غم به جراحت می ماند، یکباره می آید اما رفتنش، التیام یافتنش و خوب شدندش با خداست. و در این میانه، نمک روی زخم و استخوان لای زخم و زخم بر زخم، حکایتی دیگر است. حکایتی که نه می شود گفت و نه می توان نهفت.
مرگ پیامبر برای تو تنها مرگ یک پدر نبود، حتی مرگ یک پیامبر نبود، مرگ پیام بود، مرگ شمع نبود، مرگ روشنی بود…. ماه باید در آسمان باشد و از خورشید نور بگیرد، به خاطر کرم شب تابی که نباید خود را به زمین برساند. ابرهای فتنه از سقف سقیفه گذشتند و خانه پیامبر را احاطه کردند، همهمه در بیرون در شدت گرفت و در آنچنان کوفته شد که ستون های خانه پیامبر لرزید.
» گفتار
زهرا(س) اسوهای در میان اسوهها
زهرای مرضیه(س) شخصیتی است که در تمام زندگی خود مصلحت دین و جامعه را بر مصلحت شخصی خود مقدم کرده است و حاضر شده است که خود را فدای حق و حقیقت کند. آن حضرت بهترین روش را برای بیان حقیقت در پیش گرفته و هرگز حاضر نشده است برای گرفتن حق شخصی خود مصالح اجتماعی و دینی را زیر پا بگذارد. آن حضرت همه سخن و حقخواهی خود را با روشی مسالمتآمیز و همراه با نرمی و ملایمت و مدارا انجام میدهد، چرا که میداند دین با خشونت میانهای ندارد و اگر جایی در دین خشونت هست از باب اضطرار و ناچاری است.
جنبش سبز تجربهای تازه در مسیر تجربیات جنبشهای اعتراضی و انقلابی تاریخ معاصر ماست و نادر جنبشی است که در پی براندازی نظام سیاسی مستقر نیست بلکه در پی اصلاح و تغییر شیوه حکمرانی و ساز و کارهای اداره جامعه آنهم با روشی کاملا مسالمت آمیز و مدنی است و از اینرو خواستهاش ” اجرای بدون تنازل قانون اساسی ” و پناه بردن به صندوقهای رای برای حل قانونمند منازعات سیاسی و حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش در سایه یک انتخابات آزاد و سالم و منصفانه است. جنبش سبز در پی جمع همه افراد جامعه زیر چتر ” حاکمیت قانون ” است بگونهای که هیچ فرد و نهادی خود را فراقانون نداند، و جامعه بسامان و « حکمرانی خوب » فقط در این صورت تحقق می یابد، در غیراینصورت جز نابسامانی و بحران و غیرقابل پیش بینی بودن تحولات آتی درانتظار نظام و جامعه نخواهد بود و به نظر می رسد آزمون فیصله بخشی که می تواند نقطه عطفی در این مسیر باشد انتخابات آتی ریاست جمهوری و رفتار حاکمیت در این باره است ، و اینکه آیا نظام تصمیم گیری حاکم چقدر می خواهد برای بقای نظام و گشودن راه بروی « حکمرانی خوب » هزینه و سرمایه گذاری نماید؟
واقعیت آن است که ریشه اصلی بخش بزرگی از ناهنجاریهای کنونی که از یک سو، بیشترین فشارها را به گروههای مولد اقتصاد وارد کرده و از سوی دیگر رونقی بیسابقه برای سوداگران و گروههای غیرمولد فراهم ساخته، به بیانضباطیهای مالی گسترده دولت مربوط میشود. طی سالهای اخیر در ابعادی کمسابقه، دولت درآمدهای خود را بسیار دور از واقعبینی برآورد کرده و سطوح غیرمتعارفی از هزینهها را برای خود تعریف کرده است که نهچندان نسبتی با مصالح توسعه ملی داشته و نهچندان از پشتوانه و اعتبار قانونی برخوردار بوده است. ترکیب این رویهها، موجب شده است که با وجود هزینهکرد بالغ بر ۷۰۰میلیارد دلار درآمد ارزی و فروش بیش از ۱۱۰هزارمیلیارد تومان سهام شرکتهای دولتی، باز هم همواره دولت با حجم بسیار عظیمی از کسریهای آشکار و پنهان در بودجه خود روبهرو شود.
امروز اما شما متهماید! خیلی بیشتر از زمانی که «در قید حیات» بودهاید. معمولاً با زمان آدمها و حرفها به حاشیه میروند. در مورد شما جریان برعکس است. نقشتان بزرگ و بزرگتر میشود و سهمتان بیشتر. از تنهایی مینالیدید اما بیشمار گرونده داشتهاید، گروندگانی که فردای پس از شما را رقم زدهاند. متنی که به یمن تجربه انقلاب منفجر شد، تکههایی پراکنده در دستان این و آن، در کولهبار همگان. میراثی که متولیان بسیاری یافت و وارثان را در برابر هم نشاند. بیداد جوانمرگی در همین است، بی وصیتنامه میروی.
به هر تقدیر، من فعالیت تجاری نداشتهام. آرشیتکت هستم! از سال ۵۸ و ۵۹ تاکنون بیش از یکصد فیلم ساخته ام که بعضی عناوین آنها را ذکر می کنم: مجموعه«خان گزیدهها»، مجموعه «شش روز در ترکمن صحرا»، «فتح خون»، مجموعه«حقیقت»، «گمگشتگان دیار فراموشی(بشاگرد)»، مجموعه «روایت فتح» – نزدیک به هفتاد قسمت- و در چهارده قسمت اول از مجموعه «سراب» نیز مشاور هنری و سرپرست مونتاژ بودهام. یک ترم نیز در دانشکده سینما تدریس کردهام که چون مفاد مورد نظر من برای تدریس با طرح درسهای دانشگاه همخوانی نداشت از ادامه تدریس در دانشگاه صرف نظر کردم. مجموعه مباحثی را که برای تدریس فراهم کرده بودم با بسط و شرح و تفسیر بیشتر در کتابی به نام «آینه جادو» – بالخصوص در مقالهای با عنوان تأملاتی درباره سینما که نخستین بار در فصلنامه سینمایی فارابی به چاپ رسید – در انتشارات برگ به چاپ رساندهام.
اما متاسفانه در رابطه با این مساله ما شاهد جلب رضایت و دریافت نظرات از سوی اعضای هیات علمی نبودهایم. همچنین نکته حایز اهمیت دیگر این است که در رابطه با این ادغام و انحلال ادغام هیچکس پاسخگو نیست. مسوولان امروز باید پاسخ دهند که چرا این ادغام صورت گرفت. اگر نتایج مثبت داشت چرا ادامه پیدا نکرد و اگر نتایج منفی به بار آورد چرا از همان ابتدا انجام شد و هزینههایی را تحمیل کرد. همه اینها نشاندهنده این است که دغدغههای علمی برای پیشبرد اهداف آموزش پزشکی و نیازهای مردم برای دریافت خدمات درمانی از سوی تصمیمگیران در این ادغام و انحلال ادغام نقشی نداشته است.
کم نیست روایاتی که شیعیان را از قیام و انقلاب و همچنین فعالیتهای سیاسی شدیداً منع کرده است و نیز حکومت هایی را که با نام اسلام، قبل از ظهور امام زمان باشند، حکومت باطل معرفی کرده اند. البته آنان که در این انقلاب نقش آفرینی کردند در جهت خلاف اینگونه روایات عمل کرده اند ولی اگر چنانچه حاکمیت به این سختگیریها در مورد دگراندیشان و سیاسیون ادامه دهد و خشونت را ادامه دهد بیم آن می رود که این نظام و انقلاب از مصادیق بارز این روایات تصور شود که امیدوارم شما و دلسوزان انقلاب با عملکرد صحیح خود بتوانید بطلان آن را ثابت کنید و با رفع گرفتاری از زندانیان سیاسی و محصورین و بخصوص فرزند در معرض خطرتان این شائبه را از بین برده و بارقه امید را در دلهای مردم بخصوص نسل جوان باعث گردید
مشابه بودن رفتار بخشی از اصول گرایان در دفاع از انقلاب و اسلام را با شیوه مجاهدین خلق در ذات رفتار مشترک آنها باید جستجو نمود . خصوصیات بارز مشترک این دو : “مخالفت با دموکراسی”، “تمامیت خواهی” و “بنیادگرایی” بوده، همچنین به “قدرت” اصالت میدهند و به “حذف خشونتبار” منتقدان و مخالفان خود معتقدند. با این تفاوت که فرقه رجوی به سهولت تمام میتواند عملکرد خود را به مبانی “انقلابیگری حرفهای” به روایت مارکسیسم روسی مستند کند، ولی اقتدارگرایان متأخّر با تکلّف، تصنّع و صعوبت نیز نمیتوانند رفتارشان را مستند به اندیشه و روش امام و حاکمیت برخاسته از انقلاب اسلامی کنند.
نقدِ نقد: پرسشی که بدون پاسخ ماند
آیا ورود به انتخابات به هر قیمتی به نفع گفتمان اصلاح طلبی است یا خدای ناکرده، به مثابه یک انتحار سیاسی جبران ناپذیر خواهد بود؟ من هم نسبت به آقای خاتمی، احترام و ارادت قائل هستم و مانند بسیاری دیگر، ایشان را یکی از سرمایه های اجتماعی ایران امروز می دانم. اما آیا احترام و ارادت به آقای خاتمی یا دیگر چهره های سیاسی گفتمان اصلاح طلبی، باید مانع طرح پرسش هایی شود که از قضا، قصدی جز حفظ این سرمایه و بر باد ندادن آن در فضایی مملو از احساس، اشتیاق و آرزوی (بر حق) برون رفت از انسداد سیاسی موجود ندارد؟
در رقابت برای نفوذ در منطقه، کجا ایستادهایم
باید توجه داشت که با توسعه نقش مردم در حاکمیت کشورها، دامنه نقش و نفوذ بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای تغییر کرده است و راه حل های منطقه ای برای حل بحران های جاری تقویت شده است. کشور های منطقه لازم است تا نوعی تعادل در جهت دهی سیاست خود در برخورد با تحولات عربی صورت دهند تا با کمک آن بتوانند به همگرایی و همکاری بیشتر در حل معضلات و مسائل منطقه ای رو آورند و یک بازی برد- برد را در تأمین منافع خود دنبال کنند.
نقدی بر مطلب اخیر جمعی از دانشگاهیان
ما باید این واقعیت را بپذیریم که در بین طیف رنگارنگ سبزها درباره موضوع انتخابات ریاست جمهوری بعدی و نامزد شدن آقای خاتمی در آن، یک اختلاف نظر وجود دارد. اما راه حل اختلاف نظرها انحصارطلبی و تنگ نظری نیست، گفت و گو و تعامل است. با آمدن یا نیامدن آقای خاتمی و تایید شدن یا نشدن صلاحیت ایشان و موفق شدن یا نشدن در انتخابات هم دنیا به آخر نمی رسد. راه سبز امید ادامه دارد و خواهد داشت.
حماسه نیازمند حضور سلایق مختلف در چارچوب گفتمان انقلاب اسلامی و قانون اساسی در میدان است. اگر نسبتی بین خلق حماسه و مشارکت حداکثری وجود دارد، این مشارکت بدون تکثر و با توجه به واقعیت کیفی جامعه، محقق نخواهد شد. جامعه ایران، جامعه قطبی سیاسی و اقتصادی نیست و باید به واقعیت طیفگونه آن توجه داشت. عطف به این ویژگی، باید اجازه ایفای نقش به کاندیداهای متکثر داد تا بتوان گفت بستر لازم برای خلق حماسهای جدید فراهم شده است. در این میان، پرهیز از برخورد سلیقهای با دیدگاههای سیاسی مختلف و سعهصدر ناظران امری ضروری و حیاتی به شمار میرود.
۳۰ پرسش تا انتخابات ۹۲/ پرسش دوازدهم: آیا مشارکت حداکثری، از مهندسی انتخابات پیشگیری میکند؟
مردم ایران در جست و جوی کرامت و حقوق شهروندی خویش با هیچکس عقد اخوت نبسته اند و تنها با کسانی همراهی خواهد کرد که مطالبات بهحق مردم را فریاد کند. آنها درانتخابات ۸۸ به اخلاق در سیاست رأی دادهاند و هنوز از رأی خود برائت نجستهاند. آنان میدانند که پایمردی بر سر اهدافی که خونها به پای آن ریخته شده و بسیاری نیز به خاطر آنها در حبس و حصر نگهداری میشوند، مبنای این سیاست اخلاقی است.
اقتصاد ۹۱؛ افزایش شکاف طبقاتی و فروپاشی نظام تک نرخی ارز
برای پیش بینی اقتصاد ایران در سال ۱۳۹۲، نرخ رشد اقتصادی را می توان بین ۳ تا ۴ درصد منفی ارزیابی کرد. بدین معنا که تولید ناخالص داخلی ایران ۳ تا ۴ درصد درسال جدید کاهش خواهد داشت. به دلیل آنکه آثار کاهش واردات، آثار تحریم و فقدان نقدینگی در بنگاه های تولیدی ناشی از سه برابر شدن یکباره نرخ دلار در سال جدید آشکار خواهد شد.
«دادستان غلط کرده که به شما اجازه داده این موقع تو خانۀ مردم بریزید. دادستان اصلا شب نمیتواند اجازه صادر کند.»
سرهنگ صدارت رئیس ساواک مرکز هیچ نمیدانست مرد ۴۶ سالهای که روبرویش ایستاده و با چنین اطمینانی میگوید دادستان چنان دستوری نداده و نمیدهد، خود دادستان تهران است؛ صاحب همان خانهای که شب اول خرداد ۱۳۴۲ سرهنگ پهلوان رئیس ساواک بازار، سرهنگ سلیمانی رئیس ساواک پیچ شمیران به همراه صدارت به درون آن ریختند تا اعضای نهضت آزادی ایران را بازداشت کنند. در ابتدای یورش ماموران امنیتی، صاحبخانه نبود، سراغش را گرفتند، یکی از مهمانان عکس مصدق را نشان داد که با امضای خودش به صاحبخانه اهدا کرده بود که آن عکس هم ضبط شد؛ اما ماموران ساواک نفهمیدند مهمانانی که چند ساعت بعد راهی «خانۀ امید» شدند (آن زمان به زندان قزلقلعه میگفتند) میزبان غائبشان که بوده؟ صاحبخانه که آمد باز هم نشناختند؛ او را همراه با محمدمهدی جعفری – یکی از حاضران آن جلسه- سوار بر جیپ ارتشی به سازمان امنیت مرکز در خیابان صبای جنوبی بردند؛ جایی که سرتیپ مولوی رئیس کل ساواک تهران انتظارشان را میکشید. تا مولوی چشمش به صاحبخانه بازداشت شده افتاد، فورا شناخت و حتی سلام نظامی داد و با احترام آزادش کرد. صاحبخانه دکتر احمد صدر حاج سیدجوادی بود، دادستان عمومی تهران و همفکر سیاسی بازداشتشدگان.
روحانیان حامی احمدینژاد به اشتباهشان اقرار کنند
اگر چه الآن موضع گیری در برابر این جریان لازم، مفید و قابل تقدیر است، اما کافی نیست. برای جبران مافات و باورپذیری مردم لازم است آنان که به هر دلیل از ایشان حمایت کرده اند و با پشتیبانی اغراق آمیز خود احتمالاً خود این بنده خدا را به توهم وا داشته اند، با شجاعت تمام به اشتباه خود اقرار و مسؤلیت اقدامات خود را بپذیرند. تنها در این صورت است که می توان آب رفته را به جوی باز گردانده و اعتماد از دست رفته برخی از متدینان را بازیابی کرد.
عیسی(ع)، پاپ، محمد(ص) و روحانیت ما
مردان خدا می دانند که خضوع در برابر مخلوق، مکمل خشوع در مقابل خالق است نه در تضاد با آن. موسی که چنان در مقابل فرعون می ایستد، از دون دانستن سگی بر سر راهش به میعادگاه طور پرهیز می کند و ندای خداوند عالمیان را می شنود که اگر چنین نکرده بودی، از پیامبری خلع می شدی. عیسی که چنان از تحریف ها و دکانداری روحانیت یهود برمی آشفت، در کوی و برزن، درس عشق به فرودستان می داد. برای آشنایی با نرمخویی و رأفت محمد، اگر تنها به تاریخچه ی روابطش با اصحاب صفه مراجعه کنیم، کافی است.
فساد مالی در نظام اداری و اجرایی و بانکی کشورها یک پدیده جهانی است اما شیوع و گستردگی و شدت این پدیده در کشورهای عقبمانده و در حال توسعه و غیردموکراتیک به عنوان یک بیماری مزمن و خصوصیت ویژه دولتها به شمار میآید. بررسیها و مطالعات و تحقیقات انجام شده وجود ارتباط مستقیم بین « فساد » و ناکارآمدی در کشورهای توسعهنیافته و درحال توسعه را نشان میدهد، همچنین، بین اندازه و بزرگی دولت و « فساد » رابطه همبسته و مستقیم برقرار است.
فاطمه زهرا؛ الگویی برای نسل ها
من فاطمه هستم که دارم سخن می گویم، زیرا پیامبر(ص) به ایشان سفارش کرده بودند: تو فقط از طریق اعمال و کردارت می توانی خود را در جامعه نشان دهی؛ یعنی نسبت داشتن با من نباید هیچ نقشی در زندگی و پیشبرد امورت داشته باشد و آن حضرت نیز ثابت کردند که ابعاد شخصیت علمی و دینی ایشان جدا از دختر پیامبر بودنشان است. که این مسأله، درسی برای جامعه آن روز بویژه فرزندان خلفا بود.