• صفحه اصلی
  • » آنکه باد جنایت می‌کارد، توفان خون می‌درود...

» گفتار

آنکه باد جنایت می‌کارد، توفان خون می‌درود

حالا ورق برگشته است. اینک بخش دیگری از انقلابیون عراقی، در انتقام از سرکوب‌های حشد، اقدام به مقابله به مثل کرده‌اند. یک نفر را گرفته‌اند. با خشونت به قتل رسانده و سپس جسدش را از پا آویزان کرده‌اند. چرخه خشونت، دقیقا همان‌طور که انتظارش را داشتیم توحش را بازتولید کرده، اما آیا موافقان پیشین از مشاهده نتیجه اعمال‌شان پشیمان شده‌اند؟

سه قطره خون؛ به یاد احمد، مصطفی و آذر

ما را قربانی نکردید. ما با پای خود به قربانگاه آمدیم؛ ما هر بار برای خون دادن می‌آمدیم؛ خون‌مان سنگ‌فرش و خاک را جان‌ می‌داد؛ قطره قطره خون ما در زمین می‌رفت، با چشمه‌ها می‌جوشید، به سبزه‌زار می‌رسید، لاله سرخ می‌دمید و دخترکی روستایی ما را می‌چید‌، می‌بویید و مست می‌شد و در دشتزار خندان می‌دوید.

دفاع از محصوران؛ استراتژی یا تاکتیک

هدف مشترک شفاف سازی حاکمیت و خاتمه دادن به وضع نابسامان موجود است. هر فرد یا گروه یا حزب برنامه خود را مستقلا اعلام می کند که مثلا خواهان حکومت آزاد و دمکراتیک و سکولار یا غیردینی است و در پایان این مردم اند که تعیین می کنند به چه کسی رای دهند و چه کسی را برمی گزینند.

رمزگشایی از دستور آیت‌الله خامنه‌ای برای ‘شهید’ خواندن قربانیان اخیر

بر خلاف برخی سوء‌تفاهم‌های اولیه، ظاهرا آیت‌الله خامنه‌ای دستور نداده که کشته‌شدگانِ معترض “شهید” تلقی شوند، بلکه از این روایت حکومتی پشتیبانی کرده که اغلب جان‌باختگان را نه حکومت، که دشمنان جمهوری اسلامی کشته‌اند. جان‌باختگانی که لابد تعجبی ندارد مانند سایر افراد کشته شده به دست “دشمنان”، “شهید” تلقی شوند.

در “سکوت” تبلیغ کنید!

مردم را بدون زبان و سخن خود به حقیقت دین دعوت کنید! هم دستورات دین و سیره پیامبر و اهل بیت همین است و هم اندیشه و رویکرد بزرگانی امثال شهید بهشتی و امام موسى صدر این بود که ترویج حقیقت باید با عمل باشد، نه زبان و در واقع رفتار و کردار ما باید مردم را به دین دعوت کند.

این صدای “شکست دشمن” نیست!

چرا «فشار اقتصادی دشمن» فقط دامن مردم را می‌گیرد؟ چرا دامن انبوهی از مراکز دینی را که در دهها سال گذشته کارکردی جز ویرانی دنیای مردم نداشته‌اند نمی‌گیرد؟ نگاهی به فهرست بودجه این مراکز بیندازید و حجم آن را با خاصیت‌شان مقایسه کنید.

ای به امید کسان خفته، ز خود یاد آرید

اصلاح‌طلبان در سه گلوگاه اعتراضات دی ماه ۹۶ و اعتصابات هفت‌تپه و حالا ناآرامی‌های آبان ۹۸ گاهی سکوت کرده‌اند و گاهی نیز اعتراضات را محصول اراده دولت پنهان و خواست حاکمیت موازی دانسته‌اند. برای فرودستانی که هر روز در بحرانی عمیق‌تر فرو می‌روند چه تفاوتی می‌کند که آن دیگرانی که بیرون از دایره مصیبت آنها ایستاده‌اند، سکوت کرده‌اند یا سرکوب‌گر بوده‌اند. در منطق ستم‌دیده، تمام ساکتین، جزوی از ماشین تولید محرومیت‌اند چرا که عادی‌نمایی شرایط در بحران، خود قطعه‌ای از دستگاه سرکوب است. و اصلاح‌طلبان با سکوت‌شان و حتی گاهی با تایید ضمنی‌شان دیگر آن صدایی نیستند که در بد روزگار بشود از آن سراغ گرفت.

در دفاع از «انقلاب راهگشا»

اصلاح‌طلبی، در یک تعریف کلان، به معنای سیاست‌ورزی به شکل حرکتی «گام‌به‌گام، دموکراتیک و خشونت‌پرهیز» است. هر سه شرط ضروری هستند و هر کدام که غایب باشند اصلاح‌طلبی بی‌معنا می‌شود. ضرورت «گام به گام» بودن اصلاحات آن است که هیچ کس نمی‌تواند ادعا کند به ناگاه «تمام حقیقت» یا «مدل آرمانشهر» را به دست آورده است و کافی است یک شبه آن را بنا کند. اولا که هیچ آرمان‌شهری یک شبه بنا نمی‌شود، در ثانی که هیچ حقیقتی هم کامل نیست و به صورت مداوم باید مورد نقد و اصلاح قرار گیرد.

تحلیل شعارهای سلطنت‌طلبانه

در علوم اجتماعی ذیل مبحث انقلاب بعضاً به این پدیده نیز پرداخته‌شده است. پدیده‌ای که میل بازگشت به گذشته دارد و نوعی رمانتیسم اجتماعی و سیاسی است. این پدیده‌ی اعتراضی را در علوم اجتماعی “شورش‌های محافظه‌کارانه” می‌گویند که در آن مطالبه‌ی بازگشت به گذشته نمود پیدا می‌کند. البته بین این نوع شورش‌ها با انقلاب تفاوت قائل‌اند، اما نمود این شورش‌ها را در وضعیت انقلابی می‌دانند.

نظارت استصوابی نفی جمهوریت نظام است

عملکرد شورای نگهبان در دوره سوم مجلس هرچند هنوز داعیه دار نظارت استصوابی نبود ولی در عمل به گونه ای رفتار کرد که از آن برداشت استصوابی می شد؟! که در دوره سوم با وساطت امام و دستور به وزیر وقت کشور(محتشمی پور) مشکل حل شد و انتخابات برگزار گردید. ولی متاسفانه این روش الان به شکلی شدیدتر و قانونی همچنان در شورای نگهبان حاکم است.

انقلاب مشروطه هم رهبر واحدی نداشت

آقای موسوی در این پیام اخیرش، می‌گوید حکومتی که به نام دین سر کار آمده است، مثل حکومت قبلی که غیردینی بود، دست به کشتار مردم زده است. و در پایان پیامش گفته است که نظام به عواقب کشتار میدان ژاله توجه کند و افراد نمی‌توانند با صدا کلفت کردن و فرافکنی، این زخم عمیق را التیام ببخشند. یعنی از قضا حکومت را هشدار داده و گفته است اگر این مسیر را تغییر ندهید، انقلاب هم خواهد شد.

اعتراض، اعتصاب، تحصن

در جامعه دمکراتیک افراد با شرکت در انتخابات ارکان حکومت را تعیین می کنند اما از آنجا که هر آن امکان تخلف و عهدشکنی و ترجیح منافع شخصی حاکمان بر منافع عمومی وجود دارد ملت نیاز دارد تا در طول دوره نمایندگی بر حاکمان خویش نظارت داشته باشد.

اندر حکایت اصلاح‌طلبی و کاسبکاری

یادمان باشد که این درخت تنومند با خون دل‌های مردم آبیاری شده است و ضربات بیرحم تبرهای حاکمیت درسال سیاه ۸۸ با اتحاد ما از پس آن برنیامد. سفارش ما به دوستان این است که با درک درست شرایط کنار یکدیگر بمانیم. دوستانی که تا دیروز و شاید هم امروز دغدغه مشترک داشته و داریم.

به بهانه سالمرگ احسان نراقی عزیز؛ “روشنفکر وابسته، نراقی ساواکی اعدام باید گردد. “

نراقی مخالفین رنگارنگ و عجیب و غریب داشت. چپ، راست، لیبرال، ملی، مذهبی و مهمتر از همه فیلسوف فاشیستی چون “احمد فردید” که بینهایت بی ادب بود و مزور و زورگو. فردید در سال های گذشته به واسطه نراقی در تلوزیون قطبی بحث فلسفه می کرد و نان درمی آورد. حالا خواستار اعدام نراقی و نراقی ها بود.

دردنامه‌ی به حکومت ایران

بی تدبیری، استبداد و درازدستی سپاهیان و ‌گستاخی هتاکان راه فریادِ بر این مظلومان را بسته است و هر روز مُلک و حکومت به تنگنایِ تلخ و تجربه ی بدونِ درس می افتد و مردمان پریشان و حکومت گران بیخبر از درد آنان حتی طاقتِ شنیدن دردها، رنجها‌ و مصائب آنان را ندارند و پاسخِ آنان را با آتش و گلوله میدهند.

تجربه‌ای بسیار مهم برای رهبران؛ پدیده آبان ماه، اصلاح قانون اساسی

در مراکش، به محض اینکه حکومت دید در روز بیست فوریه سال ۲۰۱۱ مردم تظاهرات کرده اند، با تدبیر و درایت و سرعت بر موج تظاهرات نشست و خواسته مردم را به رسمیت شناخت. به تعبیری، در حقیقت انقلاب را با تور اصلاح قانون اساسی شکار کرد!

آمران و مباشران قتل‌ها محاکمه و مجازات شوند

باید این پرسش منطقی را مطرح نمود که تکلیف آمران و مباشران قتل ها چه می شود؟ به عبارت دیگر وقتی پذیرفته شد که افراد بی گناهی عامدانه و ظالمانه کشته شده اند، بی تردید بر اساس عدالت و قانون باید تکلیف کسانی که دستور قتل ها را صادر کرده و کسانی که مباشرت در قتل ها داشته اند معلوم گردد؛ در غیر این صورت پذیرش مسئولیت ابتر مانده، هیچ اثر مهمی بر آن مترتب نخواهد بود و مقصودی که حکومت از پذیرش این مسئولیت داشته و انتظاری که مردم دارند، محقق نخواهد شد.

طرحی برای نجات کشور

نابودی سیستم موجب نابودی کشور و مردم و بازارها و تجارت و تخریب شهرها و فقر و بدبختی و جنگ های داخلی و کشتار میلیون ها نفر انسان است.چنین نیست که با کشتن و کنار رفتن چند نفر از راس قدرت مشکلات کشور حل و فصل گردد.

تو میرحسین موسوی تر شده‌ای!

آنانکه او را از نزدیک می شناختند حضور حضرت میر را بعد از چهارسال فترت ناشی از سکانداری پوپولیست ها، به سان سپرده شدن سکان کشتی به دست ناخدای خداجوی می دانستند. از سویی دیگر رقیب اصلی او در دهه شصت هم بیست سالی بود که دور از گزند یک سیاستمدار قاطع در حد میرحسین سلطنت مطلقه ولایی داشت، بیم در جانش اوفتاد لکن نتوانست از ابتدا بر او تیغ استصواب بکشد.

مهندس موسوی و انتخابات فرمایشی

نظام سیاسی حاکم بر ایران یک نظام دموکراتیک نیست و بسیار بعید میدانم کسی آن را دموکراتیک بداند؛ چرا که وقتی میخواهیم در مورد حقوق و آزادیها و عدالت های حداقلی سخنی به میان آوریم می بینیم که کشور ایران در این جایگاه نیست و روندی که حاکم است همچنان بیانگر پافشاری بر خودی و غیر خودی کردن مردم و “هرکه با ما نیست دشمن ماست”و “فتنه گر” یا “اغتشاشگر” خواندن این و آن است که گویی جزء لاینفک و واقعیت موجود این نظام شده است.