هیچگاه گوهر هنرش را با زر ناسره سودا نمی کرد و این دُرِ لفظ دری را با حزبی و گروهی گره نمی زد. بال های هنرش را برای مردمش پرواز می داد، هر شعری را مناسب با اوضاع روزگار بر می گزیدو می خواند. از آن مهمتر، چیزی که شجریان را صدرنشین کرد، تعهدش به هنر و همدلی و همدردیش با مردم بود.
» گفتار
شجریان؛ نماد موسیقی فاخر و هنر مستقل
علاوه بر جنبهی هنری و تخصصی و کیفیت صدا و نحوه خواندن، اما استاد شجریان از منظر شخصیت اجتماعی نیز ارزشمند بود و هم پیش از انقلاب و هم پس از انقلاب نسبت به قدرت مستقل ماند و تلاش کرد در کنار مردم باشد و به هنرمند رسمی تبدیل نشود. به همین دلیل بین مردم محبوبیت زیادی پیدا کرد بهخصوص در دهه گذشته و از اواخر دههی ۸۰.
وقتی آیتالله منتظری درگذشت هم دچار همین بحران شد. مرجع درجه یکی که سالها در حصر خانگی بود و به قول خودِ خامنهای «فقیهی متبحّر و استادی برجسته» بود. در نتیجه تسلیت را با این زخم زبان همراه کرد: «امتحانی دشوار و خطیر پیش آمد که از خداوند متعال میخواهم آن را با پوشش مغفرت و رحمت خویش بپوشاند و ابتلایٔات دنیوی را کفارهی آن قرار دهد»، یعنی بلایی که سرش آوردم کفارهی گناهانش بود!
همهی ماجرا این نیست که ذخیرهی استراتژیک سرنوشت ساز را نابود کردند مسئله این است که در کانالهایی افتاده اند که برای ما لوکس گرایی در الگوی مصرف، سوء تخصیص منابع، نابرابری، دامن زدن به اثر چشم و هم چشمی، ترویج الگوی مصرف وابسته، ترویج الگوی تولید وابسته و سقوط رابطهی مبادله و بیثباتی دائمی در اقتصاد کلان، فرو ریختن امنیت مالکیت و… به همراه داشته است.
حسن یوسفی اشکوری گویا در سرنوشت ما نیست که یک روز کامل ما به خوشی بگذرد. صبح را با خبر خوش آزادی نرگس محمدی آغاز کردیم اما هنوز در حال مزمزمه کردن این خوشی بودیم که ناگهان خبر درگذشت (هرچند نه چندان غیر منتظره) محمدرضا شجریان بر سر ما آوار شد و دنیا در برابرم […]
فرهنگ حامل حقیقتی است و از طریق موسیقی به زیبایی عرضه میشود، بر باورهای ما دربارۀ جهان و بر احساساتمان نسبت به آنچه پسندیده و ممکن میدانیم اثر میگذارد. موسیقی بر حافظۀ جمعی و سنتهای یک جامعه اثر میگذارد و حسی مشترک نسبت به جهان ایجاد یا بیان میکند. وقتی نوای بیداد شجریان طنین انداخت که «شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار/ مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد» مگر غیر از این است که روح ناراضی ملتی را فریاد زد و بر دلها نشاند؟
پس از تو ایران به کدامین صدا گوش بسپارد، که چون گل بشکفد و چون دماوند سر برافرازد؟
به کدام وجود نازنین ببالد؟
در سوگ تو عشق خون میگرید
و آزادگی مویهکنان چشم به در دوخته است که شهسواری دیگر از راه رسد.
“کودتای خزنده”؛ اگر آیت الله منتظری به قدرت میرسید چه میشد؟
از یک سو بهراحتی نمیتوان پیش بینی کرد اگر محذوفان دهه ۶۰ حذف نمی شدند، در دهه های بعد چه کار ممکن بود بکنند- کما اینکه مواضع بسیاری از افرادی که در قدرت ماندند هم بعدها دچار تغییرات جدی شد. از سوی دیگر در مورد شخص آقای منتظری، قابل انکار نیست که او زمانی که در قدرت بود در ابعادی کاملا متفاوت با سایر مسئولان ارشد نسبت به موضوعاتی چون شکنجه و اعدام مخالفان حکومت دغدغه داشت.
شجریان و پریسا در تلویزیون برنامه خواهند داشت
موسیقی حذف نشد. بهتدریج تلویزیون فیلمهای خارجی را هم پخش میکرد، هرچند گروهی همواره به سریالها و فیلمهای داخلی و خارجی هم معترض بودند. آذر۶۶ هاشمی رئیس صداوسیما و فردوسیپور از اعضای سرپرستی صداوسیما نامههایی برای امام نوشتند که از موضوعات نامهها سوال درباره اعتراضها به فیلمهای خارجی که بازیگرانش حجاب بر سر ندارند و سریالهای داخلی مانند پاییز صحرا که برخی به پوشش و گریم بازیگرانش اعتراض داشتند، پخش مسابقاتی مانند کشتی و پخش آهنگهای موسیقی از صداوسیما بود.
زنده یاد استاد شجریان و اصولگرایان افراطی….
روزگاری نه چندان دور، جایگاه استاد شجریان را در حد یک سلبریتی رای ساز دیدند…، یعنی با حسد و حقارت و از روی ناتوانی چنگ به روی ماه زدند.. یادشان رفته مقصودلوی تتلو را هنرمند نامی میدانستند و میخواستند از او برای رای آوری سود ببرند و معلوم شد که شب پره، تاب دیدن خورشید را ندارد…
مرجعیت دینی از زمان سقوط نظام دیکتاتوری سابق تلاش کرده است نظامی بر اساس پلورالیسم سیاسی جایگزین آن شود. به طوری که قدرت بر اساس صندوق های رای و با برگزاری دوره های انتخابات آزاد و شفاف بچرخد. زیرا مرجعیت بر این باور است که هیچ راه جایگزینی برای قدرت در کشور با هدف محقق کردن آینده بهتری برای کشور نیست
زیارت اربعین و نقش امامت در حکومت و جامعه
امروز باید سایه شوم “جهالت” در رفتار فردی و یا خانوادگی و یا حکومتی واجتماعی بررسی کنیم! تصمیمات ناآگاهانه ، خستگی و افسردگی ها ، و نهایتاً خودکشی ها ؛ زنگ خطر “جهالت” است. همانطوریکه اختلاف خانوادگی و طلاق و دوری دل های اعضای خانواده و اقوام از یکدیگر نشانه “جهالت”است.
در بخش جامعه و حکومت هم روشن است که در دنیای امروز رفتارهای عوامانه و ناآگاهانه و غیر کارشناسی شده و باندی و.. جملگی تمام حقیقت “جهالت و نادانی” است.
من امیدوارم تمام سران جمهوری اسلامی فارغ از تحریکات برخی نیروهایی که شغل و نانشان در بگیر و ببند است، نه لزوماً برای رضای خدا یا جلب رضایت مردم بلکه فقط برای حفظ منافع خودشان، یکبار به این موضوع عمیقتر بیاندیشند تا برایشان روشن شود که وجود زندانی سیاسی در شرایط امروز جهان و بخصوص ایران، مهمترین تأثیرش “خودزنی” است و آن را یکبار و برای همیشه فیصله دهند.
طنز تلخ اینجاست سه نفری که همدیگر را به فساد و نالیاقتی متهم میکردند حالا میخواهند مشکلات کشور را حل کنند. مثل دو عضو شورای نگهبان که همدیگر را بیلیاقت و بیاخلاق میدانستند ولی میخواستند صلاحیت دیگران را تایید کنند
در این میان چینیها اصلاً به روی خود نمیآورند که مسبب ظهور و پخش این بلای خانمانسوز در جهان بودهاند! آنها یا از روی دستپاچگی ناشی از ترس و وحشت و یا پنهانکاری و سهلانگاری ناشی از سودجویی و بیمسئولیتی، باعث شیوع ویروس شدند و پیش از دیگر کشورها، آن را مستقیم در دامن ما ایرانیها گذاشتند!
در حقیقت میخواهند شکستهای نظامی را به عهده پشتیبانی ضعیف دولت بیاندازند، و طبعاً پیروزیها را هم متوجه نظامیان کنند. چنین تصویری از جنگ به غایت غلط است، چرا که در آن زمان فاصلهای میان دولت و رزمندگان نبود که بخواهند بودجه کمتری را به آنان بدهند. ولی استدلال مذکور از چند جهت دیگر نیز مخدوش است که به آن پرداخته میشود.
حاکمان نباید با خود بیندیشند که چه کردهاند تا دسته اول دعاگویان را به این نقطه رساندهاند که برای پیدایش گشایشی در زندگی امروز و چشمانداز آینده خود، به اعمال فشارهای دشمنشان امید ببندند؟ و باز نباید از خود بپرسند چه شده و مناقشه قدرت و منافع به کجا رسیده که دسته دوم دعاگویان سلامت ترامپ بیم آن دارند که نکند مرگ او به گشایش در احوال دولت مستقر و بهبود وجهه آن منجر شود؟
جمهوری اسلامی و براندازانش؛ آئینه وارونه!
وقتی سخنان من آغاز شد، جنجالی به پا شد. چنان بود که دیگر حرفهای من شنیده نمی شد. هرکسی از هر طرف، چیزی می گفت و برخی نیز سخنان حاوی توهین و تهمت نثار من می کردند. یکی از دوستان من که تصادفا کنار آقای امامی کاشانی نشسته بود، نقل کرد که آقای امامی با لحنی دلسوزانه و همراه با تأسف گفت: ببینید. این شیخ بیچاره را فریب داده اند و او حالا دارد این حرف ها را می زند! تازه امامی کاشانی از میانهروها و به تعبیر امروز اعتدالی و اخلاقی شمرده می شد.
وزارت علوم و بالاتر از آن، هیئت دولت و شخص رئیسجمهور، اگر برای جان انسانها و خصوصاً سرمایههای علمی کشور ارزش قائل بودند، طوری تصمیم میگرفتند که ریسک ابتلای آنها بهکرونا حداقل شود. مطلقاً پذیرفتنی نیست مشاغلی که میتواند با دورکاری بهنحو مطلوب انجام شود، در این شرایط پرخطر تهران، بر حضور فیزیکی صاحبان آنها در مراکز خود اصرار گردد!
واقعیت این است که من به هیچ وجه نمیخواهم تصمیم گیران کشور را بترسانم! این خودِ من هستم که از روندِ اوضاع ترسان و هراسان شدهام! به عنوان یک شهروند اسمی اما محروم از بسیاری حقوق مربوط به آن، حتماً این اندازه حق دارم که از مسئولان کشور بخواهم یا با ارائۀ اطلاعات و دادهها و تحلیلهای روشن و واقعبینانه و عقلپسند، ترس و نگرانی امثال مرا بر طرف کنند و یا اینکه این ترس و هراس را جدی بگیرند!