اصلاح طلبی که اصول را گم نمی کند
چکیده :گل بود، به سبزه هم آراسته شد. انتخابات آزاد پیش کش، سیاست اخلاقی هم پیش نگرفتند و اخلاق سیاسی هم که امنیتی و نظامی شده و این بار در گفتار و کردار حاکمان، اخلاق هم فراموش شده است. گویی آمارهای دروغ کم بود و وعده های دروغ چیزی کم داشت تا دروغ های سیاسی هم به آن افزوده...
گروه سیاسی-آل طاها: کمتر گفته شده است و شاید کمتر کسی می داند که، میر حسین در بیست سال سکوت سیاسی خود، به ندرت و به اضطرار و تنها یکی دو بار صدایش را بلند کرد و سکوتش را شکست و آن هم اخطار به شورای نگهبان برای بی اخلاقی سیاسی و هشدار درباره ی آفت نظارت های استصوابی و سلیقه ای بود. از آن پس سکوت میر حسین ادامه داشت و این را همه می دانند.
روزی که میر حسین کاندیداتوری خود را برای ریاست جمهوری دهم اعلام کرد و به خصوص از روزی که سید محمد خاتمی در حمایت از او کنار کشید و انصراف داد، اضطراب عجیبی بر جبهه ی تحول خواه و هواداران اصطلاحات حاکم شد. تصویری خاکستری و کم رنگ که از آخرین نخست وزیر در اذهان به جا مانده بود، برای سبز شدن ذهن جوانان اصلاح طلب و تحول خواه پیشرو کافی نبود. حتی حمایت قاطع خاتمی هم نتوانست آن چنان که باید و شاید آنان را اطمینان دهد که میر حسین کیست و «مرد روزهای سخت» که خاتمی در مورد موسوی می گفت به چه معنی است .
آن روزها، باز هم کمتر کسی می گفت و شاید کمتر کسی می دانست که اصلاً دغدغه ی میر حسین چیست و کمتر کسی می پرسید که این بار، میر چرا سکوت سیاسی خود را شکسته است و روزه ی سیاسی اش را افطار کرده است .
بر آن روزها گذشت و آن گونه که من یاد دارم و خوش هم یاد دارم ، شب مناظره با رئیس جمهور دولت نهم بود که میر حسین خود، دغدغه اش را برای حضور در انتخابات اعلام کرد. او نگران آینده ی کشور بود و هراسیده بود از مدیریتی که اساس اش ماجراجویی و بی ثباتی، رفتارهای نمایشی و قهرمان نمایی و خیال بافی و خرافه گرایی وخلاف گویی و پنهان کاری و خودمحوری و قانون گریزی و افراط و تفریط بود. او آمده بود که این مدیریت را و این روحیه را عوض کند.
اما روزها باید گذشت تا معلوم شود که میر حسین «اصلاح طلبی است که اصول را گم نمی کند . آزمون ها لازم بود تا اصول میر حسین شناخته شوند و اصلاح طلبی میر حسین ببالد و یاران خاکستری او سبز شوند و جوانان بدانند که سید محمد چه می گفت و میر حسین از چه رنگ است و روزهای سخت چیست و مرد روزهای سخت کیست.
از آن روزها، سالی و چند ماه گذشته است و هر روز محدودیت ها بر میرحسین بیشتر و اخلاق سیاسی کمتر و فضای امنیتی تنگ تر می شود. سیاست اخلاقی سخت تر پیش می رود و آزمون های مرد روزهای سخت، سخت تر می شوند. این بار سخت تر از آن چه خاتمی هم گفته بود و شاید سخت از آنچه خاتمی هم دیده بود.
گل بود، به سبزه هم آراسته شد. انتخابات آزاد پیش کش، سیاست اخلاقی هم پیش نگرفتند و اخلاق سیاسی هم که امنیتی و نظامی شده و این بار در گفتار و کردار حاکمان، اخلاق هم فراموش شده است. گویی آمارهای دروغ کم بود و وعده های دروغ چیزی کم داشت تا دروغ های سیاسی هم به آن افزوده شود و…
و… میر حسین یک بار دیگر صدایش را بلند کرده است. این بار میر حسین نه گله از آمار دروغ دارد و نه از وعده های دروغ گفته است . او این بار از چرخش نظام به ماکیاولیسم هراسیده است و گویی این بار از «سیاست دروغ » رنجیده است که به ریشه ها زده و از دروغ به مانند یک روش برای حفظ منفعت و موقعیت گفته است و کرامت انسانی را به رخ مکانت سیاسی کشیده است .
روزها گذشته اند و لاجرم می گذرند. روزهایمان سخت تر و دغدغه های میرحسین هر بار عمیق تر شده اند. میان سخت ترین آزمون ها، دیگر میر حسین نشان داده است که هنوز هم «همان اصلاح طلبی است که اصول را گم نمی کند». حتی اصول میر حسین هم ثابت شده اند و نه تنها اصلاح طلبان که دیگر اصول گرایان منصف هم ، نگران میر و اخلاق میر حسین و سیاست اخلاقی میر حسین موسوی نیستند.
روزها ی بسیاری گذشته اند و لاجرم می گذرند . اما؛ ما باید نگران باشیم . نگران آن که «او» باز هم صدایش را بلند کند . نگران باشیم و از خود بپرسیم ، مرد روزهای سخت ، بار دیگر چه را فریاد می زند ؟
با سلام.
من که از دوران نوجوانی آقای موسوی را می شناختم، می دانستم او در این وادی بهترین قافله سالار است. هر روز هم ارادتم به وی و مشی و منش استوارش بیشتر می شود. ما ملتی بودیم که با کم و زیاد و سختی و گرفتاری و قهر و آشتی ها و سیاست زدگی عالمان و فضل فروشی سیاسیون اخت بودیم و می توانستیم از پس این مشکلات برآییم. این شعار نبود که ما هزاران سال است اینگونه بودیم و هستیم. اما آنچه صدای فریاد در گلو مانده ما را رها کرد، تاختن قومی بدکردار بر ارزشهای اخلاقی و دینی و فضایل انسانی ملتی سرافراز بود که از بد حادثه دچار و در پس غفلتی چندین ساله رخ داده بود. اینک باید کسی می بود تا ما را به خود آورد و بر جفا و نامردمی این قوم بتازد. و میرحسین آمد. آنکه سالها چشم انتظارش بودیم. آمد و به عهد خویش وفا کرد. اینک مائیم و سرداری که چونان اجداد طاهرینش در چنبره رنگ و ریا و نیرنگ معاویه صفتان و عمروعاصان روزگار تنها مانده است. بغض هزارساله مان را از کوفیان میهمان کش خواهیم ستاند.
من واقعا خود را مدیون موسوی و خانواده او می دانم که اینچنین به خاطر اهدافی که خیر کامل برای مردم دارد به زحمت افتاده اند و تحت فشار هستند.
هر چه از زمان کاندیتاتوری میر عزیز گذشت احساس کردم بیشتر با او آشنا می شوم و بعد از کودتای انتخاباتی هر ورز بیشتر خود را عاجز ازشناخت کسی می دانم که با همه ناملایمت ها و نامهربانی ها پشتیبان مردم باقی مانده است و هزینه ها را از هر طرف پذیرفته. مخصوصا اینکه شخصیت ایشان را شخصیتی آرام دیدم و مطمئن هستم این هیاهو برای روحی آرام دردناک است.
یادم می آید در زمان ثبت نام میر عزیز در وزارت کشور حضور چند جوان حامی او را که یا حسین میرحسین می گفتند و شعارشان را چندان جالب نیافتم. ولی گویا چند هفته زمان لازم بود که من و میلیونها نفر با هم تکرار کنیم یا حسین میرحسین و به این شعار و میر عزیز افتخار کنم و هنوز طنین یاحسین میرحسین در میدان توپخانه تهران در گوشم می پیچد و مرا سرشار از انرژی می کند. و هنوز هم اگر کسی به کودک دو ساله ام بگوید یا حسین او با زبان زیبایش می گوید میرحسین.
و البته این را اضافه کنم که نوشته در مورد میرحسین بود و من نیز از او گفتم و اگرنه کیست نداند نقش خاتمی، کروبی و سهراب ها و اشکانها و نداها را و کیست نداند نقش آزادگان دربند و آزادی چون نوری زاد، تاجزاده،میردامادی، نظرآهاری و دیگرانی را که نامشان به بلندای گوشه ای پر افتخار از تاریخ پرفراز و نشیب کشورمان ایران می باشد.
یا حسین میرحسین.
یقین دارم میر ما به حرمت خون نداها و سهراب ها تا برپایی حق خواهد ایستاد
اری او به خوبی مظلوم و ظالم را می شناسد
ma be mire hamishe sabz eftakhar mikonim
اصلاح طلبی که اصولش را برایش گم کردند !! و چه گم کردنی
شعار یا حسین میر حسین نماد ظلم ستیزی میر حسین و یارانش می باشد که در مقابل یزیدیان ایستادند ومانند امام حسین سر تعظیم فرود نیاورذند.
تاریخ درموردمیرحسین موسوی قضاوت می کند اوکسی است که پس ازدکترمحمدمصدق هیچگاه حقیقت رافدای مصلحت ومنافع مادی خود نکرده وعطای قدرت رابه لقایش بخشید او نه مثل رهبری ثروتی چندصدمیلیارددلاری داردکه ازدست رفتن آن بترسد نه کشتاروقتلهای زنجیره ای رامرتکب شده است که نگران افشایش باشد ونه دروغی وفریبکاری درذاتش است اوتجسم حکومتی بدون زر وزور وتزویراست امری که دررقبایش کاملا مشخص است
آزادگان آزادگان آزادگان
باید همه هوشیار باشیم
دوست گرامی آقای میر مهدی، چه خوب نوشتی. به خدا سوگند ما با معاویه و ابوسفیان و امرواس روبرو هستیم. نباید بگذاریم تاریخ تکرار شود. ما هزارو ۱۴۰۰ سال است که برای کربلا اشک ریختیم. نباید بگذریم تاریخ تکرار شود. ما بیشماریم ما ۷۲ نفر نیستیم. بغض هزار ساله مان را باید باید که پتکی سازیم و برسر ظالمان زمان فرود آوریم. ما نباید بگذاریم تاریخ تکرار شود. ای مردم بدانید و آقا باشید که اگر ما حرکت نکنیم، این قوم بیمار منفعت طلب مارا به نیستی خواهند برد و تمام سرمایهای مارا ببادد خواهند داد. ای مردم آقا باشید که اگر اینبار خودمان سرنوشت خودمان را رقم نزنیم، صاحب زمین سوخته خواهیم بود.
موافقم
این زمان شلاق بر باور حکومت میکند
در بلاد شعله، خاکستر حکومت میکند
از شما میپرسم آن شور اهورایی چه شد
بال معراج و خیال عرش پیمایی چه شد
رنگ ولگرد سیاهیها به جانها خیمه زد
روح شب در جای جای آسمانها خیمه زد
با کدامین سحر از دلها محبت غیب شد؟
ناجوانمردی هنر، مردانگیها عیب شد؟
…درود بر معمار اندیشه ها ی خاک گرفته و مسحور شده میر حسین موسوی
سلام و خداقوت -خدا پشت و پناه میرحسین
سلام آقای موسوی هوا بس ناجوانمردانه سرد است.مواظب خوت باش
درود برمیر عزیزمان که مردانه ایستاد در مقابل حکومتی که دران مردانگی قافیه اش به تنگ امده وبداند من و به بسیاری از دوستان به عنوان جوانان ایرانی همچنان برسرعهدی که بااو بستیم ایستاده ایم .زنده باد ایران ودرودبر جنبش سبز
خداوند نگهدار میرحسین عزیز ملت ایران و کروبی دلاور!
سبزیم و استوار ! حق جو ! ظلم ستیز ! حتی به قیمت جان!