تاجبخشی قصهای قدیمی و دامنهدار است و ما در طول تاریخ با تاجبخشهای خادم و خائن مواجه بودهایم که تاریخدانها و اهالی سیاست بهخوبی بر این تفکیک واقف هستند. بعضی از تاجبخشها قلعه را از درون برای دشمن باز میکردند تا دشمن بیاید، شاه را از میان ببرد و تاج وی را به سر نهد. اینها خائنین به شاه قبلی بودند و تاجبخش شاه بعد. مثلاً درباره جانوسیار و ماهیار از قول قاآنی میخوانیم:
» گفتار
هویت نظام که در مخالفت با اقدامات سلاطین سلسلههای پیشین در مقابل قدرتهای جهانی شکل گرفته بود، حالا چاره را در همان بازی موش و گربه بین قدرتهای جهان امروز میبیند. پیرو این منطق سطحی خیر و شر، تو گویی کشورهای چین و روسیه در مناسبات جهانی گربههایی هستند که در راه رضای خدا موش میگیرند اما طرف غربی بیماری سادیستی است که هدفی جز آزار بیغایت در سر ندارد.
نمیشناسمش. از رأی او خبر ندارم. همینقدر پیداست که او موادمخدر نفروخته است. دزدی نکرده است. تجاوز نکرده است. همینقدر پیداست که او مرتکب کلاهبرداری و خیانت در امانت و اختلاس نشده است. همینقدر پیداست که او بر سرگذر با قمه و زنجیر و پنجهبوکس به جان مردمان نیفتاده است و…
بیا لال باشیم و چینی ها را بکُشیم!
حاکمیت اگر از گفتگو درمانده نبود، اگر فهمی از اهمیتِ وجودِ مردم در عرصه ی اداره کشور در این میان جریان داشت، مثلا سر همین سه برابر شدنِ قیمت بنزین ابتدا با مردم اش سخن می گفت، استدلال می آورد، نشست می گذاشت، مناظره ی تلویزیونی برگزار می کرد، موافق و مخالف اش را می آورد، منطق درونی جامعه را فعال می کرد، تا فاجعه ی بلوا و کشتار آبان ماه پیش نیاید. اما ترجیح داد با حذف شعورِ مردم، بار شود روی شانه ی نیروهای انتظامی و امنیتی و شد آنچه شد.
نقش مخالفتهای داخلی در سرنوشت همکاری راهبردی با چین
روشن است که وقتی مخالفتهایی در داخل وجود داشته باشد چینیها احتیاط بیشتری میکنند و طرفهای دیگری مثل رقبای منطقهای و بینالمللی ایران و چین که مخالف چنین مناسباتی بین دو کشور هستند، سعی میکنند وارد عمل شده و با گسترش اعتراضات و اختلافات عملا مانع شکلگیری چنین توافق راهبردی بین ایران و چین شوند.
رهبری و فرهنگ سیاسی مستبدپرور(۱)
گمان نمیکنم کسی در اینکه پاسخ به این سوال بنیانی بنحو قاطعی منفی است بتواند تردید کند: همه میدانند پاسخ منفی است و فوقالعاده مهمتر اینکه هیچگاه بدین پاسخ روشن منفی هم هیچ تصریحی در هیچجا نمیشود! و این، بنوبه خود، پرتو مهمی بر عرصه سیاست فوقالعاده غبارآلود و منحط ما میافکند:
متناسب با شرایط سخت اقتصادی، اصلاحات اجتماعی در قالب طرحهایی مانند لایحه القای املاک عوارض دهقانان به اربابان، باز ستاندن املاک محمدرضا شاه ، قطع مفت خوری های اعیان درباری، قانون حمایت از کشاورزی ، ارتقای بیمه های اجتماعی کارگران ، توسعه آموزش عمومی .. در دستور کار قرار گرفته.
اقتدارگراها معتقدند همه مشکلات ناشی از دولت است و اگر روحانی تغییر کند، مشکلات حل خواهد شد. آقای خوئینی هم نوشته که دولتهای مختلف آمدهاند و رفتهاند اما مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم بیشتر شده است. پس مشکل فراتر از این دولت و آن مجلس است. این را که کدام ادعا صحیح است باید به بحث آزاد گذاشت. چراکه داور نهایی ملت است.
من یک جوان بیست و یک ساله ام، من نیز پدر دارم، مادر دارم، خواهر دارم، من نیز دوستانی دارم و من نیز با دوستانم به بیرون میروم، من هم همانند همهی جوان های دیگری که هم سن من هستند، دختر مورد علاقه دارم و من نیز دقیقا یکی مثل همهی شما هستم، نه اغتشاشگر هستم، نه آشوب طلب و نه عنصر وابسته به بیگانگان و حقوق بگیر از خارج و خارجی و هر چیز دیگری، من تنها یک جوان بیست و یک ساله ام که دنبال حقوق اولیه ام بودم
ایکاش آقای ظریف بهجای اصرار بر اینکه اگر من را قبول ندارید، از قاسم سلیمانی میپرسیدید؛ به تندروها میگفتند که اگر شما به استراتژی آمریکاستیزی، حضور در یمن، شعار نابودی اسراییل، حمایت از دیکتاتوری بشار اسد و حزبالله اعتقاد دارید، چرا یکبار هم که شده از مردم نمیپرسید آیا مردم آن سیاستهارا قبول دارند یا نه؟
اینکه وزیرخارجهای چون ظریف در جایی غیر از سوریه، ترکیه، روسیه، افغانستان و عراق پذیرش نشود یا کاری برای انجام دادن نداشته باشد، به اندازه کافی تلخ هست؛ اما اینکه تلاشهایش در همین شرایط سخت نادیده گرفته شده و مجبور شود تذکر دهد که این کارها با “دعا انجام نشده”، تلختر است.
روحانی و اعضای دولتاش متأسفانه این واقعیت را پنهان میکنند و اوضاع را متناسب با علایق خود جلوه میدهند. ظاهراً هدف اصلی آنها ماندن بر سر پستهای خود به بهای نابودی اقتصاد ایران است.
چه کسی کشور را به پرتگاه برد؟/ بگذارید با همین راننده به دره برویم!
میدانیم که راستگرایان برای معرفی “نامزد اصلح” هیچ مشکلی بابت ردصلاحیت ندارند و فراموش هم نکردهایم که توکلی بعنوان چهره باتجربه و شناختهشده جناح راست در انتخابات ریاستجمهوری ۸۴ از صحنه کنار رفت و میدان را برای تازهبهدورانرسیدههای سیاستنآموختهای چون محمود احمدینژاد و محمدباقر قالیباف خالی گذاشت.
جمهوری اسلامی از منظر استقلال منفی و اجازه ندادن به قدرتهای بیگانه برای مداخله در امور داخلی ایران، کارنامه کاملا قابل قبولی دارد و قابل مقایسه با رژیم پیش از خود نیست. بهرغم چنین دستاوردی، نظام بهلحاظ استقلال مثبت، مانند رعایت حقوق شهروندی، متأسفانه به جز بهمن ۵۷ تا خرداد ۶۰، کارنامه تیره و تاریکی از خود بهجا گذاشته است.
دوران کرونا (۱۲)؛ کرونا و قدرت در ایران (۴)
حذف دولت موقت، حذف رئیس جمهور، بستن تدریجی فضای سیاسی و درگیریهای خونین سال ۱۳۶۰ آنقدر قدرت ملی را تضعیف کرد که جنگ عراق علیه ایران که در اوایل با قدرت ملی متوقف شده بود، در سال ۱۳۶۷ امکان ادامهی آن وجود نداشت. آقای هاشمی فرمانده وقت جنگ و یکی از فرماندهان جنگ در نامهی خود به امام، پیروزی بر عراق را، تقریباً تعلیق به محال کرده بودند.
نتیجه این همه درس و بحث در حوزه های علمیه و در قانون مجازاتها آن است که بر انسانی که معلوم نیست چرا و چگونه و در چه شرایطی مرتکب خطا شده آیا اضطرار، اجبار، غفلت، جنون، عصبانیت، شوک های ناشی از حوادث ناگوار دوران کودکی و… بر او عارض شده که مرتکب کاری زشت شده و مجازاتش کاری زشت تر است.
در همین جا از شما مسئولین عالی رتبه به عنوان یک طلبه حوزه که سابقه بیش از ده سال تدریس سطح عالی دارم میخواهم؛ امروز که جامعه ما گرفتار ویروس “کرونا” است ، موظف به محافظت از “سلامت شهروندان” هستید. و این وظیفه آنچنان مهم است که جای رودربایسی ویا تسلیم هیچ فشاری شدن را مسدود میکند.در این رابطه باتوجه به نظرات کارشناسان در رابطه باز بودن و یا نبودن مراکز عمومی دینی و ورزشی و.. محافظت از سلامت جامعه هیچ تردیدی بخود راه ندهید و تسلیم هیچ فشاری نشوید. که محافطت از سلامت مردم ؛ یک اصل مهم و جدی در”فقه شیعه” است.
اگر به محدودیت خطوط قرمز و مقدورات فعلی ناشی از سیاستهای کلان کشور باور داریم، راهی جز گفتوگوی محترمانه، راهگشا و نتیجهگرا با سیاستگذاران کلان نظام باقی نمیماند. و چه کسانی بهتر از آنهایی که سوابق مشترکی با هم دارند و شاید احترام و اعتماد باقی مانده بینشان بتواند فرجی برای کشور ایجاد کند.
انواع اعتراضات مدنی مشابه حرکات فوق که توسط خودِ مظلومین سازماندهی میشود، به تقویت جنبش مطالبهمحور اجتماعی خواهدانجامید. این بهترین راه در جهت بازسازی منافع ملی و همبستگی اجتماعی است و جا دارد سایر اقشار و طبقات، دلسوزان و دموکراسیخواهان بهمنظور نجات کشور و آغاز مسیر توسعهی پایدار، از پیروان صادق مشی کارگران باشیم.
ولایتعهدی امام رضا(ع)؛ توطئه یا باور!
سیدعلیرضا واسعی مأمون عباسی نه از برای توطئهگری و نه از روی اعتقاد مذهبی شیعی، بلکه متأثر از فضای فکری سیاسی به امام رضا (ع) روی کرد. الف) جریانهای فکری سیاسی در دوره حیات امام رضا (ع) سه جریان فکر سیاسی وجود داشته که در نحوه تعامل دستگاه حاکمه با آن حضرت و نیز واکنش […]