• صفحه اصلی
  • » از کسر حقوق و غرق شدن شهردار ارومیه در دجله تا غرق شدن شهردار تهران در فساد...

» باکری

از کسر حقوق و غرق شدن شهردار ارومیه در دجله تا غرق شدن شهردار تهران در فساد

یکی از کارمندان شهرداری ارومیه در خاطره‌ای از شهید مهدی باکری، شهردار وقت شهر ارومیه روایت می‌کند که شاید به گوش شهردار تهران برسد، هرچند محمدباقر قالیباف که این روزها نیز چون همه سال‌های گذشته، دغدغه‌ای جز انتخابات ریاست جمهوری و لاپوشانی پرونده‌های فساد دوران مدیریتش ندارد، گوشش از این خاطره‌ها و قصه‌ها پر است.

حکایت دردهای خیبر از دیروز تا امروز از زبان دختر شهید باکری

دارودسته احمدی نژاد که اون موقع نشسته بودن تو تبریز و ارومیه، داشتن زیرآب بابا و عموم رو تو جبهه می زدن. از اون موقع داشتن پرونده سازی می کردن. عموم وسط عملیات بوده، محصولی از تبریز عزلش می کنه برای شهید یاغچیان حکم فرماندهی می زنه. اما خود شهید یاغچیان قبول نمی کنه.

رنج ناکسان از شما در این است که بنای افشای آنان را دارید

، مباد نفرینمان کنید و غیرت خاموش ما را نشان شوهران خود بدهید و بگویید: اینان همان میراث خواران سفره خونین انقلابند؟!! ای کاش ذره ای از بلندای آوازگی شما با ما نیز بود، و ما، ازحنجره خسته شما فریاد می زدیم: ای خدا ببین به اسم دین، چه ، به روز دین تو آورده اند، و به اسم تو، چگونه پوست از تن خصلت های ناب تو دریده اند.

خدا را شکر که ظلم را توجیه نکردیم و ذلیل نشدیم

نمی‌دانم چرا دوست دارند مجبورمان کنند خاطراتی را تعریف کنیم که ممکن است آبرو از خیلی‌ها ببرد. / شهید همت گفت: چگونه زن جوانم را در دنیایی تنها بگذارم که یک مرد در آن پیدا نمی‌شود؟! / آقای شریعتمداری ادعا کرده‌اند که شهدا را بهتر از ما می‌شناسند. اما چرا در این بنده خدا از صفات بارز شهدا دیده نمی‌شود؟!

تاکید قالیباف بر بزرگداشت روز شهادت باکری به عنوان روز شهرداری؛ مشکلات اجتماعی با بگیر و ببند حل نمی‌شود

وقتی در تهران مادری به من می گوید که تامین شغل فرزندش از آسفالت کردن کوچه محل زندگی اش که بیست سال آسفالت نشده مهمتر است یا پدری را می بینم که به دلیل اعتیاد پسرش هر روز آرزوی مرگ او را می کند ، باید از خود بپرسیم آیا فقط آن پدر در به وجود آمدن این شرایط مقصر است و یا من و شما هم به عنوان مدیر شهر در پیش آمد این شرایط سهم داریم؟

صبر کن حاجی! از کدام مرز گذشتید که به «مجنون» رسیدید؟

مرحبا، سپاه! هفته ی دفاع مقدس، یعنی این. مرحبا سپاهی! از خانواده ی شهید باکری هم یاد کردید.

شعر عبدالجبار کاکایی در حمایت از خانواده ی شهیدان همت و باکری

عبدالجبار کاکایی شاعر سرشناس در پاسخ به فراخوان برای موضع گیری در مورد حمله به خانواده شهیدان همت و باکری شعری را در وبلاگ خود منتشر کرد.

ادامه فشارها به خانواده شهدا باکری و همت با مقاله موهن شریعتمداری

در تداوم فشارها و حملات بیسابقه بر خانواده های شهدای جنگ (باکری ها و همت)، و موج اهانت های رسانه ای اصولگرایان و حامیان دولت به آن خانواده ها – بدلیل حمایتشان از جنبش سبز- روزنامه کیهان همسران دو سردار شهید جنگ را به “عدول” از آرمان های آنان متهم کرد.

دیدار جمعی از بانوان اصلاح طلب با خانواده باکری/ قسم به خاک مجنون که اجازه نخواهیم داد خون شهدایمان را مصادره کنند

فاطمه جان! فتح المبین، بیت‌المقدس، رمضان، مسلم بن عقیل و والفجر نامهای آشنای زندگی تو هستند اما مجنون نام آشنا تر است؛ مجنون که حمید را از تو گرفت تا نبیند که امروز بر خانواده شهدا چه می گذرد؛ نبیند که امروز دخترکان سرزمینش گلوله می خورند و چشم بر آسمان می دوزند ، نبیند که پسرکان سرزمینش امروز در اوین درس می خوانند و نبیند که بر آرزوهایش چه رفت

هجوم به خانه شهیدباکری و «نامی» که یادشان نیست

خبر تعرض به خانه ی شهید باکری را که می خوانم، مبهوت می شوم . بغض می کنم . خدایا صحرای کربلا که می گویند همین است؟ مبادا نفرت سراغ ام بیاید. به خدا پناه می برم. در خلوتم، یک بار دیگر نامه ی همسر شهید باکری را می خوانم. از شجاعت اش ، قوتِ قلب می گیرم و یادم می آید که من دیگر آن دختر کوچک دبستانی نیستم. به دوست پناه می برم و نام « او» ، آن « برادرِ پاسدار » را می گویم.

خانواده شهید محلاتی هم از حمله خشونت طلبان بی نصیب نماند

خشونت در راهپیمایی روز عاشورا دامن خانواده شهید محلاتی را که همپای مردم در راهپیمایی بودند هم گرفت. بر اساس این گزارش عروس شهید محلاتی توسط نیروهای امنیتی آنچنان مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفت که بی هوش او را به بیمارستان منتقل کردند.

جلوگیری ماموران امنیتی از دیدار با خانوده شهید باکری

جمعی از خانواده زندانیان سیاسی پس از انتخابات برای دلجویی از همسر شهید باکری به منزل ایشان رفته بودند که نیروهای امنیتی با هجوم به خانه آنها وارد شده و میهمانان را مورد بازخواست و بازجویی قرار دادند.

چـرا سرداران جـــنگ فریــاد نمی‌زنند؟

ما بیش از هر چیزی باید از تحریف ارزش ها و مفاهیمی که در انقلاب ما بود جلوگیری کنیم و گفتارها و رفتارهای خلاف آن را نقد کنیم. دل اکثریت ملت با حرف‌هایی است که ما می زنیم. اگر اکثریت قاطع مردم حرف اصلاح طلبان را قبول ندارند، چرا بخشنامه می کنند دستگاههای رسمی هیچ حرف و خبری از این طرف را منتشر نکند؟

نوا نما / بسیجی واقــعــی هــــــمت بود و باکــــــری

با نام شهدا برای خود مشروعیت کسب کردند، اما خون آنان را پاس نداشتند

ای شمایان که به این ظلم امر کردید، شمایان که این ظلم را محکوم نکردید، چه جانشینان خوبی بودید برای آن سرداران ! چه خوب پرچم خونین آنها را که به زمین افتاده بود، بر دوش گرفتید. به جای مصاف با دشمن، به جنگ با ملت رفتید، آن جوانان ایثارگر، آن سرداران خون سرخ خود را پیشمرگ استقلال و ازادی ایران کردند، اما شما در هفته دفاع مقدس، زن و فرزند آنان را تکریم نکردید بلکه کتک زدید و دستگیر کردید.

تماس تلفنی سید محمد خاتمی با خانواده شهید همت و باکری و دلجویی از آنان

همچنین امروز فخرالسادات محتشمی پور به منزل شهید باکری مراجعه و از همسر شهید باکری که به صورتش گاز فلفل پاشیده شده بود، عیادت کرد.

احسان باکری آزاد شد

احسان باکری عصر امروز (چهارشنبه) پس از اعتراض به ضرب و شتم مادرش توسط ماموران لباس شخصی در جلوی منزل مهدی کروبی، بازداشت شده بود که دقایقی پیش آزاد شد و به منزل بازگشت.

در آن سوی مرزها ادعای آزادی می‌کنند، اما اینجا خانواده شهدا را هم تحمل نمی‌کنند

آقایان در روز روشن با خانواده های سرداران رشید و شهدایمان این چنین می کنند، و ادعای آزادی در ایران را در آن سوی مرزها برای جهانیان سر می دهند. به گمان خام تازه به دوران رسیده ها و مدعیان توخالی ارزش های اسلام و انقلاب، می توان جلوی خواست عمومی ملت را گرفت؛ غافل از اینکه حتی تحمل فرزندان این مرز و بوم را ندارند و هر روز بر کارنامه غیر اخلاقی و غیر انسانی خود برگی تازه می افزایند.

لباس‌شخصی‌ها مادرم را کتک زدند / نصف صورت او با گاز فلفل سوخته است

ابتدا ما آقای کروبی را دعوت کرده بودیم، اما کمی بعد ایشان تماس گرفت و گفت نمی‌گذارند من بیایم و زنگ زده و گفته‌اند که اگر بخواهی از خانه بیرون بروی، بسیجی‌ها را دم در خانه‌ات می‌ریزیم! مادرم که این موضوع را شنید، تصمیم گرفت برای دیدار با آقای کروبی به منزل وی برویم. اما جلوی منزل ایشان، ماموران جلوی ما را گرفتند و مانع ورودمان شدند. یکی از آنها مادرم را تهدید کرد و گفت: اسلحه را روی شقیقه‌ات می‌گذارم و راحتت می‌کنم. احسان هم عصبانی شد و اعتراض کرد، آنها هم او را بردند.

حمله به خانواده‌های باکری و همت و بازداشت فرزند شهید باکری

خانواده شهیدان باکری و همت که صبح امروز توسط نیروهای امنیتی از حضور در منزل میرحسین موسوی منع شده بودند، در یک تماس تلفنی با مهدی کروبی به منزل وی دعوت شدند، اما وقتی قصد مراجعه به منزل وی را داشتند، با حمله نیروهای لباس شخصی روبه‌رو شدند و مورد اصابت اسپری گاز اشک آور قرار گرفتند. احسان باکری پس از آنکه یکی از لباس شخصی‌ها مادرش (همسر شهید) را با اسلحه تهدید کرد، به او اعتراض کرد و در نتیجه بازداشت و به به محل نامعلومی منتقل شد.