» گفتار
پیام تاجزاده در آستانه ثبتنام انتخابات مجلس
هفتم اسفندماه روز مصاف طرفداران جامعه آزاد، باز و گشوده به سوی جهان با هواخواهان اجتماع پلیسی و بسته به نام اسلام است. رقابت اصلی در این انتخابات بین دموکراسی طلبان با دست پروردگان تئوریسین استبداد دینی خواهد بود و هر فرد و گروهی که با آنان ائتلاف کند. بر این اساس لازم است به هر اصول گرایی که حساب خود را از تکفیری ها جدا نموده، حرام خواری سیاسی را محکوم کند و خود را متعهد به اجرای کامل قانون اساسی بداند، خوشامد گفت.
آیتالله شاهرودی! خناسان کجایند؟
متاسفانه آیتالله شاهرودی به گونهای سخن گفته که گویا خناسانی موسوی را از این تصمیم منصرف کردهاند در حالی که ریاست سابق صدا و سیما همان زمان و هم دو سال بعد به صراحت گفته که او بوده که این اجازه را به صلاح ندیده و شرطهایی قرار داده و … و خلاصه مانع حضور موسوی شده است. بعید است که آقای شاهرودی از این مطلب آگاه نبوده و نمیدانیم چگونه انصراف را به موسوی و نتیجه وسوسه خناسان شمرده است!
کیهان به دنبال چیست؟
آیا کیهان بدنبال خط و نشان زود هنگام و احتیاطی به شورای نگهبان نیست؟ آیا بازی با نامها، اسم رمز جدید کیهان برای بازی جدید و دستور عملیاتی به افراطیون برای آغاز هجمه گستردهتر به مجامع و تجمعات قانونی نیست؟ آیا همجه اخیر صرفا برای مصرفی درون جناحی و ممانعت از ریزش بیشتر نیرو در جناح اصول گرایان و روحیه دادن به عقبه جناح افراطی اصول گرا نیست؟
تکرار صحنهآراییهای ۸۸ برای انتخابات
کیهان که این روزها نیز یکی ارگانهای اصلی افراطیون به حساب میآید و همچنان طیف وسیعی از رسانههای افراطیون را راهبری میکند، بلافاصله به حضور سیدحسن خمینی واکنش نشان داد. دلیل نیز روشن است، با آمدن سیدحسن خمینی، رمز فتنه و نفوذ دیگر کاربرد ندارد.
نظارت بر نهادهای زیرمجموعه رهبری؛ چالش خبرگان آینده
هاشمی رفسنجانی که خود از بانیان انقلاب اسلامی و از تدوین کنندگان قانون اساسی است، می داند مجلس خبرگان فعلی با مجلس خبرگانی که در قانون اساسی پیش بینی شده بود، تفاوت ماهوی دارد. او هم مثل خیلی دیگر از آحاد جامعه مدنی بر این باور است که رهبری مال همه٬ و پدر کل جامعه، یعنی مسلمان، غیرمسلمان، چپ و راست است و باید مرجعی که ایشان را تعیین میکند، متعلق به همه باشد و هر چه پیکره خبرگان، تنوع بیشتری داشته باشد، اعتبار رهبری بالاتر میرود
آیا خمینی جوان برای دشواریهای پیش رو آماده است؟
سیدحسن خمینی همانند میرحسین موسوی در راهی پای گذاشته که پایه های کاخ قدرت اقتدارطلبان جدا از مردم را به لرزه درآورده. ستاد کودتای ۸۸ همچنان زنده است و دور از چشم مردم در حال توطئه برای بازگشت انحصار و اقتدار. وضع امروز میرحسین به عنوان یک الگو – یا برای آنها که اهل عافیت طلبی باشند، یک عبرت! – در پیش روی ماست، و صدای شیخ محصور هم هنوز در گوش ما. آیا سید حسن آقا می داند که در چه راهی قدم گذاشته؟ و آیا خود را برای سختی های این راه آماده کرده است؟
به استناد کدام قانون؟
همین روزها رسانه هایی هستند که به بهانه اتفاقات اخیر عکس ایشان را منتشر کرده اند و همان دشنام ها و اتهامات همیشگی را تکرار کرده اند. آیا کسی متعرض این رسانه ها می شود؟ تا امروز که نشده است و این یعنی بحث بر سر عکس و خبر ایشان نیست بلکه بحث بر سر چگونه پرداختن به ایشان است
خصوصیکردن دولت؛ هدف لایحه برنامه ششم
آنچه از آن بهعنوان اقتصاد مقاومتی یاد میشود، تأکید اصلی بر حضور مردم در برنامهها دارد که اکنون چنین نیست. این مردم هستند که از حوزههای بخش عمومی حذف شدهاند و به اسم واگذاری به مردم عملا بخشهای عمومی به گروههای خاص واگذار شده است. خصوصیسازی که دولت در بخشهای آموزش و خدمات سلامت و بسیاری از بخشهای دیگر دارد بسیار هولناک است.
دگرپذیری؛ شرط گفتوگو بین ادیان
حجت الاسلام و المسلمین «مهراب صادق نیا» صادق نیا دگرپذیری را از ویژگی شاخص گفت وگوهای امام رضا علیه السلام می داند و در تعریف دگرپذیری می گوید: دگرپذیری یعنی شما دین طرف مقابل را اینقدر به رسمیت بشناسید که باورهای خودتان را با استناد به آن دین موجه نشان دهید.
سعید مرتضوی و سیاست یک بام و دو هوای قوه قضاییه
وقتی پرونده سعید مرتضوی به جریان افتاد، بارقه امیدی در دل مردم روشن شد که لااقل به بخشی از جرائم او رسیدگی شود. اما اینک مشخص شده است که اراده ای برای برخورد با چنین متخلفانی وجود ندارد. سعید مرتضوی قرار نبود مثل برخی از مفسدان اقتصادی و متخلفان وابسته به حاکمیت برای همیشه از کشور خارج شود، چون او در روال رسیدگی به پرونده اش شاهد بوده که قرار نیست به خاطر تخلفات بی شمار، مجازاتی برایش در نظر گرفته شود.
پیامبر(ص) آن همه عظمت و این همه سادگی
پیغمبر وجودی است که کوچکترین اثری و رنگی را از این پنج عامل تربیتی فرد نپذیرفته است؛ آزاد آزاد رشد میکند و برای همین هست که استعداد فهم و پذیرش مفاهیم، معانی و ارزشهایی را دارد که بشریت نمیتواند بفهمد، نمیتواند بپذیرد و نمیتواند داشته باشد. اینست که میتواند همه ارزشها وتمدنها، همه سیستمهای تعلیم و تربیتی و همه اعتقادات و مقدسات را خراب کند. اگر تربیت شده بود، قطعاً تحت تأثیر ارزشهای زمان قرار میگرفت. بنابراین امی بودن پیغمبر بمعنای «بکارت وجودی» است: زمان، خانواده، تاریخ، فرهنگ و قالب ریزی اخلاقی کوچکترین نقشی رویش ندارد، و اینست که میتواند معانی انقلابی کاملاً بیسابقه را بسادگی درک کند، همانطور زندگی کند و همان طور باشد و همانطور هم بسازد و همان طور هم خراب کند.
بازخوانی پرونده یک قتل: چه کسی هاله سحابی را کشت؟
با گذشت بیش از چهار سال از مرگ مظلومانه هاله سحابی، علی مطهری در سخنرانی روز ۱۶ آذر خود از نقش یکی از ماموران امنیتی در قتل هاله سحابی و اعتراف وزیر اطلاعات وقت به این موضوع در جلسه کمیسیون امنیت ملی مجلس پرده برداشته و خواستار توضیح و عذرخواهی مسئولان از مردم و خانواده آن مرحومه شده است.
۱۶ آذر، نشانه حیات دانشگاه
دیروز شانزدهم آذرماه، در عمده دانشگاه های کشور، مراسمها و تجمعاتی با محور مطالبات دانشجویان برگزار شد و نشان داد که جریان دانشجویی حیاتی تازه یافته و فضای دانشگاه در حال تغییر است. مطالبات دانشجویان به خوبی از خلال شعارها، صحبتها و برنامه ها معلوم بود و نشان داد نه تغییر نسل و نه تجربه چند سال فضای بسته نمی تواند عامل نابودی حیات جریان دانشجویی شود. دانشگاه دیروز یک بار دیگر زنده بودن خود را نشان داد
استقلال و آزادی؛ حق مسلم دانشگاه
سرکوب دانشگاه و سلاخی مطبوعات راه را برای یک دست کردن قدرت و حاکمیت ندانم کاری، تحریم ایران و ایرانی و رشد بی سابقه فساد در تمام ارکان حکومت گشود ولی انسدادطلبان با همه گام های استقلال سوز و آزادی ستیز خود در دانشگاه ها نتوانستند خالقان حماسه دوم خرداد را برای همیشه منفعل و ناامید نگه دارند و آنان در اولین فرصت نقش بی بدیلی را در آفرینش حماسه ای دیگر در ۲۴ خرداد ۹۲ ایفا و ثابت کردند حتی سرکوب بی سابقه سال ۸۸ و بعد از آن نیز نمی تواند و نتوانست دانشگاه را بشکند و دانشگاهیان را از مسیر آزادی خواهی منصرف سازد تا سنگر آزادی را به «سیمان کاران» بسپارند.
واکنش عصبانی و مأیوس امپراتوری دروغ به فضای زنده دانشجویی
از دیروز که نشانه های بازگشت فضای شور و امید به دانشگاه ها به رغم همه محدودیت ها آشکار شد، رسانه های وابسته به نهادهای امنیتی و نظامی، یک جنگ روانی سنگین را علیه دانشگاهیان و دانشجویان و همچنین دولت و اصلاح طلبان آغاز کردند تا شاید بتوانند با ایجاد هیاهو و فضای سردرگمی و دروغ پراکنی، دلسردی و ناامیدی خود را از آنچه در پیش چشم دارند، بپوشانند.
از بیمهریها دلسرد نشوید
پیام من به شما دانشجویان چیزی نیست جز امید و صبوری و شکوری. از این ناحقی ها و بی مهری ها دلسرد و ناامید نشوید. روند توسعه و گذار به دموکراسی در ایران مثبت است. آینده ایران روشن است. ما در این راه پیش رو از هیچ حمایتی از شما دریغ نخواهیم کرد و دعای خیر ما پشتیبان شماست. شما چشم و چراغ ما و امید آینده ایران هستید.
هویتداری دانشگاه و دانشجو
دانشگاه یعنی نهاد آزادی، قانونگرایی، انضباط علمی و دانشجو یعنی شهروندی صاحب حق و دارای حقوق اساسی، سیاسی، آموزشی، پژوهشی، فرهنگی، اجتماعی، صنفی و رفاهی. با به رسمیت شناختهشدن همه اینها در چارچوب قانون اساسی است که میتوان گفت حرمت دانشگاه و دانشجو در عمل پاس داشته شده است. در این چشمانداز است که دانشگاه و دانشجو میتواند هویتداری و تشخص خود را به چشم ببیند، به مردم خدمت کند و یاور و پشتیبان نظام و دولت باشد.
تاخیر ۳۷ ساله در اجرای قانون اساسی؛ این بار مجلس چه میکند؟
روشن نبودن تعریف جرم سیاسی در سال های اخیر و به خصوص پس از سال ۸۸ باعث شد که همه دستگیرشدگان، اتهام جرایم امنیتی بخورند و با احکام سنگین حبس و حتی اعدام مواجه شوند. آن هم برای کسانی که با هیچ معیاری اقدامات شان زیر عنوان جرایم امنیتی قرار نمی گرفت. با این مخدوش بودن تعاریف جرایم امنیتی و سیاسی می توان در بسیاری موارد اهدافی را دنبال کرد که در شرایط مجزا شدن آن، امکان آن از دست می رود
تلاش برای امنیتیکردن فضای انتخابات
آنها که برای پیروزی بر رقیب سیاسی خود «پروژههای امنیتی» تعریف میکنند، در واقع مشغول مسموم کردن فضای مشارکت سیاسی مردم هستند، تا مشارکت در انتخابات را حداقلی کنند. جالب اینکه در همین مشارکتهای حداقلی (همچون انتخابات مجلس نهم) هم افرادی چون آقای فدایی نتوانستند رای لازم را کسب کرده و پشت در مجلس باقی ماندند.
چرا دولت دست خود را از جیب کارگران بیرون نمیآورد
هیچکس نمیتواند فراموش کند که طی سالیان قبل دولتها چطور از منابع سازمان تأمین اجتماعی برای رفع مشکلات خود بهره بردند. از این بابت دولتها به سازمان هم بدهی مادی و هم بدهی معنوی دارند. ولی بهجای آنکه دولت تلاش کند بار بدهی خود را به جامعه بیمه شده سبک کند، متأسفانه شاهدیم که وزارت بهداشت و درمان در قالب یک ادعای واهی خود را مالک منابع درمان دانسته و ادعای تجمیع منابع سازمان را مطرح میکند.