• صفحه اصلی
  • » راست‌آزمایی یک نظریه در ایران: پیوند بنیادین آزادی با عدالت...

» گفتار

راست‌آزمایی یک نظریه در ایران: پیوند بنیادین آزادی با عدالت

این روزها آگاهی عمومی از دامنه ی فسادهای اقتصادی کلانی که دیگر نه به عنوان پدیده های موردی بلکه به عنوان پیامدهای طبیعی و ساختاری نهادهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی موجود شناخته می شوند، زمینه را برای پایان دادن به سرگردانی در انتخاب میان عدالتخواهی و آزادیخواهی سخت فراهم ساخته است… حالا دیگر همه می دانیم که برای سلامت جامعه و نظام حاکم بر آن، تکیه بر دستگاه های نظارتی تعریف شده هم ناکافی است، چرا که گاه خود این ناظران نیاز به نظارت دارند و «وای به وقتی که بگندد نمک»!

باز هم کهریزک

پنج‌سال‌وهفت‌ماه‌و١٩روز پس از فاجعه کهریزک که در طول چهارروز در این بازداشتگاه اتفاق افتاد، عذر‌خواهی فرمانده نیروی انتظامی کشور از خانواده قربانیان، مصدومان و مجروحان، کاری نیکو و درخور تقدیر است

دو نگاه به منزلت دوگانه زنان

آنچه وضعیت زنان ایران را پیچیده تر می کند، مواجهه دو رویکرد متفاوت در نهادهای تصمیم گیری با منزلت دوگانه آنان است. دو رویکرد متضادی که از ابتدای پیروزی انقلاب در مقابل هم قرار داشتند و در یک سال اخیر بارها تضاد خود را نشان داده اند. رویکردی که معتقد به مشارکت اجتماعی سیاسی و اقتصادی زنان است، در مقابل رویکردی که در پی بازگردان زنان به خانه هاست و خانه داری و مراقبت از کودکان را بیش از هر کاری زیبنده زنان می داند.

همصدایی اقتدارگرایان تهران با تندروهای تل‌آویو

رژیم اسرائیل در جریان مذاکرات هسته ای اخیر ترس و دشمنی خود را نسبت به حکومت ایران به روشنی عیان کرده است. اکنون درست در زمانی که بسیار از دلسوزان ایران و مردم در حصر و حبس به سر می برند با پدیده ای جدید روبروییم، اتحاد محافظه کاران و اسرائیل، اتحادی شوم که بر ضد منافع کشور و مردم ایران.

وقتی دریافتم باید دیوانه‌وار دوست بدارم

وقتی بخشی از ریشه ام در شهر رشت بارانی و بخشی دیگر در تهران دود گرفته بود، دریافتم باید دیوانه وار دوست بدارم

حمایت از روحانی و ظریف وظیفه‌ای ملی است

دیپلماسی ادامه سیاست های کلان داخلی است. دیپلماسی برای دیپلماسی معنا ندارد، ما نیاز به دیپلماسی ای داریم که در راستای اهداف ملی باشد. برخی به توسعه اشاره می کنند؛ اما پارادوکسی در میان است؛ چرا ایران که از تمامی ابزارها، امکانات و شرایط برای توسعه برخوردار است، توسعه یافته نیست؟تا به این سوال پاسخ داده نشود، نمی توان سراغ دیگر پرسش ها رفت. چگونه می توان به برنامه های توسعه دست یافت در حالی که به پیش نیازهای اساسی توجه نمی شود؟ در کشوری که از بیماری مزمن قانون گریزی آسیب می بیند، چگونه صحبت از توسعه می شود؟

این اسم را همه‌جا باید نوشت: بهار

بهار … بهار … بهار… این اسم را همه‌جا باید نوشت و بر سردر تاریخ کوبید. نام دختری که غرور و مهربانی را به هم آمیخت و ایستاد. وقتی فکر می‌کنم بهار از چه چیزهایی گذشت، از چه زندگی‌ای، از چه عشقی و از چه جوانی و از چه فرصت‌ها و از چه و چه و چه … از گذران زندگی‌ام شرم‌سار می‌شوم و می‌گویم کاش هر کدام از ما مردم این خاک یک روز به جای بهاره زندانی می‌شدیم تا سهم او از این حکم عجیب و غریب را پرداخته باشیم و دینی که به بهار داریم را یک روز کمتر کنیم!

انجمن‌های اسلامی؛ نماد حرکت و آگاهی

متاسفانه ساختار سیاسی جامعۀ ما حزبی نیست و در نتیجه به گونه ای است که دانشجویان ناگزیر بوده اند در برهه هایی خلاء سیاسی ناشی از فقدان احزاب فراگیر و قدرتمند را پر کنند و به همین دلیل گاهی هزینه های سنگینی پرداخته اند. پای تعداد زیادی از دانشجویان از جمله دانشجویان همین دانشگاه به دادگاهها و زندانها باز شد. این در حالیست که وجود دانشجوی زندانی در هر کشور موجب سرافکندگی آن است.

بهاره هدایت نمی میرد

” آقای عباسی” که رابط وزارت اطلاعات با بند زنان است و هرچند وقت یکبار می‌آید توی بند. آمده و در جواب سؤال بهار که آیا “مرخصی شب عیدی دارد یا نه” گفته است که ” تا آن بهاره هدایت در زندان نمیرد، آزادت نمی‌کنیم.” … می‌خواهند آن بهاره هدایت بمیرد تا آزادش کنند. نمی‌دانند اگر مردنی بود در این ۵ سال و خرده‌ای مرده بود. نمی‌دانند انتظارشان بیهوده است. نمی‌دانند بهاره هدایت نمی‌میرد. جسم و جان‌اش در زندان پیر می‌شود و نمی‌میرد.

اعتکاف

بازجو با خشونت: پنج شنبه کجا بودی؟؟؟ من تا می آید یادم بیاید کجا بودم… بازجو با فریاد: خونه باکری چکار می کردی؟ من با عصبانیت: برای رفتن منزل شهید باید از شما اجازه می گرفتم. از کی تا حالا منزل شهید رفتن جرم است؟! جرم است باید این را باور کنم. باید باور می کردم از همان روزی که ون سپید رنگی مقابل خانه شهید تک تک میهمانان را به داخل می طلبید و بازجویی ها و ممانعت از ورود به منزل شهید و فریادهای خواهرم فاطمه و فریادهای من و حیرت زنانی که آمده بودند از فتنه جلوگیری کنند و راه را گم کرده بودند و حیرت آنان که آمده بودند با خواندن قرآن در منزل شهید آرامش بگیرند و بی حرمتی به شهید و … و اشک های من که این بی حرمتی را باور نداشتم.

خاتمی چون یک ملت

وجود خاتمی و تفکر اصلاحی و ژرف اندیشی او مانند سلفش شهید بهشتی مانعی بزرگ بر سر راه تمامیت خواهان و انحصارطلبان است و درک کرده اند که با حضور خاتمی نخواهند توانست در دل و جان مردم جایگاهی داشته باشند و حقیرانه به ترور شخصیت وی می پردازند و بچه گانه رای به ممنوعیت او می دهند. خاتمی، امروز خود ملتی است برای ملت ما و محدودیت و ممنوعیت او یعنی ممنوعیت ملت. هر چه بیشتر بر آزارها بیفزایند و ممنوعیت را بیشتر کنند، محبوبیت خاتمی فزون تر خواهد شد.

این خفقان در زمان شاه هم نبود!

رسانه ها به این دستورها توجه نکنند. اینطور پیش برویم، دیگر هیچ کس نمی تواند حرفی بزند. این سطح از خفقان در زمان شاه هم نبود. بگذارند هزینه کار آنها بالا برود، اصلا بگذارند اینها ده تا نشریه را توقیف کنند … برای نظام خوب نیست کسی که هشت سال رئیس جمهور کشور بوده، حالا ممنوع البیان و ممنوع التصویر شود.‎ این کار خلاف قانون و عقل است و اتفاقا به نفع آقای خاتمی هم هست؛ با این کارها مردم اقبال بیشتری به او پیدا می کنند.

از پسِ هزاره ای…هنوز زینب

زینب برای ما با “عاشورا” معنا می گیرد، با نبودِ برادر، فرزند، حال آنکه زینب پیش از آن هست…هست و قوی است. زینب اما پس از عاشورا رسالتی نو بر تن می کند، رسالتی که “نبودِ” آن دیگران پررنگ ترش می کند. آن نبود، این بود را واضح تر می کند. بودی که همراه است با تلاطم رنج و تشویش خاطر … تا پیش از کربلا ، برادران او رسالت پدر را بر دوش دارند و پس از آن زینب همه مرزهای جنسیت را به کناری می نهد. تمام مفهوم “اسیر” را پس می زند و ناگاه کلیت یک سیستم خشن خونریز را با چالشِ “زینب” رو به رو می کند، چالشی که سیستم فکری به حالش نکرده بوده است. آیا تاریخ در شکلهای گوناگون خود را باز می یابد؟

‫‫نامه‌ای علیه منافع ملی و مصالح مردم‬

حضور زنان همپای مردان در ورزشگاه ها یک حق قابل دفاع است و پیگیری آن نیز قابل تقدیر، اما راهی که این دوستان برای رسیدن به این هدف انتخاب کرده اند به شدت مغایر با منافع ملی، ضد مردمی و یا لااقل کج سلیقگی است. این نامه هدفی خوب را به شیوه ای نامناسب، هزینه زا برای مردم و غیر منطبق با خواست عامه مردم دنبال کرده و بدون ضرورت، اتکا به توان قابل حصول داخلی را به سمت دعوت به دخالت خارجی منحرف کرده و مطالبه ای اجتماعی فرهنگی را مطابق میل اقتدارگرایان رنگ و بویی سیاسی و امنیتی بخشیده است.

درباره اظهارات مداخله‌جویانه مقام روس

این ژنرال روسی در ایام دهه فجر که یادآور انقلاب شکوهمند اسلامی ملت ایران علیه استعمار و استبداد است در کمال وقاحت به گونه‌ای سخن گفته که گویی ایران یکی از مستعمرات روسیه است و حاضر است با تحریک آن کشور و نادیده گرفتن منافع ملی خود وارد جنگ با کشوری دیگر و آن هم کشوری مسلمان و هم‌کیش گردد! روسیه و دیگر قدرت‌های جهانی غلط زیادی کرده‌اند، اگر توهم بزنند که ایران امروز، ایران زمان قاجار و یا ایران زمان پهلوی است که برای تنظیم سیاست‌های خود از قدرت‌های جهانی دستور بگیرد.

ضعف قانون عامل ورود پول‌های کثیف

موضوع هزینه‌های انتخاباتی و عوارض و حواشی مربوط به آن در کشور ما سابقه‌ای دیرینه دارد و این مساله هرگز حل نشده است. به حکم عقل، وقتی اهالی محلی یا مردم کشوری، فرد یا افرادی را برای عهده‌دارشدن مسوولیت‌های سیاسی و اجرایی مناسب تشخیص می‌دهند، باید به سراغ آنها بروند، منت‌شان را بکشند و خواهش کنند که این‌بار مسوولیت را- با رهاکردن کار و زندگی خود- بر دوش بگیرند

آقایان وزرا! آیا جنازه این ۸ کارگر را دیده‌اید؟

سیر صعودی حوادث ناشی از کار قبل از هر چیز ریشه در سیاست های کلان اقتصادی کشور دارد. شرایط رکود تورمی اقتصاد که از جمله به تعطیلی فزاینده واحدهای تولیدی منجر شده است، امنیت شغلی کارگران را از بین برده است و این قشر زحمتکش برای تأمین هزینه های فزاینده زندگی خود مجبور به پذیرش هرگونه شرایط کاری شده است.

افشای فسادهای اقتصادی کافی نیست؛ فسادهای سیاسی هم باید برملا شوند

ممنوعیت رسانه ای نام و تصویر خاتمی، موسوی، کروبی و رهنورد نقض آشکار قانون اساسی و مصداق سوء استفاده محض جناحی از قدرت است و همانطور که دولت روحانی فسادهای اقتصادی دوره احمدی نژاد را یکی پس از دیگری برملا می کند، لازم است که اینگونه فسادهای سیاسی نیز برملا شوند و رئیس و اعضای فعلی شورای عالی امنیت ملی نسبت به تغییر و لغو مصوبات اینچنینی تصمیم بگیرند.

تجمیع تکه های خیال

من جنس درد هجران بانوی محصور و فرزندانش را می شناسم و درد بهاره و ساجده و خانواده هایشان را نیز. من حتی درد صبا را خوب می شناسم. کودکانه، عمیق، معصومانه، متحیرانه! من هنوز سه سالگی ام را در خیابان های طهران قدیم وقتی چادر مادر را سخت دردست داشتم تا در برابر بیگانه به زیر آن پناه ببرم فراموش نکرده ام. روزهای مبارزه پدر و سرپرستی مادر و حیرانی بچه های قد و نیم قدی که گاه مأمورین ساواک دست نوازش بر سرشان می کشیدند همان گاه که از پشت نقاب شیطانی آدمیتشان چهره می نمود.

حمایت ۲۱۵ نماینده مجلس از قانون‌شکنی آشکار رهبری

نمایندگانی که سوگند خورده اند در انجام وظایف وکالت، امانت و تقوا را رعایت کنند، از آنجا که نه وکلای مردم که بدهکاران پول های کثیف امثال رحیمی اند و از “سرچشمه های فسادهای عظیم” برآمده اند و منتخب سارقان از “جیب فقرا و مستضعفان” اند، به جای اعتراض به نقض آشکار اصول ۷۱ و ۸۵ قانون اساسی توسط رهبر، به طور دسته جمعی از این نقض قانون اساسی تقدیر می کنند.