» گفتار

کارشناس نیستم؛ کارشکن‌ام!

کسی که به بهانه دور زدن تحریم‌ها، دست «بنگاه‌ها و نهاد‌های نظامی» را باز گذاشت تا به یکی از بزرگترین مراکز قاچاق و پولشویی تبدیل شوند شخص اوست. یکی از عوامل «بی‌ثباتی در موضع‌گیری‌های داخلی در برابر تنش‌های خارجی» نیز مواضع غیردیپلماتیکِ اوست. خودش در ۱۹بهمن۹۱ گفت «من دیپلمات نیستم».

سلطنت؛ بر قلوب یا ابدان؟

حکام و صاحبان قدرت در آغاز غالبا بر «ولایت حبّی» اتکاء می‌کنند؛ یعنی ابتدای امر بر قلوب مسلط می‌شوند اما به دلیل تزلزل‌ها و گردش‌های تاکتیکی و استراتژیک نادرست و بعضا اشتباه محاسباتی به سوی نیروی نظامی و قوه قاهره و دستگاه سرکوب چرخش می‌کنند و تسلط بر ابدان را محور کار قرار می‌دهند

حکومت بر هوش مردم با هوش حکومتی

اکنون بیش از چهل سال از آن روزها می‌گذرد و در دو سه دهه گذشته نسخه هوش حکومتی ویرانگر پدید آمده و امروز کاملا به روز شده است. نسخه جدید این بدافزار، در مغزهای تمامی لایه های مدیریتی بارگذاری شده است. اوج بدبختی آنجاست که اگر کسانی قصد ورود به این لایه های نامشروع را داشته باشند باید حتما سیستم عامل مغز خود را از هوش خدادادی به هوش حکومتی تغییر دهند.

ترازوی گم‌شده

وقتی آدم ترازویش را گم کند اسم‌ها را نگه می‌دارد و دور آنها می‌گردد اما رسم‌ها را بر باد می‌دهد. ترازوی انسانیت، حرمتِ جان انسان و مراعات حقوق اوست. اما وقتی قرار نیست دین را در این ترازو بسنجیم می‌توانیم وضو بگیریم و قربهً الى‌الله جنایت کنیم؛ چنانکه همین ما مسلمانان توانستیم در ظهر عاشورای سال ۶۱ هجری، با نام پیامبرمان اذان بگوییم و بعد از نماز، وارثِ پیامِ همان پیامبر را نیزه‌آجین کنیم و اهل‌بیتش را به اسیری ببریم و منتظر ثواب الهی هم باشیم!

تحریف تاریخ به شیوه‌ی اصلاح‌طلبی

اکنون نیروهای ملی-مذهبی به صورت جمعی و تشکیلاتی هیچ فعالیتی ندارند، چون اساساً چنین اجازه‌ای به آنها داده نمی‌شود، اما قطعاً تحلیل‌هایی فردی برای شرکت یا عدم شرکت در انتخابات دارند که در موقع مناسب منتشر خواهند کرد. ما خود را قیم مردم نمی‌دانیم، تنها تحلیل‌ها و دلایل خود برای شرکت یا عدم شرکت در انتخابات را ارائه می‌کنیم تا مردم انتخاب کنند که در انتخابات شرکت کنند یا خیر.

درنگی در معنای فراگرد مشارکت سیاسی

مشارکت سیاسی یکی ازپارامترهای اساسی توسعه سیاسی است که هرگونه مشارکت داوطلبانه ،اختیاری و آزاد شهروندان درامر سیاسی ازکنش های فردی معطوف به امور عمومی و چه کنشگری جمعی و سیاست ورزی حزبی معطوف به تصمیم سازی های مرتبط با سرنوشت عمومی نظیرانتخابات و…را شامل می شود؛میزان رقابت و گسترش سطح مشارکت را عناصر اساسی و نهادی توسعه سیاسی به شمار می آورند.

اشباحِ اصلاح‌طلبی

اصلاح‌طلبی مرده است چون «آنچه می‌میرد، از قدرت خاصی برخوردار می‌شود»! این قدرت، قدرت اشباح آن است که در کالبد هر کنش سیاسی-اجتماعی و هر اراده‌ی معطوف به مقاومت و تغییر ما در اکنون و فردایی که در راه است، حلول کرده و هر لحظه ما را به خود می‌خواند، و با مخاطب قراردادن و استیضاح مداوم اصلاح‌طلبان، آنان را کماکان به‌مثابه سوژه‌های سیاسی و کارگزاران تغییر تاریخی باقی و مطرح نگاه می‌دارد.

هویت بر باد رفته

انسان ها در بدو تولد ( منهای موارد نقصان ژنیتیکی) دارای شرایط یکسان هستند. رنگ پوست و تفاوت های ظاهری نمی تواند دلیلی بر تمایز آنها باشد. تفاوت هویت ها از بعد تولد شکل می گیرد. بسته به شرایط حاکم بر جامعه ای که انسان در آن رشد میکند خواسته یا ناخواسته، برای خود مسیری انتخاب می‌کند. مثلا قانون مدار یا قانون گریز می شود، دیندار یا لاییک می شود و بر اساس باورهایش افقی برای زندگی خود طرح می‌کند.

جاهلان مقدس دشمنان دین هستند

فاجعه جهل مقدس، آنگاه عظیم‌تر است که به صورت یک جریان قوی اجتماعی یا سیاسی مبدل و به سلاح هم مجهز شود. برخورد با این جریان اگر نگوییم ممکن نیست، بسیار دشوار و هزینه‌بردار است. تنها شخصی مثل امیر المؤمنین(ع) را می‌طلبد که در عین توانمندی و شجاعت، برچسب جنگ با امور مقدس و خرمقدس‌های خوارج بر او نچسبد. به تعبیر مولوی اگر قدرت عیسی را هم داشته باشی نمی‌توانی احمق را هدایت کنی.

چرا به اینجا رسیدیم؟

خطای بزرگ در حوزۀ اقتصاد، غفلت عمدی از توسعه و اهتمام بیمارگونه به خودکفایی است؛ حال آنکه حذف تعاملات اقتصادی با کشوری‌های دیگر به بهانۀ خودکفایی، غیر از آنکه گاهی صرفۀ اقتصادی ندارد، امنیت کشور را هم به خطر می‌اندازد؛ زیرا آنقدر که قدرت اقتصادی و حضور فعال در بازارهای جهانی، امنیت‌زا است، خودکفایی در گندم و برنج و هواپیما منشأ امنیت نیست. تجربۀ چین پیش روی ما است. اکنون توسعۀ اقتصادی این کشور و قبول سرمایه‌گذاری‌های خارجی، آن را به قدرتی سیاسی نیز تبدیل کرده است. غفلت عمدی از توسعه در ایران به قدری است که اگر از دوران پیش از انقلاب برای توسعه ریل‌گذاری نشده بود، اکنون ما کرۀ شمالی دوم بودیم.

یک بام و دو هوای اصلاح‌طلبان؛ آیا اعتراف تلویزیونی زم معتبر است؟

خونسردی و دادن اطلاعات قطره‌چکانی به افکار عمومی اما می‌تواند دلیل دیگری هم داشته باشد. نیروهای امنیتی به روال معمول خود سرگرم اعتراف‌گیری از متهم هستند.

هادی سروش: اربعین پرشور است چون مردم پای کارند

یکی از اهداف و وظایف حکومت‌های اسلامی فعالیت در بخش‌های معرفتی و مذهبی جامعه است. اما نباید امور دینی مردم در سلیقه و جناحی- سیاسی خلاصه شود. این‌که بخواهیم پیام سیاسی اربعین را به جهانیان منتقل کنیم و عِده و عُده‌مان را به دشمنانی همچون داعش نشان دهیم، ایرادی ندارد. اما اگر به جناح‌گری و رفتارهای سلیقه‌ای تمرکز کنیم، به نتیجه مطلوب نخواهیم رسید.

توصیه شگرف آقای روحانی!

به کلکل با شورای نگهبان در رسانه‌ها برخاستم و از آنها خواستم که مستندات بی‌اعتقادی‌ام به اسلام را طبق قانون مصوب، رسماً اعلام کنند. شورای نگهبان به این درخواست وقعی نگذاشت و به طور کلی اعلام کرد که اگر مستندات رد صلاحیت کاندیداها اعلام شود آبروی آنها به باد خواهد رفت و لذا برای حفظ آبروی آنها از این کار اجتناب می‌کند! در نامه‌ای به شورای نگهبان درخواست کردم که آن مستندات را به خودم اعلام کنند تا نگرانی‌شان از ریختن آبرویم نیز برطرف شود! هیچ محل ندادند.

یک بررسی راهبردی: مقاومت «سحر»، فشار خارجی و یا انعطاف حکومت؟

سئوال راهبردی این است آیا مقاومت و مداومت زنان در پیگیری مطالباتشان که در جانسوزی سحر به اوج نمادین خویش می رسد عامل اصلی این گشایش و پیروزی نمادین است؟ آیا فشار فیفا به عنوان یک نهاد رسمی بین المللی باعث عقب نشینیِ (به ناچار و در شکل بدبینانه اش، عقب نشینی تاکتیکی و قابل بازگشت و قابل تغییر و تحریف عملی) حکومت گردیده است؛ حکومتی که سالها در برابر تلاشگری و مقاومت زنان و حتی جانسوزی امثال سحر کاملا بی اعتنا و خونسرد و سنگدل بود؟ و یا وجود موافقت ها و موافقانی با این عمل در درون بخش مهمی از ساختار قدرت زمینه این گشایش را فراهم کرده است؟

ملت ایران و معضل «بد سرپرستی»

تولید بعنوان نقطه عطف اشتغال و امید به آینده، عملا به حاشیه رفته است. و صد رقم درد و رنج دیگر. ولی آنچه از این بخش عجیب تر هم هست، توصیه به تجهیز بیشتر سپاهیان در زمینه نظامی و امنیتی بود.

خوی خیانت و اوج خیانت!

خیانت؛ چه “عارضی” باشد یعنی؛ گاهی از آدمی سرزند و چه “جوهری” باشد یعنی؛ همواره و با راحتی از نهان و خوی انسان صادر شود، در ردیف گناهان کبیره است و مرتکب آن توبه و جبران نکند به غضب و جهنم آخرت گرفتار میشود. اما خصوصیتی که در خیانت است که در دیگر گناهان کبیره توسط اخلاق و فقه تعریف نشده این است که ؛ “خائن” از زمره “ملت اسلام” خارج میشود و مسلمان واقعی نخواهد بود.

اصلاحات؛ مسئله یا شبه مسئله

بی شک انتقاد از اصلاحطلبان و حتی اندیشه و میراث اصلاحطلبی باید به زبان صریح و آزادنه صورت پذیرد و نیز کاملاً مشخص است که اصلاحات با دهه هفتاد تفاوت فاحش دارد و نیاز به بازبینی و بروز آوری و همچنین واگذار کردن عاملیتهای سیاسی به جوانان را دارد و باید از تسلط بی معارض بزرگ مردان و زنان کاسته شود و نسل جدید با تعاریف امروزی و بر اساس نیازهای واقع بینانه و مدخلیت موضوعات جدید در اندیشه ورزی و عاملیت اصلاحات وارد عمل شوند و خود را از تعلق سنتی به اصلاحات درجا زده، برهانیم که اصلاحات را نمی توان زیر سیطره عده ای خاص قرار داد و یا اصلاحات را در مجموعه ای از تغییرات و حوادث و حتی اقتضای زمان خاص محاصره کرد.

ما شاعریم و بارِ رسالت به دوش ماست…

کارِ شاعران، تکاندنِ غبارِ عادت از شانه‌های ایّام است. آنان می‌کوشند مردم را تکان دهند تا به خوابِ غفلت گرفتار نیایند. شاعران، شهسوارانِ میدانِ تخیّل‌اند و درختِ آرمان مگر جز در خاکِ تخیّل امکان روییدن می‌یابد؟ شکوفه‌ی امید مگر جز بر شاخسارِ درختِ آرمان جوانه می‌زند؟ بازداشتِ هر شاعر، بازداشتنِ جامعه‌ای است از امکانِ گام برداشتن در مسیرِ امیدواری و آرمان‌گرایی.

دلّال مهاجرت کیست؟

وقتی سیاست‌های فرهنگی، سیاسی و امنیتیِ رهبری باعث اضطرار به مهاجرت و موج خروج نخبگان و دلسردی‌شان شده، وقتی به بهانه سپردن کارها به “فرزندان انقلابی”اش، شرط مدیریت بیش از آنکه دانایی و توانایی باشد تملق و چاپلوسیِ نظام است، در چنین شرایطی نباید دنبال مقصر «دلّالی و انتقال نخبگانِ مستعد به خارج» گشت! چون دلّال اصلیِ مهاجرت، شخص رهبری است.

غفلت از ملی‌گرایی مدنی و هوس «شاه شیعه»

ایران خانه و وطن ما است. در ادبیات علوم‌اجتماعی دفاع فکری و انگیزشی از این وطن، «ناسیونالیسم» یا ملی‌گرایی یا «افکار مدافع ملت» نام دارد. همه کشورها برای حفظ کشورشان به رواج ملی‌گرایی نیازمند هستند به همین دلیل همه نیروهای سیاسی در ایران مدافع نوعی ملی‌گرایی هستند.