• صفحه اصلی
  • » ناگفته‌های تلخ از انحطاط تدریجی میراث امام...

» گفتار

ناگفته‌های تلخ از انحطاط تدریجی میراث امام

چرا رهبری و نزدیکانش در مجلس خبرگان فکر می کنند نظارت و پاسخگویی کار “غلطی” است که نباید کسی مرتکب آن شود؟ قرار نبود ولی فقیه، سلطان باشد. قرار نبود چکمه برود و نعلین بیاید اما استبداد بماند و حتی از دیکتاتوری پهلوی به سلطانیزم مطلق العنان قجری عقبگرد کنیم. قرار نبود از شعار حکومت عدل علی و فریاد امیر مومنان در خطبه ۲۱۶ نهج البلاغه که می گفت “من بالاتر از آن نیستم که خطا کنم”، به اینجا برسیم که به جای آنکه رهبر نتواند به علت نظارت های شدید کار غلطی بکند، خبرگان در مقابل رهبر هیچ غلطی نتوانند بکنند.

بازتولید اندیشه قجری

امر بر ممنوعیت تصویر آقای خاتمی، حصر غیرقانونی، زندانهای طویل المدت، ایجاد و گسترش فضای امنیتی، ضمن اینکه دلالت بر حسادت ذاتی دارد و شکست سنگین خود را در انتخابات از این ناحیه می بینند و نیز به این نتیجه منطقی رسیده اند که در انتخابات بعدی هم به واسطه حضور رهبر اصلاحات آقای سید محمد خاتمی و اعتماد و گرایش مردم به وی و اصلاح طلبان و حمایت از محصورین، بلاشک شکست دیگری را تجربه خواهند کرد لذا چاره را در آن می بینند تا همچنان به شیوه و رویکرد قجری روی آورده و به حذف رقیب بپردازند.

آقای روحانی! یا حصر را بشکنید یا پاسخگو باشید

آقای روحانی! وعده رفع حصر به کجا رسید و چرا تاکنون به سرانجام نرسیده است؟ سبزها، در عین حمایت از رئیس جمهوری و دولت در برابر سنگ اندازی های اقتدارگرایان، این پرسشگری را تا گرفتن پاسخی مناسب از سوی وی ادامه خواهند داد و حتما نتایج توجه یا عدم توجه به این مطالبه، در ارتباط و حمایت آتی آنها از دولت تاثیرگذار خواهد بود.

«حصر»، آزمونی که همگانی شد

در آغاز آزمونی بود برای آن سه نفر. آنها که به آن حصر اجباری رفتند، آزمون خویش را پس می دادند، «آزمون شنبه پس از انتخابات» را، همان آزمونی که شیخ و میرحسین در آن مناظره دو به دو یکدیگر را بدان فراخوانده بودند. در آغاز آزمونی بود برای آن میلیون نفرها که بر پیمان خویش تا کجا وفادار هستند. اما آزمون، گسترده شد و گسترده تر. هم اینک، «حصر» آزمونی شده است همگانی. آزمونی شده است برای همه آن هایی که مدعی هستند.

قصه «مرفهان محصور» از کدام ذهن معیوب برخاسته است

در سال های گذشته سیستم امنیتی شبیه دایناسورهای منقرض شده بوده که به واسطه جذب امکانات و داشتن ابزارها، تنه بزرگی داشته اما سر کوچکی دارد. نیروهای امنیتی که باید در رده های بالا و میانی خود مجهز به توان و هوش اطلاعاتی شوند، از صدر تا ذیل متمرکز بر کارهای عملیاتی شده اند و در نتیجه در هدفگذاری های خود اعم از اهداف درست و غلط، بروندادی زورمدارانه و خالی از منطق دارند. اتفاقی که به دلیل محوریت یافتن نیروهای امنیتی در تصمیمات هسته مرکزی قدرت، تصویر عمومی رفتار حکومت را با همان جلوه سر کوچک و تنه بزرگ، به صورتی کاریکاتوری، بی کله و بی ترمز ساخته است.

عکس‌های یهویی زندانبانان از کاخ حصر!

اینکه این وضعیت حکومتداری که دست بنی امیه را بی هیچ تردیدی از پشت بسته، چرا برای برخی همچنان قابل دفاع است؟ از این جماعت بی وجدان تر که خودشان بهتر از هرکسی می دانند که دستگاه ظلم و دروغ شده اند کجا می توان سراغ گرفت؟ چگونه می شود حتی ذره ای حق داد که رسانه هایی خاص با کمک بیت المال، یعنی از جیب من و شما حق دروغ گویی درباره مظلومانی محصور را دارند اما سایر رسانه ها حداقل امکان افشای آن دروغ ها را ندارند، دفاع تمام قد از مظلوم و محکومیت حصر غیر قانونی پیشکش.

علیه وضع موجود

انسان‌های منفعل و کینه‌توز با میرحسین موسوی که نماد ترکیب کامل احساس و عقل است و دغدغه اخلاقی را می‌فهمد و علیه دروغ می‌ستیزد دشمنی دارند، چرا که حتی نام او رسوایشان می‌کند و بی‌عملی‌شان را به رخ جهان می‌کشد. انقلاب‌ها می‌توانند شکست بخورند و یا پیروز شوند، ولی انقلابی‌ها می‌دانند انقلاب اتفاقی مداوم است، اگر مستمر با وضع موجود به ستیز نایستی زندگی را مبدل به گنداب می‌کند، باید چون رود خروشان در تاریخ جلو رفت و هستی را از آن خود کرد.

حصر؛ حاصل جمع زورگویی و زورپذیری‎

قضاوت تاریخ درباره حصر تنها محدود به حصرکنندگان نخواهد بود. اقتدارگرایان تکلیف خود را با مفاهیمی از جنس عدالت و قانون و وجدان و قضاوت تاریخ روشن کرده اند. اما این مفاهیم تنها مفاهیمی برای سنجش اقتدارگرایان نخواهد بود. جامعه و مخالفان حصر هم در معرض همین آزمون هستند که آنها برای رفع حصر چه کردند؟ آیا همه ظرفیت های اعتباری و قانونی را برای رفع این ظلم آشکار به کار بسته اند؟

تندیس سیاستمداران را بردارید و تندیس معلمان را بگذارید

مهم نیست که آنان سودای قدرت ندارند و بدنبال قدرت نیستند ، در صورتی که به زعم ریاست محترم جمهوری سابق ایران جناب آقای خاتمی سرمایه های گران سنگی هستند که بیش از همه بر منظر قدرت درخشندگی خواهند داشت. مهم نیست که آنان سالها برای اعتلای نام ایران کوشیده اند. مهم نیست که آنان همیشه از قلت حقوق خویش رنج برده اند و زن و فرزند ، آرام بخش دل پر شکنج آنها بوده اند. بلکه مهم این است که امروزه بدیهی ترین حقوق آنان قربانی دایره قدرت نگری ها و تنگ نظری ها می شود.

چماق مقدس!

آقای روحانی دلگرم باشد که مردم پشتیبان وی هستند و از برنامه هایش حمایت می کنند پس با قاطعیت وعده هایش را عملی سازد و در راس آنها رفع حصر که مطالبه عمومی است و بداند اتفاقی نخواهد افتاد بجز دلخوشی مردم و اعتماد بیشتر به او. رفع حصر گره گشای بسیاری از مشکلات و هموار نمودن راه اعتماد ملی است.

سکوت دولت موجب جری‌تر شدن دست‌های آلوده به خون و دلارهای نفتی می‌شود

دولتی که امروز بر سرکار آمده ماحصل ایستادگی چهار سال فرزندان این مردم است که زندان و محرومیت و آوارگی را تحمل کردند، از دانشجویان بی‌نام و نشان گرفته تا روزنامه نگاران و فعالان سیاسی که حاضر نشدند کودتای انتخاباتی ۸۸ را به رسمیت بشناسند و در مقابل آن مقاومت کردند. این دولت ماحصل خون‌ها و مقاومت هاست، ماحصل مقاومت آقایان کروبی و موسوی است که حکومت دریافت که دست بردن در آرای انتخابات هزینه سنگینی را به دنبال خواهد داشت. جریان اقتدارگرا که در انتخابات گذشته ریاست جمهوری شکست خورده به دنبال بی‌اعتبار کردن دولت و جریانی است که پایگاه رای آن نزد مردم است.

بازگشت به انقلابی که از دست رفت

نسل جدید ما علی رغم فساد بی پایان حکومتی به دین بازگشتی آزادانه دارد. بازگشتی که درآن نفی تمامی وجوه حکومت دینی و دین حکومتی مستتر است. بازگشتی همراه با خواست زندگی عمیق، معنادار و هدف دار که یکی از راه هایش از قرآن و اسلام می گذرد. این همان بازگشت به انقلاب در عصر جوانمرگی انقلاب ۵۷ به دست حاکمانی است که معانی انقلاب را به پای مطامع پوچ خود قربانی کردند. بازگشتی نوآئین به اسلام به عنوان دین زندگی نه دین زندانی. اسلام به عنوان راه رفتن نه راه بستن.

نحوه شکل‌گیری فساد در صندوق‌های بیمه‌ای

مبارزه با فساد با اشکال مختلف آن همواره پس از شکل‌گیری دولت‌ها یکی از دغدغه‌های حاکمان بوده است. پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و فسادهای گسترده‌ای که از دوران پهلوی برجا مانده بود، معماران اولیه انقلاب اسلامی بر آن شدند که به هنگام تدوین قانون اساسی، به‌عنوان مهم‌ترین سند بالادستی به‌منظور حاکمیت الهی در جامعه، وظایفی را برای دولت‌های جمهوری‌اسلامی مشخص کنند به‌طوری که به صراحت آمده است: دولت جمهوری‌اسلامی‌ایران موظف است برای تحقق حاکمیت الهی در جامعه همه امکانات خود را در زمینه‌های زیر به کار گیرد: ایجاد محیطی مناسب برای رشد فضایل اخلاقی بر اساس ایمان، تقوا و مبارزه با تمامی مظاهر فساد و تباهی

نظام جمهوری اسلامی به انقلاب و مردم باز خواهد گشت

امروز کسانی باید در خلوت خانه های خود دعوت به نکوداشت انقلاب شوند که بیشترین سهم را در پیدایش آن داشته اند و از آن سو کسانی میزبان مراسم پاسداشت انقلاب می شوند که یک خاطره و عکس خالی هم از آن زمان ندارند. مضحک تر آنکه امروز بزرگان شورای انقلاب در حصر و مضیقه و تحت فشارهای مختلف اند، یاران اصلی حلقه نوفل لوشاتو به عنوان مرکز گفتمان سازی برای انقلاب و نظام جایگزین جمهوری اسلامی متهم به ضد انقلابی شدنند و عافیت طلب ها و خشکه مقدس ها و تازه از راه رسیده ها مدعی انقلاب شده اند.

پاسخ به کیهان

سخن من با حضرت روحانی برداشته شدن جو سیاسی – امنیتی و سانسور از کشور است، آزادی بیان و قلم و آزادی از زندان و حصر سیاسی است، نهادینه کردن عدالت و آزادی است، از ایشان انتظار تدبیر و امید و اعتدال را داشته‌ام، سیاست‌های او را در مذاکرات هسته‌ای و مسائل بهداشتی و صنعتی می‌ستایم و از حضرت‌شان می‌خواهم که تمهیدات لازم را برای انتخابات آینده مجلس شورای اسلامی و دقت روی مجریان آن داشته باشند.

انتظارهایی که از هم داریم

نسرین ستوده همانگونه که پیش از این هم گفته شد تا کنون حاضر به تجدیدنظر خواهی از رای انتظامی صادره نشده است ، کانون وکلا هم در شرایط فعلی دیگر نمی تواند قدمی برای پذیرش خواسته او بردارد ، این یعنی به یک قفل رسیده ایم. برای باز کردن این قفل دو کلید داریم که البته اصلا با هم قابل مقایسه نیستند.

هدف کدام هاشمی است

اینکه قبل از رای دادگاه، کسی بیاید و از اتهام شخص دیگری که در پشت درهای بسته محاکمه می‌شود و حتی وکلایش حق بیان ماوقع را ندارند، از تریبونی زنده که بیش از ٧٠میلیون به آن دسترسی دارند، سخن بگوید و تازه بگوید یکی از اتهامات! نه‌تنها اسلامی که انسانی هم نیست

از مردان بی‌ادعای جنگ تا قارچ‌های سمی فاسد

وقتی خبر ان بی سی را شنیدم ناخودآگاه به مرور چهره بسیاری از مدعیان جنگ و شهدا که در آن روزگار فرق جبهه جنوب از غرب را نمی دادند پرداختم، آخر این سالها آنان تا دلتان بخواهد از عملیات های مختلف خاطره تعریف کرده بودند. اجازه دهید یک نمونه بگویم، فردی بود که تا چندی پیش تفاوت توپ بسکتبال از فوتبال را نمی داد اما به برکت چکمه پوشی اش مدیرعامل یکی از بزرگترین باشگاه های کشور شد. مدیریت اش در یک بخش اقتصادی و باشگاه همراه شد با تخلف های میلیاردی. افشای پرونده فساد و تخلف میلیاردی اش او را به محاکم قضایی کشاند، وقتی از فساد هایش پرسیدند، با اعتماد به نفس خاصی گفته بود آن روز که ما کشور را حفظ کردیم شما کجا بودید!!!

برخوردهای دوگانه

در هفته‌های اخیر باب جدیدی در اطلاع‌رسانی باز شده و آن، انتشار اخبار مربوط به فساد مالی کسانی است که مسوولیت‌های کلان اجرایی داشته‌اند. این باب جدید می‌تواند بُعد دیگری از جریان اطلاع‌رسانی را تسهیل کند. بُعدی که به جای برخورد با مجرمان و انعکاس اخبار مربوطه، نقش پیشگیری از بروز فساد در لابه‌لای دستگاه‌های گوناگون دارد و آن آزادبودن رسانه‌ها در مواظبت و مراقبت از رفتار افرادی است که رهابودنشان می‌تواند مساله‌ساز باشد. رسانه‌های مکتوب و مجازی، به‌ویژه آن دسته از جراید که مستقل از افراد و احزاب منتشر می‌شود، می‌توانند با اطلاع زمانی به‌موقع یا نقد به‌موقع رفتار مدیران در قوای سه‌گانه، کمک شایانی باشند در پیشگیری از مواردی که کشور را دچار چالش می‌کند

نقض آشکار قانون اساسی توسط رهبری: یک نمونه دیگر

ماده چهارده اساسنامه، رئیس سازمان پدافند غیرعامل را عضو هیات دولت، مجمع تشخیص مصلحت، شورای عالی امنیت و چند شورای عالی دیگر خوانده است. حال آنکه به موجب قانون اساسی عضویت در هیات دولت منحصر به رییس جمهور و وزرا است و اعضای شورای عالی امنیت ملی هم در اصل ۱۷۶ قانون اساسی مشخص شده اند. اما ظاهرا نقض آشکار قانون اساسی توسط رهبری، از فرط تکرار به آستانه بی پروایی از ارتکاب آن رسیده و گویی قبح آن ریخته شده است.