» گفتار
حفظ کرامت و ارزشهای انسانی در قوه قضائیه، دستورالعملی که کار نمیکند
در شرایط کنونی اما انتشار دستورالعمل به اقدام مضحکی شباهت دارد که مبتکر و امضا کنندهاش متهم به قتل هزاران ایرانی است و مخاطبش دستگاه قضایی است که مردم به آن امیدی ندارند. لذا شگفتانگیز نیست اگر همگان از مطالعه آن سر باز زدند و شاید به خواندن تیتر خبر در خبرگزاری فارس، تریبون سپاه پاسداران اکتفا کردند و حداکثر پوزخندی و خلاص.
قصه دردناک یک ملت
کیست که امروز نداند تنها این مقام رهبری نیستند که با سیاستهای انقلابی و نه دیپلماتیک و با بستن دربهای مذاکره در زمان مناسبش، فرصتهای پیش روی کشور و ملت را به تهدید تبدیل کرده و در زمان و یا زمانهایی اجازه دادهاند که دیپلماتها به مذاکره مبادرت نمایند که همه فشارهای ظالمانه حداکثری دشمنان ایران بر روی ملت آوارشده و ایران همه کارتهای بازی برای استفاده در میز مذاکره را از دست داده است و با دستانی پر از خالی پشت میز مذاکره باید بنشیند؟
نظرسنجی برای حصر
آقای باهنر میتواند برای تنویر افکار عمومی از ابزارهای مسئولیتاش بهطور قانونی استفاده کند و ادامه حصر یا رفع آن و همینطور نظر مردم درباره آن را به یک نظرسنجی دقیق زیر نظر یک موسسه شناخته شده و بیطرف واگذارد تا این پرسش با توجه به قواعد یک نظرسنجی علمی، دقیق و منصفانه از مردم پرسیده شود که آیا موافق رفع یا ادامهی حصر هستند؟ و برداشتن حصر را تا چه اندازه همسو با تامین منافع و امنیت ملی ارزیابی میکنند؟ چرا که اصل بر نظر “جمهور” است نه اشخاص
مطالبه پیروزی در انتخابات، فاجعه و اشتباه است!
اصولا در چنین انتخاباتی چه نیازی به رقابت و دروغ گفتن به مردم است؛ با فرض چنین روشی، آیا بهتر نیست اصلاحطلبان و مردم، دخالتی در انتخابات نداشته باشند و ازسوی حکومت، افراد برگزیده شوند و شوراها و مجالس شورای اسلامی و خبرگان رهبری، مانند شورای نگهبان فعالیت کنند و رئیسجمهور را هم رهبر تعیین کند؟!
چه کسی به روی آیتالله روحانی کلت کشید!؟
«دو نفر که مأمور اطلاعات بودند به خانه من آمدند، جایی که آمدند یک پرده داشت که اندرونی منزل را جدا میکرد ولی صدا به اندرونی میرفت و خانواده میشنیدند. به محض اینکه نشستند، یکی از این دو نفر که روحانی جوانی بود، مانند گرگی در پوست میش، کلتی را در آورد جلوی من گذاشت و شروع کرد با پرخاش و حمله کردن که از خون شهدا خجالت نمیکشی و فلان و فلان. گاهی با عصبانیت دستش را محکم روی اسلحه میزد، یک وقتی هم تفنگ را روی سینه من گذاشت و گفت: آقای منتظری ما را فرستاده کار تو را یکسره کنیم! و با دستور مستقیم ایشان ما اینجا هستیم! وقتی چنین شد، از ترس میلرزیدم، صدای مأمور که سرم داد میکشید به اندرونی میرفت و صدای گریه و ضجه خانوداه بلند شد!…»
در این تنور، نانی برای ملت طبخ نمی شود!
علیرغم استقبال اولیه از سقوط دولت مصدق، نواب به زودی با دولت کودتا زاویه پیدا کرد. در آذرماه سی و دو، نواب در دیدار با بازرگان که در حضور عزت الله سحابی و خلیل طهماسبی انجام می شد، پیشنهاد ترور زاهدی را با وی در میان گذاشت که مورد قبول رهبری نهضت مقاومت قرار نگرفت.
چرا بگیر و ببندهای جدید متهمان فساد کماثرند؟
دستگیریهایی که عزم بنیادین برای گذار از اندکسالاری به دموکراسی مستحکم، اصلاحات حقوقی، شفافیت در رسیدگی، گفتوگوی ملی درباره فساد، و بدون تسویه حساب سیاسی در آن نباشد، به جایی نمیرسد.
نه به انتخابات، یک اعتراض مدنی است
معتقدیم که عدم شرکت در انتخابات یک اقدام قانونی و مدنی و یک مقاومت منفی است. نه به شرکت در انتخابات به هیچ وجه غیر قانونی و غیر مدنی نیست بلکه یک نوع مشارکت مدنی است تا حکومتیان به اصلاح جامعه و هماهنگی با مردم و تغییر روش حکومتمداری نادرست شان تن دهند. عدم مشارکت طغیان یا سرپیچی نیست بلکه یک حرکت مدنی – اصلاحی است.عدم شرکت نه به عدول از اهداف وحقوق مردم وانقلاب توسط حکومتگران است.
توسعه گرا کیست؟/ از نگاه کمال اطهاری
مشی سیاسی، شرط مقدم بر توسعهگرایی نیست بلکه مبنای اولیه برخورداری از دانش و الگوست و شخص رادیکال دارای دانش توسعه، کوشاتر از شخص محافظهکار دارای چنین دانشی خواهد بود. اما اگر شخص رادیکال، فاقد چنین دانشی باشد آنگاه نمیتواند برای جامعه توسعه به ارمغان بیاورد؛ در صورت شکست، نیروهای توسعهبخش را هدر میدهد و در صورت پیروزی، نهادهایی کژکارکرد میسازد که مانع توسعه هستند.
توسعه گرا کیست؟/ از نگاه سعید مدنی
مشی سیاسی، متاثر از تحلیل شرایط است و به طور منطقی، ارتباطی با توسعهگرایی یا ضدتوسعهگرایی ندارد. مشی، از جنس عمل سیاسی است و بر پایهی قدرت عینی نیروها انتخاب میشود در حالی که توسعهگرایی اندیشه و تفکر از جنس ذهن و نظر است. اگر نظام مستقر توسعهگرا نبود یا الگوی توسعه نادرست و نامناسبی داشت که به فقر و نابرابری و فساد منجر شد، نیروهای توسعهگرا ناچارند در برابر ان موضع رادیکل اتخاذ کنند.
زندان رجایی شهر!؛ به مناسبت سالگرد شهادت محمد علی رجایی
ما که عین خیالمان نیست اما اگر خودش ساعتی به قید ضمانت برگشتن به دیار باقی زنده شود و سردر زندان رجایی شهر را نشانش دهند خدایی چه احساسی پیدا می کند؟ آیا نام دیگری نبود که بر سر در زندان رجایی شهر قرار بگیرد که این محل تنبه و اصلاح و عبرت با نام رجایی همراه نشود؟
بدترین زخم دوران؛ شیئی کردن آرمانی اصیل
اگر مخاطب این نامه مثلا عضوی، نهادی از جامعه مدنی یا فردی قربانی نظام قضایی آمریکا بود قضیه فرق میکرد اما نوشتن نامه به رییس جمهوری که خود نمادی از نژاد پرستی و دو دسته کردن مردم است و تنها چیزی که برایش مهم نیست حقوق بشر است، تراژیکتر از قتل ستار بهشتی است.
معلمان جدید تاریخ!
در قدم بعد، خاطرهنویس رهبری در نامهای سرگشاده از فرزندان هاشمی خواسته که خاطرات پدر را اصلاح کنند! او تا آنجا پیش رفته که میگوید: «سکوت اعضای خبرگان در قبال روایت مرحوم هاشمی هم دلیلی بر صحت خاطرات ایشان نیست»! معنای روشن این درخواست آن است که همه تاریخنویسیها باید با روایت یک نفر هماهنگ باشد.
در دفاع از مشارکت مشروط انتخاباتی
اگر اصلاحطلبان و سایر بهبودجویان بتوانند نامزدها و برنامههای خود را برای حل مشکلات کشور و برونرفت از بحران اخیر، دمکراتیک برگزینند و اسامی انها را قبل از اعلامنظر شورای نگهبان درباره صلاحیت داوطلبان به مردم اعلام کنند، گام بزرگی در جهت شفافسازی و برنامهمحوری عرصه سیاست کشور برخواهند داشت.
جسارت مدافعان سابق صادق لاریجانی در انتقاد از فساد قضایی
بخش بسیار بزرگی از افکار عمومی، البته حامی هیچ یک از طرف های درگیر دعواهای حکومتی نیست. به نظر میرسد که طیفی فزاینده از شهروندان، کلیت جریان های حکومتی را عامل سوء استفاده در قدرت، و کمابیش به یک اندازه در مشکلات کشور مقصر می دانند. درنتیجه، اساسا هم اهمیتی نمیدهند که چنین جریانهایی با همدیگر چگونه رفتار میکنند یا حتی تفاوت میان آنها چیست.
نقدی بر روایت دفترِ رهبری از رهبری
دفتر نشر آثار رهبری در کتاب تازهمنتشرشدهی «روایت رهبری» برای اولینبار سخنانی از آیتالله خامنهای منتشر کرده که اشاره به نظر امام برای رهبری ایشان دارد؛ روایتی از یک جلسهی سران قوا که در آن امام تنها بر رهبری آقای خامنهای تاکید کرده و حتی وقتی احمدآقا نام آقای موسوی اردبیلی را نیز آورده امام با اشاره به آقای خامنهای گفته: «نخیر ایشان رهبر بشوند.»
غدیر و یادکردی از دو شاگرد مکتب انسانساز غدیر
غدیریان، درطول تاریخ۱۴۰۰ساله غدیر، برای زنده نگه داشتن آرمان های بلند انسانی غدیر، از بذل جان و مال دریغ نکرده و با تلاش هایی بسیار در ترویج این آئین آسمانی گام هایی بلند را برداشته اند، اگرچه با هزاران افسوس آموزه های انسانی این مکتب فقط در برهه هایی کوتاه از این تاریخ بلند به آزمون گذاشته شده، اما همین دوره های کوتاه چون خورشیدی درخشان درآسمان تاریک و ظلمانی تاریخ بشریت نورافشانی می کند.
حکایت تمجید رهبر از ‘صلابت’ صادق لاریجانی مقابل ‘دشمن تهمتزن’
بخشی از گلایهمندان نوظهور آقای لاریجانی، به ویژه از آن رو خبرساز شدهاند که خود در گذشته، در معرض اتهامات اقتصادی مشابه قرار داشتهاند. مثلا، محمد یزدی که تا این لحظه جنجالیترین انتقادات را انجام داده، همچون صادق لاریجانی، در زمان ریاست برقوه قضاییه “افشاگری” در مورد فعالیتهای اقتصادی خود را با تعقیب قضایی پاسخ داده. چنین رویه ای نیز جلوی انتصاب هیچ یک از آن دو از سوی رهبر را به عضویت در شورای نگهبان نگرفته است.
چرا فقط مصدق
به نظر میآید که اگر پرسش از این سو مطرح شود که چرا در میان ۸۷ دوره نخست وزیری از ابتدای قاجار تا فروپاشی پهلوی سه نخست وزیر بودند که راه و روش دیگری داشتند و با آنها اینگونه برخورد شد، آنگاه و به احتمال زیاد پاسخ بسیاری از مسائل را که امروز بر سر راه “ملت” شدن ایرانیها وجود دارد را در مییابیم.
دعوایی فراتر از قاعده اشغل الظالمین بالظالمین
دعوای صادق لاریجانی و محمد یزدی خیلی فراتر از قاعده” اشغل الظالمین بالظالمین “است. جنگ قدرتی است که چشم انداز بلند مدتش جانشینی رهبری است و هدفهای در دسترسش، یکدست کردن قدرت در انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری پیش روست.