» گفتار
از شکوه سیاست مردمی تا ابتذال “اصلاح طلبی به مثابه شغل”
اگر تصویر نخست شکوه سیاست مردمی است تصویر دوم ابتذال ” اصلاح طلبی به مثابه شغل” است. حالا حتما میگویند اصلاح طلبان همه این نیستند. من هم میپذیرم به راستی که نیستند. در میان آنها هزینه داده فراوان است اما بپذیرید که این تفکیک بندی راه حل نیست.
نتیجه ناخواستهی کنش طرفداران همتی، تضعیف اصلاحطلبی و تقویت براندازی است
هر نیرویی که در پیروزی فرضی همتی مشارکت کرده باشد، نیرو و توان خود را بدلیل شکست دولت بیشتر از کف خواهد داد. در نتیجه بعد از پایان دولت همتی، میزان تأثیر اصلاحطلبان کمتر خواهد شد.
زندگی در خیابان ۱۶؛ جنبشهای اجتماعی؛ مدل سازمانی، شکست و پیروزی
سازمانِ جنبشهای اجتماعی با هر گزینشی که شکل گیرد، از یک مدلِ سازمانی سست، ضعیف و غیر رسمی بر خوردارند. شکلگیری سازمانِ یک جنبش، تابع حیات طبیعی آن است و به پارامترهای محیطی و بستر سیاسی آن وابسته است. جنبشی که تنها در یک محیط خاص فعالیت میکند با جنبشی که در محیط گستردهتر و یا نامحدودی فعال است به ارتباطهای متفاوت و کانالهای ارتباطی مختلفی در محیط احتیاج دارد.
این روزها؛ “نهج البلاغه” بخوانیم(۴)
امروز دنیا و هر جامعه ای که مرتبط با دنیاست ، دارای پیچیدگی هایی خاصی است که قطعا توجه به آن و دریافت همه ابعاد آن از توان فکری و مدیریتی یک شخص و حتی یک سلیقه سیاسی و اجتماعی بیرون است.
امروز دنیای علم و دانش ، راهکارهای مهمی چون وجود “رسانه ها و احزاب” و آزادی آنان را پیش بینی کرده تا بتوانند از سختی ها و چالش های زمانه ، عبور کنند.
انتخابات ۱۴۰۰ و گذار از جمهوریت به حکومت اسلامی
رهبر جمهوری اسلامی اسلامی بجز کنترل نهادهای مالی گسترده و بدون نظارت، تکیه بر نیروی سرکوب نظامیان و نیروهای امنیتی از این دو نهاد شورای نگهبان و مجلس خبرگان برای تثبیت پایههای قدرت خود استفاده کرده و هر زمان با فرمان حکومتی در سیاستهای کلان کشور انگونه که خواسته است دخالت کرده است. او نه نظارت و نه قانونی را بر میتابد که او را پاسخگو نماید و نه در قبال تصمیمات خود مسئولیت میپذیرد.
در تقدم «هدم سیاست» به «هدم جمهوریت»
تکرار روایت «اشتباه مردم در انتخابات ۸۴» که دوباره ورد زبان حضرات شده از بارزترین مصادیق همین وضعیت است. البته حتی بدون فهم دو اصل قبلی هم شاید میشد از حضرات پرسید که: چطور وضعیت فعلی، محصول بسیج عمومی در انتخابات ۹۲ و ۹۴ و ۹۶ نیست، اما ناگهان مربوط شده به انتخابات ۸۴؟ یعنی این وسط کلا کارنامه ۸ ساله حضور حضرات در قدرت و فرمانبری مردم از پیام «تکرار میکنم» بلاموضوع شده، «اشتباه مردم» در سال ۸۴ اثرات تازه خودش را بروز داده؟
سید ابراهیم رئیسی و کهریزک!
در یکی از زمستان های سرد پایتخت، با ماشین ون چند متهم را در محکمه آوردند، با زیر پیراهنی، شلوار زیر، دمپایی پاره! چهره های نحیف و رنگ پریده که لز لز می لرزیدند. برف خیابانها را گرفته بود. گفتم از کدام بازداشتگاه آمدید؟ گفتند کهریزک. کهریزک! حتی تلفنش قطع بود، فکس نداشت و باید برای احضار متهم و تعیین تکلیف، با پیک، نامه یا احضاریه می فرستادیم.
رای دادن یا رای ندادن مسئله این نیست!
مشکل ما ریشه در نظام سیاسی دینی، مطلق گرا، اقتدارگرا و شبه دموکراتیک دارد. ساختار این نوع نظام سیاسی بگونه ای است که به هیچ وجه ظرفیت اصلاح ندارد و اجازه اصلاح نمیدهد. تا زمانی که دلیل عدم مشارکت احساسات عمومی جریحه دار شده یا رد صلاحیت این و آن باشد راه بجایی نمی بریم.
بازی مافیا علیه شهروند
سخنگوی شورای نگهبان حقوقدانی که به مهره توجیه کننده شورای نگهبان استبداد تبدیل شده سخنان مصلحی را کذب خوانده. اما میدانید طنز ماجرا کجاست؟ همین شورای نگهبان این کذاب را به تعبیر خودشان برای انتخابات میان دوره ای مجلس خبرگان رهبری تایید کرده. یعنی شورای نگهبان یک کذاب را تایید کرده.
زندگی در خیابان ۱۵؛ یک بیانیه، یک آیه
جنبشهای اجتماعی، دارای نوع خاصی از رهبریاند؛ رهبریْ کاریزماتیک، که بتواند نمادی برای تجسم جنبش باشد و به هویت جمعی کمک کند؛ رهبری که چهرهای برای قیام نمادین بشود و از جانب قیامکنندگان سخن بگوید و تریبونِ معترضان بیصدا باشد. در جنبشهای اجتماعی، یک رهبرِ موفق اگرچه یک رهبر کاریزماتیک است، اما نقش او مانند رهبران کاریزماتیک نیست و تواناییهای او در تصرف ذهن مردم در خدمت جنبش قرار میگیرد.
غیبت ده ساله چریک مدنی
در نظر صابر حاکمیت ناتوان از حل مسائل عمومی است و این ما هستیم که باید آستین بالا زده و در ” شناسایی”، ” صورت بندی” ” ارائه” راه حل و اقدام برای آن همت کنیم. در این فرآیند است که فردیت ما ارتقا پیدا میکند و ما در حالی که می سازیم ساخته هم میشویم.” چه باید کرد” صابر مشخص است: ایجاد کانون مقاومت مدنی در برابر موج تخریب حاکمیت با آموزش و نهادسازی و خودسازی.
«رییسیهراسی» هم مشروعیت میخواهد
این روزها که مدافعان پر و پا قرص صندوق، انبان استدلالشان از همیشه تهیتر است، بار دیگر به سیاست همیشگی هراسافکنی از جناح مقابل روی آوردهاند و طبیعتا «رییسی هراسی» فعلا بهترین گزینه است. حضرات خیلی هم ساده استدلال میکنند که اگر چهار سال پیش کسی به صورت «رای سلبی به رییسی» تصمیم به حضور در انتخابات گرفته، منطقا باید این دوره هم همان رفتار را تکرار کند وگرنه دچار تناقض شده. من اما میخواهم یادآوری کنم که در این ۴ سال گذشته اتفاقات دیگری هم افتاد که شرایط را به کلی دگرگون کرد.
زندگی در خیابان ۱۴؛ جنبش سبز ایران بهمثابه «یک شبکه»
شبکهها به سبب نوع معماری، ساختارهای «باز» دارند، میتوانند با سهولت و با سرعت بیشتری گسترش یابند و محدودیتهای مکانی، زمانی و بوروکراتیک حاکم بر سایر نظامهای اجتماعی بر آنها غالب نیست. هر گروه، سازمان و یا شبکهای، کافی است که از کدهای ارتباطی مشترک(پروتکل) یک شبکه را استفاده کند و قواعد اتصال به آنرا بپذیرد تا به همراه ساختارهای مرتبط،به آن بپیوندد.
زنده باد سیاست به مثابه مقاومت
این آقا و آن دوی دیگر در زمانه ای ایستادند که رسم ایستادگی فراموش شده بود و عقب نشینی تحت الفاظ زیبا تئوریزه شده بود. پس ایستادند و بهای ایستادگیشان شد قلب های زخمی ، موهای سپید، جسمهای بیمار اما با روحی متعالی و سرافراز با یک نه بزرگ مقاومت کردند تا در تاریخ ما ثبت شود در زمانه ای که عده ای دنبال این هستند حاکم مطلقه میدان بازیشان را مشخص کند آنها میدان بازیشان را در کنار ملت تعریف کردند و به حاکم مطلقه یادآوری کردند حدت کجاست.
چرا همتی را بزرگترین خطر برای دموکراسیخواهی میدانم؟
روحانی قصد نداشت تا قیامت گزینه نیابتی باقی بماند. بر دوش جنبشی اجتماعی از نردبان قدرت بالا رفت و بلافاصله درصدد تثبیت گفتمان محافظهکارانه خود برآمد. شبکههای اجارهای، فقط تا پیش از کسب قدرت برای ما استدلال میکنند که «بد» بهتر از «بدتر» است. همینها به قدرت که میرسند مدعی میشوند اصلا «خوب» همان است که ما هستیم و هرچه جز این تندروی و «ویرانیطلبی» است!
برای کسب حمایت های مردمی راههای دیگری هم هست
تا جایی که میدانم نظر کروبی بر نفی سیستمی است که قدرت را در دستان شخص متمرکز کند و بر همین اساس کروبی خواستار اصلاحات ساختاری مبتنی بر نفی قدرت مطلقه، دخالت نظامیان در سیاست و نظارت استصوابی است و از انتخابات آزاد و تقویت جامعه مدنی با هدف مهار قدرت خود سر دفاع میکند ضمن اینکه نهاد انتخابات را مهم میداند اما نه در شرایطی که در بازی از پیش طراحی شده مهندسان انتخابات بیفتیم.
زندگی در خیابان ۱۳؛ هدف هیچ و «جنبش» همهچیز است…
هویتها و کنشها تاثیر متقابلی بر یکدیگر دارند. یعنی هویت به رفتار جهت میدهد و رفتار هم هویتساز است. بر این اساس، هویتِ جمعی فرآیندی است که در حین ِ عمل توسط کنشگران اجتماعی برساخته میشود. تکامل عمل جمعی موجبِ تداوم، تقویت، تضعیف و یا باز تعریفِ یک هویت جمعی میشود
این یک انتخابات نیست
تفاوت تنها از حیث جامعهشناسی سیاسی است. در گذشته ما شاهد وجود یک تصمیم جمعی برای حضور سلبی بودیم که افراد را به تصمیم برای مشارکت میکشاند. این تصمیم از کجا آمده بود؟ مهم نیست، مهم نفس حضور مردم در انتخابات بود.
تیغ استصواب بر شاهرگ جمهوریت
از جنابعالی انتظار میرفت مانند سلف خود فقهای بیطرف را به عضویت شورای نگهبان منصوب کنید یا از انتصاب تمام اعضای شورای نگهبان از یک گرایش سیاسی خاص خودداری کنید تا بیطرفی آن زیر سوال نرود و نبود تکثر سیاسی در شورا عملا آن را نردبان گرایش خاصی نکند. وابستگی همه فقها و حتی حقوقدانان به یک جناح سیاسی خاص، در زمانی که شاهد گرایشهای متنوع در جامعه و حتی در حکومت هستیم، فاقد وجاهت است و مانع شکلگیری توازن لازم در شورای نگهبان محسوب میشود.
زندگی در خیابان ۱۲؛ برسازی هویت در منازعه
در اتاقی از کلابهاوس در حال گوش دادن به تحلیلهای سیاسی هستید؛ پنجره کوچکی بر صفحه نمایشگر کامپیوتر شما باز است و در حال چت با همسرتان در خانه هستید در حالیکه یکساعتی است که به دفتر کارتان در مرکز شهر رسیدهاید. شما همزمان در اجتماعهای مختلفی حضور دارید و در نقاط مختلفی آنلاین هستید و همین نشان میدهد که گونههای متنوعی از اجتماع و حضور داشتن وجود دارد.