بهیاد «سعید» عزیز؛ کوچِ ابدیِ مبارزی بیادعا
چکیده :شادروان «شهید سعید عابدینزاده» از آن دسته مجاهدان مخلصی بود که دو روز پیش پس از تحمل سالها درد جسمانی ناشی از عوارض و جراحتهای جنگ، چهره در نقاب خاک کشید و به کاروان رفقایش مانند «سردار محمد بروجردی»، «ابراهیم همت» «احمد متوسلیان» و...
هرمز شریفیان
مبارزه با رژیم پهلوی و جنگ تحمیلی برای آنهایی که در یکی از این دو عرصه یا هردوی آنها نقش داشتند پر از خاطرات تلخ و شیرین و زشت و زیبایی است که راویان، بازگو میکنند و در عین حال بخش بزرگی از آنها را در سینه نگاه میدارند.
بسیاری از این رزمندگان و مجاهدان، پس از اتمام سالهای مبارزه و جنگ با دشمنان مرئی و نامرئی وارد عرصه خودنمایی نشدند، در گوشهای آرام نشستند و حسرتهای بسیار خوردند. بخش بزرگ حسرتی که بر دلهایشان ماند این بود که از نتیجه تمام تلاشها و مجاهدتهایشان چیزی باقی نمانده است و همین باعث میشد که در همان گوشههای بهظاهر آرام، دلهایی نا آرام در سینههای پر مهرو عطوفتشان بتپد.
شمار زیادی از این انسانهای پاک و مخلص با عوارض، جراحتها و آسیبهای دوران مبارزه و جنگ روزگار میگذراندند و علاوهبر نا آرامیهای روحی، آلام شدید جسمانی را نیز بردوش میکشیدند و باز با این حال اعتراضی به وضعیت خود نداشتند.
شادروان «شهید سعید عابدینزاده» از آن دسته مجاهدان مخلصی بود که دو روز پیش پس از تحمل سالها درد جسمانی ناشی از عوارض و جراحتهای جنگ، چهره در نقاب خاک کشید و به کاروان رفقایش مانند «سردار محمد بروجردی»، «ابراهیم همت» «احمد متوسلیان» و …پیوست.
خاطراتی شنیدنی و بهیاد ماندنی از تمام این دوران در دل داشت که گاه متناسب با شرایط زمان و با زبانی شیرین، بازگو میکرد در حالیکه کمترجای سالمی در اثر جراحتهای پرشمار در بدن داشت و به وقتش، آنچنان زبان به اعتراض میگشود که مو بر تن اطرافیانش راست میشد.
بچه چهارراه سیروس هیچگاه هیچ ابایی از نقد و اعتراض نداشت و ارزشمند اینکه هیچوقت به شرایط سخت خود اعتراض نمیکرد. در حالی که میتوانست از بسیاری امکانات خاص استفاده کند، هرگز چنین نکرد و با همان مستمری اندک و وضعیت پزشکی دشوارش به فکر حیوانات بیمار بود و به آنها رسیدگی میکرد.
سخن به اهل بیت و باور به آنان که میرسید اشک در چشم و بغض در گلو امانش نمیداد و چنان سر به پایین میانداخت و حرمت نگاه میداشت که به راحتی میشد عمق ارادتش را دریافت. در مقابل آنجا که سخن از پایمال شدن حق مظلومی به میان میآمد ــ صدایش آنچنان رسا میشد که سنگینترین گوشها را هم شنوا میکرد.
شهید «سعید عابدینزاده» با تنی دردکشیده از سالها مبارزه با خودی و غیرخودی، همانگونه که سرفراز و با افتخار زیست، دعوت حق را نیز لبیک گفت. او هیچوقت بهدنبال «عنوان و امکانات» نبود که اگر بود بهراحتی به بالاترینها بهترینهایش دست مییافت.
هرچند دیدار وجود عزیزش طی سالهای اخیر زیاد مهیا نشد اما جای خالیاش هرگز برای دوستان، دوستداران و ارادتمندانش پر نخواهد شد.
روحش شاد و یادش همیشه جاوید باد.
Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085