شکوهِ شعله؛ با یاد آیتالله مصطفی ملکی
چکیده :بدون شک باید از اولین و بینظیرترین انسان در همۀ اعصار یعنی محمد مصطفی -که درود خداوند و فرشتگانش پیوسته بر او میبارد- یاد کنیم. او که قبل از آنکه مرگ سراغش بیاید همه چیز را آماده کرده بود. تأسف اینجاست که مسلمانان چنین نمونهای از نظم و وارستگی را دارند و باز گروهی بینظماند. در میان اتاق مینشست و با صبر و حوصله موهای بلند خویش را شانه میکرد و با اطرافیان سخن...
عباس ملکی
زمانی که انسانها از این دنیا به دنیایی دیگر کوچ میکنند، حتماً همۀ توشه خود را در این سفر طولانی با خود نمیبرند. اشیای اضافی، کارهای نیمهتمام، تجارت کالا، مهارتها و تخصصها، وسایل زندگی، دوستان و خانواده، اینها از انسانی که در حال هجرت از دنیای ماست باقی میماند. قصدم آن نیست که دربارۀ جهان دیگر سخن گویم. مقصودم آن است که گرچه همه باید تمام آنچه را که در ظاهر مالک آن هستیم در زمان سفر به دیاری دیگر برجای گذاریم، کسانی هستند که در این مورد نیز دقت و توجه دارند. آنچه از آنان به جای میماند، کارهایی نیمهتمام، اتاقی درهم و برهم، و حسابهایی پرداخت نشده نیست، بلکه در اینجا نیز سلیقه به کار میگیرند. و وقتی که پس از رفتنشان به جای خالی آنان، اتاقشان، دفترشان، و روابطشان با مردم نگاه میکنی، همه را به اصطلاح خودمان صاف کردهاند و یا دقیقتر تسویه کردهاند. به آنچه آن طرف میگذرد و اینکه چه کسانی دست پر میروند و چه کسانی نه، کاری ندارم. منظورم همین دنیای خودمان است و همین روابط معمولی بین مردم و همین خانواده و همین گرفتن نان سنگک و یا بدهی به لبنیاتی تا سر ماه و میوهفروشی که میوههایش را گاه گران میفروشد و سلمانی که ما را گاه آرایش و گاه پیرایش میکند. و اینکه در گرمابه با کیسهکش با چه حسرتی از بزرگ شدن پسرمان سخن گفتیم و در قهوهخانه برای کاهش دمای داغ چای چه اندازه با کنار دستی گپ زدیم.
در زندگی کوتاه و بلند خود، آخرین ملاقات با کسانی را به یاد میآوریم که بعداً با حسرت از آن یاد میکنیم. دیدی این بار آخر، لبخند از لبانش دور نمیشد. باور کن انگار بهش الهام شده بود. اصرار داشت که بدهیهایش را حتماً بپردازد. بار آخری که داشت میرفت طور دیگری با من خداحافظی کرد. جدا از شاخ و برگهایی که ما در مورد روایت قصههای گذشته داریم -و این یکی از مشخصات ادبیات ایران است- در سفر آدم ها خوشان را نشان می دهند. فرض کنید که صبح زود است و از خواب بیدار شده ایم: بعضی ها جای خود را مرتب میکنند. لحاف را به حالت اول باز میگردانند. آخر هم با دستشان چروک آن را صاف میکنند. موهایشان را شانه میزنند و وقت صبحانه سرزنده و شاداب کنار سفره مینشینند. شاید بعد از صبحانه هم کار مهمی نداشته باشند. اما همیشه در لباس پوشیدن، طرز حرف زدن، لبخند گوشۀ لب، و رابطه با مردم از نظم و انضباطی خاص پیروی میکنند.
بدون شک باید از اولین و بینظیرترین انسان در همۀ اعصار یعنی محمد مصطفی -که درود خداوند و فرشتگانش پیوسته بر او میبارد- یاد کنیم. او که قبل از آنکه مرگ سراغش بیاید همه چیز را آماده کرده بود. تأسف اینجاست که مسلمانان چنین نمونهای از نظم و وارستگی را دارند و باز گروهی بینظماند. در میان اتاق مینشست و با صبر و حوصله موهای بلند خویش را شانه میکرد و با اطرافیان سخن میگفت. در جنگ هم به دشمن لحظهای امان نمیداد. در وقتی دیگر نیز بدون خستگی در حالی که عرق می ریخت برای مسلمانان آیاتی که بر او وحی شده بود، باز میخواند. او بهخوبی میدانست که تأثیری که رفتار یک نفر بر دیگران میگذارد، به اندازه و حجم کارش نیست، به دقت و ظرافتِ اخلاقی اوست. همچنین، ستارگانی درخشان در دامان رسول خدا تربیت شدند و ما گاه از توجه به روش زندگی آنان غافلیم. رفتار، کردار و گفتارش را میبینیم و درک میکنیم و میشنویم، اما میگذریم. درحالیکه برخی از مکاتب فکری جدید، برخی از بزرگان اندیشه، مشربهای عرفانی، و رهبران سیاسی تنها و تنها یکی از ویژگیهای آن مسبب پیدایش هستی را دارند و این تعداد عظیم از پیروان را به دنبال خود میکشند.
پس از پیامبر و امامان شیعه، خیل بزرگ فقها، عرفا، اندیشمندان، زاهدان، شاعران و سیاستمداران مستقل کموبیش همین راه را رفتهاند. دقت در زندگی آنان به ما میآموزد که آنان که پُرمحتواتر بوده اند، کم سروصداتر بودهاند. عارفانی که بر بالای کوه و یا در کمرکش رودخانه سکنا گزیده بودند و فارغ از ازدحام میدان، چه ده و خیابان شهر، سر در جیب تفکر و عبادت فرو برده بودند. تعداد کمی از این نحله در میان مردم بودند. با خوب و بد مردم ساختند و سعی کردند که در گرما و سرما یار و یاور ضعیفان جامعه باشند. هر کدام از آنان گنجینهای از علم و ادب و تجربه بوده و هستند.
در نوشتۀ حاضر، برآنم که در چند بخش، یکی از میوههای مکتب فکری رسولالله و امامان شیعه را معرفی کنم. بهدلیل هم عصر بودن با این انسان والا، شاید بتوان نقشۀ راه و تابلوهای راهنمایی برای مسیر پر پیچ و خم زندگی در دوران معاصر را از چگونگی زندگی کردن او در تونل زمان به دست آورد. او که از آنچه به دست آورد، به دستان دیگران بخشید. و در زندگی خود بسیار کمزحمت بود.
در بخش دوم این گزارش، بیشتر راجع به این شخصیت صحبت خواهیم کرد.
Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085