مصدق کلمه رمز است

چکیده :نهضت ملی به ایرانی های تحقیر شده زیر یوغ استعمار روس و انگلیس شخصیت ملی داد. در دادگاه نظامی مصدق گفت تنها گناه من این بود انگلیسی ها را از این سرزمین اخراج کردم.درست مثل نه دی هشتاد و هشت، شاهنشاه کودتاچی هر سال بیست و هشت مرداد را روز رستاخیز ملی اعلام کرده بود تا با خرج منابع ملی ننگ این کودتا را پاک کند اما مگر ننگ کودتا پاک شدنی...

مجتبی نجفی

مجری شبکه زرد ” من و تو ” نظرسنجی گذاشته کدام‌ شخصیت خائن تر از بقیه بوده.نام نخست محمد مصدق است. وقتی که شاه گفت در بیست و هشت مرداد دست خدا بود که نجاتم بود مصدق پاسخ داد نه دست خدا که دست آیزنهاور بود.چرچیل به شاه دستور سرنگونی مصدق را داده بود.در طول کمتر از سه سال نخست وزیری مصدق او مجبور بود سلطنت کند نه حکومت.مصدق او را بر تخت سلطنت نشانده بود تا همه کاره مملکت نشود.شاه مجری اوامر انگلیسیها بود انگلیسی هایی که نگاهشان به ایرانی ها پیش از ملی شدن صنعت نفت مثل سگ بود. این نقل قول یکی از کارکنان شرکت نفت است.

نهضت ملی به ایرانی های تحقیر شده زیر یوغ استعمار روس و انگلیس شخصیت ملی داد. در دادگاه نظامی مصدق گفت تنها گناه من این بود انگلیسی ها را از این سرزمین اخراج کردم.درست مثل نه دی هشتاد و هشت، شاهنشاه کودتاچی هر سال بیست و هشت مرداد را روز رستاخیز ملی اعلام کرده بود تا با خرج منابع ملی ننگ این کودتا را پاک کند اما مگر ننگ کودتا پاک شدنی است ؟

” مصدق ” کلمه رمز است که بر تن همه طرفداران نظام های تک نفره،مستبدان مادام العمر ،وادادگان به قدرتهای خارجی، سرکوبگران مستبد، نقض کنندگان آزادی انسان لرزه میاندازد. او تجسم بخش ” دمکراسی ایرانی ” استقلال در کنار آزادی است طبیعی است شبکه های زرد برای ترسیم تصویر خائن از او بودجه های مشکوک خرج کنند. اما مگر بایکوت او پس از انقلاب ثمری داشت؟داستان مصدق نقل تاریخ نیست بیان یک خواست تاریخی در نفی حکومتهای مطلقه فردی است درنفی کودتا و کودتاچی است.در نفی تحقیر شخصیت ملی است. مجریان بی اراده اوامر چرچیل و آیزنهاور حق دارند مصدق را خائن بنامند چون سرنگونی تبعیدوحصر او سندی محکم از استبداد پهلوی است و تصویر او تنها علیه ولایت مطلقه فقیه نیست علیه باز تولید هر فرم از استبداد فردی است.

رسانه های زرد در طول سالهای اخیر تمام تلاش خود را کرده اند که از یک مستبد خودرای چهره ای ملی و مظلوم بسازند.مبنای مقایسه آنها در فرمی دیگر از استبداد است اما در برابر مصدق هیچ چیز در چنته ندارند چون داستان مصدق بیان صریحی است از استبداد سلطنت و وادادگی به نیروی خارجی است که ایرانی را تحقیر میکرد.انگلیسی ها میگفتند تا او هست خواب راحت نداریم. حالا شبکه های زرد او را خائن مینامند چون مصدق نمی گذارد راحت بخوابند او یادآور کودتاچیها و پادوهای استعمار است.اشرف از او ” شر پیرمرد” یاد کرده بود مصدق هنوز هم برای آنها شر است: تو در نماز عشق چه خواندی؟که این شحنه های پیر از مرده ات هنوز پرهیز میکنند.”