بست، و این است پاسخ اینکه « چرا شاه نتوانست؟ »
یک بام و دو هوا در روایت جنگ/ بودجههای عجیب در جنگ هشتساله
سردار رضایی در گفتگویی که سال۹۳ با او داشتیم دربارهی نامهی مشهورش در پایان جنگ که آن را طرحی پنجساله برای پیروزی در جنگ میدانست، معتقد بود هزینههای طرح و امکانات فراوانی که در آن درخواست شده نه تنها برای شکست صدام که برای بیرون کردن آمریکا از خلیجفارس هم بود و «نهایتا ۴ میلیارد دلار نمیشد.»
حجاب دارند، گشت ارشاد ندارند
چند سالی است که مسئله حجاب و بیحجابی و بدحجابی، تبدیل به یکی از معضلات و مشکلات اصلی کشور شده است و حتی گشتهایی مخصوص حجاب در شهرهای مختلف راه افتاده است و این مسائل نشان میدهد یک جای کار میلنگد. کاش برخی مسؤولان فرهنگی و اجتماعی کشور که دستی در زمینه حجاب دارند را راهی اندونزی و دیگر کشورهای مسلمان میکردیم تا ببینند و بشنوند که چرا در این کشورها با مشکلاتی مانند ما روبرو نیستند.
شرایط جدید و وظایف تحول خواهان
بحث گذر و گذار از إصلاح طلبی به تحول خواهی هر چند بحث جدیدی نیست، اما در شرایط کنونی به ویژه پس از اعتراض های خیابانی دی ماه ٩۶ و کنش و واکنش های طیف های مختلف إصلاح طلبان در قبال آن و رویدادهای محتمل آینده، توجه و پرداختم به آن جای طرح بیشتری دارد، به خصوص أن گاه که بسیاری از دوستان إصلاح طلب حرفه ای و کارکشته ی ما هنوز نمی توانند بپذیرند که می توان ” در هدف انقلابی بود و در شیوه و عمل إصلاح طلب”!
عربستان و جمال خاشقجی؛ جنایت و مکافات
«جمال خاشقجی»، هر که بود و هر گذشتهای داشت، از سالهای اخیر به یک روزنامهنگار غیرقابل خرید تبدیل شده بود. صدایی مستقل که به خود حق میداد از بنسلمان و سیاستهای خارجی و داخلی رژیم عربستان انتقاد کند و از آنجا که قدرتهای مافیایی از وجود چنین کسانی احساس خطر میکنند چارهی کارشان مرگ است
آسمانی که همه جا همین رنگ است
پس از یک هفته اما با موج جستجوی جهانی برای کشف سرنوشت او، منفعل شدند تا سرانجام وزیر کشور عربستان «صدور دستور قتل» را تکذیب کرد اما اصل قتل را نه! به نظر میرسد قدم بعدیشان این باشد که «کار نیروهای خودسر بوده» و “سعید امامی”شان را قربانیِ ولیعهد کنند. به ویژه اینکه یکیشان هم گفته: «در ماجرای جمال خاشقجی دست القاعده در کار بوده»!
رسانه های سلولی و فیلترینگ
علیرغم پیچیدگی فزاینده پدیده رسانه های نوین و شبکه های اجتماعی در این زمان، روش های بسیط و کهنه مانند فیلترینگ و گرفتن و بستن، تغییر نکرده است. تلاش ناکام و پرهزینه سال گذشته برای مسدود کردن تلگرام باعث نشد که مخالفان این وضعیت به تدبیر دیگری از جمله تجدید نظر در نگرش ها و روش های خود بیندیشند و اخیرا دوباره برای فیلتر کردن اینستاگرام خیز برداشته اند؛ بدون اینکه به آثار مشروعیت زدای آن و آثار اقتصادی منفی بر زندگی مردم هم بیندیشند
خرافه یا بیماری؟
ممکن است پرسیده شود که مرز میان کلاهبرداری، رمالی و خرافه و… چیست و کجا باید با آنها برخورد کرد؟ هرچند پاسخ صریح دادن سخت است، ولی تا هنگامی که حقوق عمومی و نظم اجتماعی در خطر قرار نگرفتهاند، نمیتوان هرچه را که نمیپسندیم خرافه بدانیم. فراموش نکنیم مخالفت با ایدههای درست نیز از همین زاویه آغاز میشود، که صاحبان قدرت آنها را نادرست و حتی خرافه قلمداد و معرفی میکنند
گذر از مقاومت به تهاجم
اسلامی که سید قطب بدان میخواند دینی ایدئولوژیک و حداکثری بود؛ دینی که همهچیز را در خود دارد و هیچ نیازی به دستاوردهای معرفت بشری که بنیادش بر شرک و الحاد است، ندارد؛ دینی که برای همه ابعاد و اجزای زندگی انسان حکمی دارد و «هرکس از تمامیت آن بیکموکاست پیروی کرد، مؤمن و داخل در دین خداست و هرکس حتی در یک حکم آن از دیگری پیروی کرد، هرقدر که بر مسلمانی خود تأکید و احترام خود را به اعتقادات اسلامی اعلام کند، متجاوز به الوهیت خداوند و خارج از دین است، زیرا پیروی او از قانونی غیر از قانون خداوند، ادعای او را باطل و خروج او را از دین خداوند مسجل میسازد»