محمد مطهری فرزند شهید مطهری در یادداشتی با موضوع اخلاق انتخاباتی با تاکید بر اینکه مشکل اصلی وضعیت امروز ما فتنه های درون ماست تا فتنه های بیرون آورده است: نشانه های سقوط اخلاقی در عالم سیاست ما هر روز خودنمایی می کند که از بدترین، خانمان سوزترین، اختلاف افکنانه ترین و شرم آورترین آنها پخش اخباری است که جز از طریق شنود حاصل نمی شود.
» گفتار
آرایش جدید سیاسی بعد از بررسی صلاحیتها
اصولگرایان امید داشتند در پایان دوران احمدینژاد، در غیاب اصلاحطلبان بتوانند با مجموعهای از مانورهای تبلیغاتی و نشانهرفتن نوک پیکان انتقادات به سمت دولت، حساب خود را از احمدینژاد جدا کنند. این در حالی است که دولتهای نهم و دهم با حمایت مستقیم جریان اصولگرا بر سر کار آمده و بیشک کل این جناح – به مقادیر مختلف- در کارنامه آن شریک هستند. پس دلیل کثرت نامزدهای اصولگرا را در وهله اول میتوان تدبیری برای پرکردن جای خالی اصلاحطلبان دانست و در وهله دوم فقدان یک چهره شاخص در میان این جناح که از اعتماد عمومی برخوردار بوده و زمینه اقبال عمومی را به همراه داشته باشد.
آقای جنتی مردم از “جوک” های شما خسته شده اند
جناب جنتی! چرا ما باید همیشه شنونده ی «جوک» های شما باشیم؟ یادتان می آید سخنی که در همین تریبون نماز جمعه درباره ی میلیاردها دلار کمک مالی خارجی به جنبش سبز بر زبان آوردید؟ آن جوک آنقدر بی مزه بود که دیگران از تکرارش پرهیز کردند. جناب جنتی! با جوک های مکرری که درباره ی بی طرفی شورای نگهبان و مقامات عالی نظام در انتخابات ها از زبانشان می شنویم چه کنیم؟ یا جوک دیروز جنابعالی و هم سفره ای های شما در حمایت از کسانی که امروز «جریان انحرافی» شان می خوانید چه کنیم؟
اخلاق انتخابات؛ شورای نگهبان نه ذم نه مدح
نقض بیطرفی از آسیبهایی است که برادران من در نهاد نظارتی انتخابات، باید نسبت به آن حساس باشند. این بدان معناست که اعضای شورای محترم نگهبان از بیان سخنانی که القای «خطدادن» له یا علیه یک فرد مشخص را میکند، به جد پرهیز کنند چون باید حرمت این شورا حفظ شود. مخصوصا اینکه در برهه فعلی، این امر سبب حمله دشمنان داخل و خارجی میشود. از اعضای شورا تقاضا دارم قداست را با «نگفتنها» حفظ کنند نه «گفتنها». نگفتنها برای این بزرگواران سازنده است اما گفتنها، مشکلساز خواهد شد. «مدح و ذم» از زبان اعضای شورای نگهبان، هر دو خطرناک است.
برای شناخت دقیق هر پدیده اجتماعی، بازگشت به گذشته و مطالعه تاریخ آن پدیده و تحلیل چرایی و چگونگی وقوع آن می تواند مثمر ثمر بوده و زمینه را برای درک شایسته تری از آن سوژه برای ما فراهم کند. بخصوص اگر آن پدیده اجتماعی، جنبش دانشجویی باشد وضع اندکی دشوارتر می شود، چرا که ویژگی ماهوی جنبش دانشجویی “سیالیت” آن می باشد که تحلیل آن بر مبنای گذشته را به واقع سخت و دشوار می نماید. از آنجا که جنبش دانشجویی معلول شرایط بسته جامعه و سیاست های انقباضی حاکمیت موجود می باشد، همواره با موانع جدی در دستیابی به دموکراسی و آزادی مواجه بوده است، فلذا با توجه به این موانع و شدت و حدت موانع پیش رو، این خرده جنبش اجتماعی استراتژی ها و تاکتیک های متفاوتی را در طول حیاتش اتخاذ کرده است.
از وبلاگها/ بنده یک فرد انقلابی هستم!
پررنگترین تصویری که از روزهای مشابه چهار سال پیش در ذهنم باقی مانده است، تصویر مردی با مو و ریش سفید است که بیمقدمه برآشفته میشود، مشت دست راستش را گره میکند، به میز ضربه میزند و با لهجهی آذری میگوید “بنده یک فرد انقلابی هستم”. میرحسین موسوی در آن چند ثانیه به طرز جادویی از “کاندیدای ریاستجمهوری” تبدیل به “یک فرد انقلابی” میشود. فرد انقلابیای که هنوز هم هست.
پنجمین ﻧﺎﻣﻪ ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ سبز ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﺵ؛ اطاعت از مستبد انسان را حقیر می کند
اطاعت از مستبد انسان ها را حقیر و پست می کند و تمامی شخصیت وجودی آنها را نفی می کند، چه بسیار انسانهای بزرگی که تسلیم “اطاعت” مستبدین نشدند و سر بر این راه گذاردند، سراسر تاریخ سرشار است از خدمت جاری آنها.
اغلب محققان، «تورم» را نوعی وضعیت اقتصادی تعریف می کنند که درآن وضعیت، در یک دوره زمانی، قیمت کالاها و خدمات براساس واحد شمارش ارزش دراقتصاد ملی (یعنی پول کشور) روند صعودی مداوم پیدا می کند، درحالی که عرصه کالاها و خدمات همگام با افت ارزش پول ملی کاهش می یابد. در تعریف مشابه گفته می شود که «تورم،» حالتی است که در آن، در یک دوره زمانی، میزان پول و اعتبار نسبت به میزان عرضه کالا و خدمات افزایش می یابد و در نتیجه آن سطح عمومی قیمتها رو به افزایش می گذارد. در صورت تداوم روند صعودی قیمت ها، قدرت خرید مردم کاهش می یابد.
بلای احمدی نژاد و نقش اصولگرایان
جالب است که این نظامی دیروز و سیاستمدار مدعی امروز درعینحال بیشتر طرفدار روشهای غربی است تا روسی. دیگری درحالیکه بردن نام موسوی تا دیروز برای مطبوعات و شخصیتها در حکم جرم بود، بهراحتی فریاد میزند که: «حامیان موسوی پشتسر هاشمی هستند» و سومی هم با متهمکردن هاشمی به اینکه دولت اصلاحات خروجی دولت سازندگی هاشمی است پیشبینی میکند: «در صورت متحدشدن اصولگرایان، هاشمی شانس پیروزی ندارد.» معنای دیگر این حرف این است که او بخت اصولگرایان را مانند سال ۸۴ در اردوگاه اینبار متشتت اصولگرایان جستوجو میکند و در غیر این صورت هاشمی را برنده انتخابات میداند.
دو عامل ضروری برای پیروزی هاشمی
آخرین نظرسنجیها نشان میدهد هاشمی در حال حاضر حدود ۱۴ میلیون رای دارد. یعنی برای پیروزی در مرحلهی اول این انتخاباتِ چندقطبی حداقل باید ۶ میلیون رایِ جدید جذب کند (بر فرضِ اندیشیدنِ تمهیداتی برای مهارِ مهندسی انتخابات که موضوع مجزایی است).
یکی دیگر از رفتارهای رایج در دولتهای نهم و دهم که ادامه و پیامد منطقی رفتار اشاره شده در سطور فوق است، عادت به اتخاذ تصمیمات ناگهانی، خلق الساعه و بدون پیش آگاهی است. این نوع رفتار آنقدر در دو دولت گذشته تکرار شده است که به نظر میرسد دولتمردان نهم و دهم اساساً بنایشان بر این قبیل تصمیم گیریها است و از غافلگیر کردن دیگران لذت میبرند!
از آغاز سرایش شاهنامه، تاریخ مستندی در دست نیست. اگر مرگ «دقیقی» در حوالی سالهای ۳۶۶ هجری قمری رخ داده باشد، فردوسی ممکن است سرایش شاهنامه را از زمان مرگ دقیقی تا یکی دو سال پس از آن – که مقدمات کار فراهم شد – آغاز کرده باشد.
دولت یازدهم و عبرت از درسهای پر هزینه تاریخی
درباره وضعیت فضای کسبوکار هم با فاصله اندکی مساله به همین ترتیب است. به عبارت دیگر، براساس این مقیاسهای سنجش ملاحظه میشود که در سالهای اخیر کمترین اهتمام به مولفههای اصلی توسعه اتفاق افتاده است و بدون تردید باز گرداندن کشور به شرایط قبل از روی کار آمدن این دولت، نیازمند به کارگیری سخت و بسیار بالایی از ظرفیتهای دانایی و بالاترین سطوح مشارکت کارشناسان و متخصصان امور مورد اشاره است.
یکی از عوامل موثر در کارآمدی دولتها و نظامهای سیاسی و اجرایی، فراهم کردن زمینه تاسیس نهادهای سیاستگذاری، تسهیلگری و نظارت اثربخش و توانمند است. در واقع ازمهمترین چالشهای مستمر دولتها، اتخاذ روشهای موثر برای کاهش فساد، افزایش شفافیت و انضباط مالی و اداری بوده که در دولتهای مرکزی و محلی میتواند به حکمرانی مطلوب منجر شود. موثرترین نهادها در این عرصه، نهادهای برخاسته از مردم مانند شوراها و سازمانهای مردمنهاد و محلی هستند که در کنار رسانههای مستقل امکان ارزشیابی و سنجش میزان انطباق با مقررات، اهداف و سلامت اداری را رصد میکنند و متناسب با آن اصلاحات یا تغییرات مدنظر را اعمال و موکلین خود یعنی مردم را در جریان میگذارند.
از نظر خاتمی وقتی که در شرائط عادی، و برای شخصی چون او، محدودیت ایجاد می شود و او در معرض انواع تهمت هاست، آیا به سادگی اجازه سپردن امور کشور را به او خواهند داد؟ “وقتی می گویند و تهدید می کنند که کسانی باید توبه کنند، مرادشان چیست؟ و اگر نگذارند که او بیاید، چه پیش خواهد آمد؟ آیا در این صورت اوضاع بدتر نخواهد شد؟” خاتمی با نگاهی واقع بینانه به شرائط کشور معتقد است: “اگر از مرحله تایید صلاحیت هم بگذریم، حق نداریم بیش از آنچه می خواهند رای بیاوریم”. او نگرانِ مایوس شدن مردم و گسترش کینه ها است، او به فکر شرائطی است که کینه ها کمتر شود و مردم بتوانند حرف شان را بزنند.
جامعه کارگری ایران نه تنها “مطالبه محور” است بلکه همواره یکی از قانون مدارترین و اصلاح طلب ترین جنبش های مدنی در صد ساله اخیر است که همواره مطالبات و خواسته هایش را در رویکردی حقوقی و قانونی مطرح کرده و پی گیری کرده است. “مطالبه محوری و کنش مدنی” در جامعه کارگری ایران چنان نهادینه است که خواسته هایش را نه به برانداختن نظام حاکم پیوند زده است و نه به حفظ آن، بلکه همواره تنها از حقوق اش در مقابل تعدی کردن دولت و حاکمیت دفاع کرده است. مطالبه محوری و کنش مدنی جامعه کارگری توسط احزاب و فعالان سیاسی اصلاح طلب که هموراه از جامعه مدنی و کنش های مدنی برای احقاق حقوق ملت سخن می گویند مغفول مانده است.
امید است کسانی که این حضور را برنمی تابند واقبال مردم را به چیزی نمی گیرند این را درک بکنند که این مرد، در این شرایط سنی، دیگرنه شهوت ریاست دارد ونه تشنه قدرت است. آمده است تا این کشور را با کمک رهبری از بحران نجات دهد ومن اطمینان دارم که با دعای امام ومردم این کار را خواهد کرد.
هاشمی آمده است تا عزت را به ایران وایرانی برگرداند. منتقدین را با نظام آشتی دهد. دولت وحدت ملی ایجاد کند وباردیگر ایران را به قدرت برترمنطقه تبدیل نماید. ولینصرن الله من ینصره!
اکنون ما ساکتیم. بضرورت. مثل اقیانوس. اقیانوس آرام. موج های ما اما درراه است. موج های کوه مانند ما. کجاست زورق دزدان ودروغپردازان که دربرابرموج های بلند ما تاب آورد؟ بله، موج های ما در راه است. گرچه این روزها ادای زندگی کردن را درمی آوریم. وبه جلد خوشباوران فروشده ایم. ما این روزها درمحدوده ی دو”حماسه” غلت می زنیم. اگرشباهنگام با صدای غرشی وغریوی ازخواب بدرجستید، مهراسید. صدا، صدای موج های بلند ماست. حماسه این است.
امروز در یکسو نخبگان صالح آن جریان زبان به عذرخواهی از ملت گشودهاند و در سویی دیگر تئوریسین جریان افراط برای حفظ لشکر منهزم اردوگاه خود نسخه «چه کسی باید شرمنده باشد» میپیچد. امروز هاشمی آبروی خود را در ترازوی انقلاب گذاشته و در آستانه ۸۰سالگی باردیگر به میدان آمده تا در سختترین شرایط کشور، سکان این کشتی توفان زده را در دست گرفته و آن را به ساحل نجات هدایت کند. بر همه ماست که از گذشته عبرت بگیریم و راه را برای بازگرداندن قطار انقلاب به ریلهای تعالی کشور هموار کنیم.
همه میخواهند رییسجمهوری شوند
یکی از معانی نمادین حضور گسترده شهروندان عادی برای ثبتنام در انتخابات ریاستجمهوری، شکلگیری این احساس در جامعه است که قدرت در بین افراد و خانوادههایی خاص میچرخد و امکان «تداول قدرت» وجود ندارد. تمرکز قدرت، ثروت و منزلت در بین گروههایی خاص و فقدان تحرک یا ایجاد انسداد اجتماعی میتواند به کاهش انسجام اجتماعی و در نتیجه شکنندگی نظام منجر شود.