معلوم نیست که این کپسولها سالانه شارژ میشوند یا نه و ثانیا هنگام بروز خطر چه کسی و چگونه باید از آنها استفاده کند؟ در این حادثه هم مثل حوادث قبلی هیاتهایی مامور بازدید و تهیه گزارش میشوند، چند روزی از مسوولان آموزش و پرورش انتقاد میشود اما به زودی آبها از آسیاب میافتد و مساله عادی میشود و مسوولان که ابتدا با قربانیان همدردی میکنند روحیه خود را بازسازی کرده و معمولا در نقش طلبکار ظاهر میشوند. به نظر میرسد در این حادثه هم مثل حوادث مشابه آخر سر معلوم نشود که چه کسی قصور کرده یا تقصیر داشته است و نهایتا بخاری استاندارد مدرسه به عنوان مقصر معرفی شود. بدترین استدلال هم این است که گفته شود بروز چنین حوادثی طبیعی است.
» گفتار
دانشگاه همچنان نماد اعتراض و مقابله با استبداد
یادتان باشد بسیاری از هم دانشگاهیان شما ستاره دار شدند، اخراج شدند، محروم از تحصیلاند. یادتان باشد دانشگاه رنج کشید و نگذاشت بیرقاش سرنگون شود. یادتان باشد خود را از شما میدانند، از شماییند هر چند دور از شما. روز دانشجو به تمامی دانشجویان – اعم از در حال تحصیل و محروم از تحصیل و ستاره دار و اخراجی و… – مبارک و فرخنده. دانشجو روزت مبارک.
خاطره شهید چمران از روز دانشجو
یکی از مجلات، با آنکه سانسور شدیدی وجود داشت و کسی جرات نمیکرد علیه دستگاه کلمهای بنویسد به مسخره نوشته بود که «اگر تیرها هوایی شلیک شده، پس بنابراین دانشجویان پر در آورده به هوا پرواز کرده و خود را به گلوله زدهاند.» به عبارت دیگر گلولهها به دانشجویان نخورده بلکه دانشجویان به هوا پرواز کردهاند و خود را به گلولهها زدهاند.
هماکنون تهران سالی ۵۰ هزار فوتی دارد که از این میزان سالی ۲۰ تا ۲۲ هزار نفر به خاطر بیماریهای قلبی تنفسی جان میدهند. عمده فوتشدگان بین ۴۵ تا ۵۵ سال هستند. در واقع در این ۱۴ سال هوای تهران قاتلی ورزیدهتر شده است طوری که در آن سال در هر ساعت یک نفر را برمیگزید و اکنون دو نفر در یک ساعت. در مطالعات شهری، شهر یک موجود زنده ارزیابی میشود. نفس میکشد توسعه مییابد و کالبد به دوران عوض میکند. با این تصویر بالاخره آیا جنگی خاموش در جریان نیست.
سعید مدنی انسانی اخلاقی و مسوول است و این وجه از وجود خود را همواره در رابطه با خانوادههای زندانیان سیاسی به نحوی برجسته نمایانده است. فعالیتهای سیاسی او در شورای فعالان ملی -مذهبی شکلی عمیقتر از گذشته به خود میگرفت، و با نگاهی علمی به تحولات اجتماعی و سیاسی، همچنان در مسیر دموکراسی خواهی و هواداری از موسوی گام بر میداشت. تا اینکه در پی حوادث پس از جنبش سبز، در دی ماه ۱۳۹۰ بازداشت شد و در بند ۲۰۹زندان اوین گرفتار آمد. از همان ابتدا او در معرض بازجوییهای غیر انسانی قرار گرفت که با دست زدن به اعتصاب غذای خشک تا حدودی از آن وضع رها شد، و هنوز دادگاهی برای رسیدگی به اتهامات، او را محاکمه نکرده است.
باز هم پارادوکس احمدینژاد و دفاع از حقوق ملت
در عصر مشروطه «اصالتا و نه سیاستا» طرفدار مردم است، اصالتا به فکر دفاع از حقوق ملت افتاده باشد. اینکه گذشته را هی علم کنیم و بر سر وی بکوبیم یک واکنش در قبال احمدینژاد جدید است. یک واکنش دیگر آن است که به وی خوشامد بگوییم و به وی یادآوری کنیم که یک گام برداشته و حالا منتظریم که گامهای بلندتری در جهت تحقق دموکراسی در کشور بردارد. به هر حال اگر او «سیاستا» طرفدار حقوق مردم شده باشد، خیلی طول نخواهد کشید که بر جامعه این امر مکشوف خواهد شد به تعبیر قدیمیها: ماه همیشه زیر ابر پنهان نمیماند.
جناب آقای محمد جواد لاریجانی، آیا شما به عنوان متولی احقاق حقوق زندانیان خود را در بیماری زندانیان سهیم نمیدانید؟
یاد مرحوم احمد آقای بورقانی که عضو نبود اما برای جبهه از هیچ کمک و کاری مضایقه نداشت و یارغار جبهه درهمه فعالیتها بود بر سر در دفتر خاطرات جبهه ماندگار است. یاد و نام مرحومان مهندس عزت الله سحابی، هدی صابر و عالم ربانی احمد قابل که از همراهان فکری و سیاسی جبهه بودند و هرگاه از آنها برای همفکری و تبادل نطر درخواست و دعوت می شد باطیب خاطر و متواضعانه در جبهه حضور می یافتند و سرمایه فکری و تجربه های سیاسی خود را با خلوص دراختیار اعضای جبهه قرار می دادند، و همچنین همراهی های مرحوم هاله سحابی گرامی می داریم و یاد همه دیگرانی که امروز در زندان ستم هستند و در کنگره ها و مراسم ها همیشه میهمان جبهه بودند.
برای ستاری که بهشتی بود و بهشتی شد
باید اذعان کرد که بر خلاف شرع و قانون در سیستم فعلی بازجو آنچنان قدرت دارد که می تواند برای مرعوب کردن متهم از همه شیوه های غیر انسانی بهره گیرد تا وی را بشکند تا آماده پذیرش همه موارد از پیش تعیین شده گردد. در سیستم “بازجو سالار” اگر شاهدیم برخی از بازجویان با شرافت چنین نمی کنند این به شخصیت فردی آنان بر می گردد نه روند جاری. به این نکته نیز باید دقت کرد که متهمان سیاسی بخش کوچکی از قربانیان این روش غیر انسانی هستند که توانسته اند با رسانه ای کردن موضوع ابعاد آن را در سطح بین المللی مطرح کنند. این صاحبان اندیشه و خرد دیر یا زود تجربه شخصی و یا مشاهدات شان را به کتبی کم نظیر تبدیل خواهند کرد و چند برابر هزینه پرداختی را بر حکومت و صاحبان قدرت بار خواهند کرد.
اصلاحطلبی به مثابه یک پارادایم
عقلانیت و پرهیز از رویاپردازی و رمانتیکمآبی و آرمانگرایی تخیلی، مهمترین وجه اصلاحطلبی به شمار میآید. عقل، به مثابه یک شاخص ملموس برای سنجش و نقد و ارزیابی وضع موجود، تشخیص مقدورات و محدودیتها، تعیین کمیت برای کیفیتهای مورد نظر و خلاصه، قابلیت محاسبه نقطه به نقطه حرکت اصلاحی، ستون پایه رفتار اصلاحطلبانه است.
همه کسانی که دراین هوای نسبتا سرد خود را به مرقد امام رسانده اند تا ضریح آینده سید شهیدان را زیارت کنند یا در این روزها در مسیر انتقال ضریح به عراق تا مرز شلمچه از این ضریح استقبال می کنند آیا به همین میزان نسبت به دهها مسائل مهم و فراموش شده نظیر رسیدگی به فقرای دور و بر خود، یا دفاع از مظلومین، یا مقابله با فساد و یا نظارت بر حاکمین و حکومت و دهها مساله مهم دیگر هم از خود حساسیت نشان می دهند؟
چه تفاوتی بین مردان کمتر از ۴۰ سال و زنان کمتر از ۴۰ سال و یا زنان بالای چهل سال و کمتر از آن به لحاظ منطقی و عقلی وجود دارد تا ما چنین گمان کنیم که اگر خانمها قبل از چهل سالگی گذرنامه بگیرند احتمال ناسالم شدن آنها بیشتر از مردان است ولی در مردان چنین چیزی وجود ندارد، مگر هزاران دانشجوی دختر ایرانی که در خارج تحصیل کرده و به کشور برگشته و الان مشغول خدمت به کشور و هممیهنان هستند، کمتر از مردان دانشجو و تحصیلکرده در خارج، موفق به حفظ سلامت و عفت خود شدهاند؟ چرا با مصلحتاندیشیهای نسنجیده بخواهیم از ادامه تحصیل یا کسب و کار و تلاش خانمهایی که به هر دلیل مجرد هستند جلوگیری کنیم.
چه کسانی مطبوعات منتقد را توقیف می کنند
هیأت نظارت بر مطبوعات به موجب مواد ۱۰و ۱۱ قانون مطبوعات شکل گرفتهاست.بر اساس ماده ۱۱ همین قانون این هیات ، رسیدگی به درخواست صدور پروانه و تشخیص صلاحیت متقاضی و مدیر مسئول را به عهده دارد و در صورتی که صاحب پروانه یکی از شرایط مقرر در قانون مطبوعات را از دست بدهد، به تشخیص هیأت نظارت پروانهٔ نشریه لغو میشود.
نامه بیست و هفتم محمد نوری زاد به رهبری
من نمی دانم تا کجا می خواهید درمسیری که روسها برای شما تدارک دیده اند پیش بروید. اما می شود انتهای این مسیررا ازهمین اکنون مشاهده کرد. این نامه، نامه ی بیست وهفتم است ومن درنامه ی نخست خود ازدام روسیه وچین سخن گفته ام وشما را ازسپردن مناسبات داخلی وبین المللی کشوربه این دو برحذرداشته ام. که البته می دانم کارازکارگذشته است وما تا گردن درباتلاق روس وچین فرو رفته ایم وخروجمان به سهولت ممکن نیست.
یکی از گرفتاریهای فعالان سیاسی خارج از کشور (و با کمال تاسف حتی داخل کشور) این است که نظام اعتقادی شان به روز نمیشود و اظهارات و انتقادات و تجزیه و تحلیلهایشان مبتنی بر نظام اعتقادی کلاسیکی است که از قبل در ذهنشان بوده است و به سختی حاضرند بپذیرند که تحولات جدید، آرایش سیاسی را به هم زده و مناسبات تازهای میان بازیگران حاکم شده است. رقبای قدیم، لزوما همچنان در کمپ قبلی باقی نمانده و ممکن است به مرزهای دوستان نزدیک شده باشد. آنها که پیشتر دشمن دموکراسی تلقی میشدند این روزها ممکن است در اردوگاه دموکراسی خواهان حضور داشته باشند و تقویت آنها تقویت گفتمان دموکراسی باشد. بالعکس آنها که زمانی مدافع حقوق بشر تلقی میشدند ممکن است فرصت طلبی شان هویدا شده باشد.
سعیدمرتضوی، بروجردی و مشکلات تربیتی ستار بهشتی!
چقدر خوب می شد که سعید مرتضوی و علاءالدین بروجردی در تلویزیون ظاهر می شدند و به خانواده ها، چگونگی تعلیم و تربیت فرزندان بالاخص پسر را در جمهوری اسلامی ایران یاد می دادند که مثل فرزندان آنان سالم و درستکار باشند. البته هنوز هم دیر نشده و آقای بروجردی می توانند به مادر ستار بهشتی برای تربیت فرزندان کوچکی که دارند یا برای بزرگ کردن نوه اش که از ستار بهشتی باقی مانده است راهنمایی هایی بدهد.
امویان هم میگفتند حسین از سران فتنه است
آری؛ حسین بن علی هم فتنه گر بود؛ آنگاه که در برابر عهدشکنی معاویه ایستاد که می خواست یزید را بر مسلمانان خلیفه کند. آری؛ حق با ولی امر مسلمین جهان، معاویه بن ابی سفیان بود که به حسین می گفت در برابر حکومت می ایستی و فتنه گری می کنی. و عجب از نواده رسول خدا بود که رو در روی خلیفه پیامبر ایستاد و گفت فتنه ای بزرگتر از این نیست که تو بر جایگاه ولایت امر نشسته باشی (این عین کلام حضرت است: ما اعلم فتنه اعظم من ولایتک امر هذه الامّه). آری؛ حسین بود که بر ولی زمان شورید و امویان به حق به مردم گفتند او را به خاطر همین خروج از نظام و خروج بر حاکم بکشند.
من حسرت میخورم چون جمهوری اسلامی از قدرت و اقتدار بالایی برخوردار بود و از نظر من از نوع رژیمهای اقتدارگرای قرن بیستم مانند رژیم فرانکو بود که میبایست یک مرحله تاریخی ایران را به جلو ببرد. البته کارهای زیادی هم صورت گرفته مثلا میزان جمعیت باسواد و صاحبان مدارک تحصیلات عالیه بالا رفت، میزان جمعیتی که صاحب خانه شدند بالا رفت و اگر خودش دموکرات نبود در عوض زمینه و پیش شرطهای دموکراسی را فراهم میکرد. الان هم عملا با دستاوردهای خودش دچار مشکل شده است. ایدئولوژی هم دست و پایش را بسته است و نمیگذارد خود را با شرایط زمانه همسو سازد. اگر این مشکلات و تحریمها نبود یقینا پیشرفت ایران زبانزد همگان میشد. راههای غیرشفاف باعث فساد میشود و فساد، زمینهساز بحرانهای دیگر. رقابتها و چالش بر سر قدرت هم، مزید بر علت میشود. من واقعا نمیدانم احمدینژاد چه مأموریتی برای خود قائل است ولی میدانم که ضربههایی که ایران خورد، قابل جبران نیست.
نگاه اصلاح طلبانه به موضوع رابطه با آمریکا
این همه ویرانی که در حوزه اقتصاد و سیاست بر سرزمین مان ایران وارد شد و میلیون ها انسان را به زیر خط فقر کشانید در مجامع بین المللی جمهوری اسلامی را در انزوای حداکثری قرار داده ، فشار تحریم های هولناک اقتصاد کشوررا که یکی از نشانه های آن سقوط بهای پول ملی است در آستانه متلاشی شدن قرار داده است که برخی از چهره های اقتصادی مجلس جیره بندی توزیع کالا را برای ماه های آینده اجتناب ناپذیر می دانند و میزان فروش نفت ایران به نصف کاهش داد ! آیا هنوز هم حاکمیت اقتدارگرا نمی خواهند باور کنند جنگ بزرگی علیه جمهوری اسلامی رخ داده که حاصل تصمیمات ماجرا جویانه در عرصه سیاست خارجی بوده است ؟! … هردو کشور برای تامین منافع ملی خود نیازمند برقراری ارتباط هستند ،به احتمال قوی درآمریکا جمهوری خواهان دست اوباما را باز خواهند گذاشت و در ایران اصلاح طلبان درصورت تمایل رهبری به ایجاد روابط با امریکا باید به حمایت ایشان در برقراری ارتباط با امریکا همت نمایند ، البته امید ما به یک چنین تغییری درسیاست کلی نظام همراه با خوش بینی است.
مذاکره با آمریکا باید علنی باشد
مذاکره با آمریکا هیچ نیازی به درهای بسته ندارد و به اعتقاد من باید بهصورت مشخص و شفاف باشد یعنی بهدلیل حساسیت رابطه، برای رعایت حقوق کشور، بهتر است اگر مذاکرهای هم باشد، به صورت شفاف و مشخص پیگیری شود.