حدود دو سال پس از حضور در قرارگاه حمزه، واحدهای زبده خود را به دنبال دشمن در عمق حدود ۱۲۰ کیلومتری خاک عراق فرستاد و موفق شد با محاصره دشمن، گروههای مسلح را وادار کند که طی توافقنامهیی بپذیرند که دست از عملیات مسلحانه و ناامن کردن فضای زندگی مردم کرد و آذریها بردارند و او توانست با آن نبوغ ذاتیاش امنیت را به کردستان بازگرداند. احمد کاظمی به علت جراحتهای زیاد در طول دوران دفاع مقدس به ۵۵ درصد جانبازی نایل شد و به جهت رشادتها و توانمندیهای خود سه مدال فتح و شجاعت را به افتخارات خود افزود. در سال ۸۴ به فرماندهی نیروی زمینی سپاه منصوب شد. او پس از شهادت مهدی باکری یار و همرزم دیرینهاش در روز پنجم عملیات بدر، همچنان منتظر ماند تا سرانجام در صبح نوزدهم دیماه سال ۱۳۸۴ بر پیمان خویش با خدا وفا کرد و در حوالی ارومیه نزدیکیهای محل تولد شهید مهدی باکری به وی پیوست.
» گفتار
دشمنان با انگیزه های متفاوتی، زبان به تعریف و تمجید می گشایند، از این رو همه مواضع تمجید آمیز آن ها را در همه موارد، نمی توان یکدست دانست و پیوسته باید به اتکای هوش و ذکاوت سیاسی و براساس منطق عقلانی، به لایه های زیرین اظهارات آنان که می تواند آمیخته ای از شیطنت و یا صداقت باشد، دست یافت. هم چنین از نظر منطق دین و اخلاق، یک «معیار قطعی» برای داوری در چنین مواردی وجود ندارد.
امروز مشکل بزرگ امت اسلامی اینست که دولتمردان کشورهای اسلامی به جای تلاش برای پیشبرد اهداف اسلام و ترویج تعالیم نورانی قرآن، به منازعات دشمن ساخته سرگرمند. اگر از امکانات، نیروها و ظرفیتهای اسلام و امت اسلامی برای معرفی عملی و زبانی اسلام و پیامبر اکرم به درستی استفاده شود، تلاشهای جریانهای معاند هر قدر هم زیاد باشد راه به جائی نخواهد برد. بنابر این، راه درست دفاع از پیامبر اسلام اینست که ما مسلمانان به هویت واقعی خود برگردیم و از ظرفیتهائی که اسلام برای ما پدید آورده به درستی استفاده کنیم.
هوا آلوده تر شده یا حساسیت مسئولان در باره سلامت شهروندان افزایش یافته است؟ وقتی که شمار تعطیلی های ناشی از آلودگی هوا چندین برابر افزایش یافته، بدیهی است که شهروندان جملگی این سوال را بپرسند. ماجرا وقتی پیچیده تر می شود که گاه در حالی تعطیلی اعلام می شود که افق دید هم به نسبت خیلی ار روزهای آلودگی هوا چندان کاهش نیافته است.
درسهایی از قیام نوزده دی؛ اگر شاه سرکوب نمی کرد
طبیعی است که دیکتاتورها برای خود حق ابدی حاکم بودن بر مردم قائل هستند و در زمانی که در کاخ سلطنت با همراهان متملق و چاپلوس احاطه شده اند فرصت طرح این سوالات را ندارند و زمانی به فکر می افتند که مثل قذافی پس از موش و حشره خواندن مخالفین، مجبور شوند فرار را بر مقاومت و ایستاده مردن ترجیح دهند. فاعتبروا یا اولی الابصار.
«اوساکبر» مُرد تا «برج» زنده بماند
«برج آزادی، برج آزادی شد. برجی که باید زنده بماند. تا ایرانی هست و تا ایمان مردم ایران به آزادی است.» تاب آوردن حقیقی روی سنگهای ترک خورده محوطه آزادی سخت است. سنگهایی که با خوندل از راه دور برای برج آورده بودند و حالا نه از جوشقان خبری است و نه از مرمر جوشقانیاش. سنگهای اوساکبر را از بین برده بودند و حالا برج باید منتظر باشد، منتظر تا در میان انکار و اصرار مسوولان، ثابت کند که هنوز سر پاست اما اگر زخمهایش مرهمی داشته باشد.
من دراین هفته، هم به مجلس ترحیم پدربزرگوار خانم رهنورد رفتم، و هم به مراسم تشییع مرجع صاحبنام آیت الله آقا مجتبی تهرانی. آنچه که در این دو مجلس دیدم، ربطی به بد و خوب این دو مرحوم نداشت. که مثلا تابوت این یکی را چون فرد ناجوری بوده باید سوزاند و تابوت آن یکی را چون آدم خداشناس و متقی و معلم اخلاق بوده باید به عطر و گلاب و گل و بلندگو معطر و مزین کرد. بل آنچه که دیدم، این تحکّم حاکمیت بود که شدیداً در فروکوفتن این یکی، و در برکشیدن آن دیگری تکاپو داشت. بله، این تحکم حاکمیت بود که مجلس اولی را به یک مسجد کوچک در حاشیه ی تهران پرتاب کرده بود، و دومی را به مسجد و مدرسه ی با شکوه سپهسالار آورده بود.
سرنوشت احمد کوچک ما، واکسی خیابان هاشمی تهران با دستهای کوچکش به ناکجاآباد رسیده است. با اصلاح سیاستهای اطلاع رسانی نیروی انتظامی، رسانه ملی و قوه قضاییه میتوان آمار گمشدگان، ربوده شدگان، قربانیان تعرض، اسیدپاشی، زورگیری و .. را به شدت کاهش داد. شرط اساسی آن است که ظاهرسازی را کنار گذاشته از منعکس کردن واقعیتهای جامعه به مردم نهراسیم. در جامعه ما مشکلات امنیت مردم جز با مشارکت فعال آنان حل نخواهد شد و تنها با اطلاع رسانی به موقع، صداقت و جلب اعتماد آنان میتوان مردم را به صحنه آورد.
اقتصاد بدون نفت؛ از آرمانها تا واقعیتها
به این ترتیب استفاده از درآمدهای حاصل از سرمایههای طبیعی تنها در حوزههای زیرساختی، آموزش، بهداشت، پژوهش، نوآوری، فناوری، و ارتقای توان تولیدی کشور مجاز باشد. تنها با نهادینه شدن رفتار دولتها در چارچوب تعیین شده است که هیولای فساد در تار و پودهای نهادی به بند کشیده خواهد شد.
ستار بهشتی و اقناع افکار عمومی
همه آحاد ملت ما انتظار دارند که واقعا یک متهم به ویژه در حوزه جرم سیاسی که اقشار خاصی از جامعه در آن دخیل هستند، از تمام حقوق انسانی و بشری که لزوما در اجرای عدالت میتواند موثر باشد بهرهمند شود تا هیچگونه شائبهای از انحراف از قانون و انسانیت، در میان خانواده بازداشتشدگان و عموم جامعه، ایجاد نشود. به باور صاحب این قلم، مصلحت نظام، مصلحت دستگاه قضا و مصلحت کمیسیونهای مجلس و اعتبار آنها در گرو جلب اعتماد مردم است که یکی از جلوههای آن، رسیدگی دقیق و منصفانه و عادلانه در پروندههایی نظیر فوت ستار بهشتی و ارایه گزارش به افکار عمومی به شکلی است که بتواند آنها را قانع کند.
تختی از زبان تختی: قهرمان شدم، اما بر مغزم اضافه نشد
مینکه از کرسی به پایین پریدم و پس از اندکی تحمل و خیرهشدن به چشمان دیگر، متوجه شدم کوچکترین تفاوتی نکردهام؛ نه به وزنم چیزی اضافه شده و نه بر مغزم، نه میخندیدم و نه اشک میریختم، من فقط برای این قهرمان شده بودم که عدهای از هموطنانم جشن بگیرند و شادی کنند وگرنه من چه فرقی کردم؟ همان «رضا»یی بودم که در ساعت دو بعدازظهر مثل حیوانات سیرک به باشگاه میرفتم، اما نه؛ تنها تفاوتی که در روحیه من پدیدار گشت، این بود که من دیگر خود را حقیر نمیشمردم، آن حقارتی که چند سال قوز آن را بهدوش میکشیدم، از وجودم رخت بربسته بود.
اعمال نظر سلیقهیی در کنار حق وتوی امتیازات فرهنگی در آییننامه ارتقای اساتید، باعث شده ارتقای اساتید چندان بر اساس صلاحیتهای علمی نباشد. این وضعیت حتی باعث شده بسیاری از اساتید با سابقه خود تمایلی به ارتقا نداشته باشند و اغلب اساتید جوان و تازه وارد هم به دنبال راههای مورد تایید هیاتهای ممیزی برای ارتقا باشند.
ظلمِ افراطیون به حوزه و روحانیت
ما آقای هاشمی را هرگز معصوم نمی دانیم، او نیز مثل دیگران جایزالخطاست، انتقادات هم بر عملکرد ایشان وارد است. اما معتقد هستیم ایشان، هم اینک دومین شخصیت انقلاب و نظام اسلامی و در کنار رهبری است. فلذا لازم است از حریم او حراست شود. اهانت به ایشان را توهین به رهبری، نظام و حوزه و روحانیت می دانیم، چون او مصداق فقیه سیاستمدار، مفسرصاحب آرا و فرزند خلف حوزه و یکی از بنیانگذاران انقلاب وارکان نظام به شمار می آید. به همین خاطر نیز بارها نوشتیم، گفتیم و هشدار دادیم که هاشمی «خاکریز اول انقلاب وحوزه» است امروز اگر این خاکریز شکسته شود، هدف بعدی دشمن، خود رهبری و نظام و روحانیت خواهد بود،قرائن وشواهد نیز این تحلیل را بوضوح تایید می کند.
ببینید کسانی که تا چند روز پیش سکوت اختیار کرده بودند و برای حفظ موقعیت لال شده بودند چگونه زبان باز کرده اند و چه چه مستانه سر داده اند . برای عرض ارادت و کسب موقعیت در مقابل هر حقیر تر از خودی تا زانو خم میشوند و به عزیزترین عزیزان این مردم که حتی فرصت نفس کشیدن در هوای آزاد را از ایشان گرفته اند ، اهانت میکنند و نسبت ناروا میدهند تا شاید مجوز حضور در انتخابات ریاست جمهوری را کسب نمایند . براستی چقدر حقیرند که برای جایگاهی بالاتر و کسب قدرت حاضرند به هر خفتی تن بدهند .
آلودگی هوا و داستان دو شهر؛ فقط برای یادآوری
برنامه کاهش آلودگی هوای مکزیکوسیتی از ابعاد جمعیتی، اجتماعی و تعداد خودرو بسیار شبیه تهران بوده و در این حال توانسته با برنامه ای مشابه آنچه که یازده سال پیش در تهران به تصویب رسید به موفقیت برسد. اما سئوال اصلی اینست که چرا یکی (مکزیکوسیتی) موفق شد و دیگری (تهران) هنوز اندر خم یک کوچه است؟
امام حسین راهنمای انسانها و الگو و اسوه انان است. تاریخ زندگی او و تاریخ شهادت او خود به خود هیچ گونه تقدسی ندارد و حتی اگر شهادت او رخ نمیداد هیچ مشکلی در نظام دینی وجود نداشت. شهادت او به هیچ معنا نقشی در نجات و رستگاری انسانها ندارد. همه هنر او این بود که شیوه زیست انسانی و شرافتمندانه را برگزید و در جامعهای که زندگی شرافتمندانه برای کسی مثل حسین(ع) ممکن نبود، حق طلبی و شرافت طلبی به شهادت او منتهی شد.
شرایط کنونی سوریه نمی تواند تداوم داشته باشد. حکومت سوریه در حال حاضر علیه مخالفین خود دست به خشونت می زند. هرچند در ابتدای ناآرامی های سوریه، مبارزات در شهرهای کوچک بود ولی امروز همه کشور را در بر گرفته است. گفته می شود مثلا در شهری مثل حلب نیمی از شهر در دست مخالفین است. در دمشق هم ناامنی و جنگ و گریز هر روزه است. این مسئله به این معناست که حکومت بشار اسد نمی تواند به سیاق گذشته تداوم یابد و حتما باید تحولی صورت بگیرد.
مسایلی که اکنون در اقتصاد کشور مطرح است تنها متوازن کردن دخل و خرج نیست؛ بلکه کمک به حل مشکلات و مسایلی است که به صورت تورم بالا، بیکاری مزمن؛ فضای کسب و کار و کمبود انگیزه سرمایهگذاری غیردولتی در صنعت؛ معدن و کشاورزی در این فضا؛ نقدینگی بالا و گرایش آن به سمت بورس بازی و سفته بازی و مصرف گرایی به جای سرمایهگذاری؛ رشد ناکافی تولید ناخالص داخلی؛ فاصله طبقاتی و یارانهها؛ بدهی دولت به نظام بانکی و به پیمانکاران و سازندگان؛ تاخیر در پروژههای زیربنایی کشوری؛ کمبود منابع پژوهشهای اقتصادی و اجتماعی و… وجود دارد. در مقابل تقویت گرایشها و جوانههای مثبتی که در شرایط فعلی بروز کرده یا در حال ظهور است و میتوانند به روندهای عقلایی و مثبتی در آینده شوند، ضروری است.
زندانی کردن بی سرانجام و یکجانبه و بدون محاکمه ی موسوی و رهنورد و کروبی، هرنتیجه و هر دستاوردی که برای حاکمان ما داشته باشد، حتماَ این دستاورد را نیز خواهد داشت که: حاکمان ما نه مسلمانند و نه متمدن. که اگر مسلمان بودند، به تضییع حقوق انسانیِ مخالفان خود دست نمی بردند، و اگرمتمدن بودند، به تضییع حقوق شهروندی آنان.
در مقابل، در کشورهای نفتی، در صورتی که دموکراسی همراه با تمرکز درآمدهای مالی در دست دولت باشد، پوپولیسم میدان بیشتری برای عمل پیدا خواهد کرد و عملاً تابع هدف سیاستمدار و مردم در یک حوزه مهم سازگاری و انطباق پیدا میکنند و آن گسترش مخارج دولت و مصرف هر چه بیشتر درآمدهای نفتی است که منجر به تورم، بیکاری در اقتصاد و تضعیف پاسخگویی خواهد شد. بنابراین مادامیکه تغییری در سازوکار ارتباط مالی بین دولت و مردم ایجاد نشود، دموکراسی به نهاد توزیع کننده درآمدهای نفت تبدیل میشود.