هشداری به خودمان: ای که دستت می رسد کاری بکن
چکیده :به یاد آوریم! آنروزها را که با درهمشکستن مرزهای موهوم خودی-غیرخودی، همه با هم یکی شدیم و در جستجوی رای و نظر خویش، دنیا را محسور ساختیم. به یاد آوریم! آنان را که در همراهی با یکدیگر از پذیرش عناوین پرطمطراق –اما پوچ- رهبری جنبش سر باز زدند و با تاکید بر آنکه «همراهی» در کنار دیگر همراهان جنبش احیای کرامت انسانی هستند، مخاطراتی چون داغ و درفش و غم قتل و آزار نزدیکان و در نهایت حصر را به جان خریدند، اما داغ توبه از راه حق خویش را بر دل ناجوانمردان گذاشتند. به یاد آوریم! آنزمان را که با هم یکی شدیم و در دفاع از حیثیت و حقوق همراهان زندانیمان، لحظهلحظههای زندگی خود را به آگاهیبخشی و رساندن پیام آنها به دیگران در جامعه تخصیص دادیم. به یاد...
جمعی از دانشگاهیان همراه جنبش سبز:
خبر کوتاه انصراف خانواده ستار بهشتی از پیگیری اتهام قتل شبهعمد فرزندشان اگرچه دردناک و ناگوار است، اما در دل خود خبری تاملبرانگیزتر را میپروراند و آن اینکه «ما» آنرا چندان خبر مهمی نیافتیم. چرا؟ این سوال بهدرستی این روزها در برابر وفاداران جنبش سبز قرار دارد که چرا حساسیتهای ما نسبت به آنچه در ماههای اخیر در کشور روی میدهد تا این حد کمرنگ شده است؟ چرا جویای احوال علی اصغر غروی نیستیم که تنها به جرم بیان برداشتی از واقعه غدیر خم به زندان افکنده شد و چرا به توقیف روزنامهای که این تحلیل را منتشر کرده بود اعتراض نمیکنیم؟ چرا خبر هولناک افزایش اعدامها در کشور ما را برنمیانگیزد و چرا بلاتکلیف ماندن پرونده فسادهای باورنکردنی در دولت احمدینژاد چندان برایمان جالب نیست؟ آیا این خبرها دیگر «خبر» نیستند؟
همدلان و همراهان جنبش سبز!
روی سخن این بار با خودمان است. با ما که در معرض آسیبی هستیم که هر جنبشی را در صورت دست یافتن به مطالباتی چند تهدید میکند و آن این است که با رضایت دادن به این دستاوردها، اهداف محوری خود را فراموش کند. تردیدی نیست که پیروزی دکتر حسن روحانی در انتخابات ریاستجمهوری با وجود فضای رعب و یاسی که بر جامعه حاکم بود، دستاوردی عظیم به شمار میرود، اما مگر نباید این دولت را در تلاش برای عملی ساختن وعدههای انتخاباتیاش یاری کرد؟ مگر بازگشت به قانون و اعاده کرامت انسانی شهروندان در زمره محوریترین شعارهایی نبود که خیل مردم را به پای صندوقهای رای کشاند؟ آیا انتظار ما این است که رییسجمهور در وعده به وفایش آنهم در این زمانه پرآشوب که میراث دهشتناک دولت پیشین و کارشکنیهای بازماندگان آن، هر روز بحرانی جدید در برابر دولت پدید میآورد، به تنهایی و با اتکا به سابقه سیاسی خویش عمل کند؟ یا بر ماست که با وفادار ماندن به عهدمان با یاران قدیم، همچنان حضوری اثرگذار در عرصه سیاست و اجتماع داشته باشیم؟ تردیدی نیست که دولت به دنبال احیای حقوق شهروندی و اجرای بیتنازل قانون اساسی است، اما آیا نه اینکه ما شهروندان نیز در تحقق این حقوق وظایفی بر عهده داریم؟
به یاد آوریم! آنروزها را که با درهمشکستن مرزهای موهوم خودی-غیرخودی، همه با هم یکی شدیم و در جستجوی رای و نظر خویش، دنیا را محسور ساختیم. به یاد آوریم! آنان را که در همراهی با یکدیگر از پذیرش عناوین پرطمطراق –اما پوچ- رهبری جنبش سر باز زدند و با تاکید بر آنکه «همراهی» در کنار دیگر همراهان جنبش احیای کرامت انسانی هستند، مخاطراتی چون داغ و درفش و غم قتل و آزار نزدیکان و در نهایت حصر را به جان خریدند، اما داغ توبه از راه حق خویش را بر دل ناجوانمردان گذاشتند. به یاد آوریم! آنزمان را که با هم یکی شدیم و در دفاع از حیثیت و حقوق همراهان زندانیمان، لحظهلحظههای زندگی خود را به آگاهیبخشی و رساندن پیام آنها به دیگران در جامعه تخصیص دادیم. به یاد آوریم!
بله! این ما بودیم که هر کدام با بضاعتمان تلاش کردیم تا شمع حقجویی و عدالتطلبی به تاریکی نگراید و آرمان اجرای بیتنازل قانون اساسی بهمثابه میثاق اخلاقی حاکمیت با مردم را همواره زنده نگاه داریم. اینک دو ماه از حادثه سیلیزدن بر صورت دختران موسوی و رهنورد میگذرد و ما بیآنکه پاسخی از مسئولان در قبال این رفتار بیشرمانه دریافت کنیم، آنرا به فراموشی سپردهایم! مباد که خون ستار و زندان همشهریان و اعدام هموطنان را فراموش کنیم.
ما عهد بستیم که در دفاع از حقوق تکتک شهروندان از پای ننشینیم؛ اما اعدام کسانی از میان اقلیتهای قومی را چون خبری در میان خبرها میشنویم و به سادگی از آن میگذریم. این خطری هشداردهنده در پیش پای ملتی است که بیش از صد سال برای دستیابی به آزادی و قانون و حقوق بشری خویش تلاش کرده است. هشیار باشیم و با واگذار کردن مسئولیتها به دولتی که هماکنون بار دشواریهای فراوانی را به دوش میکشد، مسئولیتهای شهروندی خویش را فراموش نکنیم.
باور کنیم که بهترین راه برای همراهی و حمایت از دولتی که رای واقعی مردم را پشتوانه خود دارد، کنش فعالانه و آگاهیبخش برای پایانبخشیدن به بیقانونیها و تفسیرهای دلبخواهی از قانون است و این جز از طریق وفاداری به اصل حیاتی پیگیری حقوق همه ایرانیان از هر قوم و مذهب و جنسیت و زبان میسر نمیشود. یادمان هست که در هنگامه فشارهای فراوان برای دست کشیدن از پرسش «رای من کجاست؟»، همراه محصورمان به نمایندگی از همه ما، اعدام هموطنان کردمان را محکوم میکرد.
یادمان هست که در همان زمانه، او و دیگر همراهانش خطرات سیاست خارجی ماجراجویانه را متذکر میشدند و تاکید داشتند که نگذاریم آنها که تداوم قدرت خویش را بر منافع ملی ترجیح میدهند، در تعامل با دیگران، منابع و منافع مردم را به حراج بگذارند.
راستی اگر نبود حساسیت فراگیر مردم به روند پرونده هستهای، آیا دولت یازدهم میتوانست در مذاکره با دولتهای غربی، مدبرانه از بروز خسارتهای بیشتر جلوگیری کند؟ پس چرا این حساسیت را به عرصههای دیگر حیات سیاسی و اجتماعی خویش گسترش ندهیم؟ زمان آن است که با نقد مشفقانه دولت برآمده از رای مردم، ضمن تذکر همواره آرمان مشترک –یعنی پاسداری از کرامت و حقوق انسانی همه ایرانیان- بر تداوم راه سبزمان تاکید کنیم و نشان دهیم که ما خواستار حاکمیت قانون در همه عرصههای حکومتی هستیم و تا تحقق آن به مبارزه مسالمتآمیز خویش ادامه خواهیم داد؛ مبارزهای که الفبای آن با حساسیت همیشگی نسبت به رخدادهای سیاسی و اجتماعی و آگاهیبخشی مداوم آغاز میشود.
Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085