درباره فلسطین و برخی هموطنان محترم
چکیده :برخی صراحتا از پدیده «صهیونیسم» حمایت میکنند. وقتی میگویم صهیونیسم مرادم رنج دادن دیگری و ساقط کردن وی از زندگی و سرزمینش با ارجاع به آرمانی دینی و وعده ای خدایی (مسیانیسم یهودی) است. آنها بیشک قرائن و دلایلی حقوقی نیز بر اسب میکروفنها و رسانههایشان بار کردهاند که بگویند بله ما ملت مظلوم، محقّ هستیم به این کار. چیزی شبیه کاری که بوداییهای برمه بر سر مسلمانان بنگلادشیتبار آن سرزمین میآورند...
امین بزرگیان
مساله فلسطین با وجود علاقه کارشناسان، رسانهها و نهادهای جهانی به گنجاندن آن در مباحث صرفا دیپلماتیک و گلخانهای، پس از برخاستن هر صدایی از آن همواره به میدانهای بزرگتری کشیده میشود و سوالها و نکاتی را در پی میافکند. پیدا کردن نسبت و رابطه هر فرد و هر جامعه با مساله فلسطین، به مثابه مساله عصرما، به یکی از شاخصههای درک جهان اطراف تبدیل شده است. نوع نگاه به این «بزرگ-مساله»ی دوران متاخر تنها در محدودههای اظهار نظر و ابراز عقیده یا حتی کارشناسی، محدود نیست و نمیتوان از کنار پاسخها به راحتی گذشت. هر پاسخی گریبان گویندهاش را رها نمیکند و با بقیه جهانبینی و پاسخهای فرد به موضوعات دیگر، مداما تطبیق و ارزیابی میشود. همین نکته است که مساله فلسطین را به چنین جایگاه مهمی رسانده و گرنه میدانهای جنگ ونزاع بسیاری در جهان جدید، ایجاد شده و وجود دارد.
یک:
برخی صراحتا از پدیده «صهیونیسم» حمایت میکنند. وقتی میگویم صهیونیسم مرادم رنج دادن دیگری و ساقط کردن وی از زندگی و سرزمینش با ارجاع به آرمانی دینی و وعده ای خدایی (مسیانیسم یهودی) است. آنها بیشک قرائن و دلایلی حقوقی نیز بر اسب میکروفنها و رسانههایشان بار کردهاند که بگویند بله ما ملت مظلوم، محقّ هستیم به این کار. چیزی شبیه کاری که بوداییهای برمه بر سر مسلمانان بنگلادشیتبار آن سرزمین میآورند .
مساله فلسطین به سبب ماهیت تماما دینی – سیاسیاش موضوع بسیار مهمی در دقت به نتایج پیوند هر نوع پروژه احیای سیاسی دین یا برپا ساختن آرمانشهر مذهبی با قدرت سیاسی است. به صراحت میتوان گفت که آنهایی که از صهیونیسم حمایت میکنند (چون در اینجا به عبارت صهیونیسم معنای گستردهتری بخشیده شد میتوانیم از هر صهیونیسمی نام ببریم مثلا صهیونیسم اسلامی: سلفیها وغیره) از دو دسته بیرون نیستند: یا به تعبیر برتولت برشت، انگلهایی هستند که قساوت به نفعشان است و این حمایت مزیتی برایشان دارد (لابیهای صهیونیسم در همه دنیا) یا اساساً با نوعی عدم بلوغ سیاسی نمیدانند از چه چیزی دارند دفاع میکنند. وضعیت تراژیک – کمیک قضیه جایی است که برخی حامیان صلح و دموکراسی و… که نه کمپانی ماشین سازی یا کارتل نفتی دارند ونه بنظر میرسد چندان گنگ باشند، مساله فلسطین را به تعبیری عامیانه «ماست مالی» میکنند. واقعا چرا؟ باید به تفصیل فکر کرد؛ اما همین اتفاق شاهد خوبی است که بفهمیم که باتاسف، بر خلاف سرمایه، «رنج» حاملانش را از هم دور و بیگانه میکند. رنج دیدگان در دو سوی مرزها بر خلاف سرمایهداران، کمتر باهم ارتباط و فهم مشترک وهمکاری دارند. رنج کشیدگان غالبا از درک همدیگر عاجزند، زبان هم نمیشوند واز دست هم مدام نان میربایند.
دو:
غزه در محاصره است اما محاصرهی اندیشیدن به مساله فلسطین به گونهای جمعی و جلوگیری از گستردن دامنههای تامل درباره آن از دست هیچ نتانیاهوئیتی بر نمیآید(۱).
سوال مهم این است که فلسطین دقیقا کجاست؟ یک مکان است؟ یک کشوراست؟
فلسطین کشوری است بی سرزمین. قلمرویی است بیقلمرو . میتواند هرجا باشد همچون آوارههایش. اهمیت فلسطین همین جاست. فلسطین یک دال است که از قربانیان آشوویتس تا صورت ندا تا خیابانهای سوریه امتداد مییابد. دالی است برای هر مدلول رنجی. در واقع پشت هر طغیانی یک «فلسطینیت» خوابیده است. فلسطین نمادی است برای آفرینش جمعیِ مقاومت در برابر هر نوع خنثی سازی.
اگر دفاع از فلسطین در کلیتاش مبارزه با هرنوع سلطهای است که خود را در قامت انواع هویت، دولت و دین عرضه میکند و ایستادن برروی مرزهایی است که برای استیلا ترسیم شدهاند؛ اینجاست که به اصحاب مالهکشیِ مساله فلسطین، میتوان به دیده شک نگریست. پس چرا آنها از کنار آن میگذرند و اسرائیل را به گونههایی متفاوت «استثنا» میکنند؟
در ماست مالی مساله فلسطین ما با دونوعِ به ظاهر متضاد روبرو هستیم:
دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس یک: اعتراض به مرگ ستار بهشتی را باور کنیم یا این جمله که مسولیت کشتههای حمله نظامی به غزه تنها بر عهده تروریستهای حماس و جهاد اسلامی است؟
دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس دو: نشاندن تصاویر کودکان خونین و بیمادر فلسطینی، به عنوان یکی از تزئینات وراجیهای تلویزیونی و سخنان مقامات رسمی را باور کنیم یا بیتفاوتی به حقوق اولیه زندانیان سیاسی و بسیاری از مردمِ در رنج و معترض را توسط همان رسانهها و آپاراتوس حاکم؟
سه:
میبینیم که مساله فلسطین چگونه میتواند «موقعیت»های مختلف را «بحرانی و کریتیکال» کند. مساله فلسطین، افراد ودیدگاهها را فرا میخواند و ناهمگونگیهای آشکار و پنهانشان را فاش میسازد.
یعنی در واقع این میدان و ساختهی واقعی که در شکل نبرد و نزاع گروههای فلسطینی و اسرائیلی در خبرهای هرروزه انعکاس مییابد، موجد برساختهای شده که در زبان، ایدئولوژی و اندیشه، در میدان نبردی دیگر، به پیش میرود. منطق حاکم و معنای پیروزی وشکست در این برساخته، جدا و سرشتی متفاوت و مجزا از تجهیزات نظامی و قدرت دیپلماتیک دارد. فلسطین توانسته در حوزههای عمومی و دانشگاهها و اوراق کتابها و فیسبوک و فیلمها و غیره ظاهر شود، وضعیت را بحرانی کند و با میانجیگری خود، سرشتها و چشم اندازهای واقعی یک فرد یا یک اجتماع را که در پس زرق و برقها تیرهگون مانده است، بیرون بریزد و فاش کند.
با فلسطین میتوان به معیاری برای دیدن شباهتهای قطبهای به ظاهر متضاد یا تفاوتهای چیزهای به ظاهر یکسان، دست یافت. اهمیت مساله فلسطین از تهران تا وال استریت نیویورک در همین جاست. در واقع با «دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس یک و دو» میتوان مساله فلسطین را برای جامعه ایران مدام به میان کشید و به واسطهی آن دولت و برخی مخالفانش (همان اصحاب مالهکشی) را ارزیابی دقیقتر کرد. حتی با مساله فلسطین میتوان خود گروههای فلسطینی از فتح تا حماس را مورد واکاوی و پرسش قرار داد(۲). اهمیت فلسطین برای همه ساکنان عصر ما و از جمله ما همینجاست.
مساله فلسطین شبیه اهمیت سوالی است که فیلسوف آلمانی، لئواشتراوس، پس از جنگ دوم جهانی پرسید: به نازیسم و آشویتس چگونه میاندیشیم؟ پاسخ به چیستی نازیسم، برگزیدن شیوهای از شیوههای مختلف اندیشیدن و پاسخگویی نیست، سوالی است بسیار حیاتیتر. سوالی است که هر نوع پاسخ به آن، ما را نسبت به بقیه افکار و کنشهایمان پاسخگو و به غایت مسوول میکند. این جاست که مشخص میشود مساله فلسطین تنها یک نزاع بر سر بیابانهای اورشلیم تا بلندیهای جولان نیست. مساله فلسطین «لو» میدهد؛ همان دم خروس است.
خلاصه:
فلسطینیان سؤالی را از تک تک ما بطور شخصی و در خلوت میپرسند: مواجههتان با “رنج” ما چگونه است؟ سوالی از همه. باید مساله فلسطین را از دهن ورّاج مناسبات دیپلماتیک بیرون کشید. درواقع فلسطین را از مذاکرات دولتها به مواجهات جانها و تنهای واقعی برد. زیست اردوگاهیِ فلسطینیان را پیش کشید. سوال مهم این است که فلسطین دقیقا کجاست؟ یک مکان است؟ یک کشوراست؟
فلسطین کشوری است بیسرزمین. قلمرویی است بیقلمرو. میتواند هرجا باشد همچون آوارههایش. اهمیت فلسطین همین جاست. فلسطین یک دال است که تمامی قربانیان را نمایندگی میکند. دالی است برای هر مدلول رنجی. پشت هر طغیانی یک فلسطینیّت خوابیده است. دفاع از فلسطین مبارزه با هرنوع سلطهای است که خود را در قامت هر نوع هویت، دولت و دینی عرضه میکند. ایستادن بر روی مرزهایی است که برای استیلا ترسیم شده است.
هر سرزمینی که از ما دریغ کنند، بیتالمقدس است؛ تهران برای من، جایی دیگر برای کسی دیگر(۳). بیتالمقدس یک مکانِ امتداد یافته در هر موقعیتِ ستمی است. یک اسم رمز است.
پینوشتها:
۱. درمخالفت با اسرائیل لازم است به دونکته توجه شود: اول اینکه بسیاری از مخالفین، خواستگاه مخالفتشان نه مساله سیاسی فلسطین که نوعی نزاع نژادی و یهود ستیزی است. بالاخص در میان مسلمانان و مسیحیان، یهود ستیزی مرسوم است و ریشههای نژادی و تاریخی قوی دارد. باید دقت کرد که این خواستگاه نیز چیزی دست کم از صهیونیزم ندارد. دوم اینکه دفاع از فلسطینیها مثل هر نوع دفاع از محرومین، مستعد این است که اشکال فانتزی و تجملاتی پیدا کند. به خصوص اینکه در ظاهر هم رسانههای انتقادی و چپ (روشنفکری) و هم رسانههای جمهوری اسلامی و بسیاری از رسانههای عرب زبان که نمیتوان از تاثیراتشان بر فرد چشم پوشید، مدافع فلسطینیاناند. برای در نیافتادن به این دامها و مدها و حمایت سیاسی موثر از فلسطین، بیش از هرچیز باید مساله فلسطین برای یک فرد، در درون منظومهای فکری و عملی قرار بگیرد که بقیه عناصر اصلیاش با این حمایت، هماهنگی و همخوانی داشته باشد.
۲.گرفتن این فیگور در برابر حماس که چرا شما راکت پرتاب می کنید و در مقابل این همه بی عدالتی ارتش صهیونیزم کاری میکنید (چیزی که مدام شنیده میشود) مهمترین انتقاد به گروههایی همچون حماس نیست؛ که اتفاقا مساله اینجاست که چرا تبدیل به ماشین و سازمانی شدهاید که جامعه فلسطینی را هرچه بیشتر نا امید و شکست خورده میکنید. گروههایی همچون حماس و فتح و … با فساد فراگیر اعضای بلندمرتبهشان و با الگوبرداری از سازمانهای امنیتی اسرائیل وتبدیل شدن به ماشینهای وحشت، مقاومت مردم را برای داشتن زندگی بهتر به رویای پوچ ایجاد دولت فلسطینی در غزه تقلیل دادهاند ودر واقع منحرف کردهاند. رویایی که از دل آن یا کمپ دیوید ودلقک بازیهای عرفات بیرون زده یا کاسه گدایی اسلحه حماس جلوی قطر و ایران.
۳.فرق فلسطین با دیگر ساختارهای ستم بر اقلیتها در تمام دنیا اینجاست که این ستم، بظاهر قانونی و مورد حمایت نهادهای بینالمللی و دولتهای دموکراتیک است. مثلا ستمی که بر اویغورها در چین میرود را دولتهای دیگر شرایط عادی حیات ارزیابی نمیکنند، هرچند کار زیادی هم نکنند.
Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085