شاید قدرت برآمده از اتحاد نهادهای انتسابی و موازی و کاسبین انقلاب و جنگ، نیرومندتر از آن باشد که در برابر اسامی بیرونآمده از رای مردم در پای صندوقهای رای تمکین کنند. اما من اینبار به آقای روحانی رای خواهمداد. زیرا باور دارم که راه او در امتداد مسیر آن مردیست که هشت سال پیش از این، از منتهای دل فریاد برآورد که (من آمدهام تا کرامت انسانی را پاس بدارم)
» گفتار
اینکه سعی نمائیم دولت فرضی آقای رئیسی را در آیندهی پس از انتخابات تجسم کنیم! وضعیت اقتصادی معیشتیاش، سیاست خارجیاش، آزادیهای سیاسی و اجتماعیاش و تولیدات فرهنگی و هنریاش را به تخیل در آوریم! سخنرانیاش را در نشست خبری بعد انتخابات و یا در جمع عمومی سازمان ملل از ذهنمان عبور دهیم! احساس دردناکی و استیصالآوری که از این تخیل به ما دست میدهد، در عالم واقع هم چندان دور از تصور نیست! اصلا باورم نمیشود اگر کسی بگوید ممانعت از چنین فاجعهای ارزش رأی دادن را ندارد!!
رهبری در مراسمی نظامی به مسائلی اشاره کردند و آنچه برجسته تر و در پیشانی سخنان ایشان قرار داشت عوامل اقتدار نظام و امنیت بود و عوامل اقتدار بخش را «سپاه پاسدارن، علم و پیشرفت علمی، اقتصاد قوی و مستقل، قدرت نظامی، عناصر نظامی فداکار، مجموعه های حافظ امنیت از جمله نیروهای مسلح» دانستند و با بر شمردن این عوامل، امنیت ملی و آرامش کشور را بسیار مهم دانسته و نامزدهای انتخابات را توصیه و یا هشدار و یا دستور دادند که «به خاطر خطای در تشخیص، گسل های اعتقادی، جغرافیایی، زبانی و قومی را تحریک نکنند و در مسیر طراحی دشمن قرار نگیرند و اعلام کردند که «اگر کسی بخواهد بر خلاف امنیت کشور اقدام کند قطعاً با سیلی سختی مواجه خواهد شد.»
سروش محلاتی: جرا باید در انتخابات شرکت کنیم
به نظر می رسد ضرورت حضور، به دلیل ضرورت صیانت از انتخابات است، یعنی با مشارکت در انتخابات می خواهیم خود انتخابات را حفظ و نگهداری کنیم. و این منظور، نه فائده، بلکه غایت، و بلکه غایه القصوای امروز انتخابات است. مخلص کلام این است که انتخابات در کشور ما نهادی به شدت آسیب پذیر است، و برای صیانت از آن چاره ای جز حضور بیشتر و قوی تر پای صندوق های رأی نیست و ما برای حفظ صندوق های رأی در نظام، راهی جز گرد آمدن در اطراف آنها نداریم.
آیا رئیسی با همان سناریوی ۸۴ رئیسجمهور میشود؟
تقریبا همه میدانند که از ۲۰ سال پیش، همواره نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری پیروز بوده که نماد مخالفت با کلیت وضع موجود باشد. مثل سیدمحمد خاتمی در سال ۷۶ که در برابر نامزد مورد حمایت رهبری یک پیروزی خیره کننده به دست آورد. پس بزرگترین سوال برای هسته قدرت همواره آن بوده که چطور نامزد خود را به شکل مخالف وضع موجود روانه انتخابات کند؟
فائده و غایت حضور در انتخابات چیست؟
ضرورت حضور، به دلیل ضرورت صیانت از انتخابات است، یعنی با مشارکت در انتخابات میخواهیم خود انتخابات را حفظ و نگهداری کنیم. و این منظور، نه فائده، بلکه غایت، و بلکه غایه القصوای امروز انتخابات است. حفظ نهاد انتخابات، به حضور مقتدرانه خود مردم بستگی دارد و با کمترین غفلت آنان، معلوم نیست که این نهاد چه سرنوشتی پیدا میکند
تجربه همگانی، شعور همگانی میشود
ما نمیتوانیم از مسئولیت خود در بهقدرت رساندن تازه به دوران رسیدههای سیاسی شانه خالی کنیم. ما با عدم شرکت خود و انتخاب نادرستمان در انتخابات ۸۴ عامل بهقدرت رسیدن احمدینژاد بودیم. عامل نطقهای نامربوط و غیرکارشناسی در سازمان ملل و تهدیدها، درشتگوییهای دولت مهرورز نهم بود اما عامل تشکیل دولت نهم ما بودیم و مسئول بروز نتایج آن نیز ما هستیم
ارزیابی عملکرد دولت روحانی در عمل به وعدهها
پس از گذشت سه سال و نیم از مسئولیت دولت روحانی، که آنرا ” دولت تدبیر و امید ” نامگذاری کرده است، و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری می توان به ارزیابی عملکرد این دولت در عمل به وعده های انتخاباتی اش در زمینه های مختلف پرداخت
مسیری وجود دارد که برای دیگران پروندهسازیهای دروغین میکند و آمران به شکنجه در بازداشتگاههای مخفیانه را تنها ۲۰۰هزارتومان جریمه میکند، مدعی مبارزه با فساد میشود اما خبرنگاری که فساد را افشا میکند به زندان میاندازد. مسیری که وعده حمایت از طبقات فرودست میدهد اما مشکل دستفروشی طبقات فرودست را با عملیات نظامی اراذل و اوباش حل میکند
او پیوند دهنده قلب ها بود. اهل وفاق بود نه شکاف. از هشت سال گذشته هفت سال را در حصر بود، اما بیشترین حضور را داشت. در دو همایش انتخاباتی روحانی که از نزدیک دیدم، بیشترین حضور را داشت. نامش را با «یاحسین» به یاد می آورند و فریاد می زنند. از ریشه های سبز رایشان می گویند که روز به روز بیشتر می روید
دلربایی انتخاباتی با سرابهای اقتصادی
باید به حال علم اقتصاد گریه کنیم که یک علم ریشهدار شناخته شده به بهای گرفتن قدرت تا این اندازه توسط برخی نامزدها مورد بیتوجهی قرار گرفته و تمام بنیانهای آن نادیده انگاشته میشود. برخی از نامزدها براحتی در هر حوزهای ورود کرده و هر عددی که به ذهنشان میآید را در ارتباط با پدیدههای مختلف به زبان میآورند، غافل از اینکه بیان هر عددی در حیطه مسائل و علم اقتصاد نیازمند یک مبنای مطالعاتی و پژوهشی است
دروغگویی و عوامفریبی جعلی او تقلیدی از یکی از بدنامترین رجال سیاسی دهههای اخیر ایران یعنی محمود احمدینژاد بود. تعداد خلاف واقعهایی که وی در آن فرصت کوتاه گفت، شگفتآور است. امّا به نظرم مخرّبتر از همهی اینها رویکرد اصلی او بود که پشت شعار تقلیدی «نودوشش و چهاردرصد» پنهان شده است
موضوع انتخابات در فقه و کلام شیعه، سابقه زیادی ندارد. شاید برای اولین بار در دوره مشروطه بود که ذهن فقها به صورت جدی با این موضوع درگیر شد و عده ای در موافقت و عده ای دیگر در مخالفت با آن به بحث و جدل پرداختند. ولی بار دیگر این بحث در میان علما فروکش کرد تا عصر جمهوری اسلامی
تبریک به رهبری بابت عبرتگیری از سال ۸۸
بماند که دقیقا ۷۴روز پیش در دیدار با مردم آذربایجان گفته بودند: «اینکه اگر برجام نبود جنگ در ایران حتمی بود دروغ محض است» (۲۷بهمن۹۵) حالا همینکه معترفاند «سایه جنگ» بود ولی مردم بودند که دورش کردند کافی است! اصلا همین که سایه جنگ از سر کشور دور شود مهم است تقسیم غنایم و تعیینِ قهرمانش بحث دیگریست
احمدینژاد در نخستین دورۀ مناظرات
دیدن محمود احمدینژاد با کت و شلوار و موی بلوند و عینکی خوش فرم برای آنها که در آن هشت سال خون دل خوردند دشوار است و طاقت سوز، اما خوب است. باور بفرمایید خوب است تا همه ما از خاطر نبریم که احمدینژاد با نظارت استصوابی و این حرفها از بین نمیرود. حتی با یک انتخابات آزاد هم نمیشود از شرش راحت شد. او همه جا هست. کنار گوش همه ما. در درون ما نفس میکشد. باید همیشه و همه جا مراقب او باشیم. اتفاقا آن جایی که اصلا فکرش را هم نمیکنیم بیشتر سر و کلهاش پیدا میشود. یک لحظه غفلت موجب یک عمر پشیمانی است. این شعار را سر خیلی از پیچهای تند و خطرناک جادهها نوشته اند. این شعار را جدی بگیریم
ما تشنگان آزادی و آنها با کینهشان از آزادیخواهی
امروز برخی از همان کسانی که چنین باورهایی دارند برای تثبیت موقعیتشان پای به میدان نهادهاند. آمدهاند تا با قبضه کردن ارکان اجرایی کشور حضورشان را مستحکمتر نمایند. اینک ما، تشنگان آزادی و کرامت انسان و آنها با همه کینهشان از آزادیخواهی و مردمسالاری. این گوی و این میدان
قالیباف؛ تنهایی دم مرگ و هویدایی خویشتنِ خویش
قالیباف ۹۶ خودش است. خود خودش. خشمگین است. اتهام نادرست میزند. میخواهد رقیبش را با هر ابزاری خرد کند. پس از رفتارهای نادرستش، لبخندی رضایتبخش کودکانه بر لبش مینشیند. این یک قالیباف حقیقی است. نقابها و مشاطهگران کنار رفتهاند
انتخاب کدامیک؛ تولید ثروت یا توزیع درآمد؟
باید پرسید چرا برخی نامزدهای انتخاباتی در گذشته و حال این چنین شعار « توزیع درآمد » داده و می دهند؟ علتش درآمد نفتی است که در اختیار دولت است، در حالیکه در کشورهای دیگری که بسیار ثروتمنداند هیچگاه در رقابت های انتخاباتی شاهد اعلام چنین وعده هایی از سوی نامزدها نبوده ایم، و حتی اگر دولتی مثل دولت سوئیس بخواهد با اتکا به درآمد بالایی که دراختیار دارد اجرای چنین سیاستی، یعنی پرداخت یارانه نقدی ماهانه به میزان ٢٠٠٠ یورو را به رای عمومی گذارد، همچنانکه سال گذشته اینرا انجام داد، با رای منفی بیش از ٧٠ درصد شهروندانش پاسخ دریافت میکند چرا که اکثریت غالب مردم سوئیس دریافته اند راز ثروتمندی کشورشان در کار و تلاش و سرمایه گذاری و بهره گیری از دسترنج کارشان است، و از عمق وجود به این سخن سعدی باور دارند که نابرده رنج گنج میسر نمی شود – مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد!
ما سابقهی داشتن شورا داریم؛ بگویند کدام عمل یا تصمیم غیرمسلمانها (مثلاً در شهر یزد) بوده که غیراسلامی بوده و بر مسلمانان تحمیل شده است؟ آیا جز این است که شورای شهر با تصمیمهای دینی کاری ندارد و حیطهی اختیاراتش خارج از حوزهی دین و بررسی مسائل شهری است؟ با این ترتیب میتوان برای دیگر مشاغل نیز -با همین استدلال- محدودیّت قائل شد
هر چند در دوران سازندگی و اصلاحات و به اصطلاح عدالت محور و اکنون دوران تدبیر، تفاوتهای بنیادی مشاهده می شود اما بجز در یک دوره ۸ ساله شباهتهایی می توان یافت که اصل و محور آن هم پیشرفت و عزت و اقتدار نظام و جامعه و حرکت رو به جلو بوده ولی در آن ۸ سال تباهی و عقب گرد و غارت و جنجال و ضعف و حتی باج گیری دول ضعیف از این ملت بزرگ را شاهد بودیم. از اینروست که می گوئیم باید با جدیت وارد انتخابات شد و فردی را برگزید که آینده را تضمین نموده و امید به بهبودی بیافریند