“حصر” پررنگ، “حصر” کمرنگ
چکیده :کمترین انتظار از کسی که سالها در عرصه سیاسی نقش داشته این است که از یک اقدام “غیرقانونی” حمایت نکند نه اینکه با شدت یا ضعف بخشیدن به آن بر سر محصوران “منت” بگذارد چرا که این سهتن نهتنها مستحق منت نیستند بلکه این آنان هستند که بر سر بسیاری، “منت” دارند....
هرمز شریفیان
گویا “محمدرضا باهنر” دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین و نماینده چند دوره مجلس، از علاقه و ارادت شمار بسیاری از ایرانیان به “میرحسین موسوی” و “مهدی کروبی” کاملا خبر دارد و برای همین است که هر از چندگاهی در گفتوگو یا مصاحبهای، نامی از این دو بزرگوار بر زبان میآورد. هرچند “باهنر”با ادبیات خاص خود از محصوران یاد میکند اما بهتر است دستکم به احترام خیل بسیاری از مردم ایران که به “کروبی”، “موسوی” و “زهرا کاظمی (رهنورد)”، ارادت ویژه دارند و از آنجایی که این “سهتن” امکان پاسخ دادن به منتقدان خود را ندارند – با ادبیات و واژگان مناسبتری برای حمله به آنان استفاده میکرد.
باهنر در بخشی از گفتههای اخیرش درباره “شیخ محصور” گفته: “در سال ۹۶ قرار بود حصر کمرنگ شود و محصورین به مسافرت مذهبی برده شوند ولی به یکباره کروبی بیانیه داد و همه اندیشههای امام را زیر سوال برد”.
باهنر با این گفته ثابت کرد باوجود چند دوره نماینده مجلس بودن، باز وکیلی برآمده از “نظارت استصوابی” است چراکه “حصر” بهخودی خود فعلی است که در هیچ جای قانون اساسی جمهوری اسلامی و سایر قوانین کیفری و جزایی به آن اشاره نشده و کاملا غیرقانونی است، حال میخواهد “پررنگ” یا “کمرنگ” باشد.
درواقع باهنر بهعنوان یک نماینده سابق، یکمهندس تحصیلکرده و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، بر کمرنگ بودن مجازاتی (حصر) صحه میگذارد که از اساس غیرقانونی است.
کمترین انتظار از کسی که سالها در عرصه سیاسی نقش داشته این است که از یک اقدام “غیرقانونی” حمایت نکند نه اینکه با شدت یا ضعف بخشیدن به آن بر سر محصوران “منت” بگذارد چرا که این سهتن نهتنها مستحق منت نیستند بلکه این آنان هستند که بر سر بسیاری، “منت” دارند.
باهنر سپس کسی را به “زیر سوال بردن اندیشههای امام” متهم کرده که بیشترین احکام را بیش از هر سیاستورز دیگری در تاریخ جمهوری اسلامی از رهبر فقید انقلاب گرفته و همیشه خود را شاگرد او دانسته است، پس چنین شخصی چطور میتواند اندیشههای امام را زیر سوال ببرد؟
خداراشکر که “مهدی کروبی” همچنان زنده است و نیاز به وکیل ندارد و میتواند درباره امام و اندیشههایش اظهارنظر کند تا شکی باقی نماند که او همچنان به مراد و استاد خود وفادار است.
باهنر در شگفتانگیزترین بخش گفتوگویش و درباره اعتراضهای پس از شمارش آرای انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ از قول “میرحسین موسوی” چنین ادعا کرده: “پیشنهاد دادیم که ۱۰ درصد آرا را بررسی کنیم اما او [موسوی] گفت باید انتخابات دوباره برگزار شود و من برنده آن باشم”.
نمیتوان دریافت که باهنر با ادعای چنین نقل قول دور از منطقی از میرحسین، مخاطبان خود را چه فرض کرده است؟ زیرا روز ۲۳ خرداد ۸۸ که اعتراضها به نتایج انتخابات شروع شد، تا ۲۵ بهمن ۸۹ که محصوران را به حصر غیرقانونی بردند، حدود ۲۰ ماه به درازا کشید و عجیب است که باهنر چرا در این حدفاصل که موسوی ابزار پاسخگویی داشته، این اتهام را به او وارد نکرده است؟ باهنر پس از ده سال طوری از میرحسین نقل قولهای غیرقابل باور میکند که انگار موسوی از سال ۶۸ دائم در هوس بازگشت به قدرت بوده درحالی که او تا سال ۸۸ حتی کمتر به مصاحبههای مطبوعاتی تن میداد که اینها ثابت میکند عطش و شهوتی برای رسیدن به قدرت نداشته است. او درحالی که پس از ۲۰ سال دوری از عرصه سیاسی برای بسیاری از جوانان، ناشناخته بود بر حسب احساس وظیفه به میدان آمد و بسیاری را در ایران با رنگ سبز خود، همراه و همباور کرد.
کاش منتقدانی مانند باهنر، نقل قولهای قابل باوری از میرحسین نقل کند زیرا باور این سخنان برای بسیاری از منتقدان موسوی هم ثقیل است.
نقل قول باهنر به همان اندازه غیرقابل باور است که نقل قولهای هم حزبیاش “اسدالله بادامچیان” باور کردنی نیست. بادامچبان نیز چندی پیش ادعاهای کذبی درباره شادروان “مهدی بازرگان” و میرحسین بر زبان راند اما بلافاصله اسنادی مبنیبر غیر واقع بودن حرفهای او در رسانههای مختلف منتشر شد تا از اعتبار چنین ادعاهایی بیش از پیش نزد مردم کاسته شود.
باهنر در ادعایی شگفتآورتر گفته بود: ” هروقت حصر میخواهد کمرنگ شود، عدهای پوست خربزه زیرپای موسوی و کروبی میاندازند و آنها بر اثر – نمیدانم لجاجت، جهالت – رفتاری میکنند که مانع رفع حصر میشوند”.
مشخص نیست باهنر چرا ایستادن برعهدی که با مردم بسته شده را “لجاجت” عنوان میکند و در عین حال که میرحسین نشان داده قدرت عجیبی در پیشگویی و تحلیل بسیاری از رخدادها در آینده را دارد نیز به شکلی دور از اخلاق به “جهالت” تعبیر میکند در واقع آنچه باهنر عنوان کرده درست برعکس واقعیت درباره محصوران است.
از همه طرفهتر اینکه باهنر ادامه مجازاتی غیر قانونی مانند حصر را بر گردنمحصوران میاندازد. او همچنین اشاره نکرده کسانی که “پوست خربزه” زیر پای محصوران میاندازد، که هستند و اگر آنان را میشناسد چرا نامشان را بر زبان نمیآورد تا مشکلی از مشکلات کشور برطرف شود؟
محصوران بارها اعلام کردهاند که اگر جرمی مرتکب شدهاند آماده دفاع از خود در دادگاهی صالحه و بهصورت علنی هستند. این درحالی است که نهتنها به این درخواست مدنی و قانونی توجه نشده بلکه حدود ۹ سال است که این “سهتن” در حصری ظالمانه و غیرقانونی بهسر میبرند و مورد انواع توهینها و تهمتها قرار گرفتهاند و هیچ ابزاری برای دفاع از خود ندارند در حالی که مخالفان و منتقدانشان با آزادی کامل، هرچه را که دوست دارند نثار آنان میکنند.
منبع: سحام
Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085