سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic
  • صفحه اصلی
  • » ناملایمات زمانه و رسالت شعر و ادبیات...

ناملایمات زمانه و رسالت شعر و ادبیات

چکیده :شعر و ادب تنها غمگین نمی کند و زانوی غم در بغل نمی گیرد بل نیرو می بخشد و رهنما می گردد و راه می نمایاند . گاه یک بیت شعر و یا یک طنز کوتاه یک دنیا سخن و استدلال در بردارد و به زیبایی و شیوایی تمام درد جامعه را منعکس می سازد و این هنری و یا رسالتی است که از عهده دیگران برنمی آید....


کلمه – خسرو میرزایی

ادبیات جانمایه و روح و روان و احساس و ماوا و ملجای یک ملت است و براستی انسان بدون وجود شعر و ادبیات در هنگامه درد و رنج و غم و عشق و شادی به چه پناه می جست و با چه تسلی می یافت و اشک خود را می سترد . عشق و شادی و خرمی اش را با که و با چه هم نوا می یافت و هم آوا می ساخت و همره آن دم می گرفت و پایکوبی می کرد ، شاد می شد و مردم اش را به شادی وا می داشت.

آه ای ادیبان، ای شاعران در پیچ و خم ها و ناملایمات زندگی یار و یاورمان باشید، شعله افروزید، شعله ها را هیمه می بایست، هیمه افزایید تا گرمی و روشنایی شعله ها بر ما جان بخشد و راهنمای مان گردد.

در تنگناها سلام مان را شما پاسخ گویید و دست مان را به گرمی بفشرید.
یاد به خون خفتگان را گرامی دارید و با نثر و شعر و کلام گیرایتان نامشان را در حافظه ملت جاودان نمایید . دل غمگین مادران و پداران داغ دیده را مرهم نهید، رسالت تان چنین بوده و علیرغم فراز و و فرودها ها چنین نیز خواهد بود.

شعر و ادب تنها غمگین نمی کند و زانوی غم در بغل نمی گیرد بل نیرو می بخشد و رهنما می گردد و راه می نمایاند . گاه یک بیت شعر و یا یک طنز کوتاه یک دنیا سخن و استدلال در بردارد و به زیبایی و شیوایی تمام درد جامعه را منعکس می سازد و این هنری و یا رسالتی است که از عهده دیگران برنمی آید.

در تنگناهایی تاریخی شعرا و ادیبان دوشادوش مردم به میدان آمده و قلم شان گاه همره مردم به شادی و پایکوبی پرداخته و گاه چون حافظ مالامال درد گردیده:

سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی/
دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی/

در قالب شعر عمادالدین نسیمی کاسه صبرشان به سر رسیده و بی باکانه به مصاف ظلم و تعدی شتافته:

مشتاق گل از سرزنش خار نترسد/
حیران رخ یار ز اغیار نترسد/

عیار دلاور که کند ترک سر خویش/
از خنجر خونریز و سرِ دار نترسد/

آ ن کس که چو منصور زند دم ز انالحق/
از طعنه نا محرم اسرار نترسد/

گاه در قالب شعر حماسی و ماندگار ” آرش کمانگیر ” سیاوش کسرایی ، در برهه های سخت و سهمگین با بیان تاریخ و حماسه های افتخار و سربلندی و میراثهای کهن این سرزمین باستانی به ما دلداری و استقامت داده :

«منم آرش ،
– چنین آغاز کرد آن مرد با دشمن –
منم آرش، سپاهی مردی آزاده،
به تنها تیر ترکش آزمون تلختان را
اینک آماده
مجوییدم نسب،
فرزند رنج و کار؛
گریزان چون شهاب از شب،
چو صبح آماده‌ی دیدار
مبارک باد آن جامه که اندر رزم پوشندش؛
گوارا باد آن باده که اندر فتح نوشندش
شما را باده و جامه
گوارا و مبارک باد!
دلم را در میان دست می‌گیرم
و می افشارمش در چنگ ،
دل، این جام پر از کین پر از خون را؛
دل، این بیتاب خشم آهنگ
که تا نوشم به نام فتحتان در بزم؛
که تا کوبم به جام قلبتان در رزم !

چه در قالب شعر ه.ا.سایه، شاعر محبوب و کم نظیر، شهد شیرین زندگی را همراه با از جان گذشتگی و فداکاری به آموخته است:

زندگی زیباست ای زیبا پسند/
زنده اندیشان به زیبایی رسند/

آنقدر زیباست این بی بازگشت/
کز برایش میتوان از جان گذشت/

سایه، این شاعر بزرگ را در مقابلش سر تعظیم در فرود می آوریم و با قلم و ذوق اندکمان به استقبال و تاسی از شعرش ندا سر می دهیم:

گر غم آید ز هر سو ، هر دری /
زندگی زیباست ،گر نیک بنگری /
جان فشانیم در ره زیبایی اش /
می بیارید همرهش خنیاگری /



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.