“ما فریاد ها زدیم آقای دادستان و خدا فریادمان را شنید”
چکیده :من همه کارهای غیرمجاز از نظر شما را برای حفظ جان همسرم و ایجاد شرایط مناسب برای او انجام خواهم داد. کارهای غیرمجاز؟! بله همه آن کارهایی که شما و بازپرس و بازجوها مستقیم و غیرمستقیم از آن منعمان می کردند. خنده دار نیست آقای دادستان که جرایم ما از نظر شما و دوستان تان مصاحبه، مکاتبه، وبلاگ نویسی و هرگونه ملاقات و گفتگو با مقامات مسئول برای اطلاع رسانی شرایط دهشتناک همسرم بود و برای وادار کردن آدم های دارای تعهد برای به کار گرفتن این تعهد و مسئولیت....
فخرالسادات محتشمی پور در نامه ی هشتم خود به دادستان تهران به او یادآوری کرد خدا فریاد خانواده شهدا را شنید و یک دادستان که مظهر زشتی و بداخلاقی و بدسیرتی و بدکرداری بود قرار است به سزای اعمال کثیف و ضد بشری و ضد اسلامی اش برسد. وی از دادستان درخواست کرد او صدای مردم زجر کشیده را بشنود و داد آنها را بستاند.
به گزارش کلمه متن عریضه ی هشتم محتشمی پور به دادستان تهران به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم زینی فیه بالسّتر والعفاف واسترنی فیه بلباس القنوع والکفاف واحملنی فیه علی العدل والانصاف و امنّی فیه من کلّ مااخاف بعصمتک یا عصمه الخائفین.
عریضه هشتم در دوازدهم رمضان المبارک :
از : همسر سید مصطفی تاجزاده یکی از امضاء کنندگان شکایت نامه از کودتاگران نظامی
به : دادستان تهران
سلام آقای دادستان
امروز چطورید؟ سلامتید انشاء الله ؟ در روز هشتم ماه نزول قرآن فرصت عبادت برایتان فراهم است؟ این پیگیری های ما خانواده های زندانیان سیاسی خدای نکرده مانع علو روحتان نمی شود؟ البته برای من امروز مبرهن شد که نه تنها شما بلکه مجموعه همکارانتان سخت مشغول عبادتید چون به جز چند تلفن چی، هیچ کس حتی مسئول دفتر هم زحمت پاسخگویی را به خود نداد. من خیلی سعی کردم نام ها را بپرسم و برای تاریخ نقل کنم ولی جز به نام یک خانم اشاره ای نشد و من هم چون فکر کردم توطئه ای برای تخریب زنان و خدشه دار کردن مسئولیت پذیری شان در کار باشد، در این عریضه نامی نمی آورم! یادش به خیر زمان اصلاحات که طرح تکریم ارباب رجوع پیاده می شد و حق با مشتری بود و ارباب رجوعی که مورد بی کرامتی و بی اعتنایی قرار می گرفت، می توانست شکایت کند. راستی ما باید به کجا شکایت کنیم از این عدم احساس مسئولیت شما؟ و عدم پاسخگویی تان و بی توجهی به سلامت عزیز دربند ما و حال و روز خانواده مضطربش؟ از شما می پرسم که داشتید پایان نامه تان را آماده دفاع می کردید پارسال این موقع ها. شما که دانشجوی حقوقید. آیا برای مظلومین بی پناه جایی برای شکایت از مسئولین پیش بینی شده است این که به شکایت رسیدگی شود یا خیر امر دیگری است. اگر ما از خود شما آقای دادستان شهرمان شاکی باشیم باید جز به خدا و مردم شکایتمان را به کجا ببریم آقای دادستان؟ آری از شما که در سال گذشته بالاخره پس از تهیه گزارش شناخت از حوزه مسئولیت دادستان معزول، در اولین ملاقات با ما صراحتا گفتید من باید داد «دیگری» را هم بستانم و فقط شما نیستید که دادخواهی می کنید و ما دلمان برای شما سوخت که چه مسئولیت بزرگی دارید و حالا دیگر دلمان نمی سوزد چون می بینیم داد ما که ستانده نشد هیچ، بی دادهایی بر عزیزانمان رفت و می رود که نه تنها نامه عمل اصحاب عدالتخانه را سنگین و سنگین تر می کند بلکه موجب شرمساری مسلمانان به دلیل انجام این بی عدالتی ها در کشوری به نام اسلام می شود. نکند این هزینه های گزاف تاوان دادستانی از آن «دیگری» باشد؟؟؟!!!مبادا
امروز وقتی که دوستانی که به ملاقات عزیزانشان رفته بودند به من که علیرغم میلم داشتم آماده ملاقات کابینی می شدم، خبر دادند که نام شریف همسرم در میان سایر نام های شریف آن بند سیاسیون زندانی نیست و خبر آمد که این دلاور مومن هنوز در قرنطینه (بخوانید انفرادی) به سر می برد، آه از نهادم برآمد. با وکیل همسرم تماس گرفتم و از غیرقانونی بودن این اقدام اطمینان حاصل کردم و بعد زنگ زدم به معاون شما که از دیروز موفق به گفتگو با خودشان نشده ام. پاسخ این بود: از خود دادستان باید بپرسید. چه پاسخ آسانی است این از خودشان بپرسید! خودشان را حالا از کجا گیر بیاوریم. گرفتاری دارند ایشان باید احکام جدید بازداشت صادر کنند. بروند بیایند بخوانند بنویسند جلسه بگذارند برخیزند و بنشینند و … در روز دوازدهم به عبادتشان بپردازند در سر و ته و وسط ساعت اداری لابد. کجا وقت پاسخگویی به این سوالات دون و خرد ما را دارند حضرات؟ پیش خود گفتم لابد دست دو الفی هاست دوباره همسرجانم. پریشان خاطر زنگ زدم به آقای کارشناس ششم ایشان گفتند بله شنیده ام که برشان گردانده اند و دیگر دست ما نیست! خوب پس باید دوباره با شما تماس می گرفتم. آقایی گفت: گوشی! و وصل کرد به یک جایی و ما چه فیض عظمایی بردیم از موزیک متن سریال امام علی(ع) در ماه شهادت مولایمان و چقدر دلمان می خواست دوره حکومت داریش را و خصوصا سفارش ها به کارگزارانش را مرور کنیم در همان مدت طولانی انتظار برای پاسخگویی ولی خوب مشغول کار دیگری بودیم و نشد. آقای دادستان من امروز پشت خط شما نصف بیشتر مقاله ام را ویراستاری کردم و کسی آن سوی خط کلامی نگفت. مقاله من مدت ها بود که زمین مانده بود و چون به همسرجان قول داده بودم در نبودنش و در اسارتش زندگی را عادی سازی کنم باید تمامش می کردم. امروز تقریبا تمام شد. نمی دانم شاید آخرین مرحله بماند برای ساعات دیگری که پشت خط تماس دادستان شهرم می مانم برای دادستانی که نه، تنها گرفتن یک پاسخ. همسرم کجاست؟؟؟ مصطفی تاجزاده که من خوشحال بودم در زندان از دست خشونت طلبان کینه توز خودسر خیابانی در امان است، همسرم نازنین و شجاعم کجاست آقای دادستان؟ می دانید که من تا پاسخم را نگیرم آرام نخواهم نشست. اگر دست سپاه نیست، دست کیست. اگر برای اجرای حکم به زندان بازخوانده شده شما باید پاسخگو باشید. پزشک معالج همسرم به شدت نگران وضعیت کمر و گردن اوست. من برای جزء جزء اعضاء و جوارحش نگرانم و نگرانی ام را به همه دنیا اعلام می کنم. و فریاد وااسلاما سر خواهم داد تا فردا روز شرمنده یار عزیز و مردم مهربان وطنم نباشم.
من همه کارهای غیرمجاز از نظر شما را برای حفظ جان همسرم و ایجاد شرایط مناسب برای او انجام خواهم داد. کارهای غیرمجاز؟! بله همه آن کارهایی که شما و بازپرس و بازجوها مستقیم و غیرمستقیم از آن منعمان می کردند. خنده دار نیست آقای دادستان که جرایم ما از نظر شما و دوستان تان مصاحبه، مکاتبه، وبلاگ نویسی و هرگونه ملاقات و گفتگو با مقامات مسئول برای اطلاع رسانی شرایط دهشتناک همسرم بود و برای وادار کردن آدم های دارای تعهد برای به کار گرفتن این تعهد و مسئولیت. ما فریاد ها زدیم آقای دادستان و خدا فریادمان را شنید و خدا فریاد خانواده شهدا را هم شنید و یک دادستان که مظهر زشتی و بداخلاقی و بدسیرتی و بدکرداری بود و دیگر مجرمان قرار است به سزای اعمال کثیف و ضد بشری و ضد اسلامی شان برسند. ما باز هم فریاد می زنیم و اقدامات غیرقانونی و غیر حقوقی و غیر شرعی و غیرانسانی و غیراخلاقی را افشا می کنیم و خدا صدایمان را می شنود. آقای دادستان بیایید شما هم در میان عبادت های ماه خدای عدل و انصاف، صدای دادخواهی بندگان خدا را هم بشنوید. تصور نمی کنم صدای ما چندان ضعیف باشد؟ وکیل من و همسرم برای من و آن عزیز دربند ستم، درخواست ملاقات کرده پاسخش را فوری می خواهیم.
اللهم اصلح کل فاسد من امورالمسلمین
Ms Mohtashami por
You are like Zeinab in Yazid palace.
Please keep going.
I’m crying whenever I read your letters.
All the Iranian (I mean somebody knows justic and humanity) worried about all the prisoners like
Mr Beheshti shirazi
Mr sahar khiz
Mr tajzade
Mr norizade
and all others.
please keep to writing.
God bless you.
I pray for all of us.
سلام خانم محتشمی پور
واقعا نوشتن مطلب راجع به دادرسی شما و عزیز دربند همه ما آقا مصطفی خیلی سخته اینکه الانه دست برادران محترم،معزز،دوست داشتنی و خیلی ماهر سپاه ( شما بگو دوستان سردار عزیز برادر مشفق ) هستش شکی توش نیست ، اینکه امثال دادستان یا مدعی العموم تو این روزای عزیز مشغول عبادت خدای عز و وجل و دادستان واقعی باشن دور از انتظار نیست آخه اونا چیزایی رو می تونن ببینن و درک کنن که امثال بنده و شما عاجز از انجامش هستیم اما اینکه انتظار داشته باشیم آقای دکتر جعفری بخواد یا بتونه دادی از مظلوم بگیره و بیدادگرا رو به سزای عملشون برسونه خوش خیالی کامله و میشه تو رویاها متصور شد !!!!!!!!!!
با آقا مصطفی که کاملا برای مردم شناخته شده هستش این برخورد و دارن نمیشه تصور کرد با جوونایی که شناخته شده نیستن چه برخوردهای وحشتناکی داشته و دارن ، نمیشه حتی بگی مایه تاسفه که تو حکومت مدعی پیروی از مولای عدالت علی ( ع ) داره اینکارا رو میکنن چه جوری میشه تاسف خورد رهبری جامعه واسه درگذشت یه پیرمرد که قاری قرآن بوده ( و کاملا مورد قبول و عزیز هستش ) پیام تسلیت بده اما واسه جوونایی که تو روز روشن تو خیابونای تهران بیخ گوشش بدست یه عده جلاد و آدمکش نامسلمون بطرز وحشتناکی کشته شدن کوچکترین کاری جز حرف زدن نکنه یا نتونه کاری واسه کسایی که عمرشون و پای نهال انقلاب گذاشتن و ازش نگهداری کردن و الان بدون دلیل … زندونی شدن بکنه ، نه قابل قبوله و نه میشه باور کرد از کسی که از نیم ساعت صحبتش یک ساعتش حرف مولای متقیان حضرت علی ( ع ) هستش کوچکترین کاری واسه خلاصی این عزیزان نکنه بلکه تایید کنه کار برادران عزیز رو .
الهی : اصلح فاسدا من امور المسلمین
با درود به شجاعت مادرم محتشمی پور عزیز به امید بیداری دادستان از خدا بیخبر
خانم محتشمی پور سلام:در قاموس اینها هرکس که در مقابل اینها کرنش نکند محکوم است وتمام مفهوم انسانیت در نزدشان این است اینها قصد زجر ملت را دارند با این کارها می خواهند عزت وشرف ملت را پایمال کنند .اینها با بی شرمی تقریبا در تمام سخنرانیها,مقالات ؛درنشریات ودرهر مجالی طوری مطلب پراکنی میکنند که گویا اصلا مردمی وجود ندارندواصلا با این ملت مشکلی ندارندوملت باآنهامشکلی ندارند!
درودبرشرفت ای زن مسلمان ودرودبرهمسرقهرمانت.به امید آزادی تمام قهرمانان ملت از زندان کج فهمان وگژاندیشان!!!
سلام بر دوستان.
آری، شاید خیلی های دیگر در این ۳۰ سال و در ۵۰ سال و قرن های دیگر مثل شما بانوی محترم به دنبال عدالت بوده اند. جواب ساده ای برای شما دارم: حکومت و حاکمیت یعنی این!
داد خویش از خدا بخواهید… و بس…