دوران کرونا (۳)
چکیده :جای تعجب است درحالیکه سالها پیش، رهبری از رشد جمعیت دفاع میکند و حمایتهایی نیز در این راستا صورت میپذیرد، پس در زمانه کرونا نیز باید حفظ جان مردم کنونی ایران، اصل باشد و نه «راهاندازی» شتابزده اقتصاد برای جلوگیری از «شورش» مردم. آیا راهحل جامعی وجود...
حسین رفیعی
اصالت جان انسانها یا اصالت اقتصاد!؟
پس از شناخت نسبی ویژگیهای Covid-19 که مسامحتاً آن را کرونا مینامیم، دو رویکرد کلی از طرف رهبران کشورها وجود داشت:
رویکرد نخست، حفظ جان شهروندان، حتی با نابودی اقتصاد کشور است؛ چیزی که نخستوزیر ایتالیا گفت. او بهصراحت گفت که: «تاکنون مردم ایتالیا به ایتالیا کمک کردهاند؛ اکنون باید ایتالیا به مردماش کمک کند، حتی اگر به فروپاشی اقتصاد ایتالیا هم منجر شود.» در این رویکرد، قرنطینه وسیع شهروندان مطرح شد. انسانهای سالم قرنطینه شوند تا آلوده به ویروس نشوند و بیماران ایزوله شوند تا انسانهای سالم را آلوده نکنند. این رویکرد، برای حاکمان هزینه دارد. باید معیشت افراد فقیر و کمدرآمد در قرنطینه و هزینه درمان بیماران را دولت تأمین کند تا بیماری کنترل شود. دولت باید علاوه بر تأمین معیشت افراد در قرنطینه، به کاسبان و واحدهای تولیدی و خدماتی در خطر سقوط هم کمک کند تا بتوانند سرپا بایستند. دولت کانادا تعهد کرده است که تا کنترل بیماری، به هر شهروند دو هزار دلار برای معیشت پرداخت خواهد کرد. در آمریکا، این مبلغ ۱۲۰۰ دلار تعیین شده است و همینطور در سایر کشورها. فقط دولت آمریکا تاکنون، شش تریلیون دلار به اقتصاد آمریکا تزریق کرد تا از فروپاشی اقتصادش جلوگیری کند. کشورهای آمریکای شمالی، اروپای غربی، ژاپن، استرالیا و نیوزلند، کموبیش و با درجات مختلف این روند را در پیش گرفتند. حرکتی بالاجبار شبه سوسیالیستی و بهسوی عدالت نسبی.
رویکرد دوم، کنترل بیماری به روش طبیعی آن است. هر بیماری اپیدمیک، پس از یک دوره که اکثریت جامعه را مبتلا کرد و عدهای مردند و عدهای نجات پیدا کردند، افول میکند و جمعیت باقیمانده «ایمن» میشوند. این روش به «ایمنی جمعی» یا «ایمنی گلهای» معروف است. در این روش، دولتها در حد توان درمان خود سعی میکنند به شهروندان خدمات بدهند ولی اگر تعداد بیماران بیش از ظرفیت درمان جامعه بود، مرگ آنها پیش خواهد آمد و این مرگها برای رسیدن به «ایمنی جمعی»- از نظر دولتها- لازم است. دولتمردان چنین نگرشی را راهحل میدانند. در ابتدا، سه کشور این روش را در پیش گرفتند؛ بریتانیا، آمریکا و ایران. در دو کشور اول به دلیل اعتراضات جامعه پزشکی و جامعه مدنی، آقایان بوریس جانسون، نخستوزیر بریتانیا و ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، عقبنشینی کردند و نصفه-نیمه قرنطینه را پذیرفتند ولی در ایران، قرنطینه یک امر توصیهای شد و نه یک اجبار قانونی-حکومتی-لازم. علت، فقدان منابع مالی دولت برای تأمین معیشت مردم نیازمند و حمایت از اقتصادهای آسیبپذیر جامعه بود. پس از اینکه قرنطینه در قم انجام نشد و جلوی پروازهای شرکت ماهان به چین نیز گرفته نشد، قرنطینه محدود توصیه شد. کمکهای معیشتی حکومت به مردم آنقدر کم بود که نمیشد از مردم نیازمند خواست که قرنطینه را بهطور کامل اجرا کنند؛ لذا بازگشایی نهادهای اقتصادی در دستور کار قرار گرفت. اصطلاح «فاصلهگذاری هوشمند» هم از همان ابتدا معلوم بود که در عمل، نه شدنی است و نه این اصطلاح به لحاظ عملکردی، درست است. این شیوه برخورد با بیماریهای اپیدمیک سابقه تاریخی در همه جهان دارد؛ البته در عصری که علم پزشکی و نهاد «دولت-ملت» به شکل کنونی آن در جهان مطرح نبود. هر وقت در شهرهای بزرگ ایران، حتی در دوران قاجاریه، بیماریهای اپیدمیک-حصبه، وبا، طاعون و …- میآمدند، شاهان، شاهزادگان و افراد ثروتمند به روستاها پناه میبردند تا مرگومیر مردم شهرها، به پایان برسد. معمولاً مرگومیر عمدتاً در شهرهاست که جمعیت متراکم بوده وگرنه روستاها، ایمنی خیلی بیشتری داشته و دارند.
اختلاف این دو رویکرد در اختلاف نگاه به «انسان» است. تا پیش از انقلاب مشروطه، «رعیت» حقوق شهروندی نداشت و حکومت هم فاقد امکانات پزشکی گسترده بود، یا این امکانات را نداشت و اگر داشت، بسیار محدود بود و مصارف دربار را پاسخ میداد. ولی در قرن ۲۱ و گذر بیش از یکصد سال از انقلاب مشروطه و تدوین منشور حقوق بشر و تعریف وظایف حاکمان و تدوین قانون اساسی، این نوع عملکرد عموماً محکوم میشود و ریشه در دیدگاه فلسفی حاکمان به انسان دارد. بوریس جانسون، نخستوزیر بریتانیا متهم بوده که معتقد به تئوری تکامل داروین در جامعه است. یعنی انتخاب «اصلح» در جامعه. انسانهای ثروتمند و هوشمند خود را در مقابل ویروس کرونا محافظت خواهند کرد و این بخش «اصلح» جامعه هستند که برای تمدن و توسعه و پیشرفت جامعه بریتانیا لازم بوده ولی تودههای معمولی و ضعیف و مُسن جامعه اگر بمیرند، لطمه و آسیبی به مملکت وارد نمیشود جز اینکه هزینههای دولت را کاهش خواهند داد! ترامپ هم چنین دیدگاهی دارد. ولی جای تعجب از مسئولان جمهوری اسلامی وجود دارد چراکه دین اسلام، «نجات فرد» را «نجات جمع» میداند و «بنیآدم اعضای یکدیگرند» در تضاد میان اقتصاد و ا
نسان، یعنی هزینههای دولت و جان انسانها، با امهات اسلامی، کسی نمیتواند جان انسانها را فدای اقتصاد کند و فقط به دنبال «امنیت نظام» باشد و «امنیت رعیت» برایشان مهم نباشد!
رابطه فقر و مرگ و بیماری
یکبار معاون وزارت بهداشت گفت که کرونا در میان افراد فقیر، قربانی بیشتری گرفته است. در جوامعی که اختلاف طبقاتی شدید وجود دارد، این روال قابل مشاهده است. مردم هرچه فقیرتر باشند، مریضتر میشوند و هرچه مریضتر باشند، فقیرتر میشوند. در مبارزه با کرونا، کسانی که پسانداز ندارند و درآمد آنها روزمره است، نهتنها قدرت تداوم معیشت را ندارند که استفاده از ماسک و مواد ضدعفونیکننده و شوینده هم برایشان مقدور نیست. امروز به یُمن تکنولوژی انتقال اطلاعات و چرخش سریع اخبار، مردم فقیر هم میدانند که چگونه باید در مقابل کرونا از خود دفاع کنند اما هنگامیکه قدرت تداوم معیشت را ندارند، مجبورند که «نان» را بر «جان» ترجیح دهند. شلوغی در مترو، اتوبوس، بازار و مراکز خرید و عدم رعایت مراقبتهای مرسوم، بیش از آنکه ریشه در معرفت مردم داشته باشد، در فقر آنها ریشه دارد. «همیشه سیر فکر میکند؛ گرسنه دیوانه است.» در کشورهای پیشرفته که دولتها منابع مالی مناسبی دارند، در دوران بحران سعی میکنند با حمایت از افراد فقیر و روزمزدبگیران، از شأن انسانیت و حفظ اقتصاد و اقتدار خود، حمایت کنند. اقتصاد نئولیبرالی حاکم بر جهان، پس از ۱۹۸۰ مردم جهان-از جمله کشورهای پیشرفته صنعتی- را فقیرتر و آسیبپذیرتر کرده است. در ایران هم طی چهل سال گذشته، تمامی شاخصهای اقتصادی اجتماعی این روند را نشان میدهند و امر پنهانی نیست.
جای تعجب است درحالیکه سالها پیش، رهبری از رشد جمعیت دفاع میکند و حمایتهایی نیز در این راستا صورت میپذیرد، پس در زمانه کرونا نیز باید حفظ جان مردم کنونی ایران، اصل باشد و نه «راهاندازی» شتابزده اقتصاد برای جلوگیری از «شورش» مردم. آیا راهحل جامعی وجود ندارد؟
آقای روحانی مرتب گفتهاند که «دشمن» میخواهد اقتصاد ما را نابود کند. اینکه روند جدیدی نیست. دهها سال است که دشمن در این مسیر حرکت میکند. اما پرسش این است که در چهل سال گذشته، این دشمن بوده که در تخریب اقتصاد ایران بیشتر نقش داشته یا مدیریت حاکمان؟
چه کسانی طی چهل سال گذشته منابع عظیم را حیفومیل کرده و استراتژی مناسبی برای توسعه نداشتهاند و یا این منابع را در جایی مصرف کردهاند که بازگشت نداشته است؟ تشدید اختلاف طبقاتی در چهل سال گذشته، کار دشمن است؟ یا کار مدیران تصمیمساز جمهوری اسلامی که فقط ۲۳۳۲ نفر بیشتر نبودهاند و از این متمرکزتر در چهل سال گذشته طبق قانون اساسی، یازده فقیه بر ما حکومت کردهاند. این استدلال که جان مردم-عموماً مردم فقیر و آسیبپذیرتر- را سپر راهاندازی اقتصاد کنیم، شرعی، قانونی و اخلاقی نیست. فکر دیگری باید کرد. این فکر مقدور نیست بلکه راهحل انسانی، ملی و قانونی باید جستجو کرد.
اسلام و حیات
چون روی سخن ما فقها هستند، مناسب است که بحثی فقهی را هم طرح کنیم. حتماً فقها میدانند که «حیات» ارزشمندترین ودیعه خداوند در سلسلهمراتب تکامل است. مسلمانان موظف شدهاند که از حیوانات خانگی(الاغ، گاو، شتر و …) خود در مقابل سرمای زمستان و غذای آنها، حساس و متعهد باشند. حق نداریم حیوانی را نگهداری کنیم که قادر به تأمین گرمای زمستان و غذای او نیستیم. در دهه ۱۳۷۰ که آغاز اقتصاد بیرحم نئولیبرالیسم بود، شادروان میرمصطفی عالینسب، جزوهای از این قسمت فقه تألیف مرحوم جعفری تبریزی را در چندین هزار نسخه تکثیر کرده و برای مسئولان جمهوری اسلامی فرستاده بودند و درخواست داشتند که این حداقل حکم فقهی را برای اقشار مستضعف جامعه رعایت کنید. و باز آقایان میدانند که اگر به یک درخت(موجود زنده) صدمهای وارد شود، فرد صدمهزننده باید «دیه» پرداخت کند. آیا مسئول شهادت ۱۲۰ نفر از کادر درمان ما دشمن میباشد یا فقر تحمیلشده به سیستم درمانی؟ هماکنون و بیش از این، چنین تحمیلی را گسترش ندهیم.
ادامه دارد …
Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085