رئیس جمهور اعتدال گرای ایران یا درست تر بگوئیم نطق نویسان رئیس دولت “تدبیر و امید” نباید خود را به فراموشی می زدند و گمان می بردند که افکار عمومی هم فراموش کرده است که “دعوت به گفتگو” یا دقیق تر “دعوت به گفت و گوی تمدن ها” خواست “حاکمیت ایران” نبوده و نیست، بلکه برآمده از دیدگاه صلح طلبانه و مسالمت جویانه ی سید محمد خاتمی و اصلاح طلبانی است که حرف حقشان “زنده باد مخالف من” بود، نه آنان که نه تنها شعار “مرگ بر مخالف” می دهند و آنان را “فتنه گر” می خوانند، بلکه برای مردن آنان تا حد مرگ از جان و دل می کوشند!
» گفتار
درباره مقابله با شبکههای اجتماعی
این روزها حقوق ستیزان حرفه ای عزم خود را برای نابودی شبکه های اجتماعی جزم کرده اند. بهانه نیز مثل همیشه است : توهین به مقدسات. خوشبختانه بسیاری از هم وطنان دریافته اند که هرگاه انسدادطلبان آژیر خطر را برای اسلام، انقلاب، امام، نظام، ارزش ها و … به صدا در می آورند، معنا و مفهوم آن این است که حمله به حقوق و آزادی های اساسی شهروندان انجام خواهد شد. من البته امید زیادی دارم که تلاش مزبور به علت رشد آگاهی های عمومی ناکام بماند. در عین حال حفظ هوشیاری مردم و افشای طرح هایی را که حقوق و آزادی های قانونی آنان را هدف قرار می دهند، ضروری می دانم.
سند چشمانداز توسعهء٢٠ سالهء کشور و قانون برنامهء چهارم توسعه با توجه به این شرایط و واقعیات کشور تدوین و تصویب شده بود و باید راهنمای عمل قوای حاکم در سالهای اجرا قرار می گرفت، اما عملکرد این سالها و به ویژه دو سال ۱۳۹۱ و ١٣٩٢ اقتصاد کشور و نهادهای حاکم حرکت در این چارچوب را به نمایش نمی گذارد، و چشم انداز روشنی از گام زنی حاکمیت جمهوری اسلامی ایران در راه توسعهء اقتصادی و اجتماعی و دستیابی به جایگاه هدف گذاری شده در سند چشم انداز، یعنی قدرت اقتصادی برتر منطقه در افق سال ١۴٠۴ را، حتی در مقایسه با روند توسعه اقتصادی و اجتماعی برخی کشورهای همسایه، نشان نمی دهد.
صلحخواهی زنان از سر ترس یا محافظهکاری و ناتوانی از جنگیدن نیست بلکه ایننوع صلحدوستی ریشه در عقلانیتی دارد که نگاهبان هستی و حیات است. صلحخواهان تا پیش از این برای تثبیت دیدگاه صلحخواهانه خویش عمدتا به بررسی آثار و نتایج سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جنگ روی کودکان و زنان و مردان میپرداختند و نیازهای جامعه جنگزده و هزینههای تخریب و کشتار و آوارگیها را محاسبه میکردند. دیدگاه جدید در عرصه صلحطلبی اما معتقد است ریشه جنگ در استیلاطلبی است که طی رفتارهای هیجانی و احساسی بیرحمانه آماده نابودکردن خود و و دیگرانند.
«چشم بیمار» دوست و «پند» واعظ شهر
کسی به ریخت و پاش های بیت المال برای گرفتن عکس های یادگاری در “بیمارستان دولتی” گلایه نمی کند. اما رسانه هایی که طی هشت سال غارت و چپاول بیت المال تنها تلاششان این بود که اختلاس سه هزار میلیارد تومانی کش نیاید، “دلواپس” بیت المال می شوند و غصه هزینه های درمانی اسیران در بند حکومت را می خورند. لابد نمی دانند – و یا خود را به ندانستن می زنند – که نه تنها کلیه هزینه های درمانی محصورین در این ۴ سال و نیز هزینه های زندان اختر توسط خود محصورین پرداخت شده است، بلکه زندانبان کینه جو حتی در پرداخت حقوق بازنشستگی نخست وزیر این مملکت نیز سنگ اندازی کرده است.
با گذشت سی و پنج شش سال ازانقلاب و تصویب قانون اساسی، بخشی از ماده ١۶۸ با یک زرنگی خاص کآن لم یکن اعلام شده است تا هرگاه صحبت از ضرورت محاکمه«زندانیان سیاسی» در محاکم دادگستری- نه دادگاه انقلاب- به صورت علنی، با حضور وکیل و درمقابل هیات منصفه مطرح شود، بتوان این حرف را به میان آورد که ما«مجرم سیاسی» نداریم و همه ی این افراد«زندانیان امنیتی» هستند. همچنین زمانی که نهادهای بینالمللی صحبت از نقض حقوق بشردرایران می کنند، صدای اقتدارگریان و«وااسلاما»ی آنان بلند شود که ما تمام این کارها را براساس اصول اسلام و شرع مقدس انجام می دهیم!
ده اصل ضروری برای تحقق صلح پایدار جهانی
نمیشود از گروهی یا جامعهای یا ملتی خواست صلح را مراعات کند بدون آنکه در حق آنها عدالت مراعات شود. و همچنین نمیشود درخواست کرد از جماعتی و گروهی عدالت را رعایت کنند بدون عرضۀ صلح به آنها… صلح پایدار جهانی در جهانی که نابرابریهای اجتماعی و فقر و گرسنگی در آن وجود دارد محقق نمیشود. نمیشود نابرابریهای فراوان در زمینههای مالی، اقتصادی و سایر زمینهها وجود داشته باشد در عین حال در یک جامعهای بگوییم که شما با هم با صلح زندگی کنید.
بیش از ۵ سال است که هر سه شنبه گردهم می آییم. حتی اگر از آسمان سنگ ببارد جلسات قرآن و دعای ما برقرار است. سرمای زمستان و گرمای تابستان ما را از این گردهمایی قرآنی بازنداشته است. آقایان هم البته خیلی زحمت کشیدند طی این سال ها که یک مهر باطل بزنند بر روی دعاهای ما تا به آسمان نرود و یک حکم جعلی هم بدهند برای تک تک دعاخوانان به اتهامات من در آوردی اما این همه مانع از جمع شدن ما نشد.
بنیادگرایی بر پایه شریعت و خشونت
شرط اصلی توقف این نوع خشونتها ، خاتمه دادن به اقتدارگرائی سیاسی وتمامیت خواهی مذهبی وایدئولوژیک واعمال خشونت برضد اقلیت های قومی ودینی ومعترضان سیاسی درکشورهای اسلامی وفرصت دادن به جریانهای سیاسی وفکری میانه رو دموکرات وعدالتخواه برای طرح مطالبات برحق همه اقشارونیروهای اجتماعی وسیاسی ویا قومی ومذهبی است. لازم است که هرچه سریعتر به کلیه خشونتهائی که در سالهای اخیراز جانب حکومت تمامیتخواه داخلی و قدرتهای سلطه جوی جهانی بر مسلمانان در نقاط مختلف جهان در عرصههای مختلف اعمال شده ومی شود پایان داده شود. خشونت بیشتر،رشد وگسترش زیادتر افراط گرائی وسلفی گری رابه دنبال دارد.
اظهارات ضد امنیت ملی زاکانی و ضرورت هوشیاری دولت
اینکه یک نماینده مجلس در قامت یک سیاستمدار نتواند تحلیل های جنگ سالارانه را از نقش جدیدش تفکیک کند و با خود اندکی عقلانیت به سیاست آورد، تبعاتی دارد که در نظام بین الملل با ابزارهایی چون تحریم و کاهش روابط پاسخ می گیرد. کاری که همفکران آقای زاکانی در این سالها انجام داده اند و کمترین نتیجه اش این است که باید یک دولت و ملت متحد شوند تا سنگی را که این افراد در چاه می اندازند، به در آورند.
ناگفتههای نخستوزیر جنگ از هشت سال مبارزه قهرمانانه
میرحسین نمی تواند میزبان رزمندگانی باشد که به عشق دیدار یکی از همرزمانشان همه ساله در سالگرد آغاز جنگ راهی دیدار او می شدند تا تجدید خاطره کنند با نخست وزیر سالهای جنگ. آن ها که سالهای جنگ را زندگی کردند و پس از آن مبارزهشان شروع شد؛ مبارزهای آرام برای پاسداری از خاطره حیاتی که چشیده بودند. خاطره ی حیات طیبه ای که این روزها جانبازان در آسایشگاه ها، رزمندگان در “سلول ها” و نخست وزیر هشت سال دفاع مقدس در “بن بست اختر” مرور می کنند.
گفت وگوی تمدن ها، اخلاق و سیاست
یکسال پس از «سال گفتوگوی تمدنها» با وقوع حادثه ۱۱سپتامبر و خشنشدن فضای سیاست، ایده «گفتوگوی تمدنها» و اهمیت آن بهلحاظ کاربردی در میان جهانیان بهویژه روشنفکران و فرهیختگان، بیش از زمان طرح آن، موردتوجه قرار گرفت. زیرا بهعلت فضای غبارآلود سیاستهای جهانی، لزوم بازاندیشی درباره ایدهها و پیشنهادهای مداراجویانه بیشتر احساس شد و از سویی پرسشهای ناشی از برخی نظریهها نیز جدیتر شد که آیا مرزهای هویتی پررنگتر از گذشته ظاهر خواهند شد یا هویتها، منعطفتر و متکثرتر میشوند؟
چرا در جریان استقلالخواهی مردم اسکاتلند، نه یکفشنگ مشقی شلیک شد، نه یکاسکاتلندی با اتهام تجزیهطلبی مواجه شد، نه حتی یکثانیه اعلام وضعیت فوقالعاده در اسکاتلند ضرورت پیدا کرد و نه رقبای لندن – فرانسه یا آلمان- متهم شدند که در پشت تحولات اسکاتلند قرار دارند و «بریتانیا» را به زانو در آوردند.
دغدغههای مردم و سوت بلبلی دلواپسان!
عبور از بحران هسته ای که تارو پود کشور را در خود گرفته و باعث و عامل اصلی بسیاری از مفاسد اقتصادی، رانت خواری و مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم و از آن مهمتر عقب ماندگی کشور از برنامه های توسعه و سند چشم انداز است، امروز “مطالبه ای ملی” است. نمی توان دست روی دست گذاشت و در حالیکه مردم با هر دست اندازی که مذاکرات با آن روبرو می شود بر نگرانی شان در مورد آینده فرزندانشان افزوده می شود، ساکت نشست و هلهله و سوت بلبلی دلواپسان را نظاره گر بود.
جناب جنتی! حداقل شما بحث را خانوادگی نکنید
اشاره جنتی به “چراغ سبز نشان دادن به خانواده زندانیان سیاسی” در واقع کنایه که نه، تصریحی به دیدار قابل تقدیر آیت الله هاشمی با خانواده زندانیان سرافراز جنبش سبز است. هاشمی رفسنجانی با این خانواده ها ابراز همدردی کرده و گفته بود: “مطمئن باشید مطالب شما را به جاهایی که لازم است، منتقل مینمایم”. گویا اظهارات امروز آقای جنتی بازتاب و واکنشی از همان جایی است که آن مطالب بدان جا منتقل شده است.
مجاهد روز شنبه، مبارز پس از انقلاب، مدعی خون شهدا
«مطهری زمان» با تاریخ دست به گریبان است. تاریخی که هنوز سازندگان آن زنده هستند و اگر هم در قید حیات نباشند نوشتهها و خاطراتشان نه تنها گویای عدم حضور و مبارزه او با رژیم شاهنشاهی، بلکه همچنین منکر حضور و نقش او در جنگ هشت ساله با عراق است. این «مجاهد شنبه» که روزگاری مخالف براندازی رژیم شاهنشاهی بود، حالا مدعی است زندانرفتهها و شکنجهدیده های زمان شاه، قاچاقچی و ضد انقلاب شدهاند.
چرا استیضاح وزیر علوم موفق بود
دستور مستقیم رهبرى به وزراى کابینه مبنى بر رعایت خط قرمز موسوم به “فتنه ٨٨” که دستاویز اصلى استیضاح کنندگان براى عزل فرجى دانا بود، را میتوان به همراهى صریح تر با استیضاح کنندگان تفسیر کرد بویژه اینکه ایشان هیچ اشاره اى به موضوع اصلی یعنی”بورسیه هاى غیرقانونى” نیز نداشتند. رهبرى نظام در همین جلسه گزارش های قطره اى دولت روحانى در مورد حجم عظیم اقدامات غیر قانونى دولت هاى نهم و دهم احمدى نژاد و نتایج مخرب آن، که حتى حامیان اصولگراى دیروز وى نیز اکنون بدان معترف شده اند، را اغراق آمیز تلقى کرده و خواستار احتراز دولت از آن شدند.
آقای مصباح یزدی نه در انقلاب حضور داشت و نه در جنگ؛ در آنجا حجت نداشت و در اینجا غبطه می خورد. البته کاش لااقل برای پیش از انقلاب و حضور در میدان مبارزه و در جمع انقلابیون هم غبطه می خورد، ولی ظاهراً همچنان مصر است که مبارزه با شاه حرام بود و از آن گذشته و بازگویی آن نه تنها نگران نیست که غبطه هم نمی خورد!
نباید دولت آقای روحانی فراموش کند که دولت قبلی ازعدم اجرای قانونی پیش پاافتاده نظیر تغییرساعت، به مسیرعدم اجرای قانون افتاد و سپس مصوبات مجلس را یکی پس از دیگری زیرپا نهاد. اینک منتقدین دولت امید و تدبیر بی تردید بهدنبال مچ گیری ازعدم اجرای قانون ازسوی این دولت هستند.
بیماری احمدینژادی؛ درسآموزتر از بیماری هلندی
هسته قدرت پیش از انتخابات ۸۸ فکر میکرد در موقعیتی قرار دارد که میتواند با تداوم نابگرایی و نفی الگوهای رایج رشد و ادارۀ کشور و برخورداری از حمایت تودهها به کار اساسیتری نیز دست بزند و برای «جانشینی در نظام» هرسها و پالایشها لازم را انجام دهد. هستهی قدرت میخواست محیط سیاسی جامعه از هرگونه شخصیت و منتقد ریشهداری در انقلاب و جامعه پاکسازی شود تا برای تثبیت جانشینان مورد نظر ناب گرایان مشکلی وجود نداشته باشد.