» گفتار

هشدار، هشدار، هشدار!

اجداد و پدران ما در طول هزاران سال، از راه سختکوشی و حفر قنات و قناعت به سطحی از معیشتِ صرفه‌جویانه، راه زندگی در این سرزمین‌های خشک و نیمه‌خشک را کشف کردند، اما اکنون به طرفهٌ‌العینی همۀ این دستاورد تمدنی به دلیل نادانی‌ها و زیاده خواهی‌های عده‌ای، در معرض انقراض قرار گرفته است.

همدستی «رؤسای قوا» علیه من!

اگر رأی بدهیم با امضای ما ایران را ویران می‌کند؛ اگر رأی ندهیم باز هم ویران می‌کند اما حداقل امضای ما پای سند ویرانیِ ایران نیست و همین قدم اول است برای اینکه روی سند دیگری به تفاهم و توافق برسیم؛ سندی بیرون از زمین بازی که نظام تعریف کرده و نقشی غیر از آنچه در این نمایشنامه برای ما تعریف کرده‌اند.

بی‌سازمانی و بی‌سامانی سیاسی

هنر نیست که گفته شود من تا همین دیروز یا هفته پیش قصد ورود نداشتم، یک‌دفعه وارد شدم. مردم این گونه نامزدی ازدواج‌شان را برگزار نمی‌کنند، نامزدی انتخابات پیشکش. این نشان از ناامنی، پیش‌بینی‌ناپذیری و بی‌ثباتی حاکم بر عرصه سیاست امروز است؛ شاخه دیگری از همان ناامنی و بی‌ثباتی که دهه‌هاست اقتصاد، فرهنگ و جامعه را هم بیش و کم، رنج می‌دهد.

نفت و دلار و کاخ های لرزان و دولت اسلامی؛ طواف صندوق رای (انتخابات‌پارتی۶)

عاشقان سینه چاک، گام جای معشوق را بوسه می زدند که، آن‌که می رسید دلارهایی بود با عطر خوش نفت و آلوده به خون سرخ که قادر بود کاخ ‌های لرزان را حفظ کند و همچنان سر پا نگه دارد. و دلقکی که علمدار و پیشتاز پیشواز روندگان بودِ لغز می خواند و مردمان غیور و با فرهنگ ایران را خس و خاشاک می خواند.

لطفاً دقت کنید

کسانی که طی ۸ سال گذشته، یا شناخته نبوده‌اند، یا جز در موارد اندکی فعالیت سیاسی نکرده‌اند و کارنامه آنان چه به لحاظ شخصی و چه به لحاظ جمعی قابل ارزیابی و نقد نیست، و حتی خودشان نیز درک دقیقی از جامعه ندارند، از جملاتی که هنگام ثبت‌نام گفتند معلوم است.

یک رای و هفت سال زندان؛ در دفاع از حیثیت هابیل و اسپارتاکوس و سهراب سبز ما (انتخابات پارتی ۵)

نه به خاطر یک نفر. به خاطر همه رای دهنده ها و همه امید و آرزوهایی که بر آن ورقه های رای سنجاق شده بود. به خاطر دل چون اقیانوس ” پروین ” خانم، مادر سهراب…. برای رای هایی که دادیم…

مقاومت برای مقاومت!

بدبختانه جنگ جاری کاملاً به نفع شخص نتانیاهو تمام شده است. او با خدعه و فریب و تحریک و به منظورِ نجات خود از سقوط، دامی را گستراند که حماس بی‌گدار و نسنجیده درست در وسط آن پا گذاشت.

انتخابات اخلاقی!

بر پایه قوانین موجود، نظام انتخاباتی حاکم بر جمهوری اسلامی ایران، تنها در دو اصل برابری و پنهانی بودن با این شرایط انطباق دارد. با توجه به محدودیت ها وشرایط مقرر برای تعیین صلاحیت افراد، همگانی بودن با مانع روبرو است. نظارت استصوابی نیز همزمان مانع از همگانی و مستقیم بودن است، زیرا تنها به کسانی می توان رای داد که در مرحله قبل از سوی شورای نگهبان تایید و در واقع انتخاب شده اند.

درباره فلسطین و برخی هموطنان محترم

برخی صراحتا از پدیده «صهیونیسم» حمایت می‌کنند. وقتی می‌گویم صهیونیسم مرادم رنج دادن دیگری و ساقط کردن وی از زندگی و سرزمینش با ارجاع به آرمانی دینی و وعده ای خدایی (مسیانیسم یهودی) است. آنها بی‌شک قرائن و دلایلی حقوقی نیز بر اسب میکروفن‌ها و رسانه‌هایشان بار کرده‌اند که بگویند بله ما ملت مظلوم، محقّ‌ هستیم به این کار. چیزی شبیه کاری که بودایی‌های برمه بر سر مسلمانان بنگلادشی‌تبار آن سرزمین می‌آورند .

فلسطین، سربلند در جهان میان‌مایگان

فلسطینِ تنها اما، شجاع، صادق، سربلند و انسان، به رویایش می‌اندیشد، بی هیچ محاسبه خطر می‌کند، به میدان می‌زند و واقعیت را می‌سازد، قدرت می‌آفریند و رویایش را محقق می‌کند، معنا می‌آفریند و رستگار می‌شود، جهان را بهت‌زده می‌کند و روسیاهی را برای همه آنهایی باقی می‌گذارد که نزاع ملت‌های خاورمیانه با اسراییل اشغال‌گر و استعمارگران حامی‌اش را به نزاع شیعه و سنی بدل کردند و فجایعی چون انفجار مدرسه کابل آفریدند.

صدا و سیما و جنگ در نوار غزه

آنچه جریان دارد به هیچ وجه جنگی برابر نیست زیرا هزار موشک و راکتی که حماس شلیک کرده، تلفات مالی و جانیِ قابل توجهی به جا نگذاشته اما بمباران اسرائیل، بیشتر زیربناهای نظامی و امنیتی و مالی حماس و جهاد اسلامی را تا مرز نابودی کامل تخریب کرده و تعدادی از کادرهای رده بالای نظامی آنها را به قتل رسانده است.

آقای احمدی نژاد! مادر بحران های امروز کشور شمائید؛ چه کسی سیاست خارجی را از ریل تنش زدایی خارج کرد؟

دیپلماسی تشنج آفرینی این دوره، کشور را تا آستانه وضعیتی مشابه وضعیت اواخر عمر حکومت صدام در عراق پیش برد و میراث شومی را برای دولت بعدی بر جای گذاشت که تمام همت خویش را مصروف خروج ایران از آن بحران و شرایط بغرنج تحمیل شده بر مردم نمود که حاصل آن برجام و کنترل تورم افسارگسیخته به جا مانده از دولت احمدی نژاد بود.

تحریم فعال انتخابات و پیوستن به جنبش دمکراسی‌خواهی و عدالت‌طلبی/ با مشروعیت‌زدایی و بلندکردن فریاد اعتراض است که می‌توان استبداد را به پذیرش انتخابات آزاد و دمکراتیک واداشت

شورای نگهبانِ استبداد دینی جهت تنگ‌تر کردن حلقهٔ اختناق و تشدید سلطهٔ مستبد، چند شرط به شروط قبلیِ کاندیداهای ریاست جمهوری جهت ثبت نام افزوده است. این اقدام معنایی جز قانون گذاری ندارد.

تطهیر یا تصحیح؟

آیا مردم هند هم حق دارند درباره ایرانیان از تجربه خودشان با نادر یاد کنند؟ آیا گرجی‌ها باید به ایرانیان از دریچه رفتار آقا‌محمدخان و صفویان نگاه کنند؟ این نحوه آموزش تاریخ زشت و دارای آثار مخرب است.

مسئولیت شناسی چیز خوبی است!

آیا خدای نخواسته در برخی ؛ نسبت به قاتلان جلادی چون “طالبان و داعش” ، بی “دغدغه” گی ایجاد شده ؟ اگر چنین باشد که دیگر نمیتوان سراغی از مسئولیت گرفت !! همانطوریکه متاسفانه در برخی بخاطر “علاقه” به روسیه مثلا ، از مسئولیت خود درباره خیانت های او ، شانه خالی کردند !!

فراتر از معبر فرو بسته؛ ضعف و سقوط و فروپاشی سنت مبارزاتی (انتخابات پارتی ۴)

و راه پستی و بلندی دارد. جایی سنگلاخی است و جایی صاف و تخت. گاه به تپه ای ختم می شود و مناظری زیبا، آفتاب طلایی و آسمان روشن، درجایی به جنگلی و، یا به کوه و دریا و یا دشت های پهناور و خشک و بی آب و علف. راه های پیشرو همه آشنا، کاملا شناخته و تا انتها – حتی تا کمی دور دست تر – قابل تشخیص و شناسایی کامل نیست.

وقتی نوبت به ایران می‌رسد!

به ایران که می‌رسد مطالبه‌ی رفراندوم می‌شود تبلیغ علیه نظام و کسانی که برای این مطالبه، مبارزه کنند می‌شوند اغتشاشگر و فتنه‌گر. در فلسطین، اسم آن رژیمی که جلوی حق انتخاب آزاد مردم را می‌گیرد می‌شود رژیم غاصب، اما به ایران که می‌رسد اسمش می‌شود شورای نگهبان.

بنیان‌های یائسه این جمهوری؛ انتخابات پارتی(۳)

فارغ از این که حاکمان و افراد صاحب نفوذ در ساختار نظام با جمهوریت مشکل دارند، اگر فرض را بر این بگیریم که در میان افراد حاکمیت اراده و یا کسانی وجود داشته باشد که بر وجه جمهوریت تاکید کند و، نسبت به آن چه به عنوان مصادیق جمهوریت در قانون اساسی آمده، مقید و ملتزم باشد، متاسفانه باز نتیجه قابل توجه و قبولی حاصل نمی شود.

پیامهای چند گانه رهبر جمهوری اسلامی

بین رهبر و اکثریت مردم، در اداره کشور اختلاف جدی بود و این اختلاف از سال هفتاد و شش تا هشتاد و چهار نیروهای دموکراسیخواه را در برابر محافظه کاران قرار داد. رهبر جمهوری اسلامی که بعد از فوت آیت الله خمینی، چپ های خط امامی را منزوی و بیت و نهادهای انتصابی را تقویت کرده بود اینبار خود را در برابر چالش جدی تری دید.

میدان در قبال اختیارِ سیاست خارجی کشور، به کجا و به کدام نهاد پاسخگوست؟

بیش از ده سال، حضور ما در سوریه و لبنان؛ بهمراه‌ میلیاردها دلار هزینه، معلوم نیست کدام برآیند را برایِ منافعِ ملّیِ ما بهمراه داشته. پرسشی که پیرامونِ ورود ما در جنگِ ‌داخلی یمن، صرفاً بواسطه رقابت و دشمنی‌مان با سعودیها هم ایضاً قابل تکرار است.