چه کسی به صندوقهای رای لگد زد؟
چکیده :یادداشتهای روزنامهی کیهان، فارغ از تهمتهایی که میزنند و دروغهایی که میگویند، هر از گاهی، خواسته یا ناخواسته نیمهی پنهانِ مشی سیاسی سیاستمداران خود را آشکار میکند. یادداشتنویس کیهان اعتراف کرده که در یک سال و نیم گذشته، «رفتار امنیتی و انتظامی» جای سیاستورزی را گرفته است. کاش نویسندهی کیهان همتی مضاعف به خرج میداد و «نشانههایی» را از «کسانی» که به صندوقهای رای لگد زدهاند، ذکر میکرد تا «نیمهی پنهان» آنها نیز آشکار شود. مثلاً می گفت: با لگدِ چه کسانی صندوقهای رای به کتابخانهای در شیراز پرت شدند؟ چه کسانی صندوقهای 150 درصدی را پر کردند؟ چه کسانی اساماسها قطع کردند تا رای صندوقها مخابره نشود؟ چه ناکسانی بر روی سهراب اعرابی و کیانوش آسا که به دنبال رای گمشدهی خود و صندوقهای واقعی رای بودند، آتش گشودند؟ و...
کلمه – آل طاها: یادداشتهای روزنامهی کیهان، فارغ از تهمتهایی که میزنند و دروغهایی که میگویند، هر از گاهی، خواسته یا ناخواسته نیمهی پنهانِ مشی سیاسی سیاستمداران خود را آشکار میکند. سیاستمدارانی که حسین شریعتمداری، یار غار و کیهان تریبون نیمه رسمی آنهاست.
در ادامهی این نوع سیاستورزی کیهانی و از قضا همزمان با ترور خشونتبار و ناجوانمردانهی چابهار، یادداشت روز کیهان، در مطلبی با عنوان «از اینجا شروع کنید»، ناخواسته به حقیقت تلخی در خصوص آنچه «فتنهی ۸۸» مینامد، اعتراف کرده است.
یادداشتنویس کیهان میگوید که در یک سال و نیم گذشته، مجال چندانی برای سیاستورزی در داخل کشور وجود نداشته و از روزی که «کسانی تصمیم گرفتند با لگد زدن به صندوق رای، شکست خود را به شکستی برای همهی نظام تبدیل کنند»، «سیاست داخلی کنار رفته است» و «رفتار امنیتی و انتظامی» که نویسندهی کیهان آن را امنیت ملی مینامد، بر عرصهی کشور سایه افکنده است.
نگارنده با خواندن این سطور، پیش از هر چیز، آرزو کرد که ای کاش نویسندهی کیهان همتی مضاعف به خرج میداد و «نشانههایی» را از «کسانی» که به صندوقهای رای لگد زدهاند، ذکر میکرد تا «نیمهی پنهان» آنها نیز آشکار شود. مگر نشان دادن این نیمهی پنهان، خصلتی کیهانی نیست؟ پس یادداشت چه کیهانیتر میشد، مثلاً اگر نویسنده می گفت: با لگدِ چه کسانی صندوقهای رای به کتابخانهای در شیراز پرت شدند؟ چه کسانی صندوقهای ۱۵۰ درصدی را پر کردند؟ چه کسانی اساماسها قطع کردند تا رای صندوقها مخابره نشود؟ چه ناکسانی بر روی سهراب اعرابی و کیانوش آسا که به دنبال رای گمشدهی خود و صندوقهای واقعی رای بودند، آتش گشودند؟ چه میشد اگر کیهان هم عکسی از هزاران عکسی را که عالم و آدم دیدهاند، میدید و دستکم همان صحنهی مشهوری را منتشر میکرد که در آن یکی از کسانی که به صندوقهای رای لگد زده است، اسلحهای در دست دارد و به نام بسیج و بسیجی بر بام برآمده است تا صاحبان رای را شهید کند، تا مبادا کسی به دنبال صندوقهای رای بگردد؟ کیهان دستکم باید میگفت: چه کسانی از شعار «رای من کجاست» وحشت دارند و با دیدن آن بر اسکناسها و کوچههای شهر به خود می لرزند و این شعار سبز را با رنگ سیاه میپوشانند، مبادا سیاهی عمل آنان آشکار شود؟
حقیقت این است که کیهان استثنائاً راست گفته است و درست نوشته است که: «از وقتی یک گروه سیاسی مدعی وفاداری به اصل نظام، نقاب از چهره کنار زد و در قامت یک اپوزیسیون برانداز ظاهر شد، دیگر جایی برای سیاست داخلی به معنای رقابت بهنجار و قاعدهمند گروههای سیاسی درون نظام باقی نماند.» آری؛ گروهی به صندوقهای رای لگد زدند و رای مردم را نخواندند. «گروهی اندک» که چون توان سیاستورزی و رقابت سیاسی نداشتند و صندوقهای رای مردم را دشمن خود میدیدند، با «سردار مشفق» همنوا شدند و مبارزهی انتخاباتی را جنگ نرم خواندند و ستادهای انتخاباتی را با «اتاق جنگ» یکی گرفتند و از دیدارهای انتخاباتی و احزاب سیاسی با عنوان «کانونهای توطئه و سرداران فتنه » یاد کردند تا مجالی برای سیاستورزی باقی نمانَد و همهچیز امنیتی شود که صاحبنظران گفتهاند «جایی که سیاست تمام میشود، جنگ آغاز میشود.» راستی کیهان که تا این اندازه، دغدغهی عمل سیاسی و لگدپراکنی به صندوقهای رای را دارد، چرا با برخورداری از «الهامات غیبی» از «سردار مشفق» سراغی نمیگیرد و آدرس صندوقهای رای را از او نمیپرسد که آن «بندهی خدا» نشان داده است که بر همهچیزِ عالم، عالم است و به تفاوتهای سیاست داخلی و امنیت ملی آگاه است و در صحنهی جنگ نرم، خود دستی بر آتش دارد؟
باری؛ سوالهای بیجواب بسیارند. ما را که به جواب دادن خداوندان کیهان امیدی نیست، اما حسین شریعتمداری بهتر است دستکم یادداشتنویس خود را فرا بخواند و به همان زبان مشهور و تعبیر آشنای کیهان از او بپرسد که «نویسنده توضیح نمیدهد در حالی که یک سال از نهم دی ماه گذشته است و سالی است که کیهان و یارانش بساط فتنه را برچیدهاند، چرا هنوز هم فضای امنیتی بر کشور سایه افکنده است؟ و مجالی برای سیاست داخلی وجود ندارد؟ و چرا هنوز هم نویسنده شکلگیری فضای سیاست داخلی را به موضعگیری در خصوص فتنه موکول کرده است؟ و اصولگرایی را بر مدار شریعت فتنه تعریف کرده است؟» و باز هم نویسنده را بازخواست کند که «چرا بیبصیرتی کرده و شاخصهایی را برای کسانی که به صندوقهای رای لگد زدهاند، نیاورده است، تا به کمک آنها اصولگرایانِ کیهانی خود را باز شناسند و شریعتمداران در غبار فتنه و بیبصیرتی راه را گم نکنند.» شاید هم حسین شریعتمداری بهتر است یادداشتنویس خود را اخراج کند که برخلاف سیاست کیهانی، با سخن گقتن از صندوقهای رای و کسانی که به آنها لگد زدهاند، داغ مردم را تازه کرده و توطئهی شوم ۲۲ خرداد را، سیاستورزی و رقابتهای انتخاباتی خوانده است!».و زبانم لال!! دیر نیست که حسین شریعتمداری، یادداشتنویس خود را به بند بکشد و یک راست به اوین بفرستد که هم زمان با خشونتورزی و ترورهای چابهار، راز خشونتورزی و سیاستپرهیزی یارانش را لو داده و سردار مشفق را رسوا کرده است، که تجربه نشان داده است «شاکیان سردار مشفق» لازم است پیشاپیش متهم و محکوم باشند تا فرصتی برای دادخواهی و دادرسی نداشته باشند و از جستوجو به دنبال صندوقهای رای و سیاست ورزی دور بمانند.
آقا تو رو خدا این شریعتمداری رو بزرگ نکنید. … وقتی اسمشو میشنوم
فقط به خاطر احترام به کلمه این متنو خوندم
بسمه تعالی
چه فرقی دارد این مقاله نویس این شبه نامه رسوا نام انانی گه زدنند تقلب نمودند کشتند را بنویسد یا ننویسد . هم مردم ایران میدانند که چه کسانی مرتکب جنایت شده اند و هم شاهد و فیلم بقدر کفایت موجود است . انشالله در دادگاههای قانونی و مردمی به این جنایت رسیدگی میشود
چرا به نقطه نظرات روزی نامه ” کیهان ” اهمیت میدهید. نظرات این جماعت به اندازه پشیزی نمیارزد. این را از سر تجربه و آنچه بر سر ایران آورده اند میدانم.
در پی اعلام مصاحبه امشب در تلویزیون و حضور بی سابقه ماموران انتظامی در خیابانها اس ام اس هایی با مضمون زیر پخش شد:
قیمتها را خدا آزاد کرد.
از فردا به مدت نامعلوم جشن هسته ای آزادی قیمته
بنام خدای خمینی(س)
چه کسانی برق یک خیابان را قطع کردند در حالیکه دو حوزه رای گیری در آنجا بود ولی برق خیابان کناری وصل بود!بعدا فهمیدیم که برق چند حوزه از جمله شهرک غرب نیز رفته است!چه کسانی علیرغم تمدید مدت زمان رای گیری مردم را از حوزه های مختلف از جمله به بهانه تمام شدن برگه های تعرفه بیرون کردند!چه کسانی ابتدا رای تهران را ۸۰۰ هزار نفر و بعد دو میلیون نفر ذکر کردند!چه کسانی تو روز روشن جلوی چشم مردم رای محسن رضایی را بیکباره صد هزار رای کم کردند و بعد با دست پاچه گی فرمودند که آرای محسن رضایی در ساعتهای بعدی کم شد و بعد با اعتراض محسن رضایی روبرو شدند که ای بابا اگه قرار کم بشه تو اصل آمار که نباید کم بشه بلکه اون درصد که پایین میاد! به قول موسوی اگر قرار باشه فقط بحث تقلب رو که یکی از تخلفات صورت گرفته در انتخابات ۸۸ مطرح بشه میشه از اون یه کتاب چاپ کرد!چه کسانی قبل از انتخابات، آن هم به محض ورود موسوی به انتخابات انواع و اقسام تهمتها رو از منافق و ضد ولایت فقیه و…تا بر عکس جلوه دادن دهه شصت رو نثار میرحسین کردند و تا قبل از نماز جمعه استارت انقلاب مخملی رو زدند و بعد رهبری در نماز جمعه(البته به ظاهر)این حرف رو تخطئه کرد ولی باز همچنان راه ادامه داشت و…!بواقع باید گفت این انتخابات انتخابات نبود بلکه دگردیسی آرام از جمهوریت به حکومت بود!لازم حکومت کردن باتوم، میلگرد، زنجیر،….همراه با دروغ و جعل و تزویر و ریا و….!!
اصولا دیگر بحت انتخابات وتقلب بعنوان یک اصل مطرح نیست بلکه این فاز (کودتا) یکی از مرا حل نهاهی پروه چندین ساله استحاله نظام جمهوری اسلامی است. تبدیل جمهوری به نظام تک صدایی و فرد محور. سیستمی که برای مردم و رایشان هیچ جایگاهی قایل نیست.
آقای آل طاها همسال شریعت مداریها دارن تو کشور نون حماقتشونو می خورن و مردمم به این شیوه دعوت می کنن..فکر می کنی از هیچی خبر نداره و بدون آگاهی دست به این رسانه کاملا دروغ می زنه؟؟!!
شریعتمداری ها اگر نانی از این قبل می خورند ، نان ندانستن ها و ظلم پذیری ها ست . باید با آگاه کردن کردن مردم امکان سوء استفاده ی آنها را کم کنیم وگرنه شریعتمداری های هیچ وقت تمام نمی شوند .
از این همه تحجر و افراطی گری شما سبزی ها به کجا باید پناه برد؟ها؟
بنام خدای خمینی(س)
برادر گرامی: افسر!؟ جنگ نرم!؟! شما فعلا با این درجه افسریت خوش باش چون بلاخره کسانی در این نظام هستند که بجد دوست دارند شما رو با این عناوین بسیار سرگرم کننده، سرگرم ببینند!!
در پاسخ به جناب افسر جنگ نرم … پناه ببر به پدر تحجر … ( آقایان کودتاگر منظورم است ) … جاهای دیگری هم هست ولی از آنجاییکه یک سبز ، همیشه اهل گفتگو و شعور و منظق و کلن دارای تمامی اصول انسانی است ، از بحث کردن با شما دوست عزیز پرهیز می کنم . اما همیشه گفته ایم ، اگر مایلید مذاکره هم می کنیم چون در پس پرده ی سبز بودن دلیل و منطق نهفته است .
اینکه پس از مرگ سهراب نوشدارو بدهیم دیگر فایده ای ندارد.در حال حاضر فقط امید به آینده نامعلوم مملکتی انسان را آزار میدهد.سرنوشت ما و نسل پس از ما چه خواهد شد؟آیا باز هم شاهد چنین افتضاحات مملکتی خواهیم بود؟
باور کنید اگه عمرو عاص جایی هم راست بگه ،اون راست رو واسه طرح ریزی هزار تا دروغ میگه،شیوه این گروه اینه که یک راست بگو بعد صد تا دروغ پشت سر هم ردیف کن.
بسیار زیبا بود.
و به نام بسیج و بسیجی بر بام برآمده است.ممنون از توجهتان.
واقعا شما سبز های بی آبرو هنوز دنبال چه میگردید؟
خودتان بهتر از هر کسی از اتفاقات رخ داده در ۲۲ خرداد آگاه تر هستید ،پس چرا باز به این کنده ی سوخته شده میدمید؟؟؟؟
افسر مشکوک خوار شما چرا همه اش میزنید به جاده خاکی
بحث ۲۲خرداد نیست بحث شب تاریک یارانه هاست
البته که آگاهیم جناب ضد سبز ، شما هم آگاهید ، رییس دولت کودتا هم آگاه است ، مقام معظمتان هم آگاه است ، ملت بزرگ ایران هم آگاه است ، از همه مهمتر خداوند بزرگ نیز آگاه ترین آگاهان است … میگن خدا حق الله رو می بخشه ولی حق الناس رو نمی بخشه … رای مردم حق الناس بود …
با سلام در جواب ان افسر جنگ نرم توجه ایشانرا به شعری که درمورد افسران پیشه وری مردم میخواندند عرض میکنم
ای افسر :مواظب ستاره هایت باش چرا که پیشه وری دوز دوروب یانیندا بیر قیزدوروب
قارقا سیچیپ چیگنینه دئیر بس اولدوز وروب سرکار زیاد وهم برت ندارد
شمارش معکوس آغاز شد. پیش از پیروزی انقلاب ۵۷ سالها کیهان قلم نوک تیز فرو رفته در قلب مبارزین بود این مرکز فرهنگی در اختیار سیاستهای ویرانگر سلطنت قرار داشت . با آغاز اعتراضات عمومی پایه های سلطنت لرزان شد و کیهان نیز آزادی را اندکی تجربه کرد و در مدت کوتاهی به قهرمان بزرگ دفاع قلم از مقاومت و مبارزه ضد استبدادی ملت مظلوم ایران تبدیل شد .سالهاست که این روزنامه بار دیگر بدست صاحبان قدرت افتاده و عملا به مداحی و تملق اصحاب قدرت تبدیل شده و بدتر از همه بذرهای تفرقه و جدایی ملت از یکدیگر را در خاک وطن افشانده و می افشاند . و اینک بار دیگر فضای سیاسی کشور ملتهب و بحرانی است و زنگها برای تغییرات اجتناب ناپذیر بنیادین به صدا در امده اند امید میرود کیهان نیز مثل عموم ملت ایران از یوغ بندگی بیمار گونه ولایت آزاد شود .
ای بابا شما هنوز در توهم تقلب به سر میبرین، بدک نیست خودتون رو بروز کنید ها!
متوهم شمایید که فکر میکنید اگر با اسحه فرزندی یا پدری یا مادری را کشتید دیگر کسانش به خونخواهی نمی آیند. روزگاری خواهد آمد که حاضر باشید تمام صندوقهای رای و رای های دزدیده شده را پس بدهید و از تک تک این ملت بابت ضربات باتوم و گلوله ها و بازداشتها عذرخواهی کنید اما کسی حتی حاضر به شنیدن معذرت خواهی شما هم نباشد.
برادران ارجمند یک پیشنهاد دارم .پیش از ارائه پیشنهاد ابتدا تقاضا میکنم به این سمپاشیهای تاکتیکی ساواکیها جوابی ندهید اینان نا اگاه نیستند بلکه کاملا اگاهانه پا به این عرصه گذاشته اند و برای انجام کارشان مزد خوبی دریافت میکنند در حال حاضر متاسفانه یا خوشبختانه خودکامگان به گونه ای عمل کرده اند که ۹۰ در صد مردم را به ضدیت خود فراخوانده اند بنابر این بسیار بعید به نظر میرسد اینها جزء ان در صد اندک هوادار مظلوم و نا اگاه و بی مزد و فریب خورده دستگاه حاکم باشند. نظر بنده این است که از این فرصت ارزشمندی که زحمتکشان محترم و اگاه و مسئول سایت کلمه در اختیار ما نهاده است کمال استفاده را بنمائیم . درود و تشویق و تکریم و تائید و تکذیب ما در پی هر موضوعی که سایت محترم مطرح میکند عملی است پسندیده اما پسندیده تر از ان مطرح کردن موضوعاتی است که پرداختن به انها از ضرورت بسیار ارزشمند برخوردار میباشد . سئوال از برادران ایا اختیارات رهبری را در قانون اساسی مطا لعه فرموده اند ؟ ایا موافق تمرکز قدرت در یک شخص تا این حد که قانون اساسی تائید و تعین نموده میباشند ؟ بی تردید پرداختن به این گونه موضوعات ما را به سادگی از چگونگی شخصیت حقیقی و واقعی افرادی چون شریعتمداری که در سطح وزارت و وکالت و امارت و قضاوت و…… بسیارند اگاه می سازد و از به هدر رفتن نیروی مبارزان جلو گیری می نماید . این افراد همه مستخدم میباشند از خود هیچ اختیاری ندارند انها از … فرمان میگیرند و قانون اساسی مسئول موجودیت …. ایا با این خالق موافقید ؟
ما فقط یک بار روزنامه کیهان میخریم، اونم ۲۰-۳۰ شمارش رو با هم میخریم
موقع خونه تکونی عید نوروز، آخه خیلی خوب شیشهها و چربیهای دور گاز رو تمیز میکنه !!
به جون شریعتمداری
من با آقای حسین شریعتمداری هم کلاس بوده ام .در زماندبیرستانو دوران دانشجویی ایشان فردیمبارز ضد شاه و مردمی بودند اما پس از انقلاب نمی دانم چطور شد که ایشان به باز جویی وشکنجه هم رزمان خود پرداختند و حب جاه و مقام آن جنان ایشان را در خود غرق کرد که به کلی مردم ، دین و انسانیت را فراموش کردند . شاید گاهی وجدان ایشان به طور مقطعی به ایشان نهیب می زندواین نوع مطالب را می نویسند ،یا اجازه نوشتن آن را می دهند . آفای شریعتمداری من به عنوان یک دوست و هم کلاسی قدیمی و خیر خواه شما به شما توصیه میکنم به عقب برگردید و مانند گذشته کمی به فکر مرم ودین خود باشید . جند سالی بیش از عمر ما نمانده توبه کنید و به آغوش مردم بر گردید وهمان مبارزی باشید که در زمان شاه بودید . من فردی سیاسی نیستم ،فردی مذهبی و اهل علم هستم که این توصیه را به شما میکنم . زیرا دوست دارم خاطرات مبارزاتی گذشته شما باقی بماند و همان محبوبیت گذشته را داشته باشید . مانند “حر”ابن ریاحی به ملت برگردید .گدشت ملت ایران خیلی بیش از آن حد تصور است .
سلام بردوستداران نظام اسلامی ایران
دیر نیست ان روزی که شریعت مداریها در دادگاه محاکمه بشوند و به سزای اعمال و رفتار غیر انسانی خودشان برسند.
شریعتمداری= دروغ دروغ باز هم دروغ