سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic
  • صفحه اصلی
  • » “لطیفه تلخ” دَفع افسد به فاسد؛ به یاد شیخ بی تقصیر، محمدیزدی!...

“لطیفه تلخ” دَفع افسد به فاسد؛ به یاد شیخ بی تقصیر، محمدیزدی!

چکیده :نگاه شیخ یزدی بر حکومت و شیوه حکومت داری و اداره جامعه از همان آغاز نگاهی آمرانه، فردی، نظارتی و مبتنی بر زور و پول بود. او بر هیچ یک از جنبه های حکومت داری آشنایی نداشت و نیاز بر دانستن آنها نیز نمی دید. او با قوانین اساسی، تفکیک قوا، قانون گذاری، جامعه مدنی، مطبوعات، تولید و مصرف، سیاست خارجی و دیپلماسی، تولید ثروت و شیوه های توزیع آشنایی نداشت و چه بسا همه را بی فایده و غیر لازم و دست وپا گیر تلقی می...


میراصغر موسوی

این سطور ( شیخ محمد یزدی و امیرعباس هویدا ) را زمانی قلمی کردم که شیخ محمدیزدی را مرگ مهار نکرده بود. و او بی محابا می تاخت. یزدی در واکنش به آیت الله ” شبیری ” بابت دیدار و ملاقاتی که با محمدخاتمی و عبدالله نوری … در تهران انجام داده بود بر او حمله ور شد و سخنان تند و نسنجیده و توهین آمیز بر زبان آورد. این اتفاق اوایل آبان ماه سال ۹۷ رخ داد. و این نوشته تاریخ ۷ آبان همان سال را دارد. هرچند مایل نیستم مدام به عقب برگردیم و پی در پی ناخن روی زخم های دلمه بسته بکشیم و خونابه جاری کنیم. اما بعضی مواقع گذشته به جلو می آید و روبروی آدمی می نشیند.

باز نشر این چند سطر که فعل هایش را عوض کرده ام گفتگوی من با گذشته است. با گذشته خودم، شهرم، وطنم و انقلابم. نمی خواهم انگشت اتهام سوی کسی بگیرم، اما لازم است تاکید کنم متهم های زیادی هنوز حضور دارند. همین پاک دامن های دامن آلوده که با بهانه و تاکتیک ” دفع افسد به فاسد ” همه چیز را به فساد کشیدند.

روزهای عجیبی بود آن روزها. روزهایی که گروه ها و افرادی مانند شیخ محمدیزدی برای حذف و از صحنه خارج کردن به اصطلاح لیبرالها و التقاطی ها تعیین مواضع کردند. پشت بهشتی ایستادند تا به فرض دفع افسد به فاسد شود. در آن سو هم همین شد. رجوی و امثال او پشت بنی صدر قرار گرفتند تا دفع افسد به فاسد کنند. آیا آن هایی که دفع و حذف شدند نیز از همین تاکتیک بهره جستند: از فاسدها یار گرفتند تا افسد را دفع کنند با رجوی بهشتی را حذف کنند و با شیخ محمدیزدی بازرگان و بنی صدر و…را؟

مدام دفع افسد به فاسد کردیم. بعد دستمان کامل خالی شد. اینبار پشت سکه را رو کردیم: انتخاب بد از بین بد و بدتر!

بعد از هر انتخابی همه چیز را تقسیم بر دو می کنیم و باز انتخاب از بین بد و بدتر انجام می شود.. و این انتخاب ها بایستی مورد رضایت و تائید واضعین قانون لایتغیر” دفع افسد به فاسد” باشد.

آقای اشکوری مطلبی به مناسبت فوت شیخ محمدی یزدی منتشر کردند که به گوشه هایی از خاطرات خود نظر انداخته است. آنچه از گذشته های پیش از انقلاب مرحوم یزدی مورد اشاره قرار می دهد، غیر دقیق، اشتباه و غلط است. موردی که در اینجا به آن اشاره کرده ام از همان موارد است. تاکید دارم شیخ محمدیزدی گذشته ای حاکی از فهم روشن از اسلام و انقلاب و حکومت و جامعه نداشت. و تسلط او و دیگرانی چون او بر سرنوشت ما از رازهای در ابهام مانده شکل گیری سرنوشت ما است. ( ۲۰ / ۹ / ۱۳۹۹ )

شیخ محمد یزدی و امیرعباس هویدا
ظلمت فرونشسته بر تقدیر ملی ما

شیخ محمدیزدی نسبت به همه هم مسلک های هم ردیف خود در قم و مشهد و تهران از نظر رفتار و اخلاق و موضع گیری سیاسی برتری داشت. او سریع و تند و بلافاصله، پیش از آنکه دیگران به عملیات پشت پرده ورود کنند و توطئه های زنجیره ای ببافند، با صراحت و بی محابا سخنانش را می گفت. چنانکه در دوران ریاست بر قوه قضا بی پرده حرف می زد و عمل می کرد. شیخ محمد یزدی از گفتن و انجام دادن هیچ چیز باک نداشت و مانند آن دیگری حرف و عملش متفاوت و متناقض نبود. شیخ محمد یزدی یک شاخص، میزان و نشانه به حساب می آمد. او مهم و هشدار دهنده بود.

نگاه شیخ یزدی بر حکومت و شیوه حکومت داری و اداره جامعه از همان آغاز نگاهی آمرانه، فردی، نظارتی و مبتنی بر زور و پول بود. او بر هیچ یک از جنبه های حکومت داری آشنایی نداشت و نیاز بر دانستن آنها نیز نمی دید. او با قوانین اساسی، تفکیک قوا، قانون گذاری، جامعه مدنی، مطبوعات، تولید و مصرف، سیاست خارجی و دیپلماسی، تولید ثروت و شیوه های توزیع آشنایی نداشت و چه بسا همه را بی فایده و غیر لازم و دست وپا گیر تلقی می کرد.

شیخ محمد یزدی بر حکومت فردی و حکومت فرد و اعمال اراده یک فرد بر تمام امور معتقد است و از نیم قرن پیش بر این اعتقاد بوده و در گذشته با صراحت آنرا بر زبان آورده و بعد از پایان جنگ تحمیلی نیز در عمل به آن متعهد بوده و از کوشش در این راستا تعلل نکرده است.

سخنان محمد یزدی در باره حکومت اسلامی که در سال ۱۳۵۶ بیان کرده موجود است و یک سند بی خدشه تاریخی است. از او درباره آینده وحکومت در زمانی که کار به دست انقلابیون می افتد، سوال می شود و سوال کننده برای تاکید و روشن کردن ابعاد کار تاکید می کند:

– ما ( مسلمانها ) حکومت داری بلد نیستیم. با این حساب اگر رژیم شکست بخورد و بساط شاهنشاهی برچیده شود، چه باید بکنیم؟
شیخ محمد یزدی بی لحظه ای وقفه جواب می دهد. معلوم است او از قبل بر این موضوع اندیشیده و راه حل مشخص دارد.
+ پول می دهیم به همین هویدا و او برای ما کار می کند.
این جمله و بقیه اظهارات شیخ محمد یزدی در کاست معروف به ” پیام تعبیدیان ” که در سال ۵۶ تکثیر و منتشر و پخش شد، مضبوط است. این جمله ی بسیار ساده بارِ همه پیچیدگی حکومت در دهه های اخیر را در خود دارد.
این نگاهِ روشن شیخ محمدیزدی ظلمت فرو نشسته بر تقدیر ملی ما است که حدود سه دهه است که آسمان وطن را هر لحظه ظلمانی تر می کند.

سوال و انتقاد این نیست که چرا او بر آیت الله العظمی شبیری زنجانی تاخته است، موضوع و سوال اصلی این است:
چه شد و چرا و چگونه این جریان توانست بیرون زند و بر تقدیر ملی حاکم شود؟

یزدی را به پرسش نکشیم، زیرا سوال از علت اصلی ممکن است فراموش شود. او بی تقصیر بود.
باید پرسید و جستجو کرد: چطور در این چنبره گیر کردیم؟ چطور شد که این جریان بر ایران سلطه پیدا کرد؛و چه می توان کرد؟



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.