سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic
  • صفحه اصلی
  • » چه کسی باور می‌کند اینان دوستدار انقلاب‌اند؟...
» یادداشت اعظم طالقانی در انتقاد از حبس منتقدان و نخبگان کشور

چه کسی باور می‌کند اینان دوستدار انقلاب‌اند؟

چکیده :چرا عده‌ای زن و مرد روشنفکر و دگراندیش، استاد و دانشجو و تحلیلگر، فقط به دلیل حضور در یک تجمع یا فعالیت اجتماعی یا سیاسی یا نقد حاکمیت به زندان انداخته می‌شوند؟ دکتر ابراهیم یزدی، مسن‌ترین بازداشتی امروز کشور، مشاوری صادق، امین و مسلط برای امام بود. طالقانی هم دکتر یزدی را از ستون‌های انقلاب می‌دانست و از این رو به وی ابراز علاقه می‌کرد. بیماری و کهولت سن، از او چهره مظلوم یک قهرمان را ساخته است. آیا اینکه فردی مانند ابراهیم یزدی با آن دانش سیاسی و اجتماعی در عرصه داخلی و بین المللی، در زندان باشد، افتخار است؟...


اعظم طالقانی، فعال جنبش زنان، نماینده سابق مجلس و فرزند آیت‌الله طالقانی، در یادداشتی به مسائل خانواده‌های زندانیان سیاسی و زندانیان پرداخته است. موضوعی که به عقیده وی همواره یکی از دغدغه‌های اصلی فعالان سیاسی و اجتماعی بوده است.

به گزارش کلمه، دختر آیت‌الله طالقانی در این یادداشت، انگیزه خود از نگارش آن را “تجربه حضور در زندان‌های رژیم گذشته و تجربه مشاهدات وقایع زندان و لحظاتی که به کندی و در اضطراب می‌گذرد” عنوان کرده و نیز گفته است: بسیاری از افراد گمنام در بین زندانیان وجود دارند که سال‌های متمادی از زندگی خود را به علت دگراندیشی و اختلاف عقیده با حاکمیت، پشت میله‌های زندان سپری می‌کنند، بی‌آنکه فرد یا گروهی برای نجات یا رهایی آنان اقدامی انجام دهد.

او همچنین از دکتر ابراهیم یزدی، مسن‌ترین زندانی کشور، سخن می‌گوید و اینکه پدرش همیشه از این مرد بزرگ به نیکی یاد می‌کرده است. اعظم طالقانی، ابراهیم یزدی را مشاوری صادق، امین و مسلط برای امام و دارای دغدغه توأمان دین و کشور توصیف کرده و پرسیده است: آیا اینکه فردی مانند ابراهیم یزدی با آن دانش سیاسی و اجتماعی در عرصه داخلی و بین المللی، با آن دیدگاه‌های تحلیل‌گرانه و توانمندی‌های علمی و مسلط و معتقد بر امور کشور در زندان باشد، افتخار است؟

وی همچنین نسبت به فعالیت جریانی مخرب و مشکوک در حاکمیت فعلی هشدار داده و نوشته است: متاسفانه حاکمیت در طول این سالها نه تنها ظرفیت اندیشمندان و نخبگان ممتاز ما را نشناخته است، بلکه با عملکرد خود در صدد تخریب چهره‌های آنان برآمده است. جریانات مشکوکی هستند که ناجوانمردانه قلب انقلاب را نشانه گرفته‌اند، و عزیزان و دلسوزان ما را متهم به وابستگی به آمریکا و انگلیس می‌کنند. باید فقط دشمن انقلاب بود تا دست به چنین رفتاری نسبت به نخبگان کشور زد.

متن کامل یادداشت اعظم طالقانی که برای انتشار در اختیار کلمه قرار گرفته، به این شرح است:

مسائل مربوط به زندان‌ها و مشکلات زندانیان سیاسی، از ابتدای انقلاب یکی از دغدغه‌های اصلی فعالان سیاسی و اجتماعی و خانواده‌های زندانیان بوده است. بسیاری از افراد گمنام در بین زندانیان وجود دارند که سال‌های متمادی از زندگی خود را به علت دگراندیشی و اختلاف عقیده با حاکمیت، پشت میله‌های زندان سپری می‌کنند، بی‌آنکه فرد یا گروهی برای نجات یا رهایی آنان اقدامی انجام دهد. تجربه حضور در زندان‌های رژیم گذشته و تجربه مشاهدات وقایع زندان و لحظاتی که به کندی و در اضطراب می‌گذرد، من را بر آن داشت تا نسبت به آنچه امروز بر زندانیان سیاسی می‌گذرد، احساس مسئولیت کنم.

سخن من امروز این است که چرا عده‌ای زن و مرد روشنفکر و دگراندیش، استاد و دانشجو و تحلیلگر، فقط به دلیل حضور در یک تجمع یا فعالیت اجتماعی یا سیاسی یا نقد حاکمیت به زندان انداخته می‌شوند؟ بی‌آنکه در نظر گرفته شود اینان که امروز گرفتار بندهای سخت و سلول‌های انفرادی شده‌اند، از نخبگان و آینده‌سازان این مملکت هستند. نگاه مادران و پدران دل‌سوخته و همسران و فرزندان این زندانیان، تا کی بر در و دیوار سرد این زندان‌ها مات و مبهوت بماند تا خبری از عزیزانشان از آن‌سوی دیوارها به آنها برسد؟

اما شدت گرفتن این مساله بعد از انتخابات سال ۸۸ باعث افزایش نگرانی‌ها شده است. کسانی که دست به این رفتارها می‌زنند یا چنین فشاری بر زندانیان و خانواده آنان وارد می‌کنند، باید بگویند که آیا منطق یا تحلیلی که بر مبنای آن این اقدامات را انجام می‌دهند، انحرافی در زیر سایه اعتقاد و دین نیست؟

امروز فردی در زندان است که مسن‌ترین بازداشتی امروز کشور محسوب می‌شود. بیماری و کهولت سن، از او چهره مظلوم یک قهرمان را ساخته است. دکتر ابراهیم یزدی تمام دوران زندگی خود را صرف اعتلای نام ایران و دین اسلام کرده است. آنها حتی حرمت موی سپید او را نگه نداشته‌اند و با بدترین الفاظ و رفتار وی را خطاب قرار داده‌اند. زمانی که با پدرم درباره دکتر یزدی گفت‌و‌گو می‌کردم، او می‌گفت: یزدی پناهگاه و مأمن جوانان مبارز ما در اروپا و آمریکا است؛ همچنان که بسیاری از یاران انقلاب و دوستان پدر در سرتاسر کشور، یاور جوانان در مبارزات علیه ستمگران بودند. یزدی طی ۱۷ سالی که در خارج از کشور بود، هدایتگر نسل جوانی شد که برای مبارزه در غربت حضور داشتند. در زمانی که امام در پاریس حضور داشت، خانواده ایشان زحمات بسیاری را برای کمک به امام و یاران انقلاب متحمل شدند. خود ایشان هم مشاوری صادق، امین و مسلط برای امام بودند، چون یزدی هم دغدغه دین داشت و هم دغدغه کشور. طالقانی دکتر یزدی را از ستون‌های انقلاب می‌دانست و از این رو به وی ابراز علاقه می‌کرد.

امروز برخی افراد در پیکر حاکمیت به ظاهر می خواهند گفتمان یک جریان سیاسی و مذهبی را داشته باشند، اما رفتار و حرکات آنان عمق مصالح دین و منافع کشور را هدف قرار داده است. گویی همین افراد در صدد آن هستند که به هر نحو شده از امثال دکتریزدی‌ها و یاران انقلاب سخت‌ترین انتقام‌ها را بگیرند.

در مقابل افرادی به جای ایجاد وحدت و آرام کردن فضا، از تریبون‌های رسمی، فرزندان انقلاب را دزد و خائن می‌نامند و حتی مرخصی دادن به آنها را مرخصی دادن به یک سارق می‌پندارند! آیا با چنین نگاهی می‌توان چرخ‌های انقلاب را به حرکت درآورد؟

آیا اینکه فردی مانند ابراهیم یزدی با آن دانش سیاسی و اجتماعی در عرصه داخلی و بین المللی، با آن دیدگاه‌های تحلیل‌گرانه و توانمندی‌های علمی و مسلط و معتقد بر امور کشور در زندان باشد، افتخار است؟ متاسفانه حاکمیت در طول این سالها نه تنها ظرفیت اندیشمندان و نخبگان ممتاز ما را نشناخته است، بلکه با عملکرد خود در صدد تخریب چهره‌های آنان برآمده است. جریانات مشکوکی هستند که ناجوانمردانه قلب انقلاب را نشانه گرفته‌اند، و عزیزان و دلسوزان ما را متهم به وابستگی به آمریکا و انگلیس می‌کنند. باید فقط دشمن انقلاب بود تا دست به چنین رفتاری نسبت به نخبگان کشور زد. اگر حاکمیت با هشیاری برخورد نکند، این جریان که هرگز خدمتگزار انقلاب و کشور نیست، ضربه خود را خواهد زد و آنگاه روزهای سختی در انتظار مردم و مسئولان خواهد بود. به راستی، چه کسی باور می‌کند اینان دوستداران انقلاب هستند؟

در تاریخ اسلام چنین نمونه‌هایی وجود نداشته است. امروز رفتاری که حتی با دشمنان اسلام هم نمی‌شد، از برخی افراد دیده می‌شود. مدعیان دین بدانند که پاسخ و ندای حق نزدیک است.

اعظم طالقانی



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

۱۳ پاسخ به “چه کسی باور می‌کند اینان دوستدار انقلاب‌اند؟”

  1. هادی گفت:

    اعظم خانوم

    شما بهتر از من میدانید که انبار کاه را جرقّه‌ای به آتش میکشد، جهل را کلمه‌ای و استبداد را نشانه‌ای از عدالت. مشکل امروز استبداد در ایران عزیز، مستبد تنها نیست بلکه تفکر استبدادی است که توسط مردم دلاور ایران زمین به چالش کشده شده است، امروز خرافه پرستان و بندگان راستین قدرت که به حق مومنان برجسته‌ای از قدرت پرستی‌ شده اند همه چیز را در راه قدرت قربانی میکنند میدانند که اگر نشان‌ای از عدالت بر مردم روان شود باقی‌ خرافه پرستان را از کنار‌شان دور خواهد کرد، به همین دلیل است که همگی‌ دست به دست هم داده اند تا کوچکترین صدای حق طلبی را در جای جای منطقه قدرتشان خاموش کنند تا هیچ اثری از آرمان‌های اولیه انقلاب و عدالت خواهی‌ آن باقی‌ نماند. می‌بینید که امروز حتی عکس میرحسین عزیز هم جرم است، چون پیام دارد، پیام عدالت، آزادی و مردم سالاری. امروز نام بانو رهنورد جرم است چون در هم شکننده خرافات است. امروز رنگ سبز جرم است چون پیام عاشورا دارد، پیام حسین (ع)

  2. هر ایرانی، یک رسانه سبز گفت:

    سلام،
    سلام بر آنانی که سالیان بسیار، یا چند روزی شاید، فقط به دلیل تفاوت رای، باور و شناخت، شاید سوء تفاهم حتی، در زندان بسر برده یا می برند.
    یک پرسش اجتماعی از آنانکه می توانند بازداشت نکنند، یا سخت نگیرند، یا آزاد کنند:
    چرا این دایره خدمت به کشور، شعاع بزرگتری نمی یابد؟
    چرا هر اختلاف سلیقه و راهکار، یا آنجا که نمی فهمید چه می گذرد، باید به غرب و … پیوند بخورد؟
    چرا به جای شفاف سخن گفتن، و صادقانه رفتار کردن، و نجیبانه زیستن، شما روش منکوب کردن، لجن مال نمودن و بداخلاقی را می گزینید؟
    آیا می شود همه منتقدان را کشت؟
    آیا می توان همه را تبعید کرد؟
    آیا می شود همه را همفکر نمود؟
    آیا می شود همه را تکفیر؟
    همه را تحقیر؟ همه را تسلیم؟
    هرگز.
    پس به کجا چنین شتابان!؟
    آیا اجازه دارم بپرسم:
    چرا دروغ رایج شد؟
    چرا بدزبانی گسترش یافت؟
    چرا تحقیر موجب حس خوشایند شماست؟
    چرا ادبیات تغییر کرد؟
    و …
    به چه تضمینی باور دارید که راه شما تنها و تنها راه درست است؟
    بهترین شیوه را فقط شما دارید؟
    فقط مدیریت شما؟
    فقط اراده شما؟
    فقط … شما!؟
    راستی کی آخر آمد؟ راستگویان را چه شد؟ (با=بی اجازه شاعر)
    شما اگر امروز بفهمید که اشتباه کرده اید، به چه قیمتی جبران خواهید کرد؟ صادقانه پاسختان را می طلبم. برای من نگویید. به خود، به خانواده، به خدایتان بگویید.
    چرا دلسوزانی که اجرای بی کم و کاست قانون اساسی را طلب کرده اند و مورد تایید شورای نگهبان شما بودند، اندیشمندانی که روند مدیریت مفتضحانه کشور را بر نتابیدند، دانشجویانی که رنگ ریا و فریب و نیرنگ، رنگشان نکرد و … امروز باید زندان باشند. یادتان باشد، همانگونه که برای جانباختگان و مصدومین نمی توانید انجام بدهید، برای بازگشت زمان و جوانی و اعصاب زندانیان نیز به خودشان، خانواده و جامعه (به اندازه خدماتی که می توانستند و نگذاشتید، به اندازه دانش و دلسوزی و شرف و شجاعتشان، به اندازه طول عمر خودشان و کسانی که توسط اینان به مدیرانی برومند و لایق بدل می شوند) بدهکارید.
    بدهکاری شما، هیچ جبران و ما به ازایی ندارد.
    دست بردارید.
    لختی بیندیشید.
    باور کنید که از هفتاد سال عبادت برتر است، این اندیشیدن، که
    من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین، فلیس بمسلم.
    آری. امروز اگر اندکی کوتاه بیایی، چون علی(ع) در مسجد کوفه، یا چون حسن بن علی (ع) در باره ات سخن گفته خواهد شد.
    اما اگر بر قتل و زندان اشتباه کرده باشی، در لشکر یزید، مامون و هارون، چنگیز مغول، هیتلر و … جایگاهی بی بازگشت داری.
    و تصمیم با توست.

  3. arash گفت:

    بادرود به روان پاک اقای طالقانی سرکار خانم خدا را شاکر باش که ان مجاهد نستوه امروز را ندید وبه رحمت ایزدی پیوست وگرنه امروز توسط اقتدرگرایان از امام صادق مسلمان تر یا شهید شده بود ویا در زندان بسر میبرد وبدترازان اینکه میدید گل لاله رویاند اما علف هرز تحویل گرفت وچه می کشید ان انسان ازاده

  4. نوا گفت:

    قل یا ایها الناس قد جاء کم الحق من ربکم فمن اهتدی فانما یهتدی لنفسه و من ضل فانمایضل علیها و ما انا علیکم بوکیل —-
    واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الله و هو خیر الحاکمین

    من نه مفسرم و نه مجاز به تفسیر درجایی که علما و یزرگان حوزه که منبع و مربی امثال من هستند براینکار مامورند و محق به تفسیر اما استناد به آیات شریفه فوق یک طرح سئوال است اینکه به اسم حکومت و مصالح حکومتی می شود آدم ها را گرفت و بست و مورد سئوال قرارداد (و البته این را و رسم خاص خود را دارد و مبتنی برقانون در راستای شناخت مقصر نه اقرار به قصور- البته و صد البته حکومت ما که مدعی اسلام خواهی و اسلام ستایی است و هست باید قانونش بهترین باشد ) اما به نظر حقیر به اسم و با مجوز دین حداقل در مورد کسانی که به نظر خود به اسلام و مکتب اسلام معتقد و پایندند نمی شود اینگونه عمل کرد یعنی حکم باید قبل از محکومیت باشد نه بعد از آن و سپری شدن ماهها و سالها در زندان جهت تعین جرم سیاسی !!!
    نمایشگاه مثلا مطبوعات بود چندین وچند سال پیش را می گویم زمانی نه چندان دور زمانی که دکتر ابراهیم یزدی پیر بود ،اما نه از پای فتاده و بیمار
    دکتر یزدی بود ومحوطه نمایشگاه و چندین و چند نفر در اطرافش، اگرچه کمی پریشان می نمود اما او بربودنش در آن جمع اصرار می ورزید( چونان که سالهای قبل و بعد از انقلاب به رسم خود از اسلام و انقلاب دفاع میکرد و بر علم و ایده اش پای می فشرد وبی باکانه .
    می دیدم کسی که تاچندین سال قبل خود مالجا و پناهگاه انبوه انقلابیون رانده شده از دیار بود و او بدون درنظر داشتن ایده و عقیده آنان بی هیچ چشم داشتی به آنان کمک می کرد
    و آنک او بود سالها بعد از انقلاب ، این او بود که در دیار خود احساس غربت میکرد بناگاه گروهی که اسم و رسمشان برهمگان معلوم است براو هجوم بردند و دراین بین کسی که ظاهرا سردسته آنان می نمود بناگاه با چند ین کتاب قطور که در دست داشت برسر او کوبید بی رحمانه ودکتر که کاملا از این ضربه گیج شده بود سلانه سلانه بدنبال جانپناهی بود تا اینکه چند نفری بخود آمدند و او را از مهلکه نجات دادند و من که همراه پسرم از این حادثه حیران مانده بودیم که چه بکنیم !و چه گونه براین گروه که یحتمل اینکار را سر خود انجام نمی دادند ( شاهدش اینکه هیچکس متعرض آنان نشد و این آنان بودند که سرمست این پیروزی براه خود ادامه دادند و لابد برای اذیت و آزار کسان دیگری که همچون دکتر یزدی اسلامی اسم و رسم داشتند و ایضا ایده و افکاری اگرنه مخالف انقلاباسلامی که مخالف با سبک و سیاق یا که سلیقه آنان و این من بودم که دقایقی بمباران سئولات پسرم شدم! که این که بود؟ چرا او را زدند ؟چرا باید اینچنین .. ؟ که با دیدن رنگ و رخسار من فهمید از من هم کاری برنمی آید درست مثل سالهای پنجاه و هفت وقتی که پاسبانی در صف نانوائی به امام ره حرف می زد و ما غصه می خوردیم که ایکاش قدرت داشتیم و توی دهن او می کوبیدم درست و متاسفانه حالا بعد از انقلاب اسلامی بازهم این حالت به من دست داده بود که ایکاش قدرت داشتم و کسی که دکتر یزدی را با انهمه سوابق اینچنین مورد اهانت قرار اد تنبیه میکردم و لی ایکاش این احساس را نداشتم
    و حال پس از اینهمه سال ،یک احساس یا که فکر دیگری دارم و ان اینکه خیلی از اینایی که سرکارند و مسئول خودرا مدیون و وام داردکتر یزدی و یزدی ها نمی دانند یا نبوده اند و یا مبارزه شان آنقدر عمیق و عمقی نبوده که سر به دیار غربت بگذارند و یابه غربت رانده شوندو درنتیجه محتاج کمک مالی و یا …. تا حالا همچون خانم طالقانی از جانب پدرشان واسطه شوند واینکه اگر دکتر چمران می بود و یا که دکتر شریعتی و یا شهید مطهری قطعا آنان هم اینچنین درخواستی را داشتند
    درخاتمه اینکه دفاع من و امثال ما به مثابه ی قبول یا رد یک ایده و یا که سلیقه نیست گو اینکه تمامی مسلمان اگر برحق باشندو به اصول پاییبند قطعا آنقار نقاط و اهداف مشترک دارند که دشمن اصلی را فراموش کرده و به جان هم بیفتند و دیگر اینکه یک اصل مهم انقلاب اسلامی که درشعار جاودانه (استقلال آزادی جمهوری اسلامی) اصل بوده و اصلیت دارد اصل آزادی است آزادی که دکتر یزدی و دیگر جناح های موجود که سوابق مبارزاتی دارند مستحق و محق به داشتن آن هستندآزادی که پشتیبان و پشتوانه ی آن آیه شریفه ی –فبشر عبادی الذین یستمعون القول و یتبعون احسنه – می باشد

  5. مهدی گفت:

    از فضل پدر تو را چه حاصل

    • ناشناس گفت:

      ظاهرا بعضی ها بدون تفکر و فقط از روی کینه ورزی مطلبی میگویند. ایکاش ای آقا مهدی اشاره ای میداشتند که کجای حرف خانم طالقانی ایراد دارد.ایشان حتما کم سن و سال هستند و نه ایشان را می شناسند و نه پدر بزرگوارشان را که رحمت حق بر او باد.

  6. pirooz گفت:

    هر ایرانی‌ یک رسانه سبز! مواردی که شما و همچنین خانم طالقانی مطرح کرده اید در اساس یکی‌ است یعنی یج سوال با دو ادبیات متفاوت اینکه چرا‌هایی‌ در مورد سرنوشت یک انقلاب! که چگونگی طرح سوال حاکی از خلوص نیت نسبت خودتان، خواننده و انقلاب خمیر مایه نوشته شما می‌‌باشد ،اطلاع دارم که خانم طالقانی سابقه دیرینه مبارزه با رژیم گذشته را دارند قطعا شما هم آنچنان که بر میاید درگیر مسائل سیاسی بوده و میباشید. اینجا من به عنوان یک نو جوان سال ۵۷ که اتفاقا خیلی‌ به این خانم ارادت داشتم از شما خالصانه جواب میخواهم، که اگر کمی خالصانه به گذشته نگاه کنید مگر انتظار دیگری از این انقلاب داشتید.ایشان صحبت از دوستان انقلاب میکند ولی‌ ما شنیده بودیم و دیدیم که انقلاب حتی به فرزندان خود هم رحم نمیکند. آیا این حاکمیت از کره‌ای دیگر آماده است مگر همه اینها در این ۳۲ سال در مناسب عالی نبوده اند مگر اینها همان افتخار آفرینان جنگ نیستند؟مگر دکتر بهشتی تاکید نمیکرد که تعهد بر تخصص ارجحیت دارد؟ شما انتظار دارید حرمت موی سپید نگاه داشته شود،در همین زندانها … سپرده شدند، من اینرا نمیفهمم،لطفا راهنمائی کنید باید منتظر چه حاصلی از این انقلاب باشیم، چون ظاهرا وضع به حدی فاجعه بار است که فقط باید منتظر بود!!!

  7. حسین گفت:

    اقا ارش !
    اسنادی هست که نشان میدهد یک جریان موذی که شاید این جریان کنونی چندان بی ربط با ان هم نباشد ایت الله طالقانی را هم به شهادت رساند. اگر امثال طالقانی ومفتح و مطهری و… بودند نه نوبت به این مدعیان تحریفچی می رسید نه اصلا کار انقلاب به اینجا می کشید پس باید همان اول از سر راه برداشته می شدند که شدند. خدایشان بیامرزاد

  8. جمشید گفت:

    با درود به خانم اعظم طالقانی یادگار مردی بزرگ از ازادیخواهان ملی ایران. انجمن انگلیسی حجتیه از بعد از انوقلاب چون سمی به جان و مال و ناموس مردم رخنه کرد و موذیانه چون موریانه به خوردن مشغول است. بهترین فرزندان و سازماندهندگان به کشارگاه فرستاده شدند و سرنخ همه این کشتار دست انجمن انگلیسی حجتیه است. شاید بسیاری از شخصیت ها از ترس این گروه مافیائی قدرت بیان حقیقت ندارند. انروز دور نیست که این …به زباله دان تاریخ ریخته شوند چون اخوان المسلمین و … انان.

  9. ناشناس گفت:

    دوست خوبمان آقای بهروز (یا هر ایرانی یک رسانه )
    امام ره در یکی از سخنرانی هایش فرمود (اگر انقلابات را با نتایج آنان بخواهیم ارزیابی کنیم تمامی پیامبران و ائمه شکست خورده و یا کاملا موفق نبوده اند (چیزی به این مضمون )
    آیا به ظاهر حضرت عیسی ع در کارش موفق شد ؟ (منظور در زمان خودش است )
    ایا بعد ار حضرت رسول خدا همه چیز آنچنان که می بایست پیش رفت ؟
    آیا حضرت علی ع توانست مردم زمانه ی خود را از نیا ت شوم و خوی و خصلت منحوس معاویه آگاه کند
    آیا امام حسین ع به ظاهر توانست در زمان خود یزد و یزدیان را منکوب کند و اینکه امویان و عباسیان و.. نتوانستند تا سالها بناحق بعد برمسند رسول خدا تکیه زده و خود را امیر المومنین بنامند؟
    آنچه که مسلم است آوردن دین یا که هرانقلاب یک چیز است تعریف ، تدوین و تصویب و اجرایی کردن آن یک چیز دیگر .
    اصولا پیامبران یا حتی رهبران انقلابات در مواقعه ای که مردم را به دین حق دعوت می نمایند یا که آنان را برای مبارزه برعلیه حاکمان جور حمایت و هدایت می کنندراه و رویه و راهکارهاشان کاملا متفاوت با مراحل بعدی است دریک مرحله مبارزه و تخریب اصل است و در مرحله بعد آرامش و سازندگی .
    در مرحله ای اصل معرفی مکتب و مسلک است و در مرحله ی بعد اجرا و اجرایی کردن نیات آن مذهب و مکتب مورد توجه
    طبیعی است هرچقدر رهبر هر انقلاب بعد از انقلاب باشد بهتر و بیشتر می تواند به معرفی و اجرایی کردن اصول انقلابی بپردازد وطبیعی است که نیروهای ضد انقلاب و همراهانی که بعد از پیروزی شرایط را موافق نیات خود نمی دانند ایجاد مشکل کرده و او را از اجرایی کردن اصول و اقوال گفته شده در مرحله تخریب باز می دارند
    در اینجاست که ما می توانیم با توجه به عمر کوتاه و مشکلات حضرت رسول ص دلیل یا دلایل درگیری ها و بجان هم افتادن صحابه را دریابیم اینکه چرا به وصیت ایشان عمل نشد و با حضرت علی ع آنگونه برخورد کردندکه نمی باید
    و اما یک اصل مهم که در شیعه اصل است و موجب مباهات فراهم نمودن زمینه و نیاز به تعریف .تدوین و اجرایی کردم اصوال دینی و انقلابی در بستر زمان است یعنی نمودن همان ضعف هاو نارسایی ها ی که باعث انحراف می شود اینجاست که دقت شیعه درشناخت امام . تایید و تاکید برمعصوم بودن آنان در راستای معرفی بی چشم داشت و خالی از هرگونه دنیا خواهی و دنیاطلبی دین در یک بازه ی زمانی مورد تقدیر است
    اینجاست که ما می بینیم اگر امامان ع نبودند اصولا قدرت و قوت اجتهاد یا نبود یادارای کمترین راهنما و راهکار عملی را داشت .اینجاست که ما می فهیم دلیل …… کتاب الله و عترتی
    اینجاست که ما می بینیم چرا دیگر مکتب هاو مسلک های دینی اسلامی یاادیان در بستر زمان یا خود را کلا از سیاست جدا دانسته و یا در کمترین زمانه تسلیم افکار و ایده های غیر دینی می شوند
    حال یک چیز می ماند وآن دسته بندی و تقسیم مکتب و مسلک است یعنی جدا سازی اصول اصلی ، اخلاقی و عیارهایی که بعضی هاشان برد و ارزش فرازمانی و فراجناحی داشته و بعضی دیگر مختص به زمان و زمانه پیامبر ، امام یا انقلاب است
    در تفاسیر اصل مهم شان نزول اصل است اینکه این آیه و آیات در چه رابطه ای بیان شده ، اینکه آیا فلان موضوع می تواند در همه اعصار قابل استناد باشد یا اینکه باید بایستی با بررسی نقش مطالب و نکاتی که در آیات آماده است وتحقیقا برای اجرای عدالت و بندگی بیشتر و بهتر خداست در زمانه خود مصداق و معیارش را پیدا کرد و بیان نمود می بینید که این مهم کار بسیار سختی است که اولا نیاز به تخصص روحانیت و آیا ت عظام دارد و ثانیا نیاز به شناخت علم و علوم زمانه توسط دانشمندان
    برای فهم بهتر این مهم ما می بینیم درقرآن مطالبی آمده است که تا حدود زیادی مربوط به زمانه خودش می باشد مثل آیه شریفع تبت یدا ابی لهب و …. می بینیم که یک نومسلمان مثلا اروپایی آنقدر نیاز به شناخت خدا . پیامبر خدا و قرآن و.. دیگر مطالب دارد که شاید تا دیربازی نتواند موضوع ابی لهب را لمس کند و یا بفهمد حال اگر ما همین آیه ی شریفه بعنوان بیان حال افراد لجوج و افرادی که تحت تاثیر هواهای نفسانی خصوصا همسر و مال ومنال چشم بحقایق بسته و می بندند و اینکه زن که خدا اورا برای تسکین و حفاظت مرد دربرابر .. قرار داده است حال بیاید و نقشی غیرازآنچه می باید داشته باشد با توجه به وابستگی مرد به او نتیجه اش معلوم است اینجاست که ما می بینیم نشانه روی خداوند متعال به زنان بد بعنوان آتش بیار معرکه یک قانون و قاعده فرازمانی و فراتاریخی است و قابل تامل
    آری آقای پیروز ، مهم شناخت شرایط انقلاب و مشکلاتی بود که اما م ره با آن برخورد داشت قدر مسلم رهنمودهای امام در زمانه ای که مملکت درگیر مشکلات داخلی بود و هر زمان در گوشه و کنار ترروری انجام می گرفت و فرصت سازندگی را از کسانی که بنوعی در راس انقلاب قرار گرفته بودن می گرفت و یا باعث تضعیف عقبه لشگریانی می شد که در بدتر شرایط و با کمترین امکانات درگیر یک جنگ تمام عیار بودند با زمانی که امام ضرورت ابلاغ فرمان هشت ماده ای را احساس کردند فرق می کند لذا مشکل ما با آقای ضرغامی در این است که ایشان بدون درنظر گرفتن شرایط و شان بیان یا بیانات امام ره بعضی اصول و دستورات ایشان را در رابطه با جریاناتی که درصد زیادی خودساخته و متفاوت باآن دوران است پخش کرده و بنوعی بیانات امام را تفسیر به رای خود یا جاح خود می کند ایشان متوجه نیست
    اگر چه مشگل بشود با وام گیری از امام ره مشکلات را بصورت مقطعی حل کند اما مشگل مهمتری راایجاد نموده و آن گرفتن امام بعنوان یک منبع و ملجا تئوریک از مکتب و مذهب تشیع است و آوردن ایشان در مناقشات گذار را و خود ساخته است
    لابد جریان تنباکو و فتاوای میرزای شیرازی را می دانید ما ارزش فتوای ایشان را بعنوان بیان نقش مرجعیت تشیع و اجتهاد حتی در این زمانهدرک کرده و مورد استنا د قرار می دهیم و دلیلی مبنی بر بیان نقش بدون مرزو فرامرزی روحانیت و آیات عظام و حال شما با توجه به این مهم که زندگی اما مملو از اینگونه فتاوی گهربار است این فتاوی می بایست برقله های زمان قرار گرفته تا در زمانهای آینده هدایتگر بیشمار انسانهای عادی و حتی روحانیت باشد ایرادی که نوه امام به پخش نظرات اما ره توسط تلویزیون ضرغامی می گرفتن از اینجا ناشی می شود و الا نوه امام چه کم دارد و چه می خواهد که الان ندارد و چرا اینچنین خودش راآماج حرف ها و نقد های این وآنی قرار دهد که بعضی هاشان در زبان طرفدار و لی در خلوت جور دیگر ند !
    آری دوست خوبم اگر ما رهبران دینی را در زمره ی معصومین قرار ندهیم و اگر بر رهبران بعدی لباس قداست نپوشانیم وآنان را قابل نقد و نقل بدانیم مطمئنان مشکلات اینچنینی ایجاد نمی شود و انقلاب ها هیچ وقت روی ناخوش خود را به فرزندانشان نشان نمی دهند
    آری دوست خوبم با گفتن یک نمونه سخن را کوتاه کرده و فهم دیگر مطالب را به خودت ارجاع می کنم مثلا موضوع ما و امریکا
    اگر ما شرایط را درنظر بگیریم می بینیم که قطب بندی های زمان امام دیگر وجود ندارد
    در جهان قدرت های نظامی اقتصادی نوین پا بعرصه وجود گذاشته اند
    جهان تحت تاثیر انقلاب ارتباطات به سمت و سوی وحدت و همگرایی حرکت می کند
    مبارزات چریکی و .. دیگر درجهان امروز که اقتصاد اصل است و تکنولوژی می تواند د رفاصله دور گروهی را نیست نابود بکند دیگر مصداق ندارد
    امریکا و دیگر کشورهای غربی خود درگیر مشکلات عدیده داخلی اند لذا راه و رویه اسبق و بکار گیری اهرم زور و نهایتا مهره چینی های مستقیم را در دیگر کشورها به صلاح خود نمی دانند
    دردنیا و به یمن ارتباطات می تواند در ورای مرزها و دیوار های حکومتی حقایق را بگوش مردم جهان رساند و علی رغ خواسته ی آنان مردم کشورهای غربی را برعلیه سیاست های حاکمانشان شوراند چیزی که بهترین راه و روشش اصل مهم و جهانی گفتگوی تمدن هاست که ما را به تلاش در راستای قوی کردن بنیه و استدالهای دینی اخلاقی و پرهیز از تعصبات محلی و قومی وا می دارد
    امریکا دیگر سود چندانی از طریق صادرات عمدتا فنی تخصصی نمی برد و امروزه کالاهای دیگر کشورها همچون چین . کره جنوبی . مالزی و .. از رونق بازاراو کاسته و این کشور را درگیرمصائب و معضلا لاینحلی اقتصادی و غیر اقتصادی نموده که با ایجاد جنگ در کار فرافکنی و فرار از واقعیات است و چقدر همسو و همگرا هستیم اگر ما بجای گفتمان با کوبیدن برطبل جنگ او رادر این راه کمک کنیم
    لذا ما هم باید سیاستمان را با اصل دانستن اصول ضد استعماری ،استکباری و استثماری داده و جور دیگر ببینیم و به طرق دیگر باید قافله دینداری و دینمداری را را به سرمنزل مقصود که مقصد اما م ره بود برسانیم
    چیزی که بعضی ها یا تنگ نظری و جمود فکری آنرا درک نکرده و همسو و هم زبان با طلبان و بن لادن وهابی بجای چهره ی رحمان و رحیم اسلام بر بد خلقی و لجاجت اصرار دارند

  10. محسن صادق گفت:

    خانم طالقانی یادمان نرفته سخنرانی پدرتان در روزهای اول انقلاب که پیش بینی قدرت گرفتن چنین افرادلجوج وکینه ورزی را نموده بودند ایشان بااستنادبه ایاتی از قران” ومن الناس من یعجبک قوله فی الحیوه الدنیا …ویشهدالله علی ما فی قلبه “روزهایی راترسیم نمودند که اگر محیط عنادولجاجت وعقده گشایی تداوم یابد “مستبدینی برماحاکم میشوند که رحم به صغیروکبیرمان نخواهند کردودرچنین محیطی یک انسان باهوش وخودخواه سربرمی آورد واز طریق دادن وعده نان وآسایش، و دروغ کفتن ،مردم رافریب میدهدوبرای رسیدن به هدف همه جور وسیله راتوجیه می کند وهر چیزی رابه استخدام می گیرد :دین ،شرف ،انسانیت و…اوخداراشاهد می گیرد که دلسوز ترین مردم درحق شمایم ومیخواهم مملکتتان رانجات دهم ولی روحیه اولجوجترین وکینه توزترین مردم به خلق است تاوقتی سوار برقدرت نشده وعده می دهد ولی همینکه سوار شد دیگر به هیچ چیز رحم نمیکند. “اکنون میبینیم که چنین افرادی بر ما حاکم شده اند انسانها ی شریفی چون دکتر یزدی وامثالهم که حقیقتا ازسابقون اند وتمام عمر شان رادر خدمت ایمان وراه هشان نهاده اند باید در دام مستبدینی کرفتار شوند که اسلام شان فقط مدح وستایش از حاکمان وتقدیس وتعظیم از ولایت جور است که از بام تاشام از همه بلند گوهایشان تبلیغ می شودوعدالت قربانی بی عدالتی های شان شده واز ظلمی که به اسلام وایران بااعمال سخفیشان شده باید به خداپناه برد…

  11. نوا گفت:

    دوست خوبمان آقای بهروز (یا هر ایرانی یک رسانه )
    امام ره در یکی از سخنرانی هایش فرمود (اگر انقلابات را با نتایج آنان بخواهیم ارزیابی کنیم تمامی پیامبران و ائمه شکست خورده و یا کاملا موفق نبوده اند (چیزی به این مضمون )
    آیا به ظاهر حضرت عیسی ع در کارش موفق شد ؟ (منظور در زمان خودش است )
    ایا بعد ار حضرت رسول خدا همه چیز آنچنان که می بایست پیش رفت ؟
    آیا حضرت علی ع توانست مردم زمانه ی خود را از نیا ت شوم و خوی و خصلت منحوس معاویه آگاه کند
    آیا امام حسین ع به ظاهر توانست در زمان خود یزد و یزدیان را منکوب کند و اینکه امویان و عباسیان و.. نتوانستند تا سالها بناحق بعد برمسند رسول خدا تکیه زده و خود را امیر المومنین بنامند؟
    آنچه که مسلم است آوردن دین یا که هرانقلاب یک چیز است تعریف ، تدوین و تصویب و اجرایی کردن آن یک چیز دیگر .
    اصولا پیامبران یا حتی رهبران انقلابات در مواقعه ای که مردم را به دین حق دعوت می نمایند یا که آنان را برای مبارزه برعلیه حاکمان جور حمایت و هدایت می کنندراه و رویه و راهکارهاشان کاملا متفاوت با مراحل بعدی است دریک مرحله مبارزه و تخریب اصل است و در مرحله بعد آرامش و سازندگی .
    در مرحله ای اصل معرفی مکتب و مسلک است و در مرحله ی بعد اجرا و اجرایی کردن نیات آن مذهب و مکتب مورد توجه
    طبیعی است هرچقدر رهبر هر انقلاب بعد از انقلاب باشد بهتر و بیشتر می تواند به معرفی و اجرایی کردن اصول انقلابی بپردازد وطبیعی است که نیروهای ضد انقلاب و همراهانی که بعد از پیروزی شرایط را موافق نیات خود نمی دانند ایجاد مشکل کرده و او را از اجرایی کردن اصول و اقوال گفته شده در مرحله تخریب باز می دارند
    در اینجاست که ما می توانیم با توجه به عمر کوتاه و مشکلات حضرت رسول ص دلیل یا دلایل درگیری ها و بجان هم افتادن صحابه را دریابیم اینکه چرا به وصیت ایشان عمل نشد و با حضرت علی ع آنگونه برخورد کردندکه نمی باید
    و اما یک اصل مهم که در شیعه اصل است و موجب مباهات فراهم نمودن زمینه و نیاز به تعریف .تدوین و اجرایی کردم اصوال دینی و انقلابی در بستر زمان است یعنی نمودن همان ضعف هاو نارسایی ها ی که باعث انحراف می شود اینجاست که دقت شیعه درشناخت امام . تایید و تاکید برمعصوم بودن آنان در راستای معرفی بی چشم داشت و خالی از هرگونه دنیا خواهی و دنیاطلبی دین در یک بازه ی زمانی مورد تقدیر است
    اینجاست که ما می بینیم اگر امامان ع نبودند اصولا قدرت و قوت اجتهاد یا نبود یادارای کمترین راهنما و راهکار عملی را داشت .اینجاست که ما می فهیم دلیل …… کتاب الله و عترتی
    اینجاست که ما می بینیم چرا دیگر مکتب هاو مسلک های دینی اسلامی یاادیان در بستر زمان یا خود را کلا از سیاست جدا دانسته و یا در کمترین زمانه تسلیم افکار و ایده های غیر دینی می شوند
    حال یک چیز می ماند وآن دسته بندی و تقسیم مکتب و مسلک است یعنی جدا سازی اصول اصلی ، اخلاقی و عیارهایی که بعضی هاشان برد و ارزش فرازمانی و فراجناحی داشته و بعضی دیگر مختص به زمان و زمانه پیامبر ، امام یا انقلاب است
    در تفاسیر اصل مهم شان نزول اصل است اینکه این آیه و آیات در چه رابطه ای بیان شده ، اینکه آیا فلان موضوع می تواند در همه اعصار قابل استناد باشد یا اینکه باید بایستی با بررسی نقش مطالب و نکاتی که در آیات آماده است وتحقیقا برای اجرای عدالت و بندگی بیشتر و بهتر خداست در زمانه خود مصداق و معیارش را پیدا کرد و بیان نمود می بینید که این مهم کار بسیار سختی است که اولا نیاز به تخصص روحانیت و آیا ت عظام دارد و ثانیا نیاز به شناخت علم و علوم زمانه توسط دانشمندان
    برای فهم بهتر این مهم ما می بینیم درقرآن مطالبی آمده است که تا حدود زیادی مربوط به زمانه خودش می باشد مثل آیه شریفع تبت یدا ابی لهب و …. می بینیم که یک نومسلمان مثلا اروپایی آنقدر نیاز به شناخت خدا . پیامبر خدا و قرآن و.. دیگر مطالب دارد که شاید تا دیربازی نتواند موضوع ابی لهب را لمس کند و یا بفهمد حال اگر ما همین آیه ی شریفه بعنوان بیان حال افراد لجوج و افرادی که تحت تاثیر هواهای نفسانی خصوصا همسرش چشم بحقایق بسته و می بندد و اینکه زن که خدا اورا برای تسکین و حفاظت مرد دربرابر .. قرار داده است حال بیاید و نقش غیرازآنچه می باید داشته باشد با توجه به وابستگی مرد به او نتیجه اش معلوم است اینجاست که ما می بینیم نشانه روی خداوند متعال به زنان بد بعنوان آتش بیار معرکه یک قانون و قاعده فرازمانی و فراتاریخی است و قابل تامل
    آری آقای پیروز ، مهم شناخت شرایط انقلاب و مشکلاتی بود که اما م ره با آن برخورد داشت قدر مسلم رهنمودهای امام در زمانه ای که مملکت درگیر مشکلات داخلی بود و هر زمان در گوشه و کنار ترروری انجام می گرفت و فرصت سازندگی را از کسانی که بنوعی در راس انقلاب قرار گرفته بودن می گرفت و یا باعث تضعیف عقبه لشگریانی می شد که در بدتر شرایط و با کمترین امکانات درگیر یک جنگ تمام عیار بودند با زمانی که امام ضرورت ابلاغ فرمان هشت ماده ای را احساس کردند فرق می کند لذا مشکل ما با آقای ضرغامی در این است که ایشان بدون درنظر گرفتن شرایط و شان بیان یا بیانات امام ره بعضی اصول و دستورات ایشان را در رابطه با جریاناتی که درصد زیادی خودساخته و متفاوت باآن دوران است پخش کرده و بنوعی بیانات امام را تفسیر به رای خود یا جاح خود می کند ایشان متوجه نیست
    اگر چه مشگل بشود با وام گیری از امام ره مشکلات را بصورت مقطعی حل کند اما مشگل مهمتری راایجاد نموده و آن گرفتن امام بعنوان یک منبع و ملجا تئوریک از مکتب و مذهب تشیع است و آوردن ایشان در مناقشات گذار را و خود ساخته است
    لابد جریان تنباکو و فتاوای میرزای شیرازی را می دانید ما ارزش فتوای ایشان را بعنوان بیان نقش مرجعیت تشیغ و اجتهاد حتی در این زمانهدرک کرده و مورد استنا د قرار می دهیم و دلیلی مبنی بر بیان نقش بدون مرزو فرامرزی روحانیت و آیات عظام و حال شما با توجه به این مهم که زندگی اما مملو از اینگونه قتاوی گهربار است این فتاوی می بایست برقله های زمان قرار گرفته تا در زمانهای آینده هدایتگر بیشمار انسانهای عادی و حتی روحانیت باشد ایرادی که نوه امام به پخش نظرات اما ره توسط تلویزیون ضرغامی می گرفتن از اینجا ناشی می شود و الا نوه امام چه کم دارد و چه می خواهد که الان ندارد و چرا اینچنین خودش راآماج حرف ها و نقد های این وآنی قرار دهد که بعضی هاشان در زبان طرفدار و لی در خلوت جور دیگر ند !
    آری دوست خوبم اگر ما رهبران دینی را در زمره ی معصومین قرار ندهیم و اگر بر رهبران بعدی لباس قداست نپوشانیم وآنان را قابل نقد و نقل بدانیم مطمئنان مشکلات اینچنینی ایجاد نمی شود و انقلاب ها هیچ وقت روی ناخوش خود را به فرزندانشان نشان نمی دهند
    آری دوست خوبم با گفتن یک نمونه سخن را کوتاه کرده و فهم دیگر مطالب را به خودت ارجاع می کنم مثلا موضوع ما و امریکا
    اگر ما شرایط را درنظر بگیریم می بینیم که قطب بندی های زمان امام دیگر وجود ندارد
    در جهان قدرت های نظامی اقتصادی نوین پا بعرصه وجود گذاشته اند
    جهان تحت تاثیر انقلاب ارتباطات به سمت و سوی وحدت و همگرایی حرکت می کند
    مبارزات چریکی و .. دیگر درجهان امروز که اقتصاد اصل است و تکنولوژی می تواند د رفاصله دور گروهی را نیست نابود بکند دیگر مصداق ندارد
    امریکا و دیگر کشورهای غربی خود درگیر مشکلات عدیده داخلی اند لذا راه و رویه اسبق و بکار گیری اهرم زور و نهایتا مهره چینی های مستقیم را در دیگر کشورها به صلاح خود نمی دانند
    دردنیا و به یمن ارتباطات می تواند در ورای مرزها و دیوار های حکومتی حقایق را بگوش مردم جهان رساند و علی رغ خواسته ی آنان مردم کشورهای غربی را برعلیه سیاست های حاکمانشان شوراند چیزی که بهترین راه و روشش اصل مهم و جهانی گفتگوی تمدن هاست که ما را به تلاش در راستای قوی کردن بنیه و استدالهای دینی اخلاقی و پرهیز از تعصبات محلی و قومی وا می دارد
    امریکا دیگر سود چندانی از طریق صادرات عمدتا فنی تخصصی نمی برد و امروزه کالاهای دیگر کشورها همچون چین . کره جنوبی . مالزی و .. از رونق بازاراو کاسته و این کشور را درگیرمصائب و معضلا لاینحلی اقتصادی و غیر اقتصادی نموده که با ایجاد جنگ در کار فرافکنی و فرار از واقعیات است و چقدر همسو و همگرا هستیم اگر ما بجای گفتمان با کوبیدن برطبل جنگ او رادر این راه کمک کنیم
    لذا ما هم باید سیاستمان را با اصل دانستن اصول ضد استعماری ،استکباری و استثماری داده و جور دیگر ببینیم و به طرق دیگر باید قافله دینداری و دینمداری را را به سرمنزل مقصود که مقصد اما م ره بود برسانیم
    چیزی که بعضی ها یا تنگ نظری و جمود فکری آنرا درک نکرده و همسو و هم زبان با طلبان و بن لادن وهابی بجای چهره ی رحمان و رحیم اسلام بر بد خلقی و لجاجت اصرار دارند

  12. محسن گفت:

    درود بر شما که به والله فرزند خلف آیت الله طالقانی هستید.