فروغی سیاست مدار و اشتباه پیش بینی؛ فروغی: متفقین آمده‌اند و می‌روند

چکیده :شوروی ها آمدند با نقشه قوام و حمایت امریکا رفتند اما در زمان ماندن با ما چه کردند. کمک به قدرت یافتن حزب توده کردند که رشدی غیر عادی یافتکه خود ماجرا ها دارد که موضوع بحث ما نیست. اما مهمتر مسئله آذربایجان بود که فاجعه ای خلق کرد با وجود خروج از آذربایجان ما دچار التهابی شدیم که خود کمک به استبداد محمد رضا شاهی کرد.آنچه به تلاش پیشه وری ساز شد فقط با امکان حضور شوروی امکان پذیر...

تقی رحمانی

محمد علی فروغی چهره ای بس متشابه در تاریخ ایران است او را زمینه ساز حفظ سلطنت برای حفظ نظم ایران اشغال شده می دانند.

اما او در مورد اشغال متفقین در ایران جمله ای دارد در پاسخ پرسش نماینده ای می گوید :آمده اند، می روند.

فروغی را می توان نمادی از همان دموکراسی اشرافی پارلمانی دانست که امثال رضا شاه ان را تحمل نکردند. اینان ملی گراهای معقول اما اشرافی و هم مردم پرهیز بودند.ذهن منور و هم نگاه مشخصی در رابطه با مردم داشتند. کتاب سیر حکمت در اروپا او هم کتابی آموزشی اما مفاخر و هم متلعق به افشار فرهیخته است.او را می توان نمادی از نسل روشنفکری ترقی و پیشرفت جهانی داشت که از اگوست کنت تا هگل نوید ان را می دادند.فروغی سیاست مدار را رضا شاه نا کارآمد کرد.اما هم او به دلیل همان روح پارلمانی اشرافی و فاخر اما مردم پرهیز، زمینه ایجاد هرج و مرج در قدرت سیاسی را گرفت پس کمک کرد که محمد رضا شاه پهلوی جای پدر نشیند و بعد هم خودش کناره گرفت به سیاست نپرداخت.اگر چه فروغی از رضا بد دیده بود و خانه نشین بود.

بی گمان رضا شاه رجال ملی مشروطه خواه را تحقیر کرد و خسته نمود.که نمونه بارز آن مستوفی المالک بود که در باره رضا شاه گفت: این مرد شدید و غلیظ.

به روایت نصرالله امینی در میان رجل ملی مشروطه خواه ایرانی و پارلمانی، مستوفی را آقا صدا می کردند. قوام دوست داشت او هم این عنوان آقا را در میان رجال کسب کند اما رضا شاه مستوفی را خسته و کلافه و عاقبت خانه نشین کرد.

به فروغی و جمله اش بر گردیم.فروغی در این جمله( امده اند و می روند.) شاید قصد توجیه داشته که نماینده مجلس را ساکت کند. اما متفقین آمدند و نرفتند وقتی هم رفتند فاجعه افریده شد و بختک بر ما نازل شد.

شوروی ها آمدند با نقشه قوام و حمایت امریکا رفتند اما در زمان ماندن با ما چه کردند. کمک به قدرت یافتن حزب توده کردند که رشدی غیر عادی یافتکه خود ماجرا ها دارد که موضوع بحث ما نیست. اما مهمتر مسئله آذربایجان بود که فاجعه ای خلق کرد با وجود خروج از آذربایجان ما دچار التهابی شدیم که خود کمک به استبداد محمد رضا شاهی کرد.آنچه به تلاش پیشه وری ساز شد فقط با امکان حضور شوروی امکان پذیر بود.از آنچه که طوفان فرزندان نا همگون می سازد شکست پیشه وری به جریان راست در تهران کمک می کرد این جریان امثال فروغی ها را نمی پذیرفت دیدیم که شاه دوم بعد مانند پدرش رجال فرهیخته را نپذیرفت.

امریکائی ها هم که قبل از اشغال ایران در جنگ دوم رابطه استعماری در ایران نداشتند با کمک انگلیس در سیاست ایران بازی گر شدند و نه تنها نرفتند بلکه عامل اصلی کودتای ۲۸ مرداد شدند و دولت ملی دکتر مصدق را سرنگون کردند.بعد هم در ایران ماندگار شدند.تا زمان انقلاب که اشغال سفارت پیش آمد.پس انها امدند اما نرفتند ماندن انها هم بیشتر به مردم ضربه زد وقتی هم که رفتند مشکلات بیشتری ایجاد شد.

به عبارتی فروغی در پیش بینی این که متفقین امده اند و می روند اشتباه کرد چرا که هنوز هم ان آمدن اثر فاجعه بار خود را بر سیاست ایران حفظ کرده است.