طبعاً یک مدیر “غیرِاشتباه” مسائلی از این قبیل را به بدون اعمال زور و ایجاد هزینههای چندجانبه به راحتی حل میکند، همانطور که همشهری کرمانی من مرحوم رضا دوستمحمدی در دوران ریاست خود بر زندان اوین حل میکرد. اما یک مدیر “اشتباه” فقط قوۀ قهر و زور و قلدری را میشناسد و به بحران دامن میزند.
» گفتار
خسته از بیداد واژهها در عصر جمهوری اسلامی
در دایره المعارف واژه های انقلاب و حاکمیت ،واژه «فتنه» و به طور خاص «فتنه ۸۸» بیش از سایرین به چشم می آید. تا آنجا که خط قرمز نظام حکومتی شد و به عنوان مهمترین ابزار برای سرکوب به کار برده شد. واژه «بصیرت» نیز نماد مخالفت با فتنه گر شد. تا آنجا که هر ساله در نهم دیماه، بصیران اعلام بصیرت میکنند و بقیه هم مفتون و یا فتنه گر هستند.
ترور سردار قاسم سلیمانی توسط دولت ترامپ خلاف موازین حقوق بشر و حقوق بین الملل، نقض حاکمیت دولت عراق، باعث تشنج بیشتر در خاورمیانه، به ضرر جنبش تحول خواهی در ایران، و حتی بر خلاف منافع ملی آمریکاست. با خشونت و ترور هرگز صلح و امنیت به دست نمی آید.
تحریم ـ ترور بازی افراط گرایان واشنگتن در زمین راست ایران
ترامپ از برجام خارج شد. خیلی خواستش را شوخی گرفتند. تحریم های شدیدی علیه ایران اتخاذ کرد. شرطهای مذاکره را اعلام کرد. این در حالی بود آن دوازده شرط یعنی فروپاشی ایدئولوژیک سیاست خارجی جمهوری اسلامی. این شرطها همه برای عدم مذاکره بودند تا مذاکره. از آنسو جمهوری اسلامی هم فقط مذاکره مقطعی را می پسندید نه فراگیر را. بین دو طرف گسست گفتمانی رخ داده بود.
اکنون با حذف سلیمانی شاید بتوان گفت که پیشتر، این تلقی از نقش او رنگ باخته و چنین فرضی از معادلات حذف شده بود. گویی روند حرکت جمهوری اسلامی، جایی برای چنین فرضیههایی باقی نگذاشته و عبور از خط قرمز حذف سلیمانی را در دستور کار آمریکا قرار داده است.
برخی مخالفین اکنونی انتخابات، اگر در انتخاباتهای پیشین شرکت کردهاند، حالا ابراز پشیمانی میکنند و خود را فریفتهی وعدههای دروغین و روشی نادرست میدانند و آه و افسوس سر میدهند که چرا در انتخابات پیشین شرکت کردهایم و ای کاش نمیکردیم و … آنان نیز که در هیچ انتخاباتی شرکت نکردهاند، فریاد پیروزی سر میدهند که دیدید ما میگفتیم و شما باور نمیکردید، دیدید که حق با ما بود و انتخابات در نظام جمهوری اسلامی راه به جایی نمیبرد و …
از زندانها اخبار تلخی به گوش می رسد. نرگس محمدی از حمله فیزیکی رئیس زندان اوین در زمان انتقال به زندان زنجان بعد از اعتصاب غذا به اعتراض به کشتار اخیر شکایت می کند و زندانبان قلدر هم از دیوار حاشا بالا می رود. قاضی القضات هم که خطبه های غرایی در اجرای عدالت قضائی ایراد می کند ثقل سامعه دارد و در مقابل این اخبار خم به ابرو نمی آورد.
کمترین انتظار از کسی که سالها در عرصه سیاسی نقش داشته این است که از یک اقدام “غیرقانونی” حمایت نکند نه اینکه با شدت یا ضعف بخشیدن به آن بر سر محصوران “منت” بگذارد چرا که این سهتن نهتنها مستحق منت نیستند بلکه این آنان هستند که بر سر بسیاری، “منت” دارند.
این گونه برخوردها در حالی صورت می گیرد که دراویش گنابادی معمولاً سیاسی نیستند و معتقدند سیاستمداران مغلوب قدرتند و دراویش مغلوب عشق و سیاسیون قصدشان رام کردن خلق اند برای خود و دراویش قصدشان رام کردن قدرتند برای خلق و در راستای وصول به این هدف تنها به ورد و دکر و تذکیه متوسل می شوند. این شیوه مربوط به قدمای دراویش بود تا ردای رهبری و قطبی دراویش گنابادی به نور علی تابنده ملقب به مجذوب علیشاه زیبنده آمد.
در دورههای گذشته مدیریت شهری برخی مدیران به استناد بخشنامههایی که خلاف ضوابط بوده رفتار کردهاند و در مدت حضورش در شهرداری ۸ معاون معماری و شهرسازی در مناطق با هماهنگی شهرداران منطقه تغییر کردهاند و آنها افرادی بودند که در برابر جریان فساد و رانتخواری ایستادگی نکردند.
بی پناهی کولبران در خاموشی و فراموشی وجدان جمعی
دیگر این مردم نجیب، چگونه باید اعتراض کنند که اغتشاشگر نامیده نشوند؟ در سرزمینی به وسعت ایران و منابع عظیم نفت و گاز، بسیار نهادهایی هستند با بودجههای سرسام آور نجومی که هرگز هم شفاف پاسخ نگفتهاند که با این حجم از بودجههای افسانهای کدام گره را گشودهاند؟ آن وقت باید کودکی چهارده ساله برای تنها آرزویش که خرید لباس ورزشی است، با کولبری در سرمای زمستان جان نازنیناش را از دست بدهد.
ناملایمات زمانه و رسالت شعر و ادبیات
شعر و ادب تنها غمگین نمی کند و زانوی غم در بغل نمی گیرد بل نیرو می بخشد و رهنما می گردد و راه می نمایاند . گاه یک بیت شعر و یا یک طنز کوتاه یک دنیا سخن و استدلال در بردارد و به زیبایی و شیوایی تمام درد جامعه را منعکس می سازد و این هنری و یا رسالتی است که از عهده دیگران برنمی آید.
محصورین و راهپیمایی حکومتی ۹ دی
بهتر بود حکومت آنقدرها که صرف گرامیداشتِ چنین روزهای سوخته و ساخته ای میکند عاملان فتنه را ازطریقِ “قوه قضائیه مستقلش” محاکمه میکرد چنان که راست از ناراست و نارَس هویدا میشد تا اکنون پس از یک دهه محصورین محبوب نمیشدند و به هر بهانه ای مردم از آنان یادی نمیکردند یا انتخاباتی جهت سنجش محبوبیت حکومت و سنجش عیّار آن میان مردم بپا میکرد..!
حضور چنین مبارز آزادیخواهی در راس جمعیتی از دراویش که معمولا دور از سیاست هستند، برای نظام ولایت مطلقه فقیه بسی گران آمد و از این روی فشار برآنان با تخریب حسینیهها و دستگیری یاران و سرکوب معترضانشان شتاب و شدت مضاعف گرفت، با اینحال مرحوم تابنده هرگز از شیوه مسالمتآمیز قانونی خارج نشد و توانست در حساسترین لحظات کشتی طوفانزده آن طریقه را به ساحل سلامت هدایت کند.
۹دی نماد اقتدار دیکتاتوری مطلق؛ آینده اصلاح یا انقلاب
رژیم پهلوی از زمانی که روی کارآمد، به بهانه های گوناگون و با پشتیبانی دولت های خارجی، مردم را از مشارکت و تصمیم گیری در امور اداره کشور محروم کرد و رفته رفته آنها را به حاشیه زندگی مساوی با عدم دخالت در سیاست کشاند، و حرکت های مسالمت آمیز مردم را جهت کسب حقوق از دست رفته شان، با خشونت پاسخ می داد. و در عرصه «سیاست گذاری های اقتصادی عملا وابستگی و فاصله طبقاتی به وجود آورد»
روزی در تاریخ این سرزمین خواهند نوشت حکومتی بنام خداوند و دیانت، جَهل گسترد، فقر پراکند، بخطا بجای دین زایی دین زُدایی کرد، قُلدران را به جای قلندران نشاند، به درویشان وفا نکرد، ضعیف کشی کرد، در زبان و ادبیات مردم دست تحریف برد و مفهوم مستضعف را که اظهر من شمس بود از آنان ستاند.
یادتان هست در روزهای جنگ سوریه که سرمایههای همین مستضعفین خرج بقای بشار اسد میشد آقای خامنهای گفته بود: «اگر در سوریه نجنگیم، باید در تهران و فارس و اصفهان بجنگیم»؟ آخرش، هم در سوریه جنگیدند هم در تهران و فارس و اصفهان و ۲۵ استان دیگر، تا به قول خودشان «۴۸ساعته» صدها جان را «جمع کنند» و «عمق استراتژیک»شان بشود عمق خالیِ جیب و جانِ همین مستضعفین.
اقشار فرودست؛ انقلابی یا برانداز؟
انقلابیون دیروز براندازان امروز هستند چون همچنان ناراضی اند . آنقدر ناراضی که مجبور و محکوم به سرکشی و طغیان هستند. حالا به مصلحت سیاسیون ،روزگاری سلحشور و انقلابی اند و روزگاری دیگر هم آشوب گر و برانداز هستند. کوتاه سخن اینکه اصل موضوع یکی است اما واژه ها به اقتضای زمان تغییر میکنند.
آقای بادامچیان شما و جناح همفکرتان که از یک کاندیدای خاص حمایت می کردید در همان زمان، درمخالفت باولایت فقیه و دخالت دولت درامور نوشتید: «اصولاً موضوع احتکار در جامعه ما منتفی است.»! این در حالی بود که مردم ما همه روزه شاهده کشف انبارهای کالای احتکار شده ای بود که توسط سرمایهداران صورت میگرفت.
در تنهایی خویش تعصب و غرض را به کناری نهید و وجدان خویشتن خویش را به قضاوت طلبید. چرا چنان تنگنایی و مهلکه ای را ایجاد کردید. که فرزندان سرزمین اجدادی مان ناخواسته از این مهلکه به دیار غربت پناه آوردند. چنان تباهی کرده اید که روز و روزگار این چنین اجازه ای نمی دهد که شعر زیبای آلکسا شانتیج ، شاعر صرب برایشان زمزمه کنیم.