تهمت به “میرحسین” و سکوتِ بازوها
چکیده : قیاس موسوی، در حقیقت و واقعیتی است که رخ داده یعنی اینکه حکومت کنونی همان رفتاری را با معترضان در آبان ۹۸ کرده که حکومت پیشین با معترضان در سال ۵۷ کرد. این شبیهسازی بیشتر یک هشدار بود به این معنا که، شایسته نیست حکومتی که از یک انقلاب ضد استبدادی بر آمده و هزینههای سنگین بر دوش مردم گذاشته حالا پس از ۴۱ سال در برابر معترضان به همان نقطهای برسد که رژیم شاه، چند ماه پیش از به ثمر رسیدن انقلاب رسیده بود!...
هرمز شریفیان
مطلب اخیر جناب آقای دکتر “حمیدرضا جلاییپور” که در سایت “کلمه” با تیتر “دغدغه ایران یا مداحی” منتشر شده و در پاسخ به انتقادی است که این سایت از دکتر جلاییپور درباره بیانیه اخیر رهبر جنبشسبز، “میرحسین موسوی” کرده، نکاتی را به ذهن متبادر میکند که شایسته است در حد بضاعت، به آنها پاسخ داده شود.
با اتکا به دانش اندک و حافظهای معمولی این نکات را رقم زده و بخش به بخش با مطلب جوابیه جناب جلاییپور جلو میروم که حق بزرگتری و مدیرمسئولی بر گردن من دارند.
نخست اینکه درنیافتم چرا آقای جلاییپور، نقد منتشره در سایت ‘کلمه’ با تیتر “نقد موسوی و مدح رهبری” را “تخطئهگر” دانستهاند زیرا آنچه آقای جلاییپور در نخستین واکنششان از بیانیهی “میرحسین موسوی” ابراز کردند، نهتنها از دید نویسنده محترم سایت کلمه بلکه از دید خیلیهای دیگر از مخاطبان در جامعه، دقیقا، مفهوم همین تیتر مستفاد میشود.
آقای جلاییپور در بخش نخست جوابیه خود نوشته: “…تا بهقول نویسنده با این نقد میان اصلاحطلبان و جنبشسبز تمایز گذارند”. اگر منظور آقای جلاییپور این است که نویسنده مطلب در سایت کلمه (سید احمد نیکجو) چنین نظری دارند که خب چنین نظری کاملا درست است و کیست که نداند میان جنبشسبز و مدل اصلاحطلبیای که آقای جلاییپور مدافع آن هستند، تمایزهای بسیاری وجود دارد!
ضمن اینکه جناب جلاییپور، سایت کلمه را مانند سال ۸۸ به گرفتن مصاحبه از خودش توصیه کرده تا به نقدها پاسخ میداد اما خود آقای جلاییپور بهتر میداند که پس از سال ۸۸ – کمتر به روزنامهها و رسانههایی که به مواضع ایشان انتقاد دارند، مصاحبه داده است و زیاد در دسترس رسانههایی که خود، آنها را دوست ندارد، نیست!
آقای جلاییپور از ابهام در نام و هویت نویسنده نقد، در سایت کلمه نوشته و عنوان کرده که، مبهم بودن مشخصات نویسنده به گفتوگوی شفاف، راهگشا و منصفانه کمک نمیکند.
هرچند بهتر است نویسنده از نام مستعار استفاده نکند(نمیدانم نویسندهی محترم کلمه از نام مستعار استفاده کرده یا نه!) اما این امر در مطبوعات، “نا رایج” نیست و بسیاری نویسندگان به دلایل شخصی و …از نام و عنوان حقیقی خود استفاده نمیکنند، با این همه بهنظر میرسد آنچه در محتوای نقد نوشته شده با اهمیت باشد و هویت نویسنده الزاما ارزش نقد را از بین نمیبرد.
آقای دکتر جلاییپور در بخش “ارزیابی بیانیه” نوشته: “…با اینکه میرحسین عزیز نزدیک ده سال است که ظالمانه در حصر است و از حقوق شهروندی، حق ارتباطات و …محروم است اما از دنبال اخبار و …غافل نبوده و با توجه به تجربه ایراندوستی و جایگاهش، توجه به آنچه میگوید و ارزیابی آن اهمیت و ارزش دارد”.
با تایید آنچه آقای جلاییپور در این بخش در تعریف از میرحسین گفته اما در واکنش نخستین نوشته بود: “…بهنظر من این جامعه بیقرار ارتباطی و موبایلی خوب شناخته نشده و به همین دلیل بعضی تحلیلگران بهخطا جامعه ایران در آبان ۹۸ را با جامعه ایران در شهریور ۵۷ مقایسه میکنند”.
نکته مثبت در حد فاصل دو اظهارنظر آقای جلاییپور این است که از “خطای تحلیلگران (که منظورش خطای تحلیل میرحسین بود) به، “…آنچه میگوید و ارزیابی آن، اهمیت و ارزش دارد”، رسیده که پیشرفت بسیار خوب و قابل ملاحظهای در شناخت شخصیت میرحسین موسوی است. آقای جلاییپور سپس به نقد رسانههای فارسیزبان خارجی در رخدادهای آبانماه، سوریهای شدن ایران، خطر تجزیه کشور و نکات بسیار دیگری که منشا آن بیشتر در خارج از ایران است اشاره کرده اما به اتهام ناروای یکی از “حواریون جوان اصلاحطلبان” که اتفاقا در بدنهی رسانهای ضعیف دولت تدبیر هم مسئولیتی دارد اشاره نکرده که در حساب شخصی خود در توئیتر، گفتههای میرحسین را با براندازان در یک سطح توصیف کرده است. آیا بهتر نبود آقای جلاییپور برای این حواری جوان خودشان(منظور اصلاحطلبان همفکر با آقای جلاییپور) یک کلاس توجیهی بگذارد و با شناخت نزدیک و حس “عاطفی” که گفته از میرحسین دارد، به این جوان گوشزد میکرد که میرحسین کیست! برانداز چیست! و تفاوتهای آنان در کجاست!!
آیا بهتر نبود آقای جلاییپور، پیش از پاسخ به انتقاد ‘کلمه’ از خودش به این “پیادهنظام بیتجربه”گوشزد میکرد که بهجای خودنشان دادن و خودشیرین کردن؛ به پیامدهای تهمتی مانند براندازی به شخصیتی مانند مهندس موسوی، اندکی فکر کند؟ و بهجای دستپاچه شدن و عجله برای زدن چنین تهمتی به میرحسین، ابتدا نگاهی به قد و جایگاه خود بیندازد؟ آقای جلاییپور جواب همه را داد و همه را به نقد کشید به جز این حواری تازه راه افتاده را!
از سویی آقای جلاییپور به ایننکته توجه نکرده که میرحسین، شخصیتی همراه با مردم دارد که این را از سال ۸۸ تا امروز نشان داده – به این معنا که موسوی از جمله رهبرانی است که از حامیان خود میپرسد: مطالبهی شما چیست؟ و پس از اینکه دریافت مطالبهشان چیست، برای رسیدن مردم به مطالباتشان وارد میدان میشود!
موسوی از آن دسته رهبران نیست که به حامیانش بگوید: مطالبات من، اینها است! و اگر با من موافقید، همراهم شوید!
او در سال ۸۸ هم فقط تا مرز مطالبهی “آرای مهندسی شده” حامیانش ایستاد و نهایت خواستهاش ابطال انتخابات و برگزاری انتخابات دوباره بود نه چیزی بیشتر! بر همین اساس او در سال ۹۸ هم – همگام با مطالبهی مشروع مردم پیش رفته و در بیانیهاش هم این پیام را داده که همگام با خواستههای امروز مردم ایران است که با خواستههای آنان نسبت به سال ۸۸ تفاوتهای اساسی دارد و میرحسین نیز مثل همیشه و بهخوبی این خواستهها را دریافته است.
آقای جلاییپور در بخش اصلی و حساس جوابیه خود این اشکال را به بیانیه میرحسین گرفته که او، شرایط ایران در سال ۵۷ را با ۹۸ و محمدرضاشاه را با رهبری مقایسه و نامشان را در کنار یکدیگر قرار داده است.
تردیدی نیست که مقایسه موسوی نمیتواند قیاسِ جز به جز باشد و این نکته برای اکثر کنشگران، ناظران، تحلیلگران و مردم ایران مشخص و روشن است.
قیاس موسوی، در حقیقت و واقعیتی است که رخ داده یعنی اینکه حکومت کنونی همان رفتاری را با معترضان در آبان ۹۸ کرده که حکومت پیشین با معترضان در سال ۵۷ کرد. این شبیهسازی بیشتر یک هشدار بود به این معنا که، شایسته نیست حکومتی که از یک انقلاب ضد استبدادی بر آمده و هزینههای سنگین بر دوش مردم گذاشته حالا پس از ۴۱ سال در برابر معترضان به همان نقطهای برسد که رژیم شاه، چند ماه پیش از به ثمر رسیدن انقلاب رسیده بود!
اینکه آقای جلاییپور با آوردن “فکتها” و نمونههای بسیار از مشکلات و تهدیدهای جهانی و منطقهای، تاکید میکند که، “…در این شرایط نیازمند اصلاح خشونت پرهیزیم، نه انقلاب”، دقیقا همان گفتمان و کردار سیاسی میرحسین موسوی است که در سال ۸۸ بر آن پای فشرد و نیازی به تاکید دوباره آن، نبود!
در انتها باید از اشارههای آقای جلاییپور به مواضع خیرخواهانه و صفات مثبت مهندس موسوی که در جوابیه به سایت کلمه ذکر شده اما در پست نخست تلگرامی ایشان، اشارهای به آنها نشده بود، تشکر کرد.
اما بازگویی این نکته ضروری است که گروهها و چهرههای سیاسی از هر جناحی و آنهم در چنین شرایطی که فشارهای سنگین خارجی و نارضایتیهای داخلی به اوج خود طی ۴۰ سال اخیر رسیده وظیفه دارند نسبت به تهمتهای نادرست و ناروا واکنش نشان داده و سکوت نکنند.
برانداز خواندن میرحسین موسوی توسط یکی از عوامل اصلاحطلبان، از آن بیاحتیاطیها و بیتجربگیهایی است که تمامی چهرههایی که خودرا اصلاحطلب میدانند وظیفه دارند در برابر آنموضع گرفته و چنین تهمت سخیفی را محکوم کنند.
چنین اتهامهایی از داخل جریان اصلاحات به شخصیتی مانند مهندس موسوی باعث میشود تا جامعهمدنی باور کند که در میان اصلاحطلبان شکافی عمیق افتاده (که افتاده) شکافی که نیروهای حاضر در دو سوی آن، هردو خود را اصلاحطلب معرفی میکنند، اما برای مردم قابل تشخیص است، طرفی که میرحسین را برانداز مینامد، نه اصلاحطلب که در واقع “بازوی اصلاحطلبی قدرت” است که در کنار سایر بازوها، وظایف خاص دارد که این وظیفه در زمانهای نزدیک به انتخابات، اجرا میشود.
در سوی دیگر اصلاحطلبانی ایستادهاند که “خط سبز اصیل موسوی” را دنبال میکنند و اگر اصلاحطلبانی مانند آقای جلاییپور به دسته اول که به بازو تبدیل شدهاند، تعلق ندارد، بهتر است پاسخ تهمتهای اینچنینی را بهصورت واضح و شفاف بدهد و سکوت نکند زیرا سکوت در برابر چنین تهمتهای سخیف و نادرستی این گمانه را در ناظران، کنشگران و جامعهمدنی تقویت میکند که امثال آقای جلاییپور هم بهجای اصلاحطلبی اصیل و میرحسین، حامی “بازوی اصلاحطلبی قدرت” شده است!
Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085