سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic

مرگی که ارزش شادی ندارد

چکیده :امروز میراث داران تفکر یزدی پر ولع تر از دیروز در صف قدرت حاضر و آماده برای تصاحب تمام سفره انقلابند، برای تداوم سلطه، خوشحال از حذف مردم و اسارت توسعه یک کشور به نام خوانش تنگ و انحصارگرایانه شان از...


مجتبی نجفی

آنقدر جذب قدرت شده بود که فراموش کرده بود مرگی هست. سال پیش هاشمی شاهرودی را خواستند با دستگاه تنفس چند روزی بیشتر از موعد مقرر مرگ نگاه دارند. اما از مرگ راه فراری نبود چه با دستگاه چه بی دستگاه. جمهوری اسلامی با دستگاه تنفس میخواست مرگ را هم زمینی کند و تحت کنترل سلطه. درست مثل تمام مفاهیم قدسی که به استخدام قدرت در آورد. آیت الله یزدی به راستی نشانه ای از خدا بود، همان انسان سرکش و یاغی که به جای مدارا، خشونت ورزید و به جای دفاع از مظلوم یاور ظالم که چه عرض کنم خود مصداقی از ظلم شد. چه خونها که به پایش نوشته نشده. چه گوش کری داشت در برابر این همه فغان و آه مظلوم و ناله های مادران سیاهپوش.ظلم و او همدستانش چه جدایی ها که به بار نیاورد، چه خانواده ها که از هم نپاشاند و چه جمعها که متلاشی نکرد. به نام خدا سلطه گر شدند و حرمت انسان را دریدند.

او آنچنان ولع قدرت داشت که بر ویلچر هم از اعمال سلطه و محدودیت بر مردم نمی گذشت. به همراه شرکای خود در قدرت، ملتی را تحقیر کردند و سد توسعه مردمی شدند که همچنان زیر ضرب شمشیر سه تیغه “تورم، تحریم و استبداد”ند. چه بد فرجامی که از هیچ فرصتی برای بازگشت استفاده نکرد و تا آخرین لحظه های حیات، بر قامت یک ظالم تمام عیار ماند.حالا او مانده و قضاوت نهایی در پیشگاه ” اول و آخر و ظاهر و باطن”،…و ما مانده ایم و نظریه ایران برانداز ولایت مطلقه فقیه که تفکر یزدی را ساختاری کرده،یزدی هایی که نمی میرند و دوباره متولد میشوند حالا نه لزوما با عبا که با چکمه. چه فرقی دارد شکل استبداد؟استبداد شرک آور است، تحقیر کننده است چه با تاج چه با عمامه چه با نعلین چه با چکمه.

امروز میراث داران تفکر یزدی پر ولع تر از دیروز در صف قدرت حاضر و آماده برای تصاحب تمام سفره انقلابند، برای تداوم سلطه، خوشحال از حذف مردم و اسارت توسعه یک کشور به نام خوانش تنگ و انحصارگرایانه شان از مذهب. انسانهایی مثل یزدی برای من ترحم برانگیزند زیرا لحظه ای طعم استقلال و آزادی را نچشیدند، همه عمر در بند قدرتند،به ظاهر سلطه گران تحت سلطه اند…تیره بخت ترین سرنوشت را دارند، دنیای کوچکی دارند که سطحش بزرگ و عمقش اندک است، عاری از هر گونه ارزش والای انسانی.

اینها اینقدر ترحم برانگیزندکه مرگشان ارزش شادی هم ندارد. شادی من روزی است که تفکر یزدی نباشد، قدرت مطلقه نباشد، حاکمیت قانون باشد، اراده جمهور مردم عملی شود. نه خبری از امتیاژ ویژه تاجداران باشد نه عمامه به سرها. همزیستی مسالمت آمیز ایران متکثر زیر سایه ایران مدنی، واحد و یکپارچه..تا باد چنین باد!



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.