اسلام آمد و گفت همه آنچه که در زمین و آسمان است برای انسان اعم از زن و مرد آفریده شده، و هر دو مساوی و برای یکدیگر آفریده شده اند
» گفتار
ممکن است همواره این نکته مطرح شود که برای ترمیم زخمهای روابط بهشدت تخریب شده کشور با جهان خارج، اعلام علنی رویکردهای جدید راهگشاست و نیازی به واسطه نیست ولی از یاد نبریم ابتکارهای دستگاه سیاست خارجی کشور که مسوولیت اصلی را در از بین بردن تنشها و برقراری روابطی مبتنی بر احترام متقابل و با اولویت منافع ملی با جهان است مغایرتی با استفاده از ظرفیت کشورهایی که صادقانه و با احساس مسوولیت مایل به ایفای نقشی در این خصوص و گذاشتن مرهمی بر زخمهای کهنه هستند، ندارد.
در دفاع از نامه ی ۵۵ زندانی سیاسی به اوباما
برخی می کوشند هر گونه مخالفت با تحریم های ظالمانه علیه ملت ایران را به لابی جمهوری اسلامی نسبت دهند. اما آیا از این افراد کسی هست که بتواند افرادی مانند «عبدالله مومنی» و «بهاره هدایت» که از درخشان ترین چهره های جنبش دانشجویی ایران در یک دهه ی گذشته بوده اند را به لابی گری برای جمهوری اسلامی و نادیده انگاشتن منافع ملت ایران و مصالح جنبش دموکراسی خواهی متهم کند؟
نگاتیو یادگاری با دولتی که کشور را به لبه پرتگاه برد
تلاش دستگاه های تبلیغاتی که بفرموده عمل می کنند تا تصویری زیبا از زشت ترین روزهای حیات ایران ارایه دهند هم بی حاصل است. چه کسی خواهان داشتن نگاتیو یادگاری با دولتی است که عکس آن حتی پس از ظهور، همچنان نگاتیو می ماند؟ گویا مقدر است که دولتی که از همه به رهبری نزدیک تر بود، همان طور که تلاش می کرد سیاه را سفید و سفید را سیاه نشان دهد، عکس یادگاری اش هم برای همیشه با سیاهی هایش در خاطره ها بماند.
نامه معتمدی مهر از زندان به دخترش
دخترم، هر بار که تو در پایان دیدارهای کوتاه هفتگی مان، با بغضی نهفته در صدایت و اشک هایی که فرو می خوری از من می پرسی که “بابا پس آخه کی میای خونه مون” گنجشکی غمگین را می بینم که از نگاه تو پرواز می کند و بر دریچه بسته دیوارک شیشه ای لانه می سازد.[و من البته می دانم که تو و مادر توافق کرده اید که در حضور من گریه نکنید تا هنوز هم آتشفشان رنج های پدر به سکوت و صبوری تاب آرد. می دانم که گریستن حقی طبیعی است که شما بزرگوارانه از کنار آن می گذرید و من البته این را هم می دانم که گاهی برای پرسش های کودکانه ات هیچ پاسخی نمی توانم داشته باشم.]
یکی از وجوه تلخ بحث های اخیر طرفدران آیت الله خامنه ای (جناح راست) در مخالفت با انتخابات مدیران یا عضویت افراد در کابینه این است که به نفس اصلاح طلب بودن یا داشتن سابقه اعتراض یا انتقاد به سیاست های رسمی افراد استناد می کنند. برای اینکه استدلال کنند که یک نفر باید حذف شود سعی می کنند نشان بدهند اصلاح طلب است یا اعتراض سیاسی یا انتقادی داشته است. اینقدر این عمل و این گفتار سیاسی هر روزه تکرار شده است که هولناک بودن آن کمتر به چشم می آید و تبدیل به یک امر عادی شده است.
تغییر مواضعی اینچنین که تنها منطق موقعیت و منفعت میتواند آن را توجیه کند در سخنان و مواضع رهبری کم نیست. چه بسیار وعدههایی که تحت شرایطی دادهاند و پس از تغییر شرایط به فراموشی سپردهاند. رسیدگی به فاجعه کوی دانشگاه،رسیدگی به دخالت سپاه در انتخابات ریاست جمهوری علیه آقای هاشمی،رسیدگی به رد صلاحیتهای بیسابقه شورای نگهبان درانتخابات مجلس هفتم، رسیدگی به جنایات کهریزک همگی قولها و تعهدات آیت الله خامنهای است که پس از تغییر شرایط و عبور از بحران یا به فراموشی سپرده شده و یا به نتیجهای مضحک نظیر محکومیت یک سرباز به خاطر دزدیدن ریش تراش و یا محکوم شدن عامل جنایت کهریزک به پرداخت ۲۰۰هزار تومان جریمه انجامید
نامه مجید دری از زندان کارون اهواز
خواستم مخاطبم را دیوار تلقی کنم ولی می دانستم با شنیدن این حرف ها فرو می ریزد پس ترجیح دادم بی مخاطب باشد چه ممکن است اینها خود معیار رعایت حقوق بشر عده ای باشد و نا خواسته این معیارها را زیر سوال ببرم و آنگاه حقوق بشر الگو شده ی جهانی آقایان آسیب ببیند!
خانهنشینی سبزها پس از انتخابات ۹۲، و واگذار کردن حل و رفع بحرانها به «کلید روحانی»، نه نسبتی با واقعیت دارد، نه رابطهای با تاکیدات منشور جنبش سبز، و نه مواجههای ملی است. خوشبختانه روحانی خود بر لزوم تداوم حضور اجتماعی حامیانش تاکید دارد. دلیلی برای کنار نهادن اهداف و چشماندازهای جنبش سبز وجود ندارد. دغدغهداران آزادی و عدالت و دموکراسی و حاکمیت ملی و استقلال و حاکمیت قانون، نه تنها در این روزهای سخت و دشوار برای ایرانیان، کارهای پرشمار برای انجام دارند که با بستر سیاسی ـ اجتماعی متفاوتی نیز در ایران روبرو هستند. ذیل کلید و دولت بنفش روحانی، مطالبات سبز همچنان زنده و بجاست. حضور موثر و پویای سبزها در انتخابات ۹۲، در خور پاسداشت و تداوم است.
دولت یازدهم، با موانع بی شماری در حوزه های مختلف اقتصادی، سیاست خارجی و سیاست داخلی مواجه است و تنها عاملی که می تواند باعث موفقیت این دولت شود، تداوم همراهی و حفظ حمایت افکار عمومی از رئیس جمهور و تطبیق مطالبات با واقعیتها و محدودیت های دولت است. کلید این همراهی برای دولت، رسانه ها به عنوان مجرای ارتباط با افکار عمومی هستند که باید از طریق تقویت تیم رسانه ای دولت این همراهی پدید آید.
برای مدافعان پی گیر حقوق بشر، که اصول و پایه های این حقوق پذیرفته شده و همگانی را آیینه رفتار و قضاوت های خود قرار داده اند، نقض این حقوق در هر جا و هر زمان و در مورد هر شهروند این جهان، سلب آزادی مخا لفان سیاسی و معترضین هرچند که با روش و منش آن ها موافق یا مخالف باشیم از بنیان های اولیه کار است. حصر خانگی خانم رهنورد و آقای موسوی و نیز آقای کروبی از این قاعده مبری نیست.
صدا و تلاش شما در حمایت از زندانیان مظلوم و خانواده های شان هرگز فراموش نخواهد شد و من به عنوان یکی از کسانی که همواره نسبت به شما احساس دین و تکلیف انسانی می کنم ، در این روزها که روز شنیده شدن صداها و تظلم خواهی هاست از خدای توانا می خواهم که دعای تان را که در آن سرزمین صلح و امن از صمیم جان برخاست یک بار دیگر بشنود و این بار شما مظلوم رنج کشیده را نیز در زمره همه مظلومان، از این ظلم و بی عدالتی رها سازد.
هیچکس نمیخواهد بگوید که رقبای سیاسی دولت در جناح اصولگرا از دولت یازدهم انتقاد نکند و یا از فعالیت برای به دست آوردن قدرت سیاسی اجتناب کند، اما این یک انتظار منطقی است که در رقابت سیاسی جانب انصاف نگه داشته شود. انصاف این است که دولت فعلی در موقعیت چندان مساعدی از نظر سطح توسعه اقتصادی کارش را آغاز نمیکند و انصاف حکم میکند که این عامل در تعامل با دولت و در ملاحظات رقابتی مورد توجه قرار گیرد.
ترکیب کابینه؛ تدبیر در هرم مدیریتی
بکارگیری مدیران با تجربه بعضا” داشتن دو یا سه دوره سابقه وزارت ،آرامش را به نظام مدیریتی و جامعه بازمی گرداند ، فضا شایسته سالاری را که این دولت برای جامعه مدیران مهیا خواهد کرد ،همه مدیران را برآن خواهد داشت که برای صعود به پله های بالا تر مدیریتی راهی جزء محکم بستن کمربندها و کارنامه درخشان و شایسته وجود نخواهد داشت ، آغازکابینه یازدهم مبین پایان دورانی است که مدیران بی تجربه با روشهای غیر متعارف بتوانندپله های صعود را طی کنند.
بدا به حال عیب جویان و پرده دران
روحیه تجسس همانگونه که از بیماری بدبینی و سوءظن الهام می گیرد، پدیده شوم ومخرب غیبت و بدگویی را به عنوان نتیجه منجر می گردد. زیرا کسانی که مراقب زندگی دیگران هستند و گاه چیزی را مشاهده کنند و بنا بر تفسیر خود آن راجرم و عیب تلقی نمایند نمی توانند آن را کتمان کنند و برای این و آن بازگو نسازند.
حاصل پایبندی به تعالیم مکتب اسلام و رعایت های اخلاق اسلامی ایجاد جامعه ای سرشار از امنیت، صلح، صفا، درستی، اعتماد، رفاه، آسایش ، عدل و داد است و این همه با اتکا بر ارزشهای معنوی تعالیم زندگی بخش اسلام عزیز به دست می آید.
این دولت چه حدوثا و چه بقائا معجزه بود، معجزه امری خارق عادت است، یعنی روتینها را میشکند و خرق میکند، بنابراین این دولت یک «دولت استثنایی» است. کارل اشمیت درباره دولت استثنایی میگوید که: «کاملا شبیه معجزه است.» در ادبیات اشمیت، استثناء وضعیت اضطرار و خارج از نظم موجود است. از اینرو استثناء شکل عرفی شده معجزه در الهیات است. ریشه لغوی استثناء چه در لاتین و چه در فارسی به «بیرون آوردن» و «خارج کردن» میرسد. به همین جهت استثناء مبین نوعی حذف است. امر استثنائی آنچیزی است که از قاعده عام حذف میشود و به واسطه همین حذف شدن است که قاعده را سامان میبخشد. به همین خاطر از منظر اشمیت استثنا همیشه از قاعده مهمتر است چنانچه او در الهیات سیاسی مینویسد: «قاعده چیزی را ثابت نمیکند؛ اما استثناء ثابتکننده همه چیز است. نه فقط تائید کننده قاعده که موید هستی آن هم هست.»
در فضای مجازی، آخرین واکنشها نسبت به دولت احمدی نژاد و اولین واکنشها نسبت به دولت روحانی به یک امر مشترک اشاره داشت: «ادبیات شخص رئیس جمهور».
در مجموع میتوان گفت حضور احمدینژاد در اقتصاد ایران تنها با زلزله قابل مقایسه است که تقریبا همه حوزههای اقتصاد را با بحران مواجه کرده است و امروز نمیتوان در اقتصاد از بخش انرژی شامل نفت و سد و نیروگاه گرفته تا سیستم بانکی، خودروسازی و سایر صنایع سبک و سنگین، بخشی پیدا کرد که رمقی برای توسعه در آن باقیمانده باشد.
سقفهای شیشهای فروریختهاند؟!
نگاه بیمارگونه به دو مقوله «زن بودن» و «جوان بودن» فارغ از آثار سوئی که در تبعیضهای جنسیتی و تبعیضهای اعمالشده بر گروه سنی جوان خاصه در سالهای اخیر به بار آورده است، نهتنها به بیاعتمادی میان زنان و جوانان و بهویژه دختران جوان دامن زده بلکه آنان را بعضا دچار بحران هویت کرده که مصداق بارز تبدیل فرصت به تهدید بر اثر بیتدبیری مسئولان و دستاندرکاران فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است.