در عصری که بازیگری در نقش ملاقاتی شایع شده، در حصری که هزار و سیصد روز را کهنه کرده و از نفس نیفتاده، رهبر جنبش سبز مردم ایران هنوز زندانی است؛ بی ملاقاتی، بی دیدار، بی تماس، بی بهره از هوای آزاد و غذای سالم، و بی نصیب از حق درمان. محکوم به حکم بی محکمه، محروم از حقوقی که حتی قاتل و قاچاقچی و سارق مسلح هم از آنها محروم نمی شود.
» گفتار
سپاه “مامورین معذور” به طمعی و یا امید قبسی و یا به تحمیل و اجباری، دستی در جنایت علیه مردمان و به خصوص آزادیخواهان دارند و در آخر هم راه گریز را در “المامور معذور” می دانند. عمله ظلم و جور و باطل اندیشان و باطل کرداران، هرجا که منکوب و سرکوب شدند و شکست خوردند، به واسطه همین “معذوریت”، با فریب دیگران مسئولیت را از خود سلب کردند و تا این توجیه شوم فکری از تحلیل و عقل ناقص ناقضان حقوق بشری زدوده نشود و آگاهی و روشنگری عمومی ایجاد نگردد نمی توان از شر مارهای سرکوفته که غاصبان انقلابها می شوند رهایی یافت.
هزار و یک شب حصر؛ قصه زیستن در سرزمین پر از ظلم
از هزار و سیصد روز پیش تا کنون، هواداران جنبش سبز که بخش بزرگی از مردم ایران را تشکیل می دهند، بخشی از روح جمعی خود را در حصر می دانند. از هزار و سیصد روز پیش تا به امروز دلسوزان مردم و کشور و نظام بارها و بارها به این رویه غیر قانونی اعتراض کرده اند. هزار و سیصد روز است که می گوییم و می نویسیم، حتی گاهی فریاد می زنیم اما چشم ها کور است و گوش ها کر.
نسل دوم اصلاح طلبان؛ سبز یا سفید؟
نسل جدید اصلاح طلبان، سبزند نه سفید. اصلاحاتی که آن ها دنبال می کنند جامعه محور و دموکراسی خواه است. گفت و گو را در عرصه عمومی شکل می دهند و عملگرایی را در اقدام و مطالبه دموکراتیک می دانند… برای سنجش میزان دموکرات بودن افراد نیازی به گرفتن نوار مغزی از آن ها نیست؛ کافی است در عمل به مناسبات آن ها با مخالفان دموکراسی توجه کنیم. تنها زمانی می توان از حقیقت دموکراسی سخن گفت که آن را در مناسبات سیاسی و اجتماعی تجربه کرد. چگونه می توان در پس ذهن دموکرات بود اما در عمل به تایید حاکمیت مطلقه و تایید مکانیسم های آن و حتی به مدح و ثنای آن پرداخت؟
سابقه همکاری ایران با آمریکا در اوایل هزاره کنونی برای ازبینبردن دولت حاکم بر کابل – در شرایطی که دیوار بیاعتمادی بین تهران و واشنگتن بسیار بلندتر از اکنون بود- نمایانگر این ضربالمثل است که گفتهاند «دشمن دشمن تو، دوست توست». از منظر جمهوری اسلامی تهدید داعش تنها منحصر به سرزمین عراق و سوریه و… نیست. امروز آنان هویت دین مبین اسلام را نشانه گرفتهاند؛ تصویری که میلیاردها نفر در شبکههای ماهوارهای و شبکههای مجازی مشاهده میکنند، خواهناخواه به پای دینی نوشته خواهد شد که ما آن را نمایندگی میکنیم.
آقای خامنهای! به فکر حقوق ملت باشید، نه دلواپسیهای کاسبان تحریم
در این شرایط نباید غیرمسئولانه سخن بگوییم یا نگران آن باشیم که مبادا جنگ طلبان و کاسبان تحریم درباره توافق جامع هسته ای همان تحلیل های منفی را عرضه دارند که در مورد چگونگی خاتمه یافتن جنگ تحمیلی می گویند. اگر قرار بر جدی گرفتن حرف آنان بود، جنگ ایران و عراق هنوز ادامه داشت در حالی که روش سلف شما در پذیرش قطع نامه ۵۹۸ به سود میهن و آیین و مردم بود و مصداق بارز نرمش قهرمانانه در عصر ما به شمار می رفت.
مشکل رابطه رئیس جمهوری با سایر نهادها، با تغییر یا تفسیر و تبیین ساختار های حقوقی حل نمی شود. بلکه آقای رئیس جمهوری باید عالمانه و هنرمندانه آن چنان از تغییرات و تحولاتی که در درون جامعه رخ داده و موجبات پیروزی ایشان را درانتخابات خرداد سال ۹۲ فراهم آورده است، استفاده کنند که امکان رفتارهای فراقانونی از متخلفان گرفته شود.
استقامت یک زن، افتخار یک ملت: هنرِ «نخواستن و نداشتن»
این «شرح احوال» به مناسبت برگزیده شدن زهرا رهنورد به عنوان پنجاهمین چهره از مفاخر فرهنگی ایران در سال ۱۳۸۳ تدوین شده است. امیدواریم خاطرات ده سال اخیر و بویژه از سال ۸۸ تاکنون نیز روزی به قلم خود وی به رشته تحریر درآید و در اختیار جامعه قرار گیرد. البته در شرایط کنونی که خانم رهنورد به مراتب بدتر از ساکنان بی دفاع غزه در حصر و حبسی ظالمانه به سر می برد و هر روز محدودیت ها و فشارهای بیشتری بر او و دختران مظلومش تحمیل می شود، معلوم نیست که آیا این امکان برای او وجود دارد تا سرگذشت این سالهای سخت را نیز به رشته تحریر درآورد یا نه.
روحانی به وعده احیای سازمان برنامه عمل کند
اگر مسیری که پیش از این و تاکنون طی شده ادامه یابد و سازمان مدیریت احیا نشود، آنچه پیش از این در عرصه مدیریت و تصمیمگیری و تصمیمسازی رخ داده، ادامه مییابد و کشور به همان سمت میرود. ضروری است که رییسجمهور در قالب عمل به تعهدات خود هرچهسریعتر درخصوص احیای یک سازمان برنامهریز اقدام کند.
سیاستهای اقتصادی دولت برای خروج غیر تورمی از رکود، اگر به تمامی اجرا شود می تواند تا حدودی راهگشا باشد اما بعید بنظر می رسد که در دل فضای سیاسی و اجتماعی موجود بتواند برای برون رفت اقتصاد ایران از رکود تورمی جواب دهد چرا که تا عرصه عمومی کشورمان تغییری بنیادی در جهت تامین حقوق شهروندی و سازه سرمایه اجتماعی نیابد، اقتصاد سر و سامان نخواهد گرفت.
از بالاترین مقام قوه قضاییه تا پایین ترین مقام، همگی می دانند که در خارج از این سیکل تولید احکام غیرقانونی، سرکوبگران هیچ شانسی حتی در چارچوب همین قوه قضاییه نداشته اند و ندارند. حکمی که از مسیر آشکارا غیرقانونی صادر می شود، خود سند جرم و نقض قانون اساسی است که مسئول رسیدگی به آن هم رییس جمهور است. وقتی از قانون سخن می گوییم به یاد داشته باشیم که قانون فقط “زندان، شلاق و …” نیست. طبق قانون اساسی متهمان به جرایم سیاسی از حقوقی برخوردار بودند که به آنها داده نشد.
درست است که می گویند با یک گل بهار نمی شود، اما تعداد خبرهای خوشی که روز شنبه پشت سرهم رسید بیشتر از آن بود که اگر امیدی هم به فرارسیدن بهار نداشته باشیم و به میوههای درخت تدبیر دل نبندیم. تدبیری که اگر اندک حاصلش رخت بربستن فضای امنیتی از بخش هایی از جامعه باشد و رعایت حقوق شهروندی، باید بابت آن نیز به روحانی تبریک گفت.
آن که همه دیدیم، عکس واقعی مهندس نبوی است. تکیده و خمیده. ولی باید تأکید کنم، آنچه نبوی را آب کرده و همچنان آب میکند، فشار زندان و تبعات آن نیست. او سالها پیش در آن جلسه مجلس که به آرزوی عزل، او را استیضاح میکردند، گفت: «من زندانکِش حرفهای هستم»؛ زیرا او حرفه و تخصصاش مبارزه و انقلاب است.
تقوی به عنوان بک قدرت مهار کننده، این اثر را دارد که از اقدامات شخص که با انگیزه های شخصی و کینه توزانه انجام می گیرد جلوگیری می کند و به همین دلیل بخشی از تندروی ها که زمینه روانی دارد، کاهش می یابد. ولی اگر کینه توزی همه لایه های پیدا و پنهان وجود شخصی را احاطه کرده باشد و مانند مار زخم خورده تا زهر خود را نریزد، آرامش پیدا نکند، تقوی چگونه می تواند او را مهار کرده و از اقدامات تند بازدارد؟ این گونه افراد مغرور هرگز حاضر نیستند بپذیرند که تحت تأثیر انگیزه های نفسانی قرار می گیرند، بلکه پیوسته “کینه های کهنه ی” خود را “خشم مقدس” جلوه می دهند!
از چیزهایی که این افراطیون بر آن پای میفشارند، حاکمیت قوانین دینی به مانند گذشته است و این قوانین بالاجبار باید، نهتنها در کشورهای اسلامی بلکه در کل جهان، حاکم و اجرا شود. لهذا در این راه هر مانعی را باید از پیش خود برداشت و هر خونی که در این راه ریخته شود، سزاوار است. بدیهی است که ادعای فوق برخلاف نصوص اصلی دین است. عالمان دین باید مساله حکومت دینی و حاکمیت قانون، در روزگاری که مفهوم ملت پذیرفته شده و دولت منتخب مردم جای سلطان و حکومتهای موروثی را گرفته و تقسیم کشورها بر اساس مرزهای جغرافیایی است و نه بر اساس دارالکفر و دارالاسلام، را روشن سازند. پارهای از فتاوای گذشتگان در زمینههای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی در این عصر مفهومی ندارد.
رسانههای مستقل و جامعهی مدنی
عدهای بر این باور هستند که در سرزمین ناشنوایان از سخن گفتن چه کاری بر میآید در حالی که در هر جامعهای میتوان سخن گفت، ولی باید به نحوه و شرایط سخن گفتن نیز توجه کرد. رسانههای مستقل در بالابردن تحمل مردم و دست اندرکاران نقش داشته و میتوانند مروج عقلانیت و تعامل و همراهی شوند.
یادداشتی از زندانی شماره ۲۴۲۲۱۱ بند زنان زندان اوین
من، زندانی شماره ۲۴۲۲۱۱ محبوس در بند زنان زندان اوین، اگرچه سرم به نشانه خضوع و خشوع در برابر رهبران درحصر جنبش سبز و بزرگان دربند و دلسوزان و دغدغهمندان کشورم به زیر است، بلند میگویم که اگر امروز به یک سال پیش بازگردم و بلیت تهران در دستانم باشد و هنوز فرصت انتخاب داشته باشم، باز هم سرم را بالا میگیرم و به کشورم باز میگردم و دلم برای ایرانم میتپد.
ای جناب شاه! اگر ما این سه مورد را کنار بگذاریم، دیگر چه بگوییم؟
آیت الله خامنه ای اعضای دولت و صاحبان تریبون را حداقل در سه مورد مشخص به سکوت و مرزبندی فراخواند. وی گفت: “باید حتما خطوط قرمز و خطوط فاصل رعایت شوند”. مرحوم امام خمینی هم در ۱۳ خرداد ۱۳۴۳ خبر داد که ماموران ساواک به اهل منبر گفته اند: “شما سه چیز را کار نداشته باشید و دیگر هر چیز میخواهید بگویید، یکی شاه را کار نداشته باشید، یکی هم اسرائیل را کار نداشته باشید و دیگر اینکه نگویید دین در خطر است.”
روزنامهنگاری ما به دوران دیگری پا گذاشته است، دورانِ پاکتها. پاکتهایی که بهزودی از نشستهای کوچک و چند نفره معاونت و دفاتر و بخشهای وابسته به ارشاد به سفرهای فرهنگی و مجوز مجلات و رانتهای بیشتری خواهد رسید. دیری نیست که استقلال مطبوعات هم برود کناردستِ آزادی مطبوعات. تا آن روز چند قدم بیشتر نمانده است
آفرینش در خلوت انسان و در استودیوی هنرمند رخ می دهد. شرایط بیرونی آنقدرها در آفرینش هنری هنرمند موثر نیست، منظورم از آنقدرها این است که شرایط بیرونی کاملادر آفرینش هنری هنرمند موثر نیست، بلکه فقط یکی از عناصر موثر است. هنرمند کار خودش را عرضه می کند، ولی اگر شرایط بیرونی برای عرضه هنری آماده نباشد، کار هنری دیده یا درک نمی شود و نقش شرایط یا نهادها در این حالت معلوم می شود