راه رهایی از « تله فقر » و فقرزدایی از اقتصاد ایران را باید در کار و تلاش و تولید ثروت جستجو کرد
» گفتار
سخنان رئیس جمهوری در نشست رؤسای دانشگاهها، پژوهشگاهها و پارکهای علم و فناوری نقطه آغازی در گفتوگوی انتقادی میان دولت و جامعه دانشگاهی کشور به شمار میآید. آنچه ضروری به نظر میرسد، توجه به نکات کانونی این سخن است که مثل همیشه در چرخه منازعات سیاسی مخالفان دولت گرفتار آمد.
چه کسی میپذیرد که عنان مهمترین رویداد نظامی را به دست مدعیانی بسپارد که در خوشبینانهترین شکل ممکن اگر قصد خیانت نداشته باشند، هدفی جز عوامفریبی ندارند.
اینک اما پس از گذشت دهها سال از آن روزهای زیبا و سرنوشت ساز، چه بر سر انقلاب ما آمده است که فرزندان و یارانش را در همین ماه به حصر می کشند و دشمنان دیرین و واقعی را غرق در شادی می سازند؟ ای کاش امسال، پیش از آن که جغد حسرت و ویرانی در دلها لانه کند، مرغ آرامش و شادی بار دیگر بالهای پر مهرش را بر این سرزمین بگسترد و عزیزان در حصر و بندمان عطر خوش بهمن را در هوای آزاد و آزادی استشمام کنند.
باید اقتدارگرایان و تندروها از عملکردشان شرمنده باشند، آنها باید به خاطر عملکرد هزینهسازشان ابراز ندامت کنند که موجب ایجاد مشکلات عظیم برای کشور شدند، اما به جای شرمندگی، طلبکار هم هستند. البته سخنان آقای روحانی به معنای نقد نکردن توافق ژنو نیست، رئیسجمهور میخواهند همه حرف بزنند نه اینکه فقط یک عده خاص حرف بزنند اما متاسفانه این عده معدودند و برخلاف تعداد قلیلشان، از کثرت رسانهای برخوردار.
کسی که با سخنان و اعمالش وحدت جامعه را دچار خدشه و چند پاره می کند، آسیب زاست؛ کسی که مچ گیری می کند و همواره به دنبال بی انصافی و کینه ورزی و خالی کردن عقده های روانی خود علیه بزرگان و محبوبان جامعه است، آسیب زاست؛ کسی که مترصد یافتن دست آویزی برای کوبیدن این و آن و از کاهی کوهی می سازد، آسیب زاست؛ فردی که در مسیر طبیعی حرکت جامعه به سوی تعالی، سنگ اندازی می کند، تنها به این دلیل که این رشد و تعالی توسط رقیب انجام می شود، آسیب زاست
خواستگاه انقلاب و انگیزه مردم چه بود؟
تفکر انقلابی این است که ببینیم خواستگاه انقلاب چیست. انگیزه مردم چیست و اهداف و آرمانهای انقلاب چه بوده تا آنها را محقق کنیم. اگر امام و انقلاب را قبول داریم باید تلاش کنیم که این نظام که اولین مولود سیستماتیک انقلاب است نظامی باشد وحدت بخش، نظامی باشد که همه شهروندان را در برگرفته و کسی را بر دیگری برتری ندهد تا وحدت ملی در کشور حاکم شود. آن وقت است که این انقلاب میتواند برای جهان الگو باشد.
هنوز نمیتوانیم اظهارنظری خاص در مورد اینکه دولت یازدهم تصمیم جدی گرفتهمبنی بر اینکه در حوزه اختیار خودش با رانتخواری و فساد اداری مقابله کند، داشته باشیم. مقابله با فساد اداری تا جایی که به دولت مربوط میشود شناسایی فاسدها و معرفی آنها به دستگاه قضایی است که این کار تا حالا صورت نگرفته و جز اشارهیی به یک مورد روشن موارد دیگر بیان نشده است.در زمینه برخورد با مفسدان اقتصادی اقدام اولیه با دستگاه قضایی است که خارج از کنترل دولت است و معلوم نیست رویههای قضایی ما چقدر مناسب برای برخورد با مفسدان یا بازگرداندن مال از دست رفته به دامان ملت است. اما آن چیزی که وظیفه اصلی دولت را تشکیل میدهد و اختیار اصلی دولت نیز در همین حوزه است، مبارزه با فساد است.
در کشورهای توسعهیافته اینطور جا افتاده که یک مسئول و کسی که سمت و منصبی را در اختیار دارد، پس از آنکه اشتباهی انجام میدهد یا رسواییای نسبت به کارش بهوجود میآید، قبل از آنکه کسی بخواهد وی را عزل کند، خودش از سمتش استعفا میدهد.
«سهام مودت» پنجرهیی به آشتی ملی
ماه بهمن، فرصتی است برای بازخوانی آرمانها و وحدت برای اهداف بلند. این فرصت را دریابیم، از دشمنیها بکاهیم و دردها را درمان کنیم که بهقول لقمان حکیم «شر با شر خاموش نشود همچنان که آتش با آتش؛ شر با خیر خاموش شود همچنان که آتش با آب».
شخصی را که در خیابان برای خودنمایی و ترساندن ، اسلحه می کشد به دلیل اینکه از مقربان است از کنارش میگذرند ولی افرادی از بعد از انتخابات ۸۸ سالهاست به جرم نکرده در زندانند
روند بودجه عمرانی در دولت احمدی نژاد
باید امیدوار بود که دولت کنونی در ایران بتواند با تدبیر و تغییر در روش تهیه و تدوین بودجه به چرخه معیوب بودجه نویسی در کشور پایان دهد و طرحی نو برای کارآیی و بهره وری از منابع مالی و کمیابی که دراختیار دولت قرار می گیرد، دراندازد.
ایکاش ما هم مانند دانشآموزان کلاس دوم دبستان «شیخ شلتوت» شهر مریوان که درس معلمشان را بهخوبی پس دادند از عرصه «امتحان»، سرافراز بیرون میآمدیم. چه نیکو بود همگی ما، از خودمحوری و خودبزرگبینی پرهیز میکردیم. امروز آقای محمدیان معلم بزرگ همه ماست. او از تبار ایرانیان پاکسرشت این سرزمین مینویی است.
دریافت زیرمیزی توسط برخی پزشکان همواره یکی از چالشهای پیش روی مدیران نظام سلامت و بیماران است و باوجود اینکه تاکنون راهکارها و برنامههای مختلفی برای حذف این پدیده زشت تدوین و تعریف شده است اما همچنان شاهد دریافت مبالغی دربخش درمان کشور هستیم که شأن و منزلت جامعه پزشکی را زیر سوال میبرد.
به چشم برهم زدنی سی و سه ساله می شود پیوند زناشویی ما که در هر فصل از این زندگی زیبا، پیمانی تجدید شد و حالا من در آستان سی و سه سالگی زندگی مشترکمان برای رسیدن به تو لازم نیست دست به قلم ببرم و نامه ای بنویسم که مخاطبش رهبری باشد. بلکه برای پرونده سازی توسط سپاه و کشاندنم به دادگاه و محکومیتم همین نوشتار عاشقانه کافی است.
شاید لازم است چندین و چند پیشنهاد عملی دیگر نیز به این پیشنهاد افزوده شود. پیشنهاداتی که هم احساس رضایت درونی برای شخص ایجاد نماید و هم نمود بیرونی آن برای شیفتگان قدرتهای ناپاک و کاسبان ثروتهای غیر مشروع ، اثبات فراوانی حامیان جنبش سبز باشد.
ما در اجرای این برنامه حداقل باید به سه پرسش مقدماتی پاسخ داده شود. نخست اینکه به «چه کسانی باید پرداخت شود»، دوم اینکه با توجه به تفاوت در میزان فقر افراد یا خانوارها «به چه میزان باید به هر فرد یا خانوار پرداخت شود؟» و سوم اینکه، «چه چیزی باید به خانوارها پرداخت شود، پول نقد، کالا یا خدمات، یا ترکیبی از همه اینها؟» در حال حاضر گفته میشود که به ۷۶میلیون ایرانی یارانه پرداخت میشود.
از این رو پیشنهاد من این است که در شرایط حبس و حصر این سه عزیز و دیگر زندانیان سیاسی – عقیدتی، فریاد اعتراض خود را با این حرکتی نمادین از سالگرد قیام مردمی ۲۲ بهمن ۵۷ آغاز کنیم تا به ۲۵ بهمن برسیم. اما این بار با سکوت معنادار، با لبهای بسته و رگهای گشوده برای نجات انسانهای نیازمند، برای کمک به ارتقای انسانیت و بشردوستی؛مگر نه این است که اگر دنبال پیروزی در انتخابات هستیم و کسب قدرت، هدف اصلی ما استقرار صلح و امنیت در ایران و جهان است و رسیدن به سرمنزل بهروزی و توسعه از مسیر بنیانهای آزادی، مردم سالاری و حقوق بشر.
رییس جمهور دیر رسید، شهردار اصلا نرسید
به همین دلایل است که باید به نامه رئیس جمهور با دقت بیشتری نگاه کرد. باید از خودمان بپرسیم که اگر یک طرف مرگ این شهروندان، شهرداری و اهمال آنان نبود، آیا این نامه نوشته میشد؟ سوال مهمتر دیگر این است که چرا رئیس جمهور فقط به مرگ این شهروندان توجه کرده و خواسته علتهای آن بررسی شود؟ چرا به زندگی این زنان توجه نشد و نمیشود؟ اینکه چرا آنان در یک روز تعطیل باید سر کار باشند؟ آیا محیط کار آنان از استانداردهای لازم برخوردار بوده است؟ اصلا آنان بیمه بودهاند؟ آیا زنان دیگری مانند این دو زن نیستند که زندگی و کار آنان، با دشواریها و مشقتهای بسیاری همراه باشد؟
در این دوره هم، که چندماه از عمر آن میگذرد، دست کم بر اساس آنچه آشکار است، از شورای شهر تهران هیچ عملکرد روشن و مثبتی که نشاندهنده اقتدار شورا (بهعنوان نهاد بالادستی شهرداری) باشد دیده نمیشود. شورای شهر هم در ناتوانی تمام فقط به تشکیل جلسات و تماشا بسنده کرده است و حتی نه رییس و نه سخنگوی شورا به فکر اطلاعرسانی کامل و گزارشدادن به مردم نیستند. تردیدی نیست، اگر شورای شهر تهران در طول دوره خدمت خود مختصر قابلیتی از خود نشان داده بود نیازی نبود که رییسجمهور و وزارت کشور مداخله کنند. از شورای این دوره با اعضا و هیاترییسهای که دارد، انتظار بسیاربسیار بیش از اینهاست.