طرح سبز/ قرار بود مردم حکومت کنند
چکیده :قرار نبود که ما بر مردم حکومت کنیم. قرار بود مردم حکومت کنند. قرار بود جا به جایی ها به خواست مردم و به صورت مرتب در کشور اتفاق بیفتد. باید ترسید از موقعی که فکر شود راه حل در سرکوب ادامه فشار ها و بستن فضاست....
English Translation: We were not meant to rule our people, but rather grant them the right to self determination. The transition of power was supposed to take place regularly, in an orderly fashion and based on the will of the people. It is alarming when the solution is sought in policies based on repression, continued pressure and the further stifling of the political climate.
Mir Hossein Mousavi, May 13th, 2010
طرحهای اخیر شما با جملات میرحسین ونوع کادر ورنگی که انتخاب نموده ایدبسیار جالب عامه پسند می باشد چرا که نه جملات تند است ونه تصویر زمخت
هر ملتی گاه به گاه شانس آنرا پیدا میکند که از نردبان تکامل بالا برود.
در صورتی که از این موقعیت استفاده نکند این شانس از و گرفته شده و باید تا نوبت بعد منتظر بماند.
زمانی مصدق بود.
زمانی اوایل انقلاب بود.
و امروز موسوی ست که چیزی به از دست دادنش نمانده.
سی سال دیگر به انتظار شانس دیگر.
و این گویا ی ماست که چگونه ملتی هستیم.
ما هیچ وقت استحقاق خودمان را نشان ندادیم.
تاسف.
سی سال دیگر.
سی سال دیگر.
هر ملتی گاه به گاه شانس آنرا پیدا میکند که از نردبان تکامل بالا برود.
در صورتی که از این موقعیت استفاده نکند این شانس از و گرفته شده و باید تا نوبت بعد منتظر بماند.
زمانی مصدق بود.
زمانی اوایل انقلاب بود.
و امروز موسوی ست که چیزی به از دست دادنش نمانده.
سی سال دیگر به انتظار شانس دیگر.
و این گویا ی ماست که چگونه ملتی هستیم.
ما هیچ وقت استحقاق خودمان را نشان ندادیم.
تاسف.
سی سال دیگر.
سی سال دیگر.
هر ملتی گاه به گاه شانس آنرا پیدا میکند که از نردبان تکامل بالا برود.
در صورتی که از این موقعیت استفاده نکند این شانس از و گرفته شده و باید تا نوبت بعد منتظر بماند.
زمانی مصدق بود.
زمانی اوایل انقلاب بود.
و امروز موسوی ست که چیزی به از دست دادنش نمانده.
سی سال دیگر به انتظار شانس دیگر.
و این گویا ی ماست که چگونه ملتی هستیم.
ما هیچ وقت استحقاق خودمان را نشان ندادیم.
تاسف.
سی سال دیگر.
سی سال دیگر.
هر ملتی گاه به گاه شانس آنرا پیدا میکند که از نردبان تکامل بالا برود.
در صورتی که از این موقعیت استفاده نکند این شانس از و گرفته شده و باید تا نوبت بعد منتظر بماند.
زمانی مصدق بود.
زمانی اوایل انقلاب بود.
و امروز موسوی ست که چیزی به از دست دادنش نمانده.
سی سال دیگر به انتظار شانس دیگر.
و این گویا ی ماست که چگونه ملتی هستیم.
ما هیچ وقت استحقاق خودمان را نشان ندادیم.
تاسف.
سی سال دیگر.
سی سال دیگر.
چه باید کرد
این باغچه را از هرزه گیاه رها باید کرد
گلزار گلگون سبز را بر آن روا باید کرد
کلبه فرسوده پوسیدهٔ را از بن خراب باید کرد
خانه سبز امید را با عشق، بهر میر عزیز ،در آن بنا باید کرد
بلبلان خوش نغمه عاشق را از قفس رها باید کرد
حصر ناجوانمردانه جور و ستم را فنا باید کرد
سیاه چال!
زمستان سختیست!
آه در گلو یخ میزند!
ننه تاجی ، نانوا ده ، گندم ندارد!
مش ناصر ،قصاب ده ، صحبت از استخوان ز ل میکند.
کلّ عباس سبزی فروش ده ، به پشت کرسی رفته است.
زمستان سختیست!
آه در گلو یخ میزند!
خان و گماشتههایش ،از شگوفایی ده ،
از گوهای پر برف زیبای سر به فلک کشیده اطراف ده سخن میپرانند!
صدایی از تهٔ سیاه چال به گوش میرسد.
قدرت را با قدرت مهار کنید!
اهالی ده هاج و واج ، پچ پچ کنان،
قدرت ما فقط آه و ناله ماست است.
از سیاه چال
آه ها و نالهها فریاد شوند،
و پژواک فریادتان بهمن را صدا خواهد کرد!
قرار نبود رای مردم توسط یک کاندیدا هیچ انگاشته شود!قرار نبود اگر مردم به رقیب کاندیدی رای میدهندآن شخص اساس مردم سالاری را بر هم بزند!! قرار نبود آقای میرحسین!