سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic
  • صفحه اصلی
  • » رفتار مردم تعجب ندارد مشکل جای دیگر است...

رفتار مردم تعجب ندارد مشکل جای دیگر است

چکیده :در روزهای اخیر تصاویر و فیلمهایی در فضای مجازی منتشر گردید که از نظر برخی مردم تعجب آور و انتقاد برانگیز بود. لیسیدن در و دیوار حرم ها، شلوغی برخی اماکن عمومی و محل های خرید، سفر و ترافیک جاده ها، اعتراض به بسته شدن اماکن زیارتی در قم و مشهد و شکستن در و ورود فاتحانه به این اماکن و آخرین مورد هم برپایی جشن و آتش بازی چهارشنبه سوری....


ابوالفضل رحیمی شاد

در روزهای اخیر تصاویر و فیلمهایی در فضای مجازی منتشر گردید که از نظر برخی مردم تعجب آور و انتقاد برانگیز بود.
لیسیدن در و دیوار حرم ها،شلوغی برخی اماکن عمومی و محل های خرید،سفر و ترافیک جاده ها، اعتراض به بسته شدن اماکن زیارتی در قم و مشهد و شکستن در و ورود فاتحانه به این اماکن و آخرین مورد هم برپایی جشن و آتش بازی چهارشنبه سوری.
آنچه در این یادداشت خواهید خواند این است که اگرچه این رفتارها اشتباه است اما اصلا جای تعجب ندارد و اشتباه مهم و اصلی را باید جای دیگر جستجو کنیم.

جامعه شناسان و روانشناسان چهار عامل را محرک اصلی رفتارهای انسان میدانند‌.

۱_عادتهای فردی و سنت های اجتماعی
۲_عوامل روانی(هیجان،ترس،خشم،عاطفه و…)
۳_اعتقادات و باورهای مذهبی و ایدئولوژیک
۴_عقلانیت و محاسبه گری

در نحوه تحریک و اثر گذاری این عوامل بایستی به چهار نکته توجه کرد.

۱_این عوامل اغلب بصورت ترکیبی در بروز و ظهور رفتارهای انسان نقش دارند و تصور اینکه هر یک از رفتارهای ما بطور خالص تحت تاثیر تنها یک عامل قرار دارند تصور نادرستی است.

۲_برحسب زمینه،تربیت،شخصیت و نوع رفتار میزان تاثیرگذاری هر یک از عوامل متفاوت است.آنچه مهم است این است که شباهت و نزدیکی بیشتری بین محرک و رفتار باشد. مثلا بروز رفتارهای عاطفی و هیجانی در مرگ عزیزان به اندازه محاسبه عقلانی توان ماهیچه های یک وزنه بردار توسط مربی در بلند کردن وزنه درست است و تصور جابجایی محرک در این دو اشتباه است.

۳_در ساختارهای متفاوت سهم هر یک از این عوامل متفاوت است.مثلا در یک جامعه روستایی قطعا سهم سنت ها در شکل دهی به رفتار افراد در مقایسه با شهروندان شهرهای مدرن بیشتر است.

۴_از میان محرک ها عقل کمترین سهم را در شکل دهی به رفتارهای انسان دارد.یعنی رفتارهای ما بیشتر تحت تاثیر عادات و سنت ها،هیجانات و عواطف و باورها و اعتقادات صورت میپذیرد.

حال با در نظر گرفتن این موارد میتوان گفت آنچه در شرایط کنونی شاهد آن هستیم چندان جای تعجب ندارد.زیرا؛
اولا)قرن هاست که در ایران زندگی اجتماعی ما تحت تاثیر سنت ها(قبیله گرایی و قوم گرایی)، هیجان و عواطف جمعی(جنگ های پیاپی خارجی و داخلی) و باورهای مذهبی بوده است.

ثانیا)در تمام این سالها( به میزان کمتر در دوران پهلوی) بویژه در چهل سال گذشته مبنای نظام سیاسی بعنوان نهاد برنامه ریز،تصمیم گیر و اداره کننده کشور بجای عقلانیت،سنت ها،ایدئولوژی و باورهای مذهبی بوده است.و نظام آموزش و نهادهای فرهنگ ساز تحت تاثیر همین موضوع بجای زایش،رشد و تقویت عقلانیت به ترویج رویکرد حاکمیت پرداخته است و رفتار میلیون ها نفری که امروز شاهد هستیم نتیجه تربیت و تاثیر پذیری از این نظام است‌.

بنابراین ضعف توامان عقلانیت در نظام فرهنگی و نظام سیاسی ما را همانند مشکلات پیشین گرفتار خود ساخته است.فقط تفاوت این مشکل با مشکلات قبلی در این است که همه گیر و زمان ضربه آن کوتاه مدت است.مثلا سیل و زلزله قطعا ضربه سریعتری دارند اما همه گیر نیستند و بحران آب اگرچه همه گیر است اما سرعت ضربه اش آنقدر کند است که در زمان کوتاه توجه همگان را به خود جلب نمیکند.همانطور که در تمام مشکلات قبلی یا پیشگیری ممکن بود و یا جلوگیری از تبدیل شدن مشکل به بحران در این مورد اخیر نیز هم پیشگیری ممکن بود و هم جلوگیری از بحران و فاجعه ای که احتمالا در راه است.

اگر بجای حاکمیت ایدئولوژیک و ستیزه جو همانند سایر کشورها از یک حاکمیت عقل گرا و تعامل گرا برخوردار بودیم ضمن آنکه در تمام این سال ها شاهد رشد عقلگرایی در جامعه بودیم،بخاطر نبود نگرانی از تبلیغات دشمن(در نگاه حاکمیت) براحتی میتوانستند راهپیمایی ۲۲ بهمن و انتخابات ۲ اسفند را لغو کنند و به زمان دیگری موکول کنند. همچنین در صورت وجود حاکمیتی عقل گرا نه تحریمی در کار بود و نه مشکلات فراوان اقتصادی و نه اجبار در ترانزیت بار و مسافران چینی.در آنصورت حتی در صورت شروع شیوع بیماری براحتی امکان قرنطینه و جلوگیری از بحران وجود داشت.

اما با وجود همه اینها باز جای این سوال باقی است که چه میتوان کرد؟
شاید در چنین شرایطی اغلب مردم تمایل به شنیدن پاسخهای امیدبخش و دلگرم کننده دارند اما واقعیت همان است که شاهد آن هستیم نه امید بخش و نه دلگرم کننده‌. یک ماه از تعطیلی مدارس و دانشگاه ها میگذرد.رسانه ها داخلی و خارجی و مجازی پر از اخبار و هشدار ها و دستورالعمل های لازم است. طبق آمار رسمی ظرف ۲۵ روز حدود بیست هزار نفر مبتلای قطعی و بیش از هزار وصد نفر فوتی که بصورت تصاعدی هر هفته سه برابر میشود و اگر همین شیب رشد ادامه پیدا کند بنا به محاسبات ریاضی چهار هفته آینده آمار فوتی ها هشتاد و یک برابر(سه به توان چهار) خواهد شد یعنی نزدیک به یکصدهزار نفر!!!

در این شرایط اصطلاحا بیماری از حالت اپیدمیک به پاندمیک تغییر میکند. یعنی حد بیماری به حدی فراگیر میشود که روشهای پیشگیرانه و قرنطینه بی اثر و بی فایده میشود و فقط باید منتظر ابتلا و سپس درمان بود.البته به شرطی که در آن شرایط امکان درمان برای همه فراهم باشد.

اما با وجود اطلاع از این مخاطرات به دلایلی که عنوان گردید همچنان شاهد رفتارهای نگران کننده ای که در ابتدای این یادداشت به آنها اشاره شد هستیم. بنابراین همانطور که گفته شد کار چندانی بجز همین هشدارها و ارسال پیام های آگاهی بخش از دست ما ساخته نیست و حاکمیت هم که به هر دلیل تصمیم به قرنطینه ندارد البته اگر فرصت قرنطینه نگذشته باشد. پس فقط میتوانیم بنشینیم و نظاره گر آنچه پیش خواهد آمد و خواهد گذشت باشیم. اما فراموش نکنیم که این آخرین مشکل و آخرین بحران دامن گیر ما نبوده و نخواهد بود و قطعا با تداوم این حکومت بر میزان مشکلات و تبدیل شدن مشکلات به بحران ها افزوده خواهد شد. امید که در کنار پیامدهای تلخ و ناگوار این بیماری شاهد پیامد مثبت آن یعنی بیداری عمومی و درک ضرورت تحول خواهی بنیادین باشیم.



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.