مادران زندانی را دریابیم
چکیده :مجازات جایگزین حبس در صورتی که با دقت اجرا شود میتواند بسیار مفید به حال امروز و فردای جامعه باشد و جلوی بسیاری از معضلات را بگیرد. وقتی میشود گرهها را با دست باز کرد چرا آن را با دندان باز کنیم که بعدها بخواهیم مشکلات عارض شده در دندان را حل نماییم، و البته واضح است که همه معضلات و مشکلات ایجاد شده قابل رفع و حل نخواهد بود....
زهرا ربانی املشی
از مسائلی که امروزه در تمام جوامع، مورد توجه قرار میگیرد مسئله شکنجه است. و آن طبق تعریف کنوانسیون منع شکنجه عبارت است از: “هر عمل عمدی که بر اثر آن درد یا رنج شدید جسمی یا روحی علیه شخصی به منظور کسب اطلاعات یا گرفتن اقرار از او یا شخص ثالث اعمال شود.”
برخی از مؤلفین اسلامی هم شکنجه را اخصّ از هر نوع رنج و عذاب شمردهاند، اگرچه میتواند دارای صورتهای متنوعی از ایذاء روحی و جسمی باشد. این نویسندگان، وجه تمایز شکنجه از ایذاء و رنجهای دیگر را استمرار آن دانستهاند. از جمله شیخ طوسی در تعریف خود از شکنجه، شرط اساسی تحقق شکنجه را استمرار رنج و درد قلمداد کرده است.
به طور کلی تعذیب و ایذاء انسان نسبت به انسان دیگر، در شرع حرام بوده و نزد عقل و عقلاء قبیح و ظلم محسوب میگردد و بنابراین هیچکس نباید دیگر افراد بشر را به هر شکلی مورد عذاب و اذیت قرار دهد.
در حکم این مسأله هم تفاوتی از حیث مذهب، جنسیت، رنگ، نژاد و سایر خصوصیات وجود ندارد و شکنجه انسان چه مرد باشد یا زن، کافر یا مسلمان، سفیدپوست یا رنگین پوست و …. حرام بوده و جایز نیست. به تبع این دیدگاه اسلامی، در قوانین جمهوری اسلامی ایران هم ممنوعیت شکنجه تصریح شده و تضمینهایی جهت جلوگیری از آن پیش بینی شده است:
• در اصل ۳۸ قانون اساسی آمده: «هر گونه شکنجه برای گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع ممنوع است. اجبار شخص به شهادت، اقرار یا سوگند مجاز نیست و چنین شهادت، اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است و متخلف از این اصل، طبق قانون مجازات میشود.»
• همچنین ماده ۵۷۸ قانون مجازات اسلامی مقرر می نماید: «هر یک از مستخدمین و مأمورین قضایی یا غیر قضایی دولتی برای آنکه متهمی را مجبور به اقرار کرده او را اذیت و آزار بدنی نماید علاوه بر قصاص با پرداخت دیه حسب مورد به حبس از شش ماه تا سه سال محکوم میگردد و چنانچه کسی در این خصوص دستور داده باشد، فقط دستور دهنده به مجازات حبس مذکور محکوم خواهد شد و اگر متهم بواسطه اذیت و آزار فوت کند مباشر، مجازات قاتل و آمر، مجازات قتل را خواهد داشت.»
• ماده ۱۷۶ آیین نامه قانونی و مقررات اجرایی سازمان زندانها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور که در تاریخ ۷/۱/۱۳۷۲ به تصویب رئیس قوه قضائیه رسیده نیز در این زمینه می گوید: «تندخویی، دشنام، ادای الفاظ رکیک یا تنبیه بدنی زندانی و اعمال تنبیهات خشن و مشقت بار و موهن در زندانها بکلی ممنوع است… .»
• اصل پنجم اعلامیه جهانی حقوق بشرنیز که همه ملزم به رعایت آن هستند میگوید: هیچکس رانباید تحت شکنجه یا کیفرظالمانه و غیرانسانی و تحقیرآمیز قرار داد.
• ماده هفت میثاق حقوق مدنی و سیاسی هم تصریح دارد: «هیچکس نباید در معرض شکنجه یا رفتارها و مجازاتهای بی رحمانه و غیر انسانی و موهن قرار گیرد و ممنوعیت شکنجه از جمله حقوق بنیادین است بدین معنا که در هیچ شرایط و اوضاع و احوالی نمیتوان دلیل توجیه کنندهای برای اعمال آن اقامه کرد.»
شکنجه درواقع شدید ترین نوع رفتار ممنوعی است که همیشه غیرقانونی است وفرقی نمیکند که در چه وضعیتی و در چه زمانی انجام میگیرد.
شهید بزرگوار آیت الله بهشتی هنگام تصویب اصل ۳۸ قانون اساسی میفرمود: «اگریک جا پذیرفتیم که سیلی زدن به مجرم حرفهای جایز است، بر داغ کردن نیز صحه گذاشتهایم.»
مصادیق شکنجه چیست؟
مطابق ماده یک قانون منع شکنجه که در ۱۸ اردیبهشت ماه ۱۳۸۱به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید، موارد زیر در این قانون در حکم شکنجه بوده و اعمال آن ممنوع است:
۱ـ هرگونه اذیت یا آزار بدنی برای گرفتن اقرار و نظایر آن ۲ـ نگهداری زندانی به صورت انفرادی یا نگهداری بیش از یک نفر در سلول انفرادی ۳ـ چشم بند زدن به زندانی در محیط زندان و یا بازداشتگاه ۴ـ بازجویی در شب ۵ـ بیخوابی دادن به زندانی ۶ـ انجام اقداماتی که عرفاً اعمال فشار روانی بر زندانی تلقی میشود ۷ـ فحاشی، به کاربردن کلمات رکیک، توهین و یا تحقیر زندانی هنگام بازجویی یا غیرآن ۸ـ استفاده از داروهای روان گردان وکم و زیاد کردن داروهای زندانیان مریض ۹ـ محروم کردن بیماران زندانی از دسترسی به خدمات ضروری ۱۰ـ نگهداری زندانی در محلهای با سروصدای آزاردهنده ۱۱ـ گرسنگی و یا تشنگی دادن به زندانی و رعایت نکردن استانداردهای بهداشتی و محروم کردن زندانی از استفاده از امکانات مناسب بهداشتی ۱۲ـ طبقهبندی نشدن زندانیان و نگهداری جوانان یا زندانیان عادی در کنار زندانیان خطرناک ۱۳ـ جلوگیری از هواخوری روزانه زندانی ۱۴ـ ممانعت از دسترسی به نشریات و کتب مجاز کشور ۱۵ـ ممانعت از ملاقات هفتگی یا تماس زندانی با خانوادهاش ۱۶ـ فشار روانی به زندانی از طریق اعمال فشار به اعضای خانواده زندانی ۱۷ـ ممانعت از ملاقات متهم با وکیل خود ۱۸ـ ممانعت از انجام فرایض مذهبی.
همانطور که مشهود است، قانونگذار مصادیق متعددی از شکنجههای معنوی را در کنار شکنجههای مادی مورد توجه قرار داده است. مصادیقی که با کمال تاسف در زندانهای ایران به وفور وجود دارد.
یکی از شکنجههای روحی که زنان زندانی با آن مواجهند محرومیت از دیدار حضوری با فرزندان است که این مسئله علاوه بر اینکه برای مادران مصداق شکنجه است برای فرزندان خردسالشان هم شکنجه محسوب میشود. که البته این خود، مغایر با قانون و اصل شخصی بودن مجازاتهاست.
مسئلهای که حتی اگر در مورد فرزندان طلاق اتفاق بیفتد طبق فتوای فقها امری غیر جایز محسوب می شود. برای مثال:
امام خمینی(ره) در استفتای قضات دادگاه مدنی خاص در سال ۱۳۶۳ اعلام فرموده بودند که: ” اگر جدا نمودن فرزند از مادر موجب به وجود آمدن عسر و حرج برای مادر یا فرزند از نظر روحی شود، دادگاهها نباید فرزند را از مادر جدا نمایند.”
پژوهشگران در مورد کودکان به این نتیجه رسیده اند که اولین دلبستگی اکثر کودکان در زندگی، مادر است چرا که معمولا مادران هستند که عمود خیمه خانواده را سرپا نگاه میدارند و مراقب چگونگی رشد فرزندان هستند؛ اگر مادران برای مدتی طولانی در خانه نباشند، نمیتوان انتظار داشت تا فرزندان آن خانواده آینده درخشانی در انتظارشان باشد. لذا جدا کردن مادر از بچه ضربات سنگینی را بر احساسات و عواطف هردو خواهد زد احساساتی که از مهمترین تواناییهای زن محسوب شده و بر اساس همین توانایی است که دست آفرینش برای خلقت ، بطن زن را برگزیده ، و او امانت دار مناسبی برای حفظ و نگهداری این ودیعه الهی بوده و همیشه از هیچ ایثاری در رشد و کمال او دریغ ندارد. و اگر چنانچه به هر دلیلی این احساسات جریحهدار شود و طراوت و شادابی مادر دچار اخلال گردد در وظیفه مادری او اشکال ایجاد می گردد.
روحیه شاد مادر باعث ایجاد انگیزه در فرزندان میشود و به آنان اطمینان میدهد که در هر مرحله از زندگی میتوان با مشکلات مبارزه کرد و سربلند بیرون آمد. پرواضح است که وقتی قرار است کودکان، مادران را پشت شیشه و از طریق تلفن، آنهم در زمان بسیار محدود ملاقات کنند و از ابتدایی ترین حق خود یعنی آغوش مادر بینصیب باشند، چه زندگی پر استرسی را شروع کردهاند. گروهی از روانشناسان هشدار دادهاند که سختیها و استرسهای دوران کودکی میتواند اثرات طولانی مدتی بر سلامت فرد بگذارد. تاثیراین استرسها در گذشته تنها بر سلامت روان کودک مشخص شده بود اما اکنون ثابت شده که این دشواریها بر سلامت جسمی نیزتاثیر میگذارد . تجربه استرسهای دوران کودکی، میتواند بیماریهای قلبی، التهاب بافتها و افزایش سرعت پیرشدن سلولها و حتی مرگ زود هنگام را منجر شود.
اگر فرضاً مادری جرمی مرتکب شده است، دیگر قرار نیست شکنجه شود و مثلاً از زندگی در کنار فرزند محروم باشد و کودکانشان نیز، بدون اینکه اشتباهی مرتکب شده باشند مورد تنبیه واقع شده و از احساس امنیتی که در آغوش گرم مادران پیدا می کنند محروم باشند.
این نوع شکنجهها حتی برای مادران مجرم هم روا نمیباشد چه رسد به مادرانی که هیچ جرمی ندارند جز دفاع از حقوق افرادی که نیاز به حامی داشتهاند و با زبان و قلم این دفاع را دنبال نمودهاند.
چه به صواب میگوید خانم سیمین بهبهانی که: “زندان باید دبستان شود، افسوس که گورستان شده است! زنان در زندان چه میکنند؟ این روزها شمار زنان آزاده و فرزانه در زندانهای سیاهچاله وار غیر استاندارد حیرت زاست ــ زنانی که وکیل اند و دبیر، پزشک اند و دانش جو… و همگی مدافع حقوق زن”.
امروزه علمای حقوق، جامعه شناسان و جرم شناسان با توجه به عوارض منفی یا آسیب اجتماعی و عوامل دیگر، همیشه حبس را ابزار مناسبی برای سیستم جزایی نمیدانند و معتقدند که در برخی از جرائم باید از مجازاتهای جایگزین استفاده شود. این مجازاتهای جایگزین میتواند به صورتهای مختلف پیش بینی شده در قانون اعمال شود. مثلاً:
الف- آزادی مشروط: طبق فصل چهارم از قانون مجازات اسلامی.
ب- تبدیل مجازات حبس: در ماده ۲۲ قانون مجازات اسلامی بیان شده که دادگاه می تواند مجازات (تعزیری یا بازدارنده را) به مجازاتی که مناسب به حال متهم باشد تبدیل کند.
ج- تعلیق مجازات: قانونگذار در مواد ۲۵ تا ۳۶ تعلیق را با شرایطی پذیرفته است. نکته ای که وجود دارد این است که شامل مجازاتهای تعزیری و بازدارنده می باشد.
مجازات جایگزین حبس در صورتی که با دقت اجرا شود میتواند بسیار مفید به حال امروز و فردای جامعه باشد و جلوی بسیاری از معضلات را بگیرد. وقتی میشود گرهها را با دست باز کرد چرا آن را با دندان باز کنیم که بعدها بخواهیم مشکلات عارض شده در دندان را حل نماییم، و البته واضح است که همه معضلات و مشکلات ایجاد شده قابل رفع و حل نخواهد بود.
امیدوارم در انتهای ماه خدا و نشستن سر سفره احسانش، مسئولین و دست اندرکاران امور، ذره ای به این صفت الهی متصف شده باشند ودر رفتار خود تجدید نظر کنند و به عنوان اولین اقدام، در عید سعید فطر، زنان و مادران زندانی به خصوص زنان زندانی سیاسی را که بدون ارتکاب جرمی زندانی شدهاند آزاد نموده و یا با مجازات جایگزین آنان را به آغوش خانه و خانواده بازگردانند.
منبع: جرس
مادر ان زندانیان سیاسی و کلا مادران ایران پس از انقلاب چه مادران شهید جنگ و مادران ایثار گران و مادران مجرو حان جنگ و چه مادران کسانی که ترور شدند چه مادران انها که اعدام شدند و.. زجری مضا ئف
پیدا کردند که بسیاریشان دق کردند و مر دند یا گوشه گیر یا در درون خود فرو رفته اند .. که این رنج و دق کردن این مادران و پدران و خا نواده انها اثر روانی در جا معه خشونت زده ما
گذاشته است که اگر همه روان شنا سان درجه یک جهان جمع شوند این مسائل را به این زودی در جا معه ما نخواهند توانست حل کنند
مخصو صا که هنوز مسئولین ما بر ظبل خشونت و جنگ و کشتار و بی خردی دارند ادامه می دهند . یکی از نمونه های این اثر خشونت هائی است که در جا معه هر روز نماد پیدا می کند مانند قتل های خیا بانی و نزا ع های دسته جمعی و تجاوز های گروهی در جا معه است و ده ها نا هنجاری های دیگر