نه فقط این وزارتخانه بلکه مجموعه مدیریت جامعه نیز برای حل این بحران مشکل دارد. زیرا حل این بحران نیازمند اتحاد و انسجام و اقتدار و کارامدی مدیریتی در ساختار قدرت و نیز وجود حداقلی از امکانات و بالاخره اعتماد مردم و نخبگان به سیاستگذاران و مجریان است. متاسفانه هیچکدام آنها وجود ندارد.
» گفتار
اینکه آنها علت مخالفت خود با استعفاء یا استیضاح روحانی را این اعلام میکنند که او باید در پاستور بماند تا هم خودش و هم اصلاطلبان پاسخگوی عملکردشان باشند، کدام عقل سلیم یا حتی عقل معیوب را اقناع میکند؟ یعنی کشور به “فنا” رود تا روحانی و اصلاحطلبان نهایتاً پاسخگوی عملکردشان شوند؟ خب، مگر قرار است روحانی در پایان ریاست جمهوریاش چه پاسخ و حسابی پس دهد که هم اکنون نمیتوان از او پس کشید؟
اصولگرایانی که تا حد خواهان اعدام شدن و اثبات خیانت او جلو رفتهاند و هیچ دادگاهی هم از آنان سوال نمیکند به چه چیزی جز خودشان حمله میکنند؟
مخالفان تحریم معتقدند مسئلهی آپارتاید با وضعیت فعلی ایران تفاوتهای بنیادینی دارد، از جمله اینکه سفیدپوستان در آنجا استعمارگر بودند، تحریمها در اصل منشأ مردمی داشت و حامیان اصلی آن در ابتدا نه قدرتهای غربی، بلکه جامعهی مدنی در کشورهای مختلف بود و چه بسا رهبران غربی از جمله تاچر و ریگان روی خوشی به اعمال تحریم نشان نمیدادند. همچنین هدف از اعمال آنها مشخصا رفع تبعیضهای نژادی در آفریقای جنوبی بود و نه رفع اختلافات جئوپولیتیک میان دولتها.
در محیط طوفان زا ماهرانه در جنگ است، ناخدای استبداد با خدای آزادی
در هشتادمین سالگرد درگذشت یا قتل فرخی یادآوری برخی از اشعار او در مضامین آزادی خواهانه و نقداجتماعی بی مناسبت نیست چرا که او هدفش از شاعری را بیداری ایرانیان و نجات کشور به دست خود آنان می دانست. هدفی که در راه آن بسیار سختی کشید و حتی لبانش توسط حاکم یزد دوخته شد اما به قول نسیم شمال به فرمان مستبدین میتوان کور و کر و لال شد اما خر نمیتوان شد.
دروغ فضاحت بار احمدینژاد در مورد میرحسین موسوی / دروغ ممنوع
احمدینژاد در مورد انتخابات ۸۸ دو نکته بسیار مهم میگوید. اول اینکه فاش میکند نگاه همه این بود که او انتخابات را باخته است. او میگوید: «آنها به من میگفتند تمام شده، تو دیگر باختهای، بیا و حرف نزن!» این جمله ای است که درون اتاقش نیز نزدیکانش به او می گویند. اما مهمتر از آن جمله ای است که در مورد تجدید انتخابات بیان کرده است: «گفتند انتخابات تجدید شود، بدون حضور احمدینژاد که این دیگر اوج فضاحت است!»
مرزبندی دوباره احمدینژاد با خس و خاشاک
احمدینژاد در مصاحبه با رفقایش، جوانفکر و داوری درباره چالشیترین اتفاق سیاسی سه و شاید چهار دهه اخیر یعنی انتخابات ۸۸ به نحو حیرتانگیزی خود را کاندیدای تک و تنها و بدون حمایت حاکمیت و خصوصا امنیتیها معرفی کرده و رقبایش را طبقه اشراف و مورد حمایت قدرت خوانده است! حال آنکه این مخالفان او بودند که به حکم سعید مرتضوی که بعدها نشان داده شد چه پیوند نزدیکی با احمدینژاد و اطرافیانش دارد، از پیش از انتخابات به جرایم امنیتی همچون اغتشاش، حکم بازداشت گرفته بودند.
اصلاح طلبی و بحران های امروز جامعه ایران
اصلاح طلبی امروز نمی تواند درمان دردهای امروز جامعه باشد چون به واسطه مشکلات مبنایی خود هم در ایجاد بسیاری از مشکلات سهیم بوده و هم نمی تواند چنان صراحت و شفافیتی را داشته باشد که مردم آن را به عنوان درمان درد خویش برگزینند.
هیات منصفه باید نمایندهی افکار عمومی مردم باشد و نه حاکمیت
از مجموع ۵ نفر، ۳ نفر ، یعنی اکثریت حاضر ، در واقع نماینده ی رهبر ی هستند، یک نفر نماینده ی دولت است و تنها یک نفر به نوعی نماینده ی مردم محسوب می شود و این ترکیب از پایه و اساس با فلسفه ی اصلی و رژیم ارفاقی هیات منصفه در تعارض می باشد و واضح است چنین افرادی نمی تواند هیاتی را تعیین کنند که قرار است نماینده ی افکار عموم مردم در دادگاه های مطبوعاتی و سیاسی باشد .
دوران کرونا (۳۹)؛ انحصاری شدن قدرت (۱۰)
مریضی این چند سالهی شجریان و فوت او و عکسالعمل مردم ایران و جهان نشان داد که او بسیار قدرتمند بود و هست. قدرت؛ یعنی دانش. شجریان، دانش داشت، اولاً ایران، مردم و جهان را میشناخت و ثانیاً، ارتباط مستقیم و ارگانیک خود را با مردم حفظ کرد و این عاملی تأثیرگذارتر از ماهیت هنر اوست. با مردم زندگی کردن، خواست مردم را فهمیدن، به نیاز مردم پاسخ دادن، هنر دوم شجریان بود. مهمتر از هنر اول.
دوران کرونا (۳۸)؛ انحصاری شدن قدرت (۹)
با گسترش فساد مالی ـ اداری در دوران تحریمها و مخصوصاً در دورهی تشدید این تحریمها از ۱۳۸۴، به بعد مفسدین مالی که از طرق مختلف اموال عمومی را تصاحب کرده بودند، و فقط عدهی معدودی این پروندهها علنی شد و مورد رسیدگی قرار گرفت، را باید جزء فرار سرمایه بیاوریم. خودیهای دیروز، مفسدین امروز شدهاند.
کشمکشهای درون دولت روحانی بر سر مدیریت بازار ارز
در سه دهه گذشته، از پایان جنگ با عراق به این سو، پاسخ «سنتی» جمهوری اسلامی به این پرسش را میتوان در چند کلمه خلاصه کرد: تزریق دلارهای نفتی به بازار به منظور تثبیت مصنوعی نرخ ارز. توضیح اینکه در پی استقرار نظام جمهوری اسلامی، پابهپای فروریزی اقتصاد ایران و نرخ بالای تورم، پول ملی ایران نیز دچار فرسایش شد و ارزش آن در برابر ارزهای مهم جهانی و منطقهای رو به کاهش گذاشت.
تعامل با قدرت هم به مشارکت در انتخابات و پذیرش برخی خطاها و نیز اجحاف و ناحقگویی و ناحق کردنِ نهادهای مربوطه دارد و امید به اصلاح با چنین وضعیتی که خواهناخواه منجر به شراکت در آلودگیها و فسادهاست؛ حتی اگر جنبه نظری آن را در نظر داشته باشیم، خطای راهبردی است.
چهل سال است نرخ تورم در این کشور دو رقمی و نرخ رشد اقتصادی در کل کمتر از ۳درصد است. معترضان چگونه باید صدای اعتراض خود را بگوش حاکمیت برسانند؟ رای میدهند، اتفاقی رخ نمیدهد. در انتخابات شرکت نمیکنند، رهبری صدای اعتراض آنها را نمیشنود. تظاهرات میکنند، سرکوب میشوند. چه کار کنند؟
فرجام «آل این» یک طرفه روی باخت ترامپ!
یا تصمیم گیران اصلی حرف های جواد ظریف را جدی گرفته بودند که با قاطعیت میگفت ترامپ نمیتواند از برجام خارج شود. یا اینکه احتمال خروج ترامپ از برجام را میدادند، اما تخمین نادرستی از خسارتهای پس از آن داشت. به هر حال امروز قضاوت ساده است. هم جدی قلمداد کردن جناب ظریف غلط بود و هم شوخی قلمداد کردن تهدیدهای ترامپ. حاکمیت دست اول قمار دیپلماتیک را بدجوری به ترامپ باخت.
طرح پیشنهادی چین ظریف را غافلگیر میکند؟
این کار هم البته برای سیاست خارجی ایران بدون هزینه نخواهد بود؛ چراکه چینیها را متقاعد خواهد کرد که ایران خود را به اموری متعهد و پایبند کرده که از نگاه آنان نه فقط بیهوده است، بلکه یافتن هر راهحل دیپلماتیکی برای حل نهایی مشکلات منطقه را اگر نگوییم غیرممکن دستِ کم بهشدت سخت میکند.
آیا ترامپ رفتنی است؟ / گزارشی از انتخابات آمریکا
سه هفته آینده برای هر دو کمپین حیاتی است. چو ن هر دو طرف تلاش حداکثری خواهند داشت. جبران عقب اندگی دشوار به نظر می رسد اما غیر ممکن نیست. لجستیک انتخابات آمریکا بسیار بزرگ است و روند شکل گیری افکار عمومی از نزدیک یک سال قبل آغاز شده است.
برای لغو قانون اعدام چه باید کرد؟
تا وقتی بخش بزرگی از مخالفان اعدام باور دارند که سزای برخی از حاکمان کنونی بویژه صادر کنندگان فرمان اعدام و کشتار، اعدام است و باید روزی به سزای عملشان برسند قانون اعدام همچنان پابرجا خواهد ماند و باز هم بسیاری از ما با شور و اشتیاق برای تماشا به میدان اعدام خواهیم رفت
اما آنچه کمتر بهآن پرداخته شده است ستیز استاد شجریان با خودکامگی و خشونت است. در تاریخ بیش از یکصد ساله کشور ما حقارت، بخشی از فرهنگ سیاسی در صحنه سیاست کشور ما شده است. خودکامگان دائما به تحقیر مردم روی آورده و مردم ما کرارا در مقابل این تحقیر از خود واکنش نشان دادهاند. در مقابل حقارت خارجی در کشور ما، جنبش تنباکو و جنبش مشروطیت شکل گرفت.
دوران کرونا (۳۷)؛ انحصاری شدن قدرت و عوارض آن (۸)
امکانات ملی برای توسعه، مانند، توریسم، انرژیهای پاک، تکنولوژیهای نوین و سرمایه و تکنولوژی خارجی، مورد توجه مدیران مورد قبول قرار نمیگرفتند، چون مدیران ارشد اختیار، قدرت و توانایی فکری و مدیریتی نداشتند که به آیندهی ایران فکر کنند. مدیران هزینه بودند و نه مدیران تولید و توسعه. نفتی فروخته میشد، پولی میآمد، به نوعی تقسیم میشد، البته با استراتژی شناخته شدهی اولویت امت، خرج میشد.