نام اصلاحات اگر بخواهند دوباره معنا پیدا کند، باید نشان دهد چرخشی را رقم خواهد زد. از رهروان راه مقدس بخواهد دست کم برای مدتی بایستند و دست از تعقیب اهداف مقدس بردارند. آن ره که میروند اگر بدون همراهی دیگران باشد، حتماً به کعبه نمیانجامد. همه مدعیان راههای دیگر را فراخوان کند، تا دوباره طرح ادعا کنند. از همه آنها بخواهد تا در اثبات راهی که پیش رو مینهند، دوباره سخن بگویند و قدرت اقناعی خود را به میان آورند. تبلیغات تحمیق کننده دیگر پاسخگو نیست، باید مخاطبان را اقناع کرد
» گفتار
حمایت از سپاه نه تأیید عملکرد آن بلکه حمایت از نیروی نظامی رسمی یک کشور است
صراحتاً باید گفت حمایت نیروهای اجتماعی و سیاسی دارای گرایشهای مختلف از سپاه پاسداران نه تأیید کلیه مواضع و عملکردهای سپاه در عرصههای سیاست داخلی و خارجی بلکه چنان که گفتیم حمایت از کیان این نیرو به مثابه نیروی نظامی رسمی یک کشور مستقل و نیز نقش بی بدیل آن در دفاع از آب و خاک کشور در برابر تجاوز خارجی است و اگر قرار است در این حمایت نشانهای یافت، آن نشانه، اشتیاق و استقبال همه نیروهای وطن دوست از تجدید نظر دررفتارها و مواضع تنگ نظرانهای است که نتیجه آن دور شدن سپاه از جایگاه واقعی قابل احترام خود و متقابلاً اتخاذ رویکردها و اقداماتی است که به افزایش همبستگی و انسجام ملی در سطح همه اقوام و نیروهای اجتماعی و سیاسی کشور بینجامد
حمایت از نیروی نظامیِ ملی؛ نه حمایت از آنانکه سیاست و اقتصاد را پادگانی می کنند
سلطهگری، زورگویی و پایمال کردن حقوق مردم محکوم است، داخلی و خارجی هم ندارد. باید زورگوییهای ترامپ و تندروهای دولت امریکا را محکوم کرد ولی پیش از زدن این جوالدوز به آنان، باید سوزنی هم به تندروهای داخلی خودمان بزنیم
شایعهی بازداشت محسن رضایی و ماموریت مهم خلخالی در آشفتهبازار پایان جنگ
در سال ابتدایی جنگ آمار شهدا عدد ۱۲۳۴۵ را نشان میدهد. این عدد در سال ۶۷ که جنگ چند ماه بیشتر در جریان نبود ۲۱۲۳۰ شهید است. (گزیدههای آماری منتشرشده توسط ادارهکل آمار و اطلاعات بنیاد شهید،ص۴) مقایسهی آمار اسرا در این دو مقطع نیز بسیار تکاندهنده است. بر اساس کتاب تهیهشده در موسسهی پیام آزادگان آمار اسرای سال اول جنگ حدود ۲۰۰ اسیر است، این آمار برای چند ماه پایانی جنگ به حدود ۲۴ هزار اسیر میرسد. این رقم وقتی شگفتانگیزتر میشود که بر اساس آمار همین کتاب آمار کل اسرای ایران در جنگ حدود ۴۰ هزار نفر است. یعنی بیش از نیمی از اسرای کل جنگ مربوط به چند ماه پایانی جنگ در سال ۶۷ است
انسان استبدادزده، به شدت در معرض بدل شدن به چنین موجود سرخورده و بدون اعتماد به نفسی است. وقتی یک دستگاه سرکوبگر، وقت و بیوقت به خودش اجازه میدهد شما را دستگیر کرده و بر صندلی بازجویی قرار دهد، عجیب نیست که شما عادت کنید در ژست «متهم همیشگی» فرو بروید و به صورت مداوم تلاش کنید تا خودتان را اثبات کنید. اثبات کنید که قاتل نیستید. مزدور نیستید. خائن به وطن نیستید. قصد جنایتکاری نداشتهاید و خلاصه یک «بچه خوب» بودهاید
نفهمیده و ندانسته که «بی دیده ره قلندری نتوان رفت؛ دزدیده به کوی مدبری نتوان رفت» خطایی که وی می کند نه از سهو است و نه عمد؛ بیماری وهمیات است که بر جان مستولی شده و نمی داند «در مطبخ کائنات تار ابلیس است» و اگر از تربت حسین می خواهد سود برد نمیتواند بدون حظی از کمال و عرفان و سیر و سلوکی که تعیینات را در هم شکند و تجلیات ذاتیه حاصل آید در خلوت خلوتیان ملکوت و جوانمردان طریقت بنشیند و دعوی عرفان نماید در حالی که نسیمی از جهت عنایت حضرت حق و تجلی جمال الهی و نفس رحمانی بر او نوزیده باشد
خود و دیگری سازی، میراث خطرناک ناسیونالیسم
با اینکه ناسیونالیسم پهلوی وارداتی است. ارکان خلاقانۀ بومی سازی از جمله پرهیز از خشونت در کشاکش های بین المللی دقیقا در آن لحاظ شده است. با اینکه خود و دیگری ساز است، در دورن قومیت های بسیار متنوع سرزمین های ایرانی، زمینه کشاکش های خونین را فراهم نکرده است. ناسیونالیسم پهلوی بهره برداری حاکمیت برای مشروعیت از گذشته و هویت فرهنگی همچنین برساختنِ هویت مدرن فنآورانه است اما برخی خصوصیات حس ملی از جمله پرهیز از کشاکش های خشونت بارِ بین المللی در آن مشهود است. این احتمالا راهکار کنشگرانی است که از ذات خشن ناسیونالیسم وارداتی آگاهی داشته اند!
از جمهوری موعود، به جمهوری موجود
تا وقتی معنا و مفهوم جمهوری اسلامی مشخص نشود و تفاوت آن با حکومت اسلامی (به مفهوم عام آن) تبیین نگردد، توقع هیچ تغییر یا اصلاحی را نمیتوان داشت. ما باید به همان بحثهای مبنایی ۴۰ سال قبل برگردیم و آنچه را ناتمام رها کردیم به اتمام برسانیم. ضمنا آنان که بدنبال حکومت ناب اسلامی (بدون جمهوری) هستند، باید بدانند که اگر فرضا بین جمهوری و اسلامی جدایی اتفاق بیفتد معلوم نیست، آنچه باقی میماند، نظام اسلامی ناب باشد، احتمال دیگر نظام جمهوری صرف است چون مردم در تعارض، چه بسا صیانت از حق خویش در حکومت را بر حفظ دینی بودن حکومت ترجیح دهند همانطور که شهید مطهری تصریح کرده است.
صلح و گفتگو، باطل السحر طلسم منحوس خشونت و جنگ است. میتوان گوش به فریادهای آمریکا و دار و دسته ترامپ بست. کلام و مسیر و سخن تازه به میان آورد. تنها آمریکا را تا زمانی که با این زبان سخن میگوید، از دایره بیرون نهاد. اما در همه میدانهای منطقهای میتوان به منزله کارگزار صلح و دوستی وارد شد. میتوان فریاد کشید، اما به جای فریادهای خشونت بار، صلح را فریاد کشید و بستر سازی آمریکا برای جتگ و خشونت را در این منطقه از جهان به انزوا برد
تحریم ها و تصمیم اخیر، قطعه ای دیگر از پازل نظم مافیایی مد نظر آمریکای بی نقاب است
در قبال تصمیم سرتاپا نادرست اخیر ترامپ نیز ضروری است، رویکردی ملی، خلاقانه، منطقی و جامع و مبتنی بر حکمت و عزت و دوراندیشی اتخاذ کرد و همه اهرم های سیاسی و حقوقی و دیپلماتیک را در مجامع بین المللی و جهانی به کار بست تا قبح این رویکرد را آشکار و تاثیر آن را منتفی و یا به حداقل رساند. آمریکا بزرگترین مرکز پمپاژ ظلم و تباهی جهان است اما قدرت مطلق جهان نیست و ان شاء الله روزی افول خواهد کرد و تا آن روز با عقلانیت و استواری و تکیه بر توان و ظرفیت های ملی و دیپلماسی خلاقانه با جهانی که مایل نیست در سیطره آمریکا باشد، به یاری خداوند می توان از شر ظلم آن در امان بود. البته در این مسیر آنچه قدرت مستمر و تزلزل ناپذیر می آفریند، پایبندی بی استثنا به مردمسالاری واقعی، قانون و کارآمدی کلیت نظام و همه نهادهای برآمده از آن است
تلویزیونی که «لعن» میفرستد ولی خودش متهم است
انتقاد کردن خوب است اما تلویزیون تریبون خوبی برای این کار نیست چون خودش متهم کمکاری و بیکفایتی است و بدون شک عامل اصلی بخشی از مشکلات کشور
پیش نویس قانون اساسی: شهید بهشتی و جمهوری صفرم…..
. در حدود بخشهای سوم و چهارم کتاب با کمال ناباوری متوجه شدم که شهید بهشتی در این کتاب در حال ارائه دفاعی جانانه و فوق العاده عمیق از «پیش نویس قانون اساسی» است و تنها در یک سخنرانی که متعلق به نهم آذر ۵۸ است از «ولایت فقیه» آن هم به شکلی که در جمهوری اول مطرح بوده سخن به میان آورده و در باقی مباحث خود از رژیم متفاوتی از جمهوری اسلامی دفاع کرده که در پیش نویس قانون اساسی منعکس بوده و میشود از آن به «جمهوری صفرم» تعبیر کرد
سیل به مثابه صحنه تئاتر درجامعه نمایشی
همزمان با سیل ویرانگری که بخش های زیادی از کشور را درنوردید جنبه دیگری ازآسیب های اجتماعی و اخلاقی جامعه ما هویدا شد:”جنبه نمایشی” از رفتارهایی که بروز آن را در حوزه جامعه شناسی، نشانگان “جامعه نمایشی ” میدانند. مسئولی که میان شکاف زمین ایستاده است و دوربین تلویزوین مشغول ثبت تصویر اوست. مسئولانی یا مجریان تلویزیونی که تا کمر در آب رفته اند و چهره های مشهوری که در حالتی نمایشی درصدد القای تلاش و حضور در بطن بحرانند. اما چه چیزی سبب می شود که یک جامعه تبدیل به “جامعه نمایشی” شود؟
«سیاست مقایسهای» یا «پروپاگاندای عصاره رذایل»؟!
شاخصه آشکارساز یک رفتار «پروپاگاندایی» نسبت به یک نقد یا استدلال، رویکرد «دیگریسازی» با کلیدواژه آشنای «دشمن» است. کسی که قصد استدلال دارد نیازی ندارد تمام منتقدان یا مخالفان خود را دشمن یا مزدور معرفی کند؛ اما هدف اصلی ماشین پروپاگاندا، نه اقناع مخاطب، بلکه منکوب کردن یک گروه و به خوف انداختن دیگران است. ماشین پروپاگاندا به همین میزان اکتفا نمیکند که مدعی شود موارد نامطلوب در دیگر نقاط جهان هم یافت میشوند؛ این ماشین اصرار دارد که هرگونه نظر متفاوتی را محصول «دسیسه دشمن» قلمداد کند
مراسم نوروزی و تغییرات اجتماعی
تمایل دولتها و کلا نظام سیاسی به مداخله در تمامی جوانب زندگی جامعه پس از انقلاب آثار به شدت منفی بر زندگی و رفتار ایرانیان گذاشته است. در گذشته ساز و کارهای اجتماعی و نظارت جمعی رفتارها را متعادل میکرد. شبکهای از ارتباطات وجود داشت که نوعی از کنترل جمعی و همگانی را محقق میکرد. دولت و نظام این شبکه روابط را از بین برده و خواسته خودش جای آن بشیند. سال به سال نشان داده شده که جامعه مدنی مرجعیتی برای دولت و نظام در رسوم و مناسک ملی قائل نیست. یعنی جامعه مدنی اساسا از ورود نظام سیاسی به این مسائل ناراضی است و به هیچوجه این هژمونی را قبول ندارد و نمیپذیرد. به همین دلیل هم مداخلات نظام سیاسی در این امور فقط تبعات و آثار منفی داشته است
اینک ما در زادروز خجسته آن امام همام، در میانه ابرهای تیره و تاری که راههای نجات را چنان در تاریکی فروخورده که گمگشتگی و سرگشتگی شیوه معمول و مألوف حیات بشر شده، سخت نیازمند رهجویان و رهنوردانی هستیم که با تکیه بر نعمت نبوی و میراث علوی، قهرمانانه بر تاریکیها بشورند و دیوارهای به ظاهر مستحکم اما سستبنیان کاخ امپراطوری دروغ را فرو ریزند. اینک ما در آستانه سالی نو، به نو کردن جامه دلهایمان نیازمندیم؛ جامههایی از جنس نور، از تاروپود راستی و نیز گامهایی استوار در بازگشت به حق عدل؛ یا محول الحول و الاحوال
همراهی آمریکا با عراق در ماجرای حلبچه
با وجود این، موضع واشنگتن بعد از حمله شیمیایی عراق به حلبچه این بود که ایران نیز در حمله سهم داشته و مقام های وزارت جنگ، در مصاحبه های گوناگون با شبکه های خبری، بر این ادعا پافشاری کردند. یک سند دولت آمریکا که در سال ۲۰۰۳ از طبقه بندی محرمانه خارج شده نشان می دهد که دیپلمات های آمریکا دستورالعملی را از وزارت خارجه دریافت کرده بودند که بر لزوم پافشاری بر این موضع در گفتگو با متحدان آمریکا و پرهیز از “بحث درباره جزئیات” تاکید داشته است
به تدریج مردم احساس میکنند نامها دال بر هیچ واقعیتی نیستند. مهم این است که همه هستی و مال و سرنوشت آنها در دسترس انحصاری گروه معدودی است و آنها هر کاری دلشان میخواهد میکنند. تنها راهی که برایشان مانده، دعا کردن است به اینکه منصف تر باشند و چیزی دست کم برای نسلهای بعدی بگذارند
بارها درباره وقایع پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ گفته و نوشتهایم. بارها در محاکم معترضان به نتایج انتخابات از مواضع و مطالبات خود سخن گفتهاند و از هویت جنبش سبز دفاع کردهاند. ابوالفضل قدیانی نیز به رغم کهولت سن و بیماریهای متعدد به اتهام ایستادگی و پافشاری بر مواضع جنبش سبز چندین سال را در زندان گذرانده است. پس چه راز و رمزی در این جمله وجود دارد که باز هم اتهام از پی اتهام و زندان از پی زندان برای قدیانی و همراهان جنبش دارد؟
چرا دختر آیتالله آملی لاریجانی به قوه قضاییه شکایت نکرد؟
عباس عبدی مراسم معارفه ریاست قوه قضاییه نیز برگزار شد. پس از مراسم معمول است که به سخنان رییس جدید پرداخته شود ولی در این یادداشت به یکی از نکات مطرحشده از جانب رییس قبلی این قوه اشاره میکنم و به مسائلی از این قوه میپردازم که کماکان نیز به ارث مانده است. آنجا که […]