سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic
  • صفحه اصلی
  • » محمد نوری زاد: نباید ترسید و سکوت کرد؛ باید فعال بود و فریاد زد...
» مگر حاکمیت به سادگی می تواند از شوکِ زندانی کردن آقای خاتمی به در آید؟

محمد نوری زاد: نباید ترسید و سکوت کرد؛ باید فعال بود و فریاد زد

چکیده :ما را چاره ای جز اعتراض مدنی نیست. هرچند زندانها از ما پرشوند! اتفاقا پرشدن زندانها از ما، که نه پولی بالا کشیده ایم و نه دست به جیب مردم برده ایم و نه امضایمان پای قراردادهای ننگینِ ترکمان چایی نشسته، لکه ی ننگی خواهد بود بر پیشانی آنانی که خود را اهل بصیرت می دانند و ما را فتنه گر. و حتماً نیز به زندان رفتن ما تأثیرات شگرفی در گشودن این بن بست نفرت انگیز بجای خواهد نهاد. مثلاً مگر حاکمیت بسادگی می تواند از شوکِ زندانی کردن آقای سید محمد خاتمی بدر آید؟...


محمد نوری زاد، جهادگر و کارگردان منتقد، در یادداشتی از سکوت فعالان سیاسی و اجتماعی در قبال وضع موجود و عملکرد حاکمیت انتقاد کرد و گفت: اصلاً قرار نیست با اعتراض ما خون از دماغ کسی جاری شود. می گویم: مهم این است که شما از انزوا بدر آیید… ما که قصد لشکرکشی و ایجاد بلوا و آشوب نداریم. می گویم: ما که نمی خواهیم جایی را تخریب کنیم و از دیوار جایی بالا برویم. این کارها در تخصص اوباشانی است که ریسمانشان در دست سپاه و کسان دیگر است. و نه امثال ما که از این کارها متنفریم.

به گزارش کلمه، این نویسنده نام یادداشتی را که در وب سایت خود منتشر کرده، «آهای تنهایی تنهایی تنهایی!» گذاشته و از این طرز فکر که «معترضانِ صاحبنام ما پذیرفته اند که: ما از همه سوی در محاصره و بن بستیم. و در این بن بست و محاصره، کاری نمی شود کرد جز سکوت. و این که اجازه بدهیم گذر زمان خود به واکردنِ گره های ناگشودنی توفیق یابد» به شدت انتقاد کرده است.

او معتقد است: ما را چاره ای جز اعتراض مدنی نیست. هرچند زندانها از ما پرشوند! اتفاقا پرشدن زندانها از ما، که نه پولی بالا کشیده ایم و نه دست به جیب مردم برده ایم و نه امضایمان پای قراردادهای ننگینِ ترکمان چایی نشسته، لکه ی ننگی خواهد بود بر پیشانی آنانی که خود را اهل بصیرت می دانند و ما را فتنه گر. و حتماً نیز به زندان رفتن ما تأثیرات شگرفی در گشودن این بن بست نفرت انگیز بجای خواهد نهاد. مثلاً مگر حاکمیت بسادگی می تواند از شوکِ زندانی کردن آقای سید محمد خاتمی بدر آید؟

متن کامل یادداشت این مستندساز منتقد را در زیر بخوانید:

این روزها، روزهای تلخ و تنهایی من است. تلخ از این روی که معترضانِ صاحبنام ما – برخلاف من – پذیرفته اند که: ما از همه سوی در محاصره و بن بستیم. و در این بن بست و محاصره، کاری نمی شود کرد جز سکوت. و این که اجازه بدهیم گذر زمان خود به واکردنِ گره های ناگشودنی توفیق یابد. می گویند: مبادا تجربه ی خونین سال هشتاد و هشت را تکرار نکنیم. می گویند: اگر در آن سال هفتاد یا هشتاد نفر کشته شدند، این روزها هرخطای ما ممکن است هشتصد نفر را و یا هشت هزار نفر را به خاک و خون بکشد.

من می گویم: اصلاً قرار نیست با اعتراض ما خون از دماغ کسی جاری شود. می گویم: مهم این است که شما از انزوا بدر آیید. می گویم: ما که قصد لشکرکشی و ایجاد بلوا و آشوب نداریم. می گویم: ما که نمی خواهیم جایی را تخریب کنیم و از دیوار جایی بالا برویم. این کارها در تخصص اوباشانی است که ریسمانشان در دست سپاه و کسان دیگر است. و نه امثال ما که از این کارها متنفریم.

می گویم: شما، بزرگان و نام آوارانِ این عرصه اید. وقتی همه ی شما سکوت اختیار کرده اید، از آن جوان بی کس و کار و ناآشنا چه انتظار؟ می گویم: تنها راه برون رفت ما از این بن بست نفرت انگیز، سکوت نیست. بل اتفاقاً فریاد است. و نهراسیدن از تبعات این فریاد. می گویم: عزیزان، نترسید! حرف بزنید و اعتراض کنید اگرچه شما را به زندان بیندازند. بالاتر از این؟ چرا ما نباید زندانها را پرکنیم؟ حال که طرف مقابلِ ما امکانِ معارضه ی انسانی و مدنی را – که جزیی از بدیهی ترین حقوق اجتماعی شهروندان است – انکارمی کند، ما هم زندانهای او را با حضور خود پر می کنیم. بهمین سادگی!

شاید باور نکنید من در این ایام، به سراغ خیلی ها رفتم. خیلی ها. خیلی ها. از روحانی گرفته تا سیاستمدار و نام آشنا و حتی مراجع تقلید. به هرکسی که می شناختم رفتم و رو زدم. با هر سیاستمداری که قابلیت بحث داشت بحث و گفتگو کردم. یا حتی با دوستانی که آسمان کیاستشان – در محدوده ی کلام – تن به عرش می سایید به محاجه پرداختم. اما چه کنم؟ نشد که نشد. آنها بچشم خود می دیدند که من و خانواده ام در این راه تنهاییم اما هرگز برای همراهی با ما پیشقدم نشدند. و این، البته هرگز کدورتی نیست که مرا در راهی که بدان پای نهاده ام سست کند.

این نیز بگویم: به تنها دلیلی که از عدم همراهی شان دست یافتم، ترس بود. و البته ترس نیز هست. حاکمیت، صمیمانه می گویم: در ترساندن مردم و صاحبنامانِ ما به توفیقی بزرگ دست یافته است. بله، آنها موفق شده اند مردم را و بویژه سیاستمدارانِ معترض و منتقد این سالهایِ ما را بترسانند. ترس، تنها دلیل سکوت اینان است. ترس از چه؟ می گویم:

ترس از بی آبرویی. چرا که در این سالها، سیاسیون ما از طعم و چگونگیِ رفتار “برادران” در داخل زندانها خبردار شده اند. این که برادران در پستوهای خود با چه شیوه هایی از فرد متهم حرف و اعتراف و اقرار می گیرند. دیگر چه؟ ترس از ایجاد آشوب در خانواده. این که “برادرانِ” امام زمانیِ ما، متبحر به آداب آشوب اندازی در کانون خانواده اند. و نیک بلدند که دختر یک معترض را و پسر او را و همسر او را چگونه در تنگنای عاطفی و هول و هراس قرار بدهند تا به مراد خود برسند. دیگر؟ و ترس از ایجاد وقفه در مسیرِ معیشتِ یک معترض. این که نکند کارگاهی یا کارخانه ای یا شرکتی یا دفتری یا حقوق ماهیانه ای به اشاره ی مختصرِ “برادران” مهر و موم و قطع شود.

و اینها ترسِ کمی نیست. آنهم در این اوضاع و احوال ناپایدار. با این همه اما سخن من این است: ما را چاره ای جز اعتراض مدنی نیست. هرچند زندانها از ما پرشوند! اتفاقا پرشدن زندانها از ما، که نه پولی بالا کشیده ایم و نه دست به جیب مردم برده ایم و نه امضایمان پای قراردادهای ننگینِ ترکمان چایی نشسته، لکه ی ننگی خواهد بود بر پیشانی آنانی که خود را اهل بصیرت می دانند و ما را فتنه گر. و حتماً نیز به زندان رفتن ما تأثیرات شگرفی در گشودن این بن بست نفرت انگیز بجای خواهد نهاد. مثلاً مگر حاکمیت بسادگی می تواند از شوکِ زندانی کردن آقای سید محمد خاتمی بدر آید؟ و پشت بندش از شوکِ زندانی کردن نام آشنایانی که هرکدامشان اگر قرار باشد پشت تریبونی بایستند و صحبت کنند، حالا حالاها رشته ی کلام را به دست کسی نخواهند سپرد؟ در ادامه شما حصر و زندانی شدنِ یکی دو آیت الله و مرجع تقلید را نیز بدینها اضافه کنید.

آهای تنهایی تنهایی تنهایی، الحق که برازنده ی خدایی و بس. و من عزیزان، این روزها سخت تنهایم. با هر زنگ در، آرامش نیم بند اعضای خانواده ی من مضطربانه به هرسو می دود. ایکاش همچنان در زندان بودم. برادران اطلاعاتی و سپاهی، مرا در زندان به هر طریق و شیوه ی ممکن آزموده اند. با شکنجه و ضرب و شتم و توهین و فحش های ناموسی و تطمیع و تهدید و ارعاب، و بردن و ترساندن همسر و فرزندانم. و این که دیده اند: این موجود، به هیچ طریقی رام شدنی نیست. شاید تنها راهی که برایشان باقی مانده پودر کردن من باشد. که انجامِ این البته کمی دور از ذهن می نماید. خلاصه نمی دانم چه سناریویی روی میزشان است. اما این را می دانم که تنهایم. و می دانم که: نمی ترسم. هرگز! و می دانم: به راهی که می روم ایمان دارم. و هرگز نیز از رفتن بازنخواهم ایستاد. اگرچه در این راه، من باشم و دوستانِ دربندم.



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

۲۸ پاسخ به “محمد نوری زاد: نباید ترسید و سکوت کرد؛ باید فعال بود و فریاد زد”

  1. ناشناس آشنا گفت:

    عزیزم تو تنها نیستی‌

    تو و یارانت در قلبها هستید.

    و آن زمان فرا خواهد رسید که

    گٔل بارانت کنیم.

    • علی گفت:

      بنده نظر مخالف دارم و معتقدم که اگر ناکارآمدی ها کمی بیشتر شود که قطعآ بیشتر خواهد شد و اقتصاد در حال فروپاشی سرعت بگیرد خصوصآ که آقایان اصلآ متوجه خطر نیستند و هر روز بیشتر به این آتش میدمند جامعه چنان آتش زیر خاکستر است که متآسفانه شاهد آشوب و فروپاشی خواهیم بود.
      لذا فکر میکنم همه دلسوزان باید برای آنروز که دیر هم نخواهد بود فکری بکنند ، اینکه خاتمی در دیدار با دختران مهندس موسوی از آینده ایران اظهار نگرانی کرده است واقعآ قابل درک است.

  2. آقای نوری زاد همه میرحسین موسوی و مهدی کروبی و مرحوم منتظری نیستند که!از این جماعت انتظاری بیجا دارید!کسانی چون ابطحی به میانه بیایند یا آیت الله های خوش خواب قم؟؟

  3. ناشناس آشنا گفت:

    لطفا نظر بدهید!
    پیشنهاد:
    “عملیات پرواز”

    در صورتی که تا روز انتخابات ,حصر موجود باشد و آقای خاتمی کاندیدای رئیس جمهوری نباشد صرف نظر از بازیها و خواست حاکمیت .

    مردم با یک شاخه گٔل یا یک شاخه سبز .

    در شهرستانها به‌طرف زندانها،

    در تهران به‌طرف منزل موسوی ، کروبی و زندان اوین،

    و در خارج از کشور به طرف سفارتخانه‌های جمهوری اسلامی رفته

    و به این شکل مخالفت صلح دوستانه خود را ابراز کنند.

    امیدوارم این پیشنهاد از طرف همه فعالان سیاسی داخل و خارج حمایت شود.

    و سبزها به فراهم کردن زمینه و سازماندهی آن از هم اکنون اقدام کنند.

  4. maryam گفت:

    امروز درجمع خانواده وفامیل صحبت از مردانگی وبصیرت نوری زاد عزیز بود وهمه ستایشگر این صفات عالی بودند
    نظرایشان کاملا مورد تایید ماست، دقیقا باید صاحبنامان وبزرگان جامعه دراین راه قدمهای بزرگ بردارند. اکنون نوبت ایشان است. درضمن باید مطمئن باشند که عزت ازآن خداست وبه هرکه خواهد عطاکند، باید توجه کنند که عزیزو باآبرو بودن ایشان موکول به قضاوت جامعه است که صرفنظر از تبلیغات حاکمیت انجام میشود.
    باید به آنچه قرنهاست درکسوت مبلغ مذهب برای مردم از شهامت وجسارت وایمان پیشوایان دین گفته اند خود نیز ایمان بیاورند. اگر ایمان داشتند ازهیچکس جز خداوند نمی ترسیدند. این ترس وواهمه نشانه ضعف ایمان آنان است.
    امروز ایران عزیز ونیز مذهب تشیع که اینان غالبا مبلغ ووامدار آن هستند درخطراست.
    اگر روحانیون خودرا متعهد به حفظ آرمانهای دین ومذهبشان ندانند ازچه کسی باید این توقع را داشت؟ افراد گمنامی همچون من با وجود تعهد ومیل به حرکت وفریاد اگرهم فریادی کنیم تاثیری نخواهد داشت ولی صاحبنامان اگر فریاد کنند حتما موثر خواهد بود.
    زنده باد میرحسین وکروبی. زنده باد آیت الله دستغیب وبیات ، شاد باد روح آیت الله منتظری
    زنده باد نوری زاد عزیز.
    عزت ازآن خداست.

  5. مادرسبز گفت:

    اقای نوری زاد عزیز کاملا درست گفتید این ترس در تاروپود جامعه تنیده شده و متاسفانه من شخصا امیدی به بزرگانی که شما نام بردید ندارم ! با وجودیکه معتقدم که حتما زندانی شدن این بزرگان هزینه ی زیادی برای رژیم دارد ولی همه میر حسین و کروبی نمیشوند و اینگونه است که در دل مردم جایگاه ویژه ای باز کرده اند کاش اینها اقلا میامدند دم در زندان و کنار خانواده ی زندانیان تا پایان وقت ملاقات میایستادند و خانواده ی خزعلی را که حتی مورد جفای پدر و مادر و خواهر و برادرش قرار گرفته تنها نمی گذاشتند اکثریت مردم خواهان روشهالی مسالمت امیز برای بهبود شرایط کشورشون هستند نمی خواهند یک سوریه ی دیگر ایجاد کنند چون مسلما قدرتمندان حاضر به قبول خواستهای دموکراتیک مردم نخواهند شد و به کشتار دست میزنند چنانچه زدند ! ولی این اقایان می توانند برای نجات وطن از فروپاشی و درگیری به پیشنهادهای شما عمل کنند و هزینه بپردازند

  6. یار میر حسین گفت:

    مرد .روزی دو باره سبز خواهیم شد .روزی که دور نیست …نفرت از این استادان شیطان.. روزی که دیر نیست .دودمانشان را بر باد خواهد داد . تاریخ پیش از این گواهی داده

  7. ناشناس آشنا گفت:

    هر دود پیشنهاد مشکل سازماندهی یکسانی دارند

    پیشنهاد شما لیدر‌ها را مشخص می‌‌کندو نظام براحتی با مسدود کردن آنها کارش ساده تر میشود،

    پیشنهاد اول به نظام شانس می‌دهد که شاید در مهندسی‌ کردن انتخابات کوتاه بیاید و در عملیاتش تجدید نظر کند در ضمن گسترده تر است.

  8. Yasmen گفت:

    با این قسمت سخنان جنابعالی کاملا موافقم
    فراخوان عمومی برای آزادی انها خواهید داد آنگاه خواهید دید که میلیون ها ایرانی در داخل و خارج با شما همصدا خواهند شد و حرفشان را به کرسی خواهند نشاند

  9. Qwer گفت:

    در صورتی که افرادی چون عبداله نوری و خاتمی و از همه مهمتر ایت اله موسوی خوئینی ها اجازه حضور در انتخابات با تعین نامزد مشخص نکنند حضور بر سر صندوق و ممهور نمودن ان خدمت به استبداد و ظلم و گرانی و فحشا و تجاوز است

  10. مرتضی گفت:

    دوست عزیز فعلا این تصمیم ها را نگیرید! هنوز تا روز انتخابات ممکن است تحولات جدیدتری بوجود آید،این طرح شما اولین ایرادی که دارد این است که رای باطل شمرده شده یا اصلا خوانده نمیشود ،یا بنفع کاندیداهای مورد نظر آقایان مصادره شده ،بعد مجموع آراء نیز بحساب بیعت با مقام معظم رهبری گذاشته میشود!
    متوجه هستید؟

  11. مهمان گفت:

    به نظرم بیشتر ترس خاتمی از عدم همراهی مردم باشد و یا عدم تداوم این همراهی تا حصول نتیجه.

  12. ناشناس آشنا گفت:

    به سیاهی لشکر احتیاج دارید؟

  13. J Rekabi گفت:

    بادرود فراوان
    جناب آقای نوری زاد به نطر من نیز با نظر شما که حکومت موفق شده با ایجاد ترس و وحشت و کشتار و ایجاد اختلاف بین همه کسانی که مد نظرشان یوده به موفقیتی قابل قبول رسیده است و متاسفانه انسانهایی که داعیه دموکراسی و آزادی را در سر میپرورانند به درون لاکهای خود فرو رفته منتظر گذر زمان و جادو و جنبل میباشند به نظر من آری به اتفاق میشود جهان گرفت ، ما اگوهایی مانند گاندی و امثال آنهارا داریم که در هر حال مخالف اعتراض همراه با خشونت بوده اند آقای نوری زاد شما تنها نیستید هر فردی که مطلب شما را میخواند و شما را میشناسد و میتواند نظرات شما را منعکس کند همراه شماست پس خسته نشوید هر چه مصمم تر با اراده ای پولادین بتازید که پیروزی از آن ماست

  14. Yasmen گفت:

    دختران میر شجاعمان بصراحت اعلام کردند سایت کلمه مورد وثوق و اعتماد اقای میر حسین موسوی است و ظاهرا احدی از فرزندان شیخ شجاعمان در خارج از کشور بسر می برد

  15. Hamid12uk گفت:

    شرمنده ایم…..

  16. محمد گفت:

    فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما[صدق الله] .ای عزیز باریتعالی صریحا برتری امثال تو دلیرمرد برقاعدین ذکرکرده است.پس :براهت ادامه ده که انشالله حضرت دوست عنایت دارند

  17. صادق گفت:

    نوریزاد عزیز مشکل فقط سیاستمدارهای ما نیستند.
    به قول بیداد:
    مردم به سحر شعبده در خواب رفته اید / در این کویر تشنه پی آب رفته اید
    تا کی در انتظار مسیحی دویاره اید / در جستجوی نور کدامین ستاره اید
    ما مردم هم دیگه اون مردم دوسال پیش نیستیم.
    شاید هم همین سیاست مدارها ما مردم رو سست کردند.
    دیگه کسی به فکر دین و آزادگی نیست.
    فقط اینکه لقمه نونی باشه برای سیر کردن شکم.
    همین!
    دیگه وقتی نمیمونه برای اینجور کارها!
    من که به نوبه خودم باید بگم شاید اگر وعده خدا بر پیروزی حق بر علیه باطل نبود تا الان دیوونه شده بودم!
    این حرفت خیلی به دلم نشست:
    “آهای تنهایی تنهایی تنهایی، الحق که برازنده ی خدایی و بس.”

  18. AHMAD گفت:

    همه ما هستم ..همه ما مردم هستیم ….مطمئن باش

  19. Sabalanred گفت:

    درود به شرفت . همه بزرگان تاریخ تنها بودهاند

  20. کی گفته شما تنهای اتفاقا خیلی بیشماری انقدر که اگر لب تر کنید صد قافله چون دوم خرداد بسازی

  21. مسعود گفت:

    قاصدک قاصدک هان چه خبر آوردی ؟
    از کجا و از که خبر آوردی؟
    خوش خبر باشی اما
    گرد بام و در من
    بی ثمر می گردی
    انتظار خبری نیست مرا
    نه زیاری ، نه ز دیار و دیاری ، باری
    برو آنجا که ترا منتظرند
    برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
    قاصدک در دل من ، همه کورند و کرند
    دست بردار از این در وطن خویش غریب
    قاصدک تجربه های همه تلخ ،
    با دلم می گویند ،
    که دروغی تو دروغ
    که فریبی تو فریب
    قاصدک هان ، ولی آخر ایوای
    راستی آیا رفتی با باد ؟
    با توام ، آیا کجا رفتی آی ،
    راستی آیا جایی خبری هست هنوز ؟
    مانده خاکستر گرمی جایی ، در اجاقی ؟
    طمع شعله نمی بندم
    خردک شرر هست هنوز ؟
    قاصدک
    ابرهای همه عالم شب و روزدر دلم می گریند .
    قاصدک (اخوان ثالث)

  22. Ehssanerfan گفت:

    ﻣﻦ ﭘﻴﺸﻨﻬﺎﺩ ﻣﻴﻜﻨﻢ ﻫﻤﻪ ﻟﺒﺎﺱ ﺳﺒﺰ ﺑﭙﻮﺷﻨﺪ ﺭﻭﺑﺎﻥ ﺳﺒﺰ ﺑﺒﻨﺪﻧﺪ ﻫﺰﻳﻨﻪ اﻱ ﻫﻢ ﻧﺪاﺭﺩ و ﺧﺎﺻﻴﻴﺖ ﺁﻥ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻗﺪﺭﺕ ﻧﻬﻔﺘﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﻴﺸﻮﻧﺪ و اﺧﺘﻼﻑ ﻓﺎﺣﺶ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺎ ﻣﺰﺩﻭﺭاﻥ ﺭﮊﻳﻢ ﻧﻤﺎﻳﺎﻥ ﻣﻴﺸﻮﺩ. ﺑﻪ ﺯﻭﺩﻱ ﻫﻮا ﮔﺮﻡ ﻣﻴﺸﻮﺩ و ﻳﻚ ﺗﻴﺸﺮﺕ ﻛﺎﻓﻴﺴﺖ. اﻳﻦ اﻳﺪﻩ ﻓﻘﻄ ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻛﺎﺭاﻱ ﺩاﺭﺩ ﻛﻪ ﻓﻌﺎﻟﻴﻦ ﻭاﻗﻌﻲ ﺳﻌﻲ ﻛﻨﻨﺪ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺭا ﻛﻪ ﺑﻪ ﺑﻲ ﺗﻔﺎﻭﺗﻲ ﺩﭼﺎﺭ ﺷﺪﻩ اﻧﺪ ﺭا ﺑﻪ اﻳﻦ ﺣﻜﺖ ﺑﻲ ﻫﺰﻳﻨﻪ ﻣﺘﻘﺎﻋﺪ ﻛﻨﻨﺪ ﻣﻦ ﺗﻮ ﺭا ﺗﻮ اﻭ ﺭا. ﻣﻦ ﺗﻮ ﺭا ﺗﻮ اﻭ ﺭا

  23. Ling_shu5 گفت:

    و اینها ترسِ کمی نیست. آنهم در این اوضاع و احوال ناپایدار. با این همه اما سخن من این است: ما را چاره ای جز اعتراض مدنی نیست. هرچند زندانها از ما پرشوند! اتفاقا پرشدن زندانها از ما، که نه پولی بالا کشیده ایم و نه دست به جیب مردم برده ایم و نه امضایمان پای قراردادهای ننگینِ ترکمان چایی نشسته، لکه ی ننگی خواهد بود بر پیشانی آنانی که خود را اهل بصیرت می دانند و ما را فتنه گر.
    اما چه کنم؟ نشد که نشد
    be nazare man entezare bishtari az baziha darid .aya midani az unhai ke davat be amal avordi che parvandehai nazde baziha daran ke nemitunand ……montazere kasani hasti ke hastieshun be moazzamon lah baste hastesh .tanha kasani jorat daran ke dar bandando az chizi o az kasi baki nadaran…..vali bedun ke rooze roshan kheili nazdike

  24. Sattatb گفت:

    توتنها نیستی! هزاران هزار همدرد و همراه داری . درود بر تو و خانواده شجاعت .

  25. میهمان گفت:

    رای آقای نوریزاد هم فریاد جمعی درخیابان نبود، به نظرمن ایشان منظورشان به صدادرآمدن بزرگان سیاست ودین بوده.

  26. میرزا رجب گفت:

    اینجا مملکت ماست که دربند ضحاک زمانه افتاده است. گمان نکنم مجموع جوانانی که به امر ضحاک کشته شده و مغز آنان برای جراحات وی به مصرف رسید، ازتعداد کسانی که درزمان این ضحاک کشته شده اند بیشتر باشد یقینا خیلی کمتر و کمتر بوده است. ما برای آزادی مملکت خود هریک کاوه زمان هستیم. آنقدر ایستادگی و مقاومت می کنیم تا یا با پاسخ خود ما را قانع کنند، یا حریف او شده وی را کنار خواهیم گذشت و دیگری را برسر کار خواهیم آورد. زمان زورگویی و شدادی و دیکتاتوری گذشته است. اگر با دموکراسی و رای سرکارآمده ای باید تسلیم رای اکثریت شوی و اگر رای نیاوردی بزنی کنار که ما فردی اصلح را سرکار بیاوریم، اما خیراگر دیکتاتوری میخواهی بکنی، شترسواری دولا دولا نمیشود. اعلام کن که دیکتاتورهستی و به ضرب اسلحه و سرنیزه میخواهی حکومت کنی تا ماهم با تو تکلیفمان را روشن کنیم. درقرن بیست و یکم که نمیشود ادای خلفای بنی امیه را درآورد.